خداوند برادرم را براي شهادت نگه داشته بود شهید علي هنرور حسنآباد در 1فروردين1340 در مشهد بهدنیا آمد. تا پایان دوره راهنمایی به تحصیل پرداخت و به خدمت مقدس سربازي اعزام شد. ایشان در روز 1آذر1360 در مسیر مریوان به سنندج توسط گروه تروریستی کومله به فیض شهادت نائل شد. سرگذشتپژوهي این هفته، برگ سياه ديگري است بر پرونده ننگین و سیاه گروهك تروریستی كومله. این ديدار با خانواده شهيد علی هنرور حسنآباد انجام شد؛ شهیدی که هنوز هم داغ از دستدادن او برای خانوادهاش سنگین بود؛ بهطوریکه بعد از گذشت ساليان هنوز از يادآوري خاطراتش میگریستند
دشمنی دشمنان، قدم هایمان را محکم تر می کند! شهید محمد دوستداری در سال 1326 در روستایی در استان گیلان متولد شد. پدرش تاجر بود و از افراد سرشناس منطقه. مادرش خانه دار بود و معتمد خانم های محل. بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه دانش شد. مدتی آن جا فعالیت داشت تا اینکه در صندوق عمران مراتع تهران استخدام شد. سال1354 با خانم رسول زاده ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند می باشد.
در آخرت تقاص خونش را از منافقین خواهم گرفت شهید حجت الاسلام مرتضی خدادادی سال1328 در روستایی در حوالی نیشابور متولد شد. پدرش کشاورز بود و مادرش خانه دار. وی دوران ابتدایی را در مکتب خانه گذراند و پس از آن وارد حوزه علمیه شد. در ایام اوج گیری حرکت مردمی در انقلاب اسلامی، در آگاهی مردم نسبت به نهضت امام خمینی (ره) نقش به سزایی داشت. وی به علت بینش عمیق سیاسی و جدیتی که در کار داشت به
ارادت پدر به اباعبدالله سبب شهادت پسرانش شد شهید علی اعتمادی عیدگاهی 1خرداد 1342 در ایام ماه مبارک رمضان در مشهد متولد شد. پدرش پارچه فروش بود و مادرش خانه دار. وی فرزند اول خانواده بود و در کارهای مغازه کمک پدرش بود؛ علاوه بر آن به کارهای فنی نیز بسیار علاقه مند بود و این موجب شد در رشته الکترونیک هنرستان به ادامه تحصیل بپردازد. شهید اعتمادی فردی بسیار فعال و انقلابی بود؛ نقش فعال وی در تظاهرات و هماهنگی مردم برای حضور در راهپیمایی ها گویای این
چندین بار خواب شهادتش را دیده بود شهید ابوالفضل پناهی 14 فروردین ماه 1346در شهر مشهد متولد شد. فرزند ششم خانواده بود. پدرش کارمند شهرداری بود و مادرش خانه دار. همزمان با تحصیلات دبستان و راهنمایی، روزها به تحصیل علوم حوزوی مشغول بود. بعد از اتمام سال سوم راهنمایی برای گذراندن دوره آموزشی بسیج اعزام شد. تیرماه 1362 برای دفع حملات گروهک های تروریستی ضدانقلاب به مناطق غرب کشور اعزام شد. شهریورماه همان سال بود که توسط تروریست های کومله به شهادت رسید.
بعد از شهادت برادرش آرام و قرار نداشت شهید غلامرضا ابریشمی بایگ در سال 1346 در مشهد متولد شد. پدرش کارگر بود و مادرش خانه دار. وی فرزند دوم خانواده بود. بعد از اینکه تحصیلات سوم راهنمایی را به پایان رساند همراه پدرش که به تازگی مغازه اغذیه فروشی راه انداخته بود مشغول به کار شد. زمانی که انقلاب به اوج خود رسیده بود همراه سایر مردم مشهد در راهپیمایی ها شرکت می کرد و بعد از پیروزی انقلاب وارد بسیج شد. سال 1362 برادرش «علیرضا» به شهادت رسید و پیکرش هم برنگشت. شهادت برادر، اشتیاق غلامرضا را برای جبهه رفتن بیشتر کرد. سرانجام پدر را
پدرم محب اهل بیت بود شهید رحیم خوش گفتار سال 1305در قم و در خانواده ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد. هنوز سن و سالی نداشت که خانواده اش عازم مشهد شدند. او که هنوز نوجوانی بیش نبود برای کمک به معیشت خانواده در یک نانوایی مشغول به کار شد. چندی بعد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 5 پسر و 3 دختر بود. بعد از مدتی تغییر شغل داد و در خیابان طبرسی مشهد یک مغازه میوه فروشی خرید. با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی یکی از پسرهایش را
جز خدمت و محبت کاری نکرده بود! شهید سید محمدعلی رحیمی در تاریخ 19تیر36 در یکی از محله های شهر ری در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. با آنکه هنوز کودکی بیش نبود اما برای رسیدن به خواسته هایش سخت کوش بود. از سنین نوجوانی وارد فعالیت های فرهنگی شد، حتی پس از پیروزی انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی، در جبهه ها هم در سنگر فرهنگی فعالیت می کرد. اگر در جایی کاری فرهنگی لنگ می ماند اولین کسی که برای جبرانش به ذهن می آمد، ایشان بود. وی کار فرهنگی در خارج از کشور را برای رساندن پیام اسلام به دیگر ملل بسیار موثر و لازم می دانست و همیشه برای
برادرم شهادتش را در جمکران گرفت شهید شمس الله رنجبر دی ماه 1327 در روستای فراهان (از توابع اراک) به دنیا آمد. سالهای کودکی را با رنج و مشقت و با فقر خانواده گذراند و از نوجوانی به کار مشغول شد. پدرش کارگر بود و زمانی که شمس الله 19 سال بیشتر نداشت از دنیا رفت و به فاصله 8 ماه، مادر خانواده نیز درگذشت. شمس الله که فرزند ارشد خانواده بود سرپرست سه برادر و دو خواهر کوچکترش شد. دو سال بعد وی و سایر اعضای خانواده اش به تهران آمدند. او برای گذراندن زندگی در مکان های مختلفی ازجمله خشک شویی، هتل و رنگ فروشی، مشغول به کار
تمام خوبی هایش را غریبانه با خودش برد سردار شهید حسن شاطری از یادگاران دوران دفاع مقدس و از فرماندهان یگان مهندسی در جبهه های شمال غرب و جنوب بود. در سنین نوجوانی و جوانی حضوری فعال در صحنه های مختلف داشت و از همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی در جبهه های دفاع از اسلام و انقلاب حضور یافت. اگر به سال ۱۳۶۰ بازگردیم «سردشت» حضورش را شهادت خواهد داد. در آن زمان رژیم صدام تازه شروع به بمباران و توپ باران سردشت کرده بود. شهید شاطری در آن دوران مسئول تدارکات سپاه سردشت بود. با این حال فعالیت های این شهید به تامین و تدارکات محدود نشد و از همان
دعای مادرش بود که او را عاقبت به خیر کرد شهید سیدحیدر هاشمی نژاد یکی از ده ها ایرانی است که در حوادث تروریستی مختلف در عراق به شهادت رسیدند. وی در سال 1315 در مشهدمقدس به دنیا آمد. پدرش پارچه فروش بود و او نیز پس از مدتی تحصیل و انجام خدمت سربازی به پدر پیوست. مدتی بعد ازدواج کرد و درسش را نیز ادامه داد تا به عنوان تکنسین برق به استخدام شهرداری درآمد. بسیار مهربان بود و مردم دوست. سال 1391 به همراه همسرش برای زیارت عتبه مقدسه، راهی کشور عراق شد. پس از زیارت و در هنگام بازگشت، در تاریخ 31 فروردین ماه 1391 با انفجار بمبی که در مقابل هتل
روح الله خیلی سریع به قله رسید! شهید فریبرز کرمی سال 1338 در کرمانشاه به دنیا آمد. خانواده اش متموّل و ثروتمند بودند. فرزند دوم خانواده و پسری آرام و مهربان بود. از همان کودکی به کارهای فنی و برقی علاقۀ خاصی داشت. پس از آشنایی با یکی از انقلابیون کرمانشاه فصل جدیدی از زندگیش آغاز شد و جذب فعالیت های انقلابی شد. بعد از اینکه تحصیلاتش را با نمرات عالی در هنرستان به اتمام رساند برای ادامۀ تحصیل در رشته برق راهی آمریکا شد. درآمریکا عضو انجمن اسلامی دانشگاه شد و به دلیل درگیری های سیاسی با هواداران منافقین در آنجا به زندان افتاد و
اميدوارم امام زمان(عج) اين هديه را از ما قبول کند روستاي سليماني. روستايي کوهستاني در 25 کيلومتري شهرستان فيروزه استان خراسان رضوی. روستايي شهيد پرور و ولايت مدار، با مردماني مهمان نواز. روستایی که مردمش مثل همه مردم ایران دلشان برای وطن می تپد و برای اسلام. 33 شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرده اند. دو ماهی است که عدد شهیدانشان به 34 رسیده است. «سرباز شهید محمد سلیمانی» سی و چهارمین شهید این روستا است. یکی از چهارده سرباز مرزداری که سوم آبان امسال در سراوان به دست تروریست های تکفیری «جیش العدل» به شهادت
در حالت نماز، بی سر و دست به شهادت رسید «داخل اتوبوس، من و حاج خانم کنار هم نشسته بودیم. نزدیکی سه راهی تکریت بودیم. حاج خانم از برادرزاده ام که در این سفر همراه ما بود خواست که یک مهر کربلا به وی بدهد. میخواست در اتوبوس نماز جعفر طیار بخواند. مهر را که گرفت وسط اتوبوس مشغول نماز شد. اتوبوس در ایست و بازرسی متوقف شد. ناگهان دیدم گاری دستی چوبی ای به سمت اتوبوس می آید...» پس از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث و هرج و مرجی که به واسطه جابجایی قدرت
بهای اسلام همین خون شهیدان است شهید محمد قرائی یکی از چهارده سرباز شهیدی است که سوم آبان ماه امسال توسط گروهک تروریستی موسوم به «جیش العدل» مظلومانه در سراوان به شهادت رسیدند. این شهید بیست ساله در سال 1372 در خانواده ای مستضعف در مشهد به دنیا آمد. پدر و مادرش هردو کارگر بودند و خود نیز به دلیل فقر خانواده، تنها توانست تا پایه پنجم ابتدائی درس بخواند و پس از آن به کارگری پرداخت. 18 سال بیشتر نداشت که به سربازی رفت. پس از پایان دوران آموزشی، به یکی از مناطق محروم و مرزی استان سیستان و بلوچستان اعزام شد. چیزی به پایان