حمله تروریستی گروههای ضد انقلاب در سروآباد به گزارش هابیلیان به نقل از (ایرنا)کوهسار دادور فرماندار سروآباد روز پنجشنبه در جمع خبرنگاران با اشاره به شهادت ۲ نفر از نیروهای بسیجی بومی روستای ژیوار بخش هورامان شهرستان سروآباد گفت: این دو نفر ساعت ۸ صبح امروز از پایگاه هانهی لار منطقه حفاظت شده کوسالان باز میگشتند که در کمین گروههای ضد انقلاب گرفتار شده و به شهادت رسیدند. وی افزود:« ایرج آداک» و «کمال فتحی» بسیجیان مستقر در این پایگاه بودند که پس از پایان شیفت کاری در مسیر بازگشت به منازل خود در
درخواست خانواده شهدا از سازمان ملل، محکومیت گروهکهای تروریستی است روز سوم آبان1392 حوالی ساعت پنج بعدازظهر، هنگام جابجایی نیروهای مرزبانی سه ماشین از مرزبانان هنگ مرزی سیرکان در کمین عناصر گروهک تروریستی جیشالعدل قرار میگیرند و در این حادثه 14 تن شهید و پنج نفر زخمی میشوند. در ادامه به معرفی تعدادی از شهدای این حادثه میپردازیم: شهید محمد قرائی شهید محمد قرائی یکی از چهارده سرباز شهیدی است که سوم آبان ماه امسال توسط گروهک تروریستی موسوم به «جیش العدل» مظلومانه در سراوان به
داستان ازدواج یک دانشمند هستهای از زبان همسرش همسر شهید مسعود علیمحمدی داستان ازدواجش با این شهید دانشمند هستهای را چنین تعریف کرد،ازدواج ما سنتی بود، برادرم و همسرم هردو در ستاد انقلاب فرهنگی به علت تعطیلی دانشگاهها مشغول کار بودند و همین دوستی منجر به ازدواج من و همسرم شد. ما در 22 مهرماه سال 61 ازدواج کردیم و همان سال من دیپلم گرفتم. به گزارش هابیلیان به نقل از ایسنا، منصوره کرمی در همایش مهر بیداری به مناسبت گرامیداشت حماسه 30 مهر همدان، افزود: آن زمان که
با سردار شهیدی آشنا شوید که به واسطه خدماتش به مسیح بلوچستان معروف شد در میان سرداران و فرماندهان پرافتخاری که بخش زیادی از عمر خود را در مسیر خدمت به انقلاب اسلامی، حفظ تمامیت ارضی و تعالی جمهوری اسلامی ایران صرف کردند، نام سردار نورعلی شوشتری همیشه درخشان خواهد ماند؛ سردار گرانقدری که به عنوان یکی از یادگاران دفاع مقدس، ۹ سال پیش و در چنین روزی در یک عملیات انتحاری به دوستان شهیدش پیوست. به گزارش هابییان به نقل از «تابناک»؛ وقوع یک حادثه تروریستی با مدیریت گروهک تروریستی جندالله در
نتیجۀ حادثۀ پیشین اتحاد بیش از پیش شیعیان و اهلسنت بود ساعت 8:20 صبح 26مهر1388 حادثه تروریستی پیشین سرباز در حالی رخ داد که فرماندههای سپاه در حال تدارک برگزاری همایش وحدت میان عشایر شیعه و سنی کشور بودند. عامل انتحاری که با لباس محلی در بین جمعیت مخفی شده بود، با انفجار کمربندش تعداد زیادی از مردم بیگناه و عدهای از کودکان حاضر در مراسم را به شهادت رساند؛ در این حادثه تروریستی و انتحاری گروهک ریگی تعداد زیادی از فرماندههان سپاه از جمله سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه قدس زاهدان و رجبعلی محمدزاده
امام فرمودند: «اگر قابل باشم مرا به عنوان پدر بپذیرید» باتوجه به فرارسیدن سالگرد شهادت پنجمین شهید محراب آیتالله اشرفی اصفهانی به سراغ گفتگویی صمیمی با فرزند آن عالم ربانی رفته تا بیش از پیش با شخصیت این عالم بزرگ آشنا شویم. آقای اشرفی پدر شما چه ویژگی داشت که ایشان را از دیگران متمایز میکرد؟ در رابطه با این موضوع باید به سخنان امام راحل در مورد پدرم رجوع کرد، امام خمینی(ره) بعد از شهادت پدر فرمودند: «چه سعادتمندند آنان که عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند و در آخر عمر فانى به فیض عظیمى که دلباختگان به لقاء اللَّه آرزو مى کنند نایل
شرح شهادت جوان 19ساله به نقل از همرزمش شهادت برات و سه نفر دیگر برای تامین امنیت یکی از روستاهای کردستان، بالای تپهای سنگر نگهبانی ایجاد کرده بودند. حین شستشوی خود بودند و در این زمان سنگر خالی بود. عناصر گروهک تروریستی کومله، نامحسوس داخل سنگر شدند و کمین کردند. زمانی که برات و همرزمانش از پایین تپه بالا آمدند و داخل سنگر شدند، کوملهها غافلگیرانه آنها را به رگبار گلوله بستند. سه نفر در جا شهید شدند؛ اما چون برات ریشهای بلندی داشت، فکر کرده بودند که او از فرماندهان است و در حالیکه گلولهای به سینهاش اصابت کرده بود، او
چهارمین شهید محراب به روایت پسرش حجتالاسلام و المسلمین حاجشیخ حسین اشرفی اصفهانی(متولد1316)، فرزند ارشد چهارمین شهید محراب، از سنین پایین در قم با پدر بزرگوارش محشور و مانوس بوده و تا آخرین روزهای زندگی دنیوی با ایشان همراه بوده است. بیگمان، حاجحسین آقا، به همراه برادرش دکتر محمد، یکی از دوتنی است که بیشترین خاطرات و نکتهها را از پدر در سینه دارد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی آقای حسینخانی با حجتالاسلام حاج شیخ حسین اشرفی اصفهانی
زندگی نامه آیت الله اشرفی اصفهانی آیت الله اشرفی اصفهانی در سال 1281 ش در خمینی شهر اصفهان در خانواده ای روحانی متولد شد . شهید اشرفی تحصیلات ابتدایی مقدماتی را در خمینی شهر گذرانده و در سن 12 سالگی جهت ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی حدود ده سال از محضر علمایی چون آیت الله سید مهدی درچه ای ، آیت الله سید محمد نجف آبادی، مرحوم فشاركی مرحوم مدرس استفاده كردند. ایشان دوران طلبگی خود را با نهایت عسرت و مشقت اقتصادی گذراند و در مدتی كه در حوزه اصفهان بودند هر هفته فاصله میان اصفهان تا خمینی
حسین برای کمک به یک جانباز جانش را فدا کرد به گزارش هابیلیان و به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، حسین ولایتیفر در شش تیر ماه 1375 در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. هشت نُه سالگی عضو جلسات قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. از همان نوجوانی روحیه جهادی را با خود همراه داشت. در نوجوانی گروه تئاتری را در مسجد راهاندازی کرد و کارهای پشتیبانی و فنی جلسات را هم انجام میداد. پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، رشته معارف را انتخاب کرد و در
شهید ایازی اطمینان داشت که تقدیر او شهادت است خواب برادر شهید قبل از اعزام به او گفتم: «دوست دارم با هم پابوس امامرضا(ع) برویم؛ ولی نپذیرفت و گفت: «انشاءالله بعداً!» رفت و به شهادت رسید. چند ماه پس از شهادتش به خوابم آمد. به من توصیه کرد که به زیارت امامرضا(ع) بروم و ادامه داد: «اینجا مو را از ماست بیرون میکشند، پس دین و ایمان خود را بهخاطر دنیا خراب نکن! اگر مال از دست برود جبران شدنی است؛ اما کوتاهی در دین و وظایف، در اینجا جبران نخواهد شد. برادرم حواست
روایتی از روزهای بیقراری خانواده شهید آرش زارعی کردستان، سرزمین مجاهدتهای خاموش، سرزمین مظلومیتهای مضاعف، سرزمینی که خاطرات زیبایی از مردم غیور و ولایی در دل خود دارد. به گزارش هابیلیان به نقل از خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سنندج ،استان کردستان جایگاه شهیدان، رزمندگان، دلاورمردان و جان برکفانی است که در اوج مظلومیت و خاموشی متحمل سختیهای زیادی شدند، اما هیچ گاه دست از انقلاب اسلامی و مقتدای خود برنداشتند. سی ام تیرماه امسال ساعت ۲:۳۰ بامداد شنبه بود یک گروه مسلح پژاک به پایگاه
باند مهدی هاشمی چگونه آیتالله شمسآبادی را به شهادت رساند؟ آن روز اتفاقا راننده دیر آمده بود و آقا و خانمشان آمده بودند بیرون به انتظار ماشین. یک ماشین ناشناس رسیده بود و آقا را سوار کرده بود. خانمشان هم آمده بود سوار شود، نگذاشته بودند و در را بسته بودند و آقا را برده بودند. خبرگزاری فارس ـ تاریخ: روزهایی که بر ما میگذرد تداعیگر سالروز اعدام «سید مهدی هاشمی» است. به درازا کشیده شدن سخن درباره هویت و کارنامه این فرد و همگنان او تا هماینک نمایانگر اهمیت کارکرد این جریان است. بیتردید ترور مرحوم آیتالله حاج سیدابوالحسن شمسآبادی از سیاهترین
منافقین بارها مادر شهید شکرآبی را تهدید به قتل پسرش کردند شهادت چمران وقتی شهید چمران را به شهادت رساندند، او بیقرار از این بود که چرا خودش به شهادت نرسید؛ اما من از رفتن او دلهره داشتم. گفتم: «علی جان! دیگر نرو!»با همسرش در خانه ما زندگی میکردند، گفت: «مادرجان! 200 گاو و گوسفند خوردم، 100 خروار برنج و آرد خوردم، آخر سر هم که میمیرم. خب چه بهتر که برای وطنم، برای اسلام و برای دینم بمیرم. به نقل از مادر شهید علی ولیپور گودرزی
جایگاه زن از دیدگاه شهید سیداحمد آقامیری جایگاه زن برای من احترام و جایگاه خاصی قائل بود. معتقد بود اگر زن در خانه کار میکند، بهخاطر محبت است نه از روی وظیفه؛ برای همین نمیگذاشت من در خانه بادمجان پوست بگیرم، میگفت که دست را سیاه میکند. خودش بادمجانها را پوست میگرفت؛ حتی زمانی که فرزندانمان نوزاد بودند به من میگفت: «اگر به بچهها شیر ندهی وظیفهای به گردن نداری.» به نظر او شیردادن من به فرزندانمان، لطفی بود جبران ناپذیر. به نقل از همسر شهید سیداحمد