قربانیان قاچاق انسان

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 30
من امیر بلوچی بچه ایرانشهر هستم. در سال 79 به طور قاچاقی از ایران خارج شدم و به کشور امارات متحده عربی رفتم. برای مدت کوتاهی آنجا کار کردم و از طریق یکی از دوستانم که شماره تلفن ازش گرفتم، به بهانه خارج رفتن یکی از رابط های...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 31
من پوریا قوامی بچه سنندج هستم که در تاریخ 26 فروردین 1381 به سمت ترکیه حرکت کردم. در آغاز با یک نفر به نام علی احمدی آشنا شدیم که ما را به عنوان کار به ترکیه برد. آنجا در یکی از شهرهای ترکیه به اسم وان بودیم، در اصل چهار نفر...
مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد 32
به نام خدا - اسماعیل طالبی هستم از شهرستان بناب . در شهریور81 از طریق ترکیه به سازمان منافقین رفتم. توسط هواداری که آنجا بود جذب شدم که به خاطر پول و خارج و اینها من را کشاندند آنجا. گفتند آمدی برای چی؟ گفتم آمدم برای کار....
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 33
من محمدرضا فعال ساکن تهران ، در مرداد سال 1381 از کشور خارج شدم و به ترکیه رفتم. برای کار آنجا رفته بودم که به هوادارهای سازمان برخورد کردم. آنها به هوای پول و امکانات خوب در کشورهای اروپایی من را فرستادند به عراق. گفتند باید...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 34
من سال 79 از ایران خارج شدم و علت خارج شدنم هم برای پیدا کردن کار بود که به صورت قانونی با پاسپورت خودم از مرز بازرگان به ترکیه رفتم. قبل از رفتنم شماره تلفنی را تهیه کردم که این شماره تلفن برای تماس گرفتن با نفراتی از سازمان...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 35
من تیمور اسماعیلی هستم اهل استان خراسان بچه قوچان هستم. در اواخر سال 80 در یکی از نقاط مرزی توسط یکی از دوستان که ایشان رابط سازمان بود، جذب سازمان شدم و از طریق پاکستان به صورت هوایی به عراق رفتم. موضوع این بود که دوست من در...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 36
به نام خدا اسم من محسن ابوفاضلی است. بچه تهران هستم. به خاطر کسری مالی از ایران خارج شدم و رفتم به ترکیه برای کار کردن. بعد از یک ماه که کار جور نشد و یک کمی اذیت شدم، شخصی به پست من خورد و گفت که از لحاظ کاری من جایی را سراغ...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 37
من غلامرضا گوهری هستم، متولد 53، متأهلم، یک بچه دارم. سال 81 با سازمان آشنا شدم، از طریق یکی از سرپلهایشان که به او زنگ زدم و رابطه مان از همانجا وصل شد. به من آدرس ایمیل داده بودند که تا یک مدت با همدیگر چت می کردیم. بعد از من...
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 38
من اکبر محمدیان هستم، بچه مراغه. تابستان سال 79 بود که از ایران خارج شدم و به اتفاق دو نفر دیگر که از سازمان آمده بودند رفتم به عراق. مدتی توسط عراقی ها در زندان ابوغریب زندانی بودم. از آنجا که آزاد شدیم، به سازمان وصل شدیم....
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 39
من محمد نعیم ملازهی، بچه سراوان هستم. یکی از فامیل هایمان توی سازمان بود که به ما زنگ زد و گفت بیایید. چون خودش اول دبی بود، ما هنوز فکر می کردیم که دبی است. از سازمان هم هیچ خبری نداشتیم و نمی دانستیم چنین سازمانی هست. با...
شماره صفحه: | 1 | 2 | 3| 4 | 5 | 6