دام ِ ملاقات با اقوام من شهرام نظریان هستم، فرزند غلام رسول، بچه بلوچستان سراوان. سراوان که بودیم، یک روز به خانه ما تلفن زدند، گفتند که بیا ما تو را پیش دایی ات می بریم. بعد دایی ام صحبت کرد و گفت تو را می آورند پیش من. ما رفتیم پاکستان، آنجا ریل تهیه پاسپورت و آزمایشهای پزشکی انجام شد و از آنجا رفتیم اردن و از آنجا هم بغداد. بعد آمدند ما را تحویل گرفتند. بعد از آنجا رفتیم قرارگاه اشرف. آنجا که رفتیم بعد از دو سه روز با فهیمه مصاحبه کردیم. فهیمه گفت که برای چی آمدی؟ گفتم برای دیدن دایی ام آمدم، برای کار
جواب به دروغهای منافقین چندی است که منافقین ، با دروغ گویی ، به دنبال آن هستند که جنایتهای خود را در دزدیدن و آواره کردن و قاچاق افرادی که در جستجوی کار بوده اند مخفی کنند. سلیم امیری به زبان بلوچی چگونگی دام گذاری قاچاقچیان مجاهدین را شرح می دهد.
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 52 اسم من سرمست محسنی است. من تازه ازدواج کرده بودم و طلاهای خانمم را در آوردم فروختم. گفتم بهتر از این است که توی خیابان ها بگردیم ، و با آن پول به ترکیه رفتم که کار کنم. آنجا بود که همان روز اول گیر سازمان افتادم. یک فردی بود به اسم امیر که در هتل، هم اتاقی من بود. کمی صحبت کردیم و گفت غصه نخور، برایت کار پیدا می کنم. به جای این که کار پیدا کند، برد به خانه یک هوادار. سه چهار نفر بیرون ایستاده بودند، گفت بیست سی هزار تومان پول بهشان بده، اینها برایت کار پیدا می کنند. بردند خانه شان و
9 ماه در سلول انفرادی ارتش آزادی ستان قسمت دوم مصاحبه با نیما مهرجو لایه های دیگر با مسعود و مریم در سالن اجتماعات اصلی نشست می رفتند ، ولی امثال ما با نسرین نشست داشتیم .گاهی کسی مثل عباس داوری می آمد و کلاس اقتصاد می گذاشت ، یا مهدی خدایی صفت برای میلیشیای شان کلاس فارسی می گذاشت ، که بتوانند فارسی بنویسند ، آن موقع انگلیسی فارسی می نوشتند ، بعد محمد حیاتی (سیاوش )کلاس شعائر را می گذاشت . سهیلا صادق کلاس قرآن می گذاشت ، که به قول خودشان مسئول آموزش و پرورش شان هست ، که خواهر یکی از
مجاهدین و قاچاق انسان – شاهد 51 اسم من حمید رضا چمنی است. در اواخر سال 78 به دلیل مشکلات مالی و اینکه شنیده بودم در ترکیه کار پیدا می شود، به این کشور رفتم. همان روز اول و دوم که در ترکیه بودم یک نفر اهل اصفهان به نام بیژن خودش را به من معرفی کرد و به دروغ گفت که من دوازده سال است در نفاق هستم (خودشان می گفتند مجاهدین، ولی الحق که همان منافقین بیشتر لایقشان است) که با وعده های پولهای هنگفت، مثلاً ماهی سه هزار دلار برای افراد متأهل در نظر گرفتن و ماهی دو هزار دلار برای افراد مجرد. ما هم از آنجا که وضع مالی مان خوب
ارتش آزادی ستان قسمت اول مصاحبه با نیما مهرجو بسم الله الرحمن الرحیم من نیما مهرجو هستم ، متولد تهران ، و ساکن منجیل در مرداد ماه سال 1378 از ایران خارج شدم و برای کار به ترکیه رفتم . من پول زیادی که کفاف آن مدتی را که آنجا هستم بدهد ،نداشتم . چون من خودم هم به طور واقع نمی دانستم چه کار می خواهم بکنم ، به خاطر همین از لحاظ مالی زیاد تأمین نبودم ، دویست و سی هزار تومان پول داشتم ، من در ترکیه از مرز که رد شدم رفتم وان و یک هتل گرفتم و آن روز را استراحت کردم و عصر همان روز رفتم بیرون و یک چرخی
تلّه ای به نام اروپا با سلام من مرتضی جعفرزاده هستم بچه ارومیه 26 سال سن دارم. سال 81 توسط خانمی که به من زنگ زدند، برای دیدن برادرم من را به ترکیه کشاندند. در ترکیه به من گفتند که ایشان در سوئد است و باید به سوئد بروم. چون هفده ماه بود که از برادرم هیچ خبری نداشتیم و نمی دانستیم کجاست، قبول کردیم. به من یک ویزای عراق دادند گفتند باید از عراق بروید. گفتم چرا عراق؟ گفت چون ویزای قلابی برایت گرفتیم، فقط از عراق می توانید خارج شوید. قبول کردم و به عراق رفتیم. ما را به بغداد بردند و بعد از آن به کمپی که می
اسیر در سرپنجه ی سوء استفاده گران به نام خدا من حسین ایزدی هستم. در سال 1381 از مرز ایران به عراق رفتم. اولش نیتم این بود که برای کار به امارات بروم. از طریق شنا به آن دست رودخانه رفتم و به یکی از لنج دارهای عراقی پول دادم که من را ببرد به امارات. ساعت تقریباً هفت و نیم صبح نیروهای عراقی آمدند دور لنج و من را دستگیر کردند و در زندان عراق مارک اطلاعاتی به من زدند که من نفوذی ایران هستم و آمدم از عراق اطلاعات ببرم. تقریباً نزدیک دو ماهی بود که من در زندان مخابرات عراق بودم. در زندان اینقدر شکنجه شده بودم، روزی دو بار
مشت نمونه خروار است بسم الله الرحمن الرحیم من سعید پاکدل هستم متولد شهرستان میانه. در سال 78 در ایران با سازمان مجاهدین آشنا شدم. زمانی که برای پیوستن به مجاهدین به عراق رفتم، زمانی بود که رژیم سابق عراق در حال فروپاشی بود و آمریکا می خواست به عراق حمله کند و از این بابت خوشحالم که آن موقع توسط اطلاعات ایران دستگیر شدم و با راهنمایی ها و ارشادهایی که آنجا کردند و صحبتهایی که کردیم، من از هدفی که داشتم موقتاً منصرف شدم. ولی باز دوباره گول خوردم و اواخر سال 81 ده روز قبل از جنگ، از ترکیه مجدداً به
شهيد آيت الله قدوسي؛ زاهدي پيكارگر فرازي از سخنان رهبر معظم انقلاب دروصف شهيد:يک روحاني با صفاي خالصي بود که من گمان مي کنم مهمترين حسن ايشان که مرحوم شهيد دکتر بهشتي راهم به ايشان علاقمند کرده بود همين صداقت وصافي وصفاي اين مرد بود. شهيد قدوسي در دوازدهم مردادماه سال 1306 شمسي در شهرستان نهاوند در يك خانواده روحاني توليد يافت. پدر وي مرحوم آيت الله احمد قدوسي از علماي معروف زمان خود محسوب ميشد و به علم و تقوا شهرت داشت. شهيد قدوسي از همان دوران كودكي نبوغ و استعداد خويش را بروز
مسعود رجوی فقط به منافع خود می اندیشد حبیب الله فلاحی وقتی صحبت از گروه های آرمانی می کنیم، منظورمان گروه ها و جریاناتی است که در رابطه با مسائل جنبش از نظر بیرونی و درونی تنظیم رابطه یکسان داشته باشند. یعنی آن تئوری و اعتقاد آرمانی بدین شکل نیست که بگوئیم در رابطه با درون حزب یا جریان خودمان یک نوع تنظیم رابطه داریم. در بیرون نوع دیگر و خود را به شکل دیگری جلوه دهیم. مثلاً خیلی از احزاب انقلابی بعد از به قدرت رسیدن و یا قبل از آن تمام مناسباتش بر مبنای همان آرمان و فرهنگ تنظیم شده است، فی المثل در حزب کمونیست چین در
مجاهدین و قاچاق انسان- شاهد 50 به نام خدا من علی براتلو هستم متولد 1356 اهل تهران در سال 78 بود در نیروی انتظامی خدمت می کردم. خدمتم که تمام شد، کارت پایان خدمت را گرفتم. یکی از دوستان برادرم به نام مهدی شاهمرادی، می آید تحت عنوان این که خواهرم هزینه کرده و برایم دعوتنامه فرستاده و تو و چند نفر از دوستانم را می توانم به همراه خودم به اروپا ببرم و اینکه بعدش می رویم آنجا و هزینه ای که برای ما شده، آنجا کار می کنیم به آن نفر بر می گردانیم. با توجه به این که آن موقع شرایط من
آفتاب شهادت – قسمت دوم بی ثبات سازی نظام جمهوری اسلامی اصلی ترین هدف منافقین از حرکت تروریستی بود که در خرداد 1360 آغاز کردند . مثلث منافقین ، بنی صدر و صدام با این تصور باطل که جمهوری اسلامی به اشخاص متکی می باشد ،در صدد نابودی برجسته ترین چهره های نظام برآمدند و به این منظور ابتدا ، با انفجار حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رساندن آیه الله بهشتی امیدوار بودند که به هدف نهایی خود که متزلزل شدن پایه های نظام بود دست پیدا کنند . رجوی که ضمناً توانسته بود بنی صدر را به آنجا برساند که
رجایی ، قربانی نماز خاطرات شهید رجایی از سازمان مجاهدین من محمد علي رجائي كه در سال 1312 در قزوين در خانوادهاي مذهبي متولد شدم. بعدها با آقاي طالقاني آشنا شدم و تقريباً هر شب جمعه را در مسجد هدايت بوديم و هر روز جمعه ايشان يك جلسه داشتند در خانيآباد، منزل يك نانوائي بود كه آنجا جلسه بود و ما هم در خدمتشان بوديم و به طور كلي در تماس با مسجد هدايت بودم و هر كجا كه مرحوم طالقاني شركت داشتند، من هم شركت ميكردم و از محضر وجودشان استفاده ميكردم و ميتوانم بگويم، حدود 27 سال از نظر مسائل مذهبي و طرز تفكر و غيره تحت
آفتاب شهادت – قسمت اول مروری بر فاجعه 8 شهریور و زمینه های آن دولت رجایی- باهنر و بحران های داخلی رجایی در یکی از بحرانی ترین و پر افت و خیزترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی مأمور تشکیل کابینه شد ، بعضی از این مشکلات و بحران ها ریشه در اوایل پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن داشت و به دولت شهید رجایی به ارث رسیده بود ، مثل : مشکلات اقتصادی ، محاصره اقتصادی ، انزوای دولت ایران در عرصه بین المللی به دلیل عدم اتکاء و وابستگی به یکی از دو قطب قدرت در جهان و مخالفت با رژیم های پادشاهی و