نماز جمعه خونین

ویژه نامه جنایت منافقین در 24 اسفند 1363

بازخوانی فاجعه

در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه بر حذر می‌‏داشت و به بمباران و موشک باران نماز جمعه تهدید می‌‏کرد، منافقان نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نماز جمعه تهران را در ۲۴ اسفند ۶۳ به خاک و خون کشیدند. در این جنایت ۱۴ نفر شهید و ۸۸ نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیت‏ الله خامنه‏‌ای که در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبه‏‌های نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبه‏‌هایش ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهید پرور ایران گردید.
روزنامه کیهان در ۲۵/۱۲/۶۳ نوشت: بر اثر انفجار یک بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران که در ساعت 12:29 دقیقه روز گذشته صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشک‌های دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب توصیف کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران تهران در دانشگاه تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام داشته و ادعا کند که صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است؛ اما با تاخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیما‌ها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند.
در این واقعه عده‌ای مجروح و عده‌ای به شهادت رسیدند. سید محمد شاه مرادی، سید مجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی عروجی، سید مهدی رضوی نیا، محمد حاجی هاشمی، رجبعلی تلکانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، ذکریا فرجی بیگی، مهدی ابراهیمی، محمد غفاری، حاج مجتبی توانگر دهقان، علی احمد‌پور فیروز آبادی و محسن ظهیری از جمله شهدا بودند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستان‌های مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند.
حاج فضل الله فرخ از اعضای ستاد اقامه نماز جمعه در این باره می‌گوید:
 «در آن زمان صدام هر هفته تهدید می‌کرد که نماز جمعه تهران را می‌خواهد بمباران کند. هر وقت که این اعلان می‌شد، نمازجمعه شلوغ‌تر می‌شد و حتی از شهرستانهای امن هم به نماز جمعه تهران می‌آمدند. جالب اینکه هر وقت که از شهرستان‌های امن نمازگزار داشتیم بمباران نبود. عده‌ای کفن‌پوش در نمازجمعه می‌نشستند و شعار می‌دادند که ما آماده‌ایم. آن هفته‌ای که انفجار پیش آمد، از‌‌ همان هفته‌هایی بود که صدام گفته بود نمازجمعه را می‌زنیم. که ما هم البته منتظر بمباران بودیم. احتمال ۸۰% و ۹۰% هم می‌دادیم که موشک بزند. چون او که ترسی از این چیز‌ها نداشت. بار‌ها هم شده بود که هواپیما‌هایش هم اطراف نمازجمعه می‌آمد و ضدهوایی روی پشت بام‌ها و در میدان فلسطین و اطراف میدان انقلاب از نماز جمعه مراقبت می‌کرد. روز حادثه، روزی بود که صدام خیلی جدی گفته بود که ما نمازجمعه را می‌زنیم. من پشت جایگاه نشسته بودم یک دفعه صدای یک انفجار مهیب آمد. بلند شدم بالا را نگاه کردم دیدم که چیزهایی از بالا پایین می‌ریزد. اول خوشحال شدم. حدس زدم که قطعات هواپیمای دشمن است که پایین می‌ریزد. ولی وقتی روی زمین آمد، دیدم قطعات بدن انسان است و بمب چنان به شدت این بدن‌ها را هوا برده بود که به اطراف پخش می‌شد؛ اما بلافاصله فهمیدیم که این انفجار ناشی از بمب گذاری در محل نماز بوده است. ما همیشه جلوی درهای ورود و خروج بازرسی کامل داشتیم. هیچ چیز را نمی‌تواستند با خودشان حمل کنند بنابراین بمب را به صورت جانماز به داخل آوردند چون فقط آوردن جانماز مجاز بود. البته سعی بمب گذار بر این بودکه بمب را نزدیک جایگاه، که عده‌ای از مسئولین یا خود امام جمعه بود بگذارد که همگی صدمه ببینید. اتفاقاً امام جمعه آن هفته خود آیت الله خامنه‌ای بودند. ایشان غالباً از جبهه یکسره به نمازجمعه می‌آمدند. چون بمب‌گذار از بازرسی دوم نتوانسته بود عبور کند و فاصله‌اش با جایگاه زیاد بود بمب را در قسمت انتهایی زمین چمن گذاشته بود. جالب است که آن روز کسی فرار نکرد و امام چند بار در صحبت‌هایشان به این مسئله اشاره کردند که من زمانی که تلویزیون را نگاه کردم، دیدم که با وجود اینکه بمب منفجر شد ولی یک نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه با صلابت صحبت‌هایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند. فقط شعار دادند: حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست. ما پس از انفجار به افرادمان گفتیم همه سر جایتان باشید. هیچ کسی دخالت نکند. فقط یک عدة خاصی شروع به جمع‌آوری شهدا و مجروحین کردند. مردم هم خطبه‌ها را گوش کردند و نماز را خواندند. چهارده نفر آن روز شهید و عده زیادی مجروح شدند. آیت الله خامنه‌ای فرمودند برای ختم شهدا حجت الاسلام فلسفی را دعوت کنید که از طرف ایشان مجلس ختمی در مسجد ارگ برگزار شد.
 

نمایش فیلم

فیلم ها و مستندهای مربوط به حادثه تروریستی انفجار در نمازجمعه تهران در سال 1363

مستند طنین اقتدار


مستندی درباره واقعه تروریستی بمب گذاری در نمازجمعه تهران در تاریخ 24 اسفند 1363 به دست منافقین

فیلم لحظه انفجار بمب در نمازجمعه


۲۴ اسفندماه ۱۳۶۴، دانشگاه تهران میزبان آخرین نماز جمعه‌ی سال بود؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای امام جمعه‌ی وقت تهران مشغول ایراد خطبه‌های نماز بودند که صدای انفجاری مهیب، محوطه‌ی دانشگاه تهران را به لرزه درآورد.

 

سرگذشت پژوهی شهدای واقعه تروریستی 24 اسفند 1363

شهید پرویز شعبانی
شهید پرویز شعبانی23 ساله
پرویز در سال 1340 در محله هاشمی تهران به‌دنیا آمد. چهار برادر دارد و خودش فرزند چهارم خانواده بود.دبستانش را در خیابان هاشمی گذراند و پیش از اتمام دوره دبیرستان تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل و ارتقاء سطح علمی‌اش به آمریکا برود... ادامه
شهید عباسعلی رایگان
شهید عباسعلی رایگان32 ساله
عباسعلی به‌شدت به مطالعه علاقه‌مند بود، حتی بعد از آنکه در بانک مشغول به کار شد، درس را رها نکرد. در دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد و بدین ترتیب همچنان در کنار کار به تحصیل نیز مشغول بود... ادامه
شهید محسن حاجی هاشم
شهید محسن حاجی هاشم36 ساله
زمانی که همسرم برای دریافت مدرک تخصصی به کشور آمریکا رفته بود، درجه‌داران آمریکایی به او پیشنهاد کرده بودند در آمریکا بماند. گفته بودند همه وسایل زندگی را برایش فراهم می‌کنند... ادامه
شهید سید مهدی رضوی
شهید سید مهدی رضوی61 ساله
سیدمهدی رضوی، مانند هر هفته غسل شهادت کرد و در صفوف نماز جمعه دانشگاه تهران حضور یافت. دقایقی از سخنرانی خطیب نماز جمعه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نگذشته بود که بمبی که توسط منافقین تعبیه شده بود، منفجر شد... ادامه
شهید علی احمدپورفیروزآبادی
شهید علی احمدپورفیروزآبادی28 ساله
مدتی قبل از آنکه پسرش در سال 1360 به‌دنیا آید به جبهه رفته بود. برادر کوچکترش محمود، در سال 1362 در جبهه‌های نبرد حق‌ علیه ‌باطل به شهادت رسید. بعد از آن نیز علی آرزوی شهادت را در سر می‌پروراند.»... ادامه
شهید محمد غفاری
شهید محمد غفاری20 ساله
هر شب بلااستثنا پیش از خواب سوره واقعه را می‌خواند. پدرم تعریف می‌کرد: «یک شب محمد رختخوابش را پهن کرده بود و در حال خواندن سوره واقعه بود. به او گفتم محمد تو از سوره واقعه چه می‌خواهی که هرشب آن را میخوانی؟... ادامه
شهید گمنام (مجهول الهویه)
شهید گمنام (مجهول الهویه)نا مشخص
یکی از شهدای واقعه تروریستی نماز جمعه تهران در سال 1363 گمنام می باشد که در قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. روحش شاد ...
شهید ذکریا قورچی بیگی
شهید ذکریا قورچی بیگی45 ساله
ذکریا صبح 24اسفند1363 با دوستانش قرار گذاشته بود تا قبل از نماز جمعه به عیادت مجروحین جنگ بروند. این کار همیشگی‌اش بود و با آن مشغله کاری، هر زمان که کوچکترین فرصتی پیدا می‌کرد به عیادت مجروحین جنگی می‌رفت... ادامه
شهید غلامعلی حاجی هاشم
شهید غلامعلی حاجی هاشم53 ساله
غلامعلی شغلش خیاطی بود؛ اما به حرفه‌اش فقط به عنوان کسب درآمد نگاه نمی‌کرد. بعد از آنکه جنگ تحمیلی آغاز شد، به واسطه شغلش هر چند وقت به جبهه‌ها می‌رفت. در آنجا لباس رزمنده‌ها را تعمیر می‌کرد و لباس‌های آنها را می‌دوخت... ادامه
شهید محسن ظهیری
شهید محسن ظهیری21 ساله
هفته قبل از شهادتش یک جعبه خرما برای خیرات پدر و مادرش خریده‌بود تا در مسجد پخش کند. یک خرما در کف دست من گذاشت و گفت: «این خرما برای خیرات پدر و مادرم است و هفته بعد هم ان‌شاءالله خرمای خودم را می‌خوری.»... ادامه
شهید مهدی ابراهیمی
شهید مهدی ابراهیمی29 ساله
زمانی که ازدواج کردیم، پدر همسرم اتومبیلی به ما هدیه کرد. یک روز متوجه شدم همسرم ماشین را فروخته است. تمام مبلغ فروشش را هم برای کمک به جبهه‌ها فرستاده بود. وقتی علت را جویا شدم، گفت:... ادامه
شهید مجتبی توانگر دهقان
شهید مجتبی توانگر دهقان39 ساله
مجتبی هر چند وقت یک بار برای آبیاری زمین‌های کشاورزی‌اش به کرج می‌رفت. دو روز قبل از این حادثه نیز به کرج رفت و قرار بود جمعه بازگردد؛ اما پنج‌شنبه به تهران آمد وقتی مادر همسرش علت بازگشت زود هنگاهمش را پرسید، گفت: ...ادامه
شهید رجبعلی تلیکانی
شهید رجبعلی تلیکانی44 ساله
رجبعلی آماده شد و برای اقامه نماز جمعه از خانه بیرون رفت؛ اما چند دقیقه بعد مجدد بازگشت. سجاده‌ای که همیشه بر روی آن نماز می‌خواند را برداشت و به همراه شهیدان غلامعلی و محسن حاجی‌هاشم به سمت دانشگاه تهران رفت...ادامه
شهید محمد برجسته
شهید محمد برجسته32 ساله
شهید برجسته ، یکم بهمن 1331 در کرمان متولد شد. وی در همان دوران طفولیت از نعمت داشتن مادر محروم گردید. نوجوانی بیش نبود که علی رغم داشتن هوش و نبوغی ذاتی ، درس را رها کرده و به تهران نقل مکان کرد...ادامه

روایت ها و گزارش ها

روایت های شاهدان از واقعه تروریستی 24 اسفند 1363