قربانیان قاچاق انسان

مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 40
به نام خدا - من ناصر یوسفی هستم اهل کرج . سال 1381 در اواخر تابستان یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت به ترکیه بیا. بعد از رفتن به ترکیه ایشان را ندیدم. شماره ای که به من داده بود، گفت با این شماره تماس می گیری یک آقایی می...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 41
اسم من جمشید سرایی است، بچه آق قلا هستم. در سال 81 برای کار به ترکیه رفتم و در ترکیه با اینها آشنا شدم که به من گفتند: شما را می بریم عراق، برای شش ماه در عراق بمانید، یک پروسه ای طی کنید، بعد از آن هر جا خواستید می فرستیمتان....
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 42
بسم الله الرحمن الرحیم من نصرت الله محمدی هستم، بچه اسلام آباد غرب که توسط یکی از همشهریانم فریب خوردم و من را گول زد و به سازمان منافقین برد. من هم که از نظر مالی وضعیتم خوب نبود. با شعارهای دروغین می گفت که می برمت آنجا،...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 43
من اسدالله امیری هستم. در سال 1381 در دبی کار می کردم. یکی از نفرات سازمان آنجا ما را گول زد و گفت شما را می برند به کشورهای خارجی تا آنجا کار کنید و به شما زبان یاد می دهند تا شما را به کشورهای اروپایی ببرند. بعد پاسپورتهای...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 44
من مسعود احمدی هستم. بچه کرمانشاه. سال 81 در چابهار کار می کردم که آنجا با چند نفر قاچاقچی آشنا شدم که برای سازمان مجاهدین کار می کردند. آنها نفر را از کشور خارج می کردند که وصل کنند به سازمان، منتها با عناوین مختلف. مثلاً...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 45
من محسن صحاف هستم، بچه تبریز. در سال 81 توسط رابطین سازمان جذب سازمان شدم. من را به عنوان کار به عراق بردند و در همان بدو ورودم به قرارگاه اشرف با آنها مشکل پیدا کردم. آنها ما را تهدید می کردند که اگر بخواهید از اینجا بیرون...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 46
من حبیب الله رضاپور هستم در تاریخ 15/11/1380 در تله سازمان گرفتار شدم. برای کار به ترکیه رفتم، یک روز در استانبول در غذاخوری نشسته بودم و غذا می خوردم که یک نفر آمد پیش من نشست و به من وعده کار داد و گفت تو را به خارج می فرستیم....
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 47
من روح الله آسیال هستم، بچه کرمانشاه سال 79 بود که از رادیوی مجاهدین یک شماره گرفتم و در یک سفری که به ترکیه داشتم، آنجا قصد داشتم که کار کنم و به خارج کشور بروم، اما بعد مشکلات عدیده ای برایم پیش آمد که نتوانستم. با شماره...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 48
من محمد رئیسی، ساکن نیک شهر هستم. در سال 81 به امارات رفته بودم. حدود دو ماه بعد، 3 نفر از هوادارهای سازمان، یکی شان که اسمش جواد بود، آمد پیش من و گفت چرا اینجا داری کار می کنی؟ بیا برویم یک جای دیگر، یک شرکت دیگر، در عراق...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 49
من سید شجاع سید لطیفی هستم. در تاریخ 12/2/81 از کشورم خارج شدم و برای کار به ترکیه رفتم. نفر همراهم یکی از دوستانم بود که بعد از ده روز ماندن در ترکیه، با یک نفر آشنا می شود که به قول خودشان که می گویند سرپل. دوستم آمد گفت بیا از...
شماره صفحه: | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6