دشمنی دشمنان، قدم هایمان را محکم تر می کند!

Dostdari2شهید محمد دوستداری در سال 1326 در روستایی در استان گیلان متولد شد. پدرش تاجر بود و از افراد سرشناس منطقه. مادرش خانه دار بود و معتمد خانم های محل. بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه دانش شد. مدتی آن جا فعالیت داشت تا اینکه در صندوق عمران مراتع تهران استخدام شد. سال1354 با خانم رسول زاده ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند می باشد.

این شهید بزرگوار بعد از ازدواج ساکن مشهد شد. سرانجام در تاریخ30خرداد1373در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج(علیه السلام) و در انفجار تروریستی عاشورای رضوی به شهادت رسید.

آنچه در ادامه خواهید خواند حاشیه نگاری تیم سرگذشت پژوهی بنیاد هابیلیان است از دیدار با خانواده این شهید:

اگر به سراغ حادثه انفجار در حرم رضوی برویم، خواهیم دید که یکی از مظلوم ترین شهدای ترور در کشورمان 27 شهید این حادثه اند. شهدایی که کمتر از آنان گفته شده. شهدای عاشورای رضوی. شاید هم مقصر بخشی از این کم گویی و کم لطفی، مائیم که همسایه خانواده این شهدائیم و از آن ها غافل. هرچند به مناسبت های مختلف سراغ برخی از این خانواده ها رفته ایم، اما هنوز ناگفته های فراوانی وجود دارد که باید از زبان نزدیک ترین افراد به این شهدا، شنید. تصمیم گرفتیم به منزل یکی از این شهدای مظلوم برویم. طبق معمول قرار و مدارها تلفنی هماهنگ شد. روز دیدار هوا بهاری بود. عطر گلهای اقاقیا فضای کوچه را پر کرده بود. زنگ در را فشردیم.

- بله؟

- از بنیاد هابیلیان خدمتتون رسیدیم.

- بفرمایید داخل.

وارد حیاط شدیم. همسر شهید به استقبالمان آمد. کمی بعد از او دختر شهید با رویی گشاده خوش آمدگویی کرد. نشستیم و خیلی زود سر صحبت باز شد. خانواده شهید مشتاق بودند در مورد فعالیت هایمان بدانند. ماهم گوش شنوا گیر آورده و شروع کردیم به گفتن. بعد از توضیحات ما، همسر شهید روایتش را اینگونه آغاز کرد:

«محمدآقا سال 1326 در گیلان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و در منطقه خودشان آدم سرشناسی بود. مادرش هم خانمی مذهبی و مومن بود. دو خواهر و6 برادر بودند. محمد آقا بعد از اینکه تحصیلات ابتدایی را تمام کرد برای تحصیلات دبیرستان عازم گیلان شد. پدرش در آنجا برایش اتاقی اجاره کرد و ایشان بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد سپاه دانش شد. مدتی بعد هم استخدام صندوق عمران مراتع شد. سال 1354 باهم ازدواج کردیم. آن زمان من دانشجوی پرستاری مشهد بودم و او در تهران مشغول کار.

زمانی که می خواستیم زندگی مشترکمان را شروع کنیم محمدآقا حکم مأمور به خدمت گرفت و ساکن مشهد شدیم. خیلی به آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) ارادت داشت. به خاطر همین هم مشهد آمد. سال1356 اولین فرزندمان به دنیا آمد. بعد از او خداوند یک دختر و یک پسر دیگر هم به ما داد. همسرم به تربیت بچه ها خیلی اهمیت میداد. دوست داشت نسبت به مسائل مذهبی آگاهشان کند. هروقت می خواست برای بچه ها چیزی بخرد دنبال مناسبت های مذهبی می گشت تا آن را بهانه ای برای خرید وسایل قرار دهد؛ حتی بچه ها را تشویق می کرد سوره ای از قرآن حفظ کنند بعد هم به آن ها جایزه نقدی میداد.

Dostdari1خیلی صبور بود. اگر مشکلی پیش می آمد و من بی تابی می کردم او با آرامش برخورد می کرد. برای تمام کارهایش برنامه ریزی داشت. گاهی اوقات که مهمانی پیش می آمد اگر برنامه کاری اش بهم می ریخت عذرخواهی می کرد و در مهمانی حاضر نمی شد.

به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد. خداروشکر بچه ها هم از پدرشان یاد گرفته اند و به نمازشان مقید هستند. زمانی که دخترمان به سن تکلیف رسید برایش جشن مفصلی گرفت و کتابی از زندگی خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برایش هدیه کرد. دوست داشت الگوی زندگی دخترمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشد.

حب اهل بیت در زندگی مان جاری بود. شهید علاقه زیادی به امام علی(علیه السلام) داشت. در کارهایش خیلی از امیرالمومنین کمک می گرفت. شب های قدر حتما در مراسم عزاداری شرکت می کرد؛ البته شرکت در عزای ائمه کار همیشگی ایشان بود. به یاد دارم در هیئتی به نام امام موسی بن جعفر(علیه السلام) فعالیت داشت. هر روز جمعه در دعای ندبه این هیئت شرکت می کرد؛ بعد هم به حرم می رفت. محمدآقا طبقه پایین منزلمان را حسینیه کرده بود.

هرگاه محرم می شد پسرها را هم با خودش به مراسم می برد.

روز عاشورا سال73 بود. صبح که بیدار شد طبق عادت هرساله لباس پوشید تا به حرم برود. قرار بود خانوادگی برویم اما شب گذشته تا دیر وقت در مراسم بودیم و بچه ها خسته بودند برای همین گفتم:«شما برو و عصر بیا دنبال ما.» محمدآقا و پسر بزرگمان رفتند. ظهر حدود ساعت 3 بود که مادرم تماس گرفت. حال محمدآقا را پرسید و گفت در حرم بمب گذاشته اند.

مدتی بعد پسرم تماس گرفت و گفت:«نگران نباشین. من بابا رو دیدم و حالش خوبه. تو هیئت داشت عزاداری می کرد.» درحالی که پسرم متوجه شده بود که برای پدرش اتفاقی افتاده اما نمی دانست شهید شده یا مجروح. به برادرهایم زنگ زد و همراه آن ها بیمارستان ها را گشتند. ساعت 1بامداد، پسرم و برادرهایم برگشتند اما محمدآقا نبود. قصد داشتند با مقدمه چینی آماده ام کنند ولی من متوجه ماجرا شده بودم. صبح روز بعد رفتیم معراج شهدا. در راه برادرم گفت: «اگر جنازه نیاز به شناسایی داشته باشد می توانی؟» گفتم: «لباس عزای محمدآقا خیلی خاص بود. تاکید داشت لباس عزایش بهترین لباس باشد؛ حتما متوجه می شوم. اگر هم نشد از انگشترش می شناسم.» وقتی رسیدیم هیچ کدام این نشانه ها موجود نبود. بدن همسرم متلاشی شده و سوخته بود. دیدن آن صحنه واقعا سخت بود اما من عهد بسته بودم مقاوم باشم. وقتی می خواستم خبر شهادت همسرم را به دو فرزند کوچکترمان بدهم اول از مصیبت های اهل بیت امام حسین(علیه السلام) گفتم و بعد خبر شهادت را دادم. زمانی که بچه ها برای تشییع پیکر پدرشان رفتند احساس شان طوری بود که انگار بهترین هدیه را از خداوند دریافت کرده اند.

گاهی دشمن انسان موجب سعادتمندی او می شود. برای ما همین طور بود. بعد از شهادت شوهرم ما در راهمان استوارتر شدیم چون سعادتمندی شهیدمان را دیدیم. به هرحال دست دشمن مان درد نکند! قدم هایمان محکم تر شد.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان