آفتاب شهادت – قسمت اول

مروری بر فاجعه 8 شهریور و زمینه های آن

دولت رجایی- باهنر و بحران های داخلی

رجایی در یکی از بحرانی ترین و پر افت و خیزترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی مأمور تشکیل کابینه شد ، بعضی از این مشکلات و بحران ها ریشه در اوایل پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن داشت و به دولت شهید رجایی به ارث رسیده بود ، مثل :

مشکلات اقتصادی ، محاصره اقتصادی ، انزوای دولت ایران در عرصه بین المللی به دلیل عدم اتکاء و وابستگی به یکی از دو قطب قدرت در جهان و مخالفت با رژیم های پادشاهی و استبدادی ، مشکلات سیاسی داخلی و کشمکش های بین احزاب و گروه ها و جناح های مختلف رسمی و غیر رسمی در سطح کشور ، ایجاد و گسترش بحران قومیت ها در مناطق مختلف کشور از قبیل کردستان ، خوزستان ، بلوچستان ، ترکمن صحرا و غیره به تحریک دشمنان داخلی و خارجی انقلاب ، بحران گروگانگیری و غیره .

بعضی از مشکلات و بحران ها نیز هم زمان با دولت رجایی پیدا شدند ، مانند : جنگ تحمیلی ، کاهش صدور نفت ، بیکاری ، آوارگان جنگ ، مبارزه مسلحانه و ترورهای گروه های ضد انقلاب .

مبارزه مسلحانه احزاب و گروه های ضد انقلاب و تشدید بحران قومیت :

کشور ایران ، گروه های قومی با ریشه ها و ویژگی های سیاسی و اجتماعی گوناگونی را در خود جای داده است ، در طول تاریخ ایران ، سرنوشت سیاسی و اجتماعی را نیز اقوام به صورت های تعارض ، ائتلاف و یا تعامل رقم زده اند و این تنوع جمعیتی ، قومی و دینی اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار داده است .

در تاریخ معاصر ایران ، گرچه اکثریت مطلق مردم ایران پیرو دین اسلام و مذهب شیعه بوده اند ، اما این امر به معنای وحدت در فکر سیاسی نبوده و تفکراتی با گرایش های مختلف در کنار این جریان اصلی نیز وجد داشته است .

لذا با تأثیر پذیری از تفکرات رایج در نقاط مختلف جهان از جمله کمونیسم و گرایش های مختلف چپ ، لیبرالیسم و حتی گرایش هایی با ویژگی های متأثر از اندیشه های قومی و نژادی منطقه ای و محلی ، کشور ایران به عرصه برخورد افکار و اندیشه های مختلف تبدیل شده بود .

یکی از پیامدهای پیروزی انقلاب اسلامی ، تشدید فعالیت احزاب و گروه های مختلف سیاسی بود ، احزاب و گروه ها ، هر کدام برداشت و تحلیل خاصی از انقلاب اسلامی و تحولات سیاسی داشتند .

اما با گذشت زمان و مشخص شدن اهداف و مسیر انقلاب اسلامی و تثبیت تدریجی نظام جمهوری اسلامی ، چون بعضی از احزاب و گروه های سیاسی ، علی الخصوص احزاب و گروه های غیر اسلامی و الحادی ، منافع خود را در تعارض با عملکرد نظام جمهوری اسلامی یافتند ، به روش های مختلف به معارضه و مخالفت با آن برخاستند که مبارزه ای مسلحانه یکی از این روش های معارضه بود .

حزب دموکرات کردستان ، حزب کومله ، سازمان چریک های فدایی خلق ایران ، حزب جمهوری خلق مسلمان ، گروه فرقان ، دفتر سیاسی خلق عرب ، دفتر سیاسی خلق ترکمن ، دفتر سیاسی خلق بلوچ و گروه های منشعب از این احزاب و گروه ها مثل گروه اشرف دهقانی که منشعب از چریک هایی فدایی خلق بود ، از مسئله اختلاف قومیت ها نیز بهره برداری کرده و به مبارزه سیاسی و مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند .

سازمان مجاهدین خلق نیز یکی از گروه های سیاسی بود که خارج از مسئله قومیت ها ، به مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی روی آورد ، این سازمان از نظر گستردگی ، امکانات ، نفوذ و تشکیلات در سطح بالاتری نسبت به سایر گروه ها و احزاب قرار داشت ، هدف همه اینها جلوگیری از تثبیت نظام جمهوری اسلامی و نهایتاً براندازی آن بود .

کشورهای خارجی سلطه گر و مخالفان نظام جمهوری اسلامی نیز به انحاء مختلف از این گروه ها و سازمان ها حمایت می کردند ، مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی ، علاوه بر این که به صورت بمب گذاری و ترور شخصیت های انقلابی در سراسر کشور جریان داشت ، با فعال شدن اختلاف های قومی در مناطق مستعد ایران مثل کردستان ، ترکمن صحرا ، مازندران ، خوزستان و غیره که در فضای بحران زده پس از انقلاب پدید آمده بود ، وارد مرحله تازه ای شد و با حمایت از گرایش های تجزیه طلبانه و مسلح کردن آنها ، مشکلات عدیده ای را برای دولت فراهم کرد .

این اختلافات با تشکیل دولت رجایی و اعلام مواضع مکتبی آن دولت که سازش ناپذیر می نمود و شروع جنگ که حمایت های مالی و تسیلحاتی دولت عراق از مبارزه مسلحانه را در پی داشت ، دو چندان شد .

پس از شروع جنگ ، فعالیت های مسلحانه گروه های مختلف مخالف نظام جمهوری اسلامی وارد مرحله جدیدی شد ، دولت عراق با کمک ستون پنجم خود در داخل ایران و با بهره برداری از گرایش های تجزیه طلبانه ، با کمک های مالی ، تسلیحاتی و تبلیغاتی از آن کانون های داخلی بحران ، تلاش در ایجاد یک جنگ داخلی کرد تا از بسیج امکانات و مقدورات در مقابل نیروهای متجاوز عراقی جلوگیری کند ، عراق قبل از حمله به ایران طی تلاش های گسترده ای به تحریک و سازماندهی اعراب در منطقه خوزستان و جنوب ایران علیه دولت ایران پرداخته بود .

لازم به توضیح است که سابقه این نوع تلاش های عراق به زمان قبل از تأسیس سلسله پهلوی و سال های پس از آن بر می گردد ، شورش " شیخ عبدالمحسن رهبری " در سال 1304 شمسی در محمره ( خرمشهر کنونی ) ، شورش رئیس قبیله " شورفه " در سال 1307 شمسی در هویزه و شورش " شیخ هادی کاشف الغطاء " در سال 1308 شمسی نمونه هایی بودند که با حمایت و تحریک دولت عراق در آن مناطق صورت گرفته بود .

اما چون عراق به نتیجه مطلوب خود نرسیده بود در مقاطع مختلف این کانون ها را فعال نگه داشته بود که بار دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی سعی در بهره برداری از آنها کرد .

منطقه خوزستان از منظرهای مختلف برای عراق اهمیت داشت ، اشغال این منطقه عراق را قادر می ساخت که مرز دریایی خود را گسترش داده و نفوذ خود را در منطقه خلیج فارس توسعه دهد ، همچنین این منطقه حاصلخیز و دارای معادن عظیم نفت و گاز بود و اشغال این بخش از قلمرو ایران باعث افزایش نفوذ عراق در بازار نفت نیز می شد ؛

لذا عراق با جعل و تغییر نام خوزستان به عربستان و طرح اختلاف عرب و عجم (فارس) اعراب مخالف دولت ایران را در سازمانی به نام " سازمان سیاسی خلق عرب " بسیج و مسلح کرد و از اعراب خوزستان و مناطق جنوبی ایران به عنوان " خلق عرب " اسم برد .

منطقه دیگری که در آن فعالیت های مسلحانه گروه های مخالف نظام جمهوری اسلامی متمرکز و فعال شد ، کردستان بود . موضوع تجزیه طلبی در این منطقه نیز مسبوق به سابقه و دارای ریشه های تاریخی بود ، چنانکه در سال های جنگ جهانی دوم " قاضی محمد " سعی در تجزیه کردستان و تشکیل دولت مستقلی کرد که در سال 1325 سرکوب شد .

پس از انقلاب نیز حزب دمکرات کردستان و حزب کومله که تحت حمایت دولت عراق بودند به سازماندهی مجدد فعالیت های مسلحانه خود پرداختند و منطقه کردستان را در بحران عمیقی فرو بردند .

حزب دمکرات کردستان با اتحاد و گردهم آوردن سایر مخالفان ایران به مبارزه مسلحانه تمام عیاری علیه دولت ایران دست زد ، حمله به پادگان مهاباد ، حمله به پادگان سنندج ، درگیری های مسلحانه در نقده ، پاوه ، بوکان ، میاندوآب و غیره ، ترور مقامات و مسئولین محلی دولت ایران ، تبلیغات وسیع علیه ارگان ها و نهادهای انقلابی ، همکاری وسیع با جریان ضد انقلاب و اعضای فراری ساواک منحله ، درگیری با نیروهای نظامی ایران و ایجاد موانع برای آنها در مقابله با تهاجم عراق ، بمباران زندان دولتو توسط هواپیماهای عراقی بنا به درخواست حزب دمکرات کردستان و بسیاری از فعالیت ها و اقدامات دیگری که بخشی از توان و فرصت های دولت را به خود اختصاص داد و فرصت تهاجم بیشتر را برای عراق در قلمرو ایران فراهم کرد .

حزب کومله نیز فعالیت های براندازانه مشابهی را دنبال می کرد ، به جز این دو مورد جریان های دیگری نیز در زمره معارضین با نظام جمهوری اسلامی در منطقه کردستان فعال بودند که یکی از آنها سازمان چریک های فدایی خلق و نیروهای وابسته به " عزالدین حسینی " بود .

بحران ترکمن صحرا و گنبد نیز دارای ابعاد سیاسی ، مذهبی ، قومی و اختلافات مربوط به مالکیت زمین بود که پس از پیروزی انقلاب سر برآورد و گروه های سیاسی ضمن دامن زدن به آن در صدد بهره برداری سیاسی از آن برآمدند .

از جمله سازمان چریک های فدایی خلق ایران با تشکیل " ستاد خلق ترکمن " در مناطق مستعد دست به مصادره اراضی و اموال زدند ، در گنبد نیز ستاد مرکزی " شورای خلق ترکمن " به آشوب موجود دامن می زد ، " کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن " از دیگر نهادهای سازمان یافته توسط چریک های فدایی خلق بود که در وقایع گنبد شدیداً فعال بود .

بحران ترکمن صحرا و گنبد تا سال 1360 که رویارویی نهایی با گروه های فعال صورت گرفت ، تداوم داشت ، بحران در این منطقه نیز از موانع سر راه اقدامات و اصلاحات دولت رجایی بود و مقدار زیادی امکانات مادی و معنوی دولت را به خود اختصاص می داد .

رجایی در عرصه نظر و عمل ، تلاش در جهت اتحاد بین اقوام و فرق مذاهب مختلف و به ویژه شیعه و سنی بر محوریت اسلام داشت ، وی با تشکیل جلسات مشترک و سمینارها و سایر اقدامات ، سعی در رفع اختلاف بین شیعیان و اهل تسنن و اقوام مختلف داشت .

یکی دیگر از گروه هایی که به مبارزه مسلحانه علیه حکومت جمهوری اسلامی روی آورد ، سازمان مجاهدین خلق بود ، وضعیت و عملکرد این گروه در قبال نظام جمهوری اسلامی دارای مراحل مختلف و در ضمن به دور از مسائل و بحران قومی یا مذهبی بود .

سازمان در سال 1344 توسط عده ای از اعضای نهضت آزادی ایران که مبارزه را به شکل مسلحانه علیه رژیم پهلوی ترجیح می دادند ، تأسیس شد ، بنیانگذاران اولیه سازمان از جمله محمد حنیف نژاد ، علی اصغر بدیع زادگان ، برادران رضایی ( احمد ، رضا و ...) سعید محسن و غیره ، عمده ترین ویژگی اخلاقی و سیاسی شان اعتقاد به مبانی دین اسلام و در آرزوی تأسیس حکومت اسلامی بودند .

اکثر این افراد توسط رژیم پهلوی دستگیر و اعدام شدند ، این سازمان از سال 1350 به بعد پس از مطالعات طولانی تئوریک و کادر سازی ، فعالیت های مسلحانه خود را شروع کردند ، در نتیجه در این مرحله که تا سال 1353 طول کشید اکثر اعضا دستگیر ، زندانی و یا مخفی شدند .

خود شهید رجایی ، در این مرحله فعالیت و همکاری زیادی با اعضای سازمان داشت و در ارتباط با یکی از موارد همکاری نیز دستگیر و تا آستانه انقلاب زندانی شد .

بخشی از کادر سازمان در سال 1354 دست به تغییر ایدئولوژیک زدند و از اسلام بریده و مارکسیست شدند ، پس از انقلاب نیز مواضع متناقضی اتخاذ کردند ، ابتدا از انقلاب اسلامی حمایت کردند و در این فرصت اقدام به توسعه تشکیلات و عضوگیری و کادر سازی مجدد پرداختند ، اما با گذشت زمان با مسئولین نظام اختلافات جدی پیدا کردند و علیه آنها موضع گرفتند .

البته به حمایت از بنی صدر تمایل پیدا کردند ، بنی صدر نیز با این تحلیل که از تبلیغات و تشکیلات گسترده سازمان مجاهدین برای پیشبرد اهداف سیاسی خود و تثبیت موقعیت اش استفاده کند به آنان نزدیک شد ، اوج این جریان غائله 14 اسفند 1359 بود ، پس از جریان 30 خرداد 1360 سازمان مجاهدین وارد فاز مبارزه مسلحانه شد ، از این پس رد پای سازمان در اکثر رخدادها و ترور نیروهای انقلابی دیده می شود .

مسئله مهمی که در ارتباط با سازمان مجاهدین وجود داشت این بود که اعضا و هواداران آن در میان اقشار مختلف جامعه و تشکیلات اداری نفوذی داشتند و شناسایی آنها به راحتی ممکن نبود ، این امر باعث شد که در اثر ترورهای آنها نیروهای انقلابی زیادی به شهادت برسند و نظام جمهوری اسلامی بخشی از بهترین حامیان و یاران خود را از دست بدهد .

 

 

Rajayibahonar01

 

رجایی تا قبل از 30 خرداد 1360 یعنی قبل از این که مجاهدین دست به اسلحه ببرند با برخورد مسلحانه با آنها مخالف بود .

او طی نطقی که در 24 مرداد 1360 از تلویزیون پخش می شد ، ضمن اشاره به تاریخچه و مراحل مختلف تفکر و فعالیت مجاهدین و اقدام آنها در حمایت از انقلاب و امام خمینی در دوران پس از پیروزی انقلاب به منظور عضوگیری و توسعه تشکیلات و در واقع بهره برداری از شخصیت امام خمینی و همچنین جمع آوری سلاح در اثنای پیروزی انقلاب برای مقاصد آینده ، گفت :

" بعد از جمع آوری اسلحه شروع کردند به امکانات مالی و تدارکاتی ، از بردن ماشین ها گرفته ، بردن پول های نقد گرفته و بردن اسناد و تصرف امکان و ... به موازات این دو کار چیزی که برای همه ما تعجب آور می باشد اینها شروع کردند به شناسایی شخصیت هایی که ممکن است در آینده این انقلاب نقش داشته باشند ....

پس از آن موقع اینها به فکر بودند که هر چه زودتر یک نبردی را با نیروهای مؤمن واقعی شروع کنند و بنا به آنچه که در آن موقع ( موقع زندان پس از تغییر ایدئولوژیک ) می گفتند ، آرزوی عبور از جنازه ما در رسیدن به مبارزه بعدی را تحقق بخشند ...."

او در ادامه این نطق افزود :

" واقعاً برای من که تا حدودی چند سال با حنیف نژاد و رضا و احمد رضایی بودم که برای شما جزو سران این سازمان هستند ، هر وقت تصور می کنم که شما چطوری خوابتان می برد به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق و می بینید که مسعودتان نخست وزیر بنی صدر شده و از اینجا به آن طرف فرار کرده و آنجا جبهه متحد ضد انقلاب را دارد سازمان می دهد ...."

به هر صورت رجایی به ابعاد افکار و فعالیت های اعضای سازمان مجاهدین آگاهی کامل داشت و علیرغم انحراف آنها از خط و مشی اسلامی همیشه سعی در دعوت آنها به مسیر اسلام و انقلاب داشت ، شاید فکر می کرد که راه بازگشت هنوز باز است .

همچنین آن سازمان چون امکانات و تشکیلات وسیعی داشت ، رجایی سعی می کرد که حتی المقدور به صورت مسالمت آمیز با آنها برخورد شود ، با این همه در مصاحبه هایش جسته و گریخته فعالیت های آنها را علیه نظام ، یکی از مهمترین مشکلات دولت بر می شمرد .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31