گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق(15)

قسمت پایانی

Sadam Rajavi

عمليات فروغ جاويدان پيامدهاي زيادي عمدتاً به زيان سازمان براي سازمان داشته است كه به طور گذرا به آنها اشاره مي كنيم :

يكي از پيامدهاي اين عمليات زير سؤال رفتن خط استراتژي سازمان و به تبع آن زير سؤال رفتن رهبري بود . سازمان استراتژي و برنامه هاي مختلفي را از ابتداي تأسيس و خصوصاً پس از پيروزي انقلاب مورد آزمايش قرار داده بود كه با ورود به فاز جديد و تشكيل ارتش آزاديبخش ، همه آنها را نوعي مردود و بي جواب قلمداد كرده بود و تنها راه مبارزه و براندازي نظام را نبرد مسلحانه و جنگ نوين ارتش آزاديبخش دانسته بود .

با مطرح كردن اين مسئله كه صلح طناب دار رژيم است و هيچگاه رژيم صلح نمي كند ، اقدام به عمليات هاي جدار مرز و نهايتاً چلچراغ و فروغ نمود و چون در عمليات فروغ جاويدان با شكست مواجه شد و صلح و آتش بس نيز ميان ايران و عراق برقرار ش د، لذا براي جبران اين مسئله رجوي علت شكست و ناكامي را در خود پرسنل سازمان و بي ايماني و ضعف آنها عنوان كرده و گفت : " اگر ايراد و مشكلي هست در خود شماست ، خط مشي ما مشكلي نداشته است ." (1) .

اين خط در وادار كردن نيروها به اعتراف به خست و كم كاري و بي ايماني و عدم باور به توانايي هاي خويش كه در جلسات عمومي انجام شد ، نمود پيدا كرد . به رغم اين كار شكسته شدن رجوي در ذهن تعداد زيادي از نيروها باعث ريزش نيرو گرديده ، تعداد كثيري از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند .

همچنين در اين راستا شعار محوري سازمان هم كه صلح و آزادي بود زير سؤال رفت . در راستاي همين بحث است كه رجوي هميشه در سخنراني هايش پس از عمليات فروغ تأكيد مي نمايد كه ما زاييده جنگ نبوديم كه با صلح از بين برويم .

و دائم بر اين موضوع توقف و تأكيد خاصي داشت ، زيرا در ذهن افراد اين سؤال مطرح شد كه ما براي تحقق صلح مبارزه مي كرديم ، اكنون كه صلح محقق شده چرا بايد مبارزه كرد ؟ پس از اين نيز رجوي استراتژي جرقه و جنگ را دنبال مي كرد . (جرقه از سازمان جنگ از دو رژيم ايران و عراق) (2)

 

شكست سازمان در استراتژي و شعار محوري و همچنين تحولات منطقه اي همچون جنگ عراق عليه كويت و لشكر كشي نيروهاي چند مليتي عليه عراق و به تبع آن نزديكي هر چه بيشتر عراق به ايران و سعي جدي عراق بر حل ريشه اي مشكلات و معضلات موجود بر سر راه تعميق روابط دو كشور همه اين مسائل موجب ريزش شديد نيرو گرديد . بنا به گزارشات موثق حدود 2000 نفر نيروي بريده از سازمان در اروپا حضور دارند كه از عمليات فروغ به بعد شروع به انفصال نموده اند .

ديگر پيامد عمليات ، محكوميت سازمان و عمليات فروغ از جانب گروه هاي اپوزيسيون بوده است ، عمده گروه هاي مختلف جمهوري اسلامي نظير حزب دمكرات كردستان ، چپي ها و سلطنت طلبان ، عمليات فروغ را نتيجه توهمات و خيال پردازي هاي رجوي دانسته و حتي بعضي ها سازمان را عامل ايجاد وحدت در جمهوري اسلامي عنوان كرده اند .

پيامد ديگر عمليات فروغ جاويدان تلفات آن عمليات است . سازمان 1304 نفر كشته خود را رسماً تأييد و با عكس و زندگينامه منتشر كرده است ، تعداد مجروحين نيز بالغ بر 1500 نفر برآورد شد كه 700 نفر آنان معالجه سرپايي و سطحي داشته اند و 800 نفر بستري و بعضاً جان سپرده اند .

بر اساس اعترافات دستگير شدگان و عكس هايي كه از بعضي اجساد شناسايي شده ، تهيه گرديده است از مجموع 51 نفر هيئت اجرايي سازمان (مركزيت) حداقل 3 نفر از آنها در صحنه عمليات حضور داشته اند كه 16 نفر آنان كشته شده اند .

لذا حجم ضربه به بدنه سازمان 50 تا 60 درصد بوده و به كادر مركزي سازمان حدود 30 درصد ضربه وارد شده است كه اين تعداد علاوه بر تعداد مجروحين و از كار افتادگاني است كه به عقب انتقال داده شده اند .

رضا پور آگل ، مهدي افتخاري و مهدي كتيرايي از جمله كشته شدگان مركزيت در اين عمليات مي باشند . تجهيزات منهدم شده سازمان در مجموع نبردهاي عمليات فروغ جاويدان 612 خودرو از انواع مختلف ، 72 تانك و زره پوش ، 21 توپ 122 ميلي متري و 51 تفنگ 106 ميلي متري كه عمدتاً بدون خودرو حمل كننده بودند ، برآورد گرديده است . آمار غنائم نيز حدود 500 دستگاه انواع خودرو و مقادير زيادي تجهيزات انفرادي و جمعي بوده است ، تنها پيامد مثبت اين عمليات براي سازمان از بعد تبليغاتي بوده است .

يكي از محورهاي اساسي در مانور تبليغاتي و ژست تشكيلاتي آنان پيشروي نيروهاي سازمان تا حوالي كرمانشاه است و هميشه روي اين مطلب مانور تبليغاتي مي داده اند . از زمان عمليات فروغ تاكتيك هاي سازمان تغييرات فاحش داشته ، اما استراتژي سازمان كاملاً حفظ شده است .

سازمان معتقد است كه در عمليات فروغ چون سازمان فقط به ارتش متكي بوده عمليات به شكست منجر شده است . در توجيه شكست عمليات رجوي گفت : " تمامي اتكاي ما به ارتش و ايدئولوژي مان بود و روي عنصر سياسي كار جدي صورت نداده ايم " ، و آن را با قيام كربلا قياس نمود كه امام حسين (ع) نيز تمامي اتكا را بر دو عنصر شمشير و ايدئولوژي خود نهاد و از معادله هاي سياسي چشم پوشي كرد !! و همين باعث شكست گرديد !!

از آن پس و با همين توجيه و در پي بن بست نظامي تحميل شده ، خط كار سياسي در اولويت قرار گرفت ولي هيچگاه دنباله روي از مشي مسلحانه به عنوان تنها راه مقابله با جمهوري اسلامي ايران به كناري گذاشته نشد . (3)

پی نوشت ها:

1. سازمان همواره با فرافكني و برخوردهاي ايدئولوژيك مترصد توجيه عملكرد خود مي باشد ، پس از شكست در عمليات فروغ ، رجوي در يك نشست طولاني در عراق ، علت شكست را به نيروها و ضعف ايدئولوژيك آنان معطوف داشت تا سرپوشي بر محاسبات غلط (اطلاعاتي و تحليلي) خود بگذارد .

رجوي آخرين نقطه پيشروي نيروهايش (تنگه چهارزبر) را بهانه كرد و اعلام داشت : شما در تنگه چهار زبر گير نكرديد بلكه در تنگه توحيد زمين گير شديد و اضافه كرد ضعف ايدئولوژيك شما باعث گرديد تا در تنگه آرزوها و خصلت ها و خواسته هايتان در جا بزنند . سپس با يك برنامه ريزي قبلي تعدادي از نفرات را صدا زد و از آنان سؤال كرد وقتي به تهران مي رسيدي چه كار برايت اولويت داشت ؟ و سؤال شونده بي درنگ پاسخ مي داد : قصد داشتم پيش پدر و مادرم بروم و اين پيروزي را به آنها تبريك بگويم .

رجوي خطاب به بقيه نيروهاي حاضر از اين روحيه به مثابه ماده شدن خصلت هاي بورژوازي ياد نمود و

 

آن را در تضاد با ايدئولوژي مجاهدين خواند و گفت : خب معلوم است با اين تفكر بايستي هم در چهار

 

زبر گير مي افتاديم ، وقتي ديدار با فاميل بهانه اي براي رسيدن به هدف مي شود ، بالتبع از جوهر و

 

تقدس هدف غائي مي كاهد.

 

2. استراتژي جرقه و جنگ ، قبول قطعنامه 598 از طرف نظام و شكست عمليات فروغ ، استراتژي جنگ مسلحانه سازمان را به بن بست كشاند و با حداقل اين نگراني را به دنبال داشت كه پس از آتش بس ميان تهران و بغداد تكليف سازمان _ ارتش آزاديبخش و مشي مسلحانه چه خواهد شد ؟

رجوي در يك نشست اختصاصي با اعضا به اين مهم پرداخت و با رسم يك مثلث روي تابلو عنوان داشت : يك ضلع اين مثلث صلح است ، يك وجه اش جنگ است و ضلع سوم نه جنگ و نه صلح است . ضلع سوم شرايط فعلي است كه ما را قفل كرده و اگر اين حالت به سمت صلح برود بي شك مجاهدين در خاك عراق به پايان خواهند رسید ، لذا وظيفه ما اين است كه زمان را جلو بكشيم ....

جامعه شناسي و روانشناسي طرف عراقي و رژيم مبين آن است كه هيچ كدام در پي صلح دائم نيستند و قطعاً روي جنگ دومي آغاز خواهد شد . وظيفه ما اين است كه ضلع فعلي اين مثلث (نه جنگ و نه صلح) را به سمت ضلع دوم يعني جنگ دوم سوق دهيم . اين استراتژي بعدها تحت نام جرقه و جنگ ، جرقه از مجاهدين ، جنگ از آنها معروف شد و همه نيروها روي اين استراتژي كوك شدند تا با ايجاد فتنه روابط و مذاكرات دو طرف را مخدوش كنند .

رجوي معتقد بود كه استخبارات و مخابرات رژيم عراق زمينه مناسب تري نسبت به سيستم سياسي و اجتماعي عراق دارند تا او بتواند با تحريك آنان استراتژي خود را جلو ببرد . از همين رو بخش عارفي (رابطه با دو سرويس عراقي) بسيار فعال شد تا دائماً براي پيشبرد سياست خود فضا سازي نمايد .

اگر چه عمر رژيم صدام به آنجايي نرسيد كه خواسته سازمان (جنگ دوم) تحقق يابد و ليكن فضا به اندازه اي باز شد كه آنها توانستند در راستاي عيني كردن مشي مسلحانه خود و ارتقاي روحيه نفرات پاسيو شده ، مسير جنگ شهري را مجدداً باز كنند و با خمپاره و ترور تاكتيك قديمي خود را دنبال كنند .

3. نشست عاشورا پس از مدتي كه از عمليات فروغ گذشت ، رجوي در نشست عاشورا زمينه لازم را براي انتقال بخشي از سازمان به اروپا و شروع به كار سياسي فراهم نمود . در مرتبه قبل كه رجوي همراه با كليه عناصرسازمان از فرانسه به عراق منتقل شدند ، مهدي ابريشمچي عنوان داشته بود كه من بعد هر كه در اروپا بماند خواهد سوخت و ماندن هيچ نيرويي نه مشروعيت دارد و نه كاري از پيش خواهد برد و اساساً خط قرمز ما روي همين ماندن يا نماندن تعيين شده است .

رجوي در نشست موسوم به عاشورا ، با يك مقدمه طولاني از قيام كربلا نتيجه گرفت كه شكست نظامي امام حسين (ع) نه به خاطر بحث نيرويي او بود (72 نفر در مقابل 3000 نفر) بلكه اين شكست بدان معطوف مي گردد كه امام حسين (ع) تمامي انرژي خود را روي شمشير و ايدئولوژي خود گذاشت و از نقش عنصر خارجي غافل گرديد . ما كه او را رهبر عقيدتي خودمان مي دانيم و معتقديم كه بايد از قيام كربلا درس بگيريم ، ضمن اعتقاد كامل به شمشير و ايدئولوژي مجاهدين بايد از تجربه مولايمان بهره برده و در پي كسب مشروعيت آلترناتيو خود در عرصه بين المللي باشيم ....

من بعد مجاهدين و ارتش آزاديبخش در عراق تحت مسئوليت مسعود رجوي به راهبردي كردن استراتژي جرقه و جنگ مشغول شدند و با مطرح كردن مريم رجوي به عنوان رئيس جمهور برگزيده و انتقال او و بسياري از نيروهاي قديمي به فرانسه و فعال كردن شوراي ملي مقاومت عملاً مبحث حمايت هاي سياسي ، جذب نيرو و مالي سازمان را در اروپا و آمريكا سازماندهي نمودند .

 

گروه رجوي و پيوند با حزب بعث عراق(14)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31