مجاهدین از مردم ایران می ترسند

Daryapeyma*لطفاً خودتان را معرفی کنید. من سیاوش دریاپیما اهل جزیره هرمز هستم. در سال 58 هوادار سازمان شدم ، سال 64 به دبی رفتم و از طریق دبی به عراق رفتم.و تا سال 83 با سازمان بودم ودرمرداد 83 هم از سازمان جدا شدم.       *چه مسئله ای داشتید که باعث شد از سازمان جدا شوید؟ سیاوش دریاپیما: من خودم با انگیزه هایی آمدم درون سازمان که کار کنم و هوادار سازمان بودم و خیلی هم در این رابطه انگیزه داشتم. اما به مرور زمان این انگیزه در من کم شد، آن هم به دلیل این که می توانم بگویم که سازمان را کامل نشناخته

دربها را باز کنید ،همه اسراء می آیند

Nazaryan*آقای نظریان ، اخیراً گروه تروریستی مجاهدین از قول تعدادی از اسرای پیوسته مطالبی را انتشار داده که ما به اختیار خودمان حضور در اردوگاه اشرف را انتخاب کردیم و از سال 1990 به بعد ، با مصاحبه صلیب سرخ دیگر مسئله اسرا تمام شده است . در سال 1990 که صلیب با اسرا مصاحبه کرد آیا واقعاً اسرا به دلخواه خودشان ماندند یا آن زمان هم سازمان اسراء را فریب داد ؟

استمداد خانواده اسیر ایرانی از صلیب سرخ

Baghaeeخانواده یک سربازایرانی که فرزندشان در زمان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران ، به خدمت سربازی رفته و سپس در یک عملیات مفقود گردیده بود و پس از چندی پیکر غیر قابل شناسایی را به نام ایشان تشییع کردند ، پس از سقوط صدام متوجه شده اند که فرزندشان در اسارت گروهک تروریستی منافقین می باشد.       خانواده محمد بقایی می گویند ، پس

گفتگو با برادر ِ شهید اسدالله زاده

Asadolahzade B2بسم الله الرحمن الرحیم * ضمن تشکر از قبول زحمت ، لطفاً به عنوان برادر شهید جواد اسدالله زاده مختصری از زندگینامه و فعالیتهای ایشان را بیان بفرمائید .       بسم رب الشهدا و الصدیقین شهدا شمع محفل بشریتند. شهید جواد اسدالله زاده از دوران کودکی و از بدو طفولیت به جهت این که در خانواده مذهبی رشد پیدا کرده وبا اخلاق مذهبی تربیت شده بود ، از همان کودکی در مجالس مذهبی شرکت می کرد. منجمله در دوره قرآنی که از سال 41 برپا بود، شرکت می کرد و روحیه قرآنی داشت.تعریف می کنند، آنقدر به این دوره قرآن

منافقین پشت گوششان را دیدندسلاح را هم خواهند دید

Shanbeمن شنبه کلانتری هستم، بچه اهوازم، زمانی که با سازمان آشنا شدم، زمانی بود که در لشکر 84 خرم آباد در منطقه سومار سرباز بودم.       یک روز چون هوا سرد بود، رفتم داخل سنگر نگهبانی بدهم که افسر نگهبان آمد و به من گفت چرا رفتی داخل سنگر نگهبانی می دهی؟ گفتم به خاطر این که هوا سرد است. او به من گفت می دانی مجاهدین می آیند سر نفراتی مثل تو را می برند و می روند؟ من آن لحظه نفهمیدم منظورش چیست و مجاهدین را نمی شناختم. گفت مجاهدین با لباس کردی از مرز عراق می آیند داخل ایران و سر سربازها و افسرها را

تبعیض و چپاول در فرقه رجوی

Gh Yosufi1غلامرضا یوسفی       در سازمان مجاهدین هر کسی سرسپرده تر بود و خط سازمان را پیش می برد، به او رده های بالاتر می دادند. از آنجایی که خود مسعود رجوی به شدت محتاج چاپلوسی و تملق گویی بود ، هر کسی بیشتر چاپلوسی می کرد، این فرد در اختصاص امکانات صنفی گرفته تا همه امکانات دیگر این بالاتر از همه بود. در همه سلسله مراتب سازمان مجاهدین، این را می شد به راحتی دید. خودشان هم می گفتند معیار صلاحیت این است که هر کسی بیشتر خط سازمان را پیش ببرد و کارهای که می گفتند را انجام بدهد، او صلاحیتش بالاتر

منافقین از انعکاس واقعیتها وحشت دارند

Mohasel2بنام خدا جواد حسن زاده محصل رهبران مجاهدین صحبت از آزادی و دموکراسی می کنند ، این چه آزادی و چه دموکراسی است که اعضاء از کوچکترین امکانات از جمله تماس های تلفنی محرومند . بالاخره هر جریانی ، هر چند هم که بد باشد با پدر ، مادر ، فرزند ، همسر ، در چارچوب مسائل عاطفی یک سلام و حال و احوال هر چند سال یک بار می گذارند افراد با خانواده هایشان داشته باشند ، ولی مجاهدین حتی از این هم محرومند . این چه دموکراسی است که کوچکترین انتقادی مجوز زندانی شدن افراد خواهد شد

گفتگو با فرزند شهید کامیاب

Kamyab F2بسم الله الرحمن الرحیم * هدف از این مجموعه گردآوری شهدای ترور و معرفی ایشان هم به جامعه خودمان و هم به جامعه بین الملل است. ولی چون این مجموعه ، اصلاً کار نشده و در نتیجه خیلی جای کار دارد ، ابتدا ازبیوگرافی شهید ، مجموعه سوابق مبارزاتی شان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب شروع می کنیم. بعد هم مباحث سیاسی و منطق حاکم بر تروریسم را بررسی می کنیم .

ما را مجبور به همکاری کردند

Farahbakhsh* خودتان را معرفی کنید اینجانب حسین فرح بخش اهل رشت هستم من در سال 1380با یکی از دوستانم که به من پیشنهاد خارج را داده بودند رفتم به ترکیه. بعد هم آنجا که به هوای کار رفته بودم، با سازمان آشنا شدم. سازمان از قبل گفته بود که شما را می بریم خارج کشور و از این جور حرفها... ولی آنجا ما دیدیم که نه، اصلاً خارج کشوری وجود ندارد، فقط تنها راهی که مانده این است که برویم به عراق.    

منافقین دورو و کاذب هستند

Nasery*لطفاً خودتان و چگونگی وصلتان به سازمان را معرفی کنید. من سعید ناصری هستم، متولد آبادان و بزرگ شده ایذه هستم.       سال 79 به اتفاق چند نفر از دوستانم به ترکیه رفتیم و از آنجا یکی از رفیق هایم که از قبل با سازمان آشنایی داشت با یکی از رابطین سازمان در ترکیه آشنا شد و می خواست به عراق برود. اولش ما خیلی مخالفت کردیم که نرود و این کارا را نکند. در یکی از قرارهایی که با یکی از رابطین سازمان در ترکیه داشت، من هم آنجا بودم کسی که پشت خط بود با رفیقم صحبت کرد، و بعد من هم با او صحبت کردم، بعد

تبدیل آدمها به ربات

Riahyبسم الله الرحمن الرحیم محمد علی ریاحی هستم. من قبل از اینکه سازمان را بشناسم، هدفم این بود که به یک کشور خارجی بروم و یک زندگی خوبی برای خودم درست کنم. طبق تبلیغاتی که هوادارها و سمپاتهای گروهک تروریستی می کردند، مسعود رجوی و مریم رجوی را به ماه رسانده بودند.اما همین مسعود رجوی کسی بود که می خواست همه را زیر پای خودش له کند. قدرت طلب بود و یک تور پهن کرده بود که متأسفانه من شخصاً گیر کردم در این تور و به دام آنها افتادم. هدف مسعود رجوی هم فقط قدرت طلبی بود و هیچ هدفی به غیر از این

مردم کردستان دشمن منافقین و صدام هستند

Jabarghadery* لطفاً خودتان را معرفی کنید و چگونگی ارتباطتان با مجاهدین را توضیح دهید. بسم الله الرحمن الرحیم با سلام حضور تمامی ایرانیان ،اینجانب جبار قادری بچه ی کردستان هستم شهرستان کامیاران که از سال 1372 با موضوعات سیاسی آشنا شدم و بعد از ترک تحصیل در سال 1372 در پاییز جهت پیوستن به گروههای کردی اقدام کردم که خوشبختانه نرسیده به مریوان دستگیر شدم. بعد از آزادی از زندان من به واقع سوءاستفاده کردم از بخشش نظام جمهوری اسلامی ایران و دوباره موضوعات سیاسی را دنبال کردم که سال 73 با رادیو صدای مجاهد به

شهید هاشمی نژاد،قربانی بی منطقی منافقین

Hasheminejad F2گفتگو با فرزند شهید حجةالاسلام هاشمی نژاد بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت حضرتعالی و عرض تشکر از این که قبول زحمت فرمودید. تلاش می کنیم از رهگذر مرور زندگی و خاطره شهدای بزرگواری که به دست گروهک منافقین به شهادت رسیدند ، مسئله ترور و تروریسم را بررسی کرده و منطق حاکم بر این تفکر را که در مقابل مخالفان فکری اش دست به اسلحه می برد و به خشونت متوسل می شود را تبیین و معرفی کنیم .

تعهد ماندن در اردوگاه اشرف تا ابدالدهر

Naserravaee* آقای ناصر روایی، سازمان مجاهدین اساساً بعد از سال 62 هیچ نیرویی را در داخل کشور نمی خواست و می گفت این نیرو باید به خارج از کشوربیاید. یا عراق یا اروپا و به هر حال داخل کشور نماند، در حالی که این عملکرد در تضاد با کار چریکی و توده ای است که لازم است پیوند اجتماعی داشته باشد، شما خودتان چطور راضی شدید و آیا سر این مسئله دار شدید و آن را چگونه ارزیابی می کنید؟ سؤال مهم تر در همین رابطه این که وقتی رفتید به منطقه و دیدید که به آن شکلی که تعریف می کردند، منطقه ای وجود ندارد که سازمان ادعا می کرد

تهاجم گسترده مجاهدین علیه خانواده ها

M Abozarاخیراً و در پی انعکاس اخبار مربوط به همکاری خانواده اعضای گروه مجاهدین با انجمن نجات و نیز انتشار پاره ای از مصاحبه های خانواده های مزبور و نیز جدا شدگان از این گروه ، در سایت هابیلیان ، جریان گسترده فشار روانی از سوی مجاهدین علیه خانواده های یادشده به راه افتاده است . تماس تعدادی از خانواده های اعضای مستقر در اشرف با خبرنگار هابیلیان حکایت از آن دارد که پس از انتشار هر مصاحبه ، مجاهدین ، عضو مورد نظر را تحت فشار قرار میدهند تا طی تماس با خانواده اش ، ضمن فحاشی ، اهانت و برخورد خشن ، آنها را
فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31