نقد ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق-کتاب شناخت(قسمت نهم)

توصيه اي كه در كتاب مورد تاكيد فراوان قرار گرفته كه به هيچ باور و شناختي ، و هيچ دستورالعملي نبايد پاي بند بود ، حرف بيجا و مهملي است

Shenakht

ب- روايات :

1- بسند صحيح از زراره كه از حضرت صادق پرسيد «حلال و حرام چيست ؟، حضرت در پاسخ گفت «حلال محمد حلالي ابداً الي يوم القيامه ، و حرامه حرام ابدا الي يوم القيامه ، لا يكون غيره و لا يجيء غيره » ص 58- ج 1 – اصول كافي – باب البدع و المقاييس و الراي ، حديث 19

ترجمه « حلال محمد ابدي است تا روز قيامت ، و حرام او حرام ابدي است تا روز قيامت ، جز آن نيست ، و جز آن نخواهد آمد »

2- بسند موثق سماعه از حضرت موسي كاظم (ع) مي پرسد « اصلحك الله اتي رسول الله بما يكتفون به في عهده ؟ قال نعم و ما يحتاجون اليه الي يوم القيامه ، فقلت فضاع من ذلك شيء؟ فقال لا هو عند اهله » باب البدع ، حديث 13 ، ج 1 ص 57

ترجمه : سماعه پرسيد آيا رسول الله تمام احكام مورد نياز عصر خود را آورد؟ حضرت فرمود بله ، و آنچه را كه مورد نياز مردم بود تا روز قيامت ، سماعه مي گويد گفتم آيا چيزي از آن دست رفته است ؟ حضرت فرمود نه ، نزد اهلش محفوض است».

ب- از ديدگاه منطقي آزاد :

1- ارزش هر باور يا شناختي به پايه هاي منطقي و برهاني آن بستگي دارد ، و هر چه پايه هاي منطقي و برهاني يك شناخت استوار تر و محكم تر باشد شناخت مذكور از ارزش منطقي بيشتري برخوردار خواهد بود .

بنابراين يقيني ترين شناختها ارزشمندترين و محكم ترين آنها از نظر پايه هاي برهاني و منطقي خواهد بود . پاي بندی به شناخت يقيني و باور منطقي كه از نظر پايه هاي استدلالي و مقدمات برهاني كاملا محكم و استوار مي باشد نه تنها كاري بسيار منطقي است ، بلكه پاي بند نبودن به آن به معناي پاي بند نبودن به دليل و منطق و علم مي باشد .

پاي بند نبودن به دليل ، همه قضايا و مسائل علمي ما را در هم خواهد ريخت ، زيرا تنها رشته اي كه مسائل علم را نظم و فائده مي بخشد همان دليل و برهان است .

آنچه پاي بند بودن به آن خلاف علم و عقل است باورهاي پوچ و بي فائده اي است كه برهان و دليل صحت آنها را تاييد نكرده است .

اصول مذهبي ما در درجه اول ، و تكاليف و وظايف منشعب از آن اصول در درجة دوم همه توسط رشته هاي محكمي از استدلال و برهان يقيني خلل ناپذير به ثبوت رسيده است بنابراين پاي بند بودن به آنچه صحتش از نظر برهان و دليل جاي شك و ترديد نيست تنها كار صحيح و منطقي است كه مي توان انجام داد .

پاي بند نبودن به اصول و وظايف مذهبي به يكي از دو دليل مي تواند باشد .

1- آشنا نبودن با ريشه ها و پايه هاي منطقي و برهاني آنها ، كه عذر موجهي نيست ، زيرا تحقيق و پرسش وظيفه هر فرد جاهل است ، و هيچ جاهلي خود بخود دانش را نمي يابد ، خود داري از تحقيق و پرسش يا سهل انگاري در مورد آن از غرور و تكبر يا از سبك مغزي و كوته فكري ناشي مي شود .

2- شهوت پرستي و پيروي از هواها و اميال نفساني كه انسان را به بي بند و باري و پشت پا زدن به ضوابط اخلاقي و تربيتي وادار مي سازد ، در نتيجه اين روحيه حتي اگر حقايق نزد انسان مسلم و ثابت گردد ، از پذيرش آنها سرباز خواهد زد ، چون با شهوتها و اميال او سازگار نيست. (و جحدوا بها واستيقنتها انفسهم ظلما و علوا ) اينان پس از آنكه يقين به حقانيت مكتب خدا پيدا مي كنند و دليل و منطق قوي مذهب راه بهانه جوئي را بر آنها مسدود مي سازد ، راه انكار لجوجانه را در پيش مي گيرند ، و خود را به لاابالي گري و بي بند و باري مي زنند.

2- جهان و حقايق جهان در تغيير و حركتند ولي اين حركت و حركت داراي ضابطه ها و قوانين و اصول ثابت هستند ، قالبها ثابت اند گرچه محتواي آنها هميشه در حركت است ، ثابت ماندن قالبها و ضابطه هاي اصلي جهان مستلزم اين است كه واقعيت ذهني آن ضابطه ها نيز ثابت باشد ( يعني اگر ضابطه و قانون دائمي جهان را شناختيم ، اين شناسائي اگر مطابق با واقع باشد بايد همانند ضابطة و قانون واقعي ثابت و دائم باشد ).

قانونمندي حركتها و ضابطه داشتن آنها اختصاص به طبيعت ندارد بلكة جامعه انسان نيز طبق ضابطه هاي ثابت و قالبهاي تغيير ناپذير در حركت و تبدل است .

بنابراين دستورالعملها و وظايف و برنامه هائي كه براي جامعه طرح مي شود نيز تا آنجا كه با جنبه هاي ثابت جامعه در ارتباط اند بايد ثابت و باقي بمانند .

نتيجه آنكه توصيه اي كه در كتاب مورد تاكيد فراوان قرار گرفته كه به هيچ باور و شناختي ، و هيچ دستورالعملي نبايد پاي بند بود ، حرف بيجا و مهملي است .

در گذشته اشاره كرديم كه اسلام داراي دو جنبه است كه خود مرز ميان آنها را مشخص و روشن ساخته ، در يكي از آن دو جنبه احكام مشخص و معيني مقرر كرده كه هيچگاه قابل تغيير نيستند، و در جنبة ديگر فقط قالبها و اصول كلي را طرح كرده و مسئوليت برنامه ريزي مشخص و دقيق را به حاكم شرع واگذار نموده است .

روشي كه اسلام در پيش گرفته كاملا با واقعيتهاي اصيل جامعه و طبيعت سازگار و موافق است.

ضمنا بايد به نكته اشاره كرد كه تشخيص مرز دقيق ميان دو جنبه اي كه به آنها اشاره شد ، به آگاهي و اطلاع كامل – در حد اجتهاد – از منابع و متون اصلي اسلام نياز دارد ، و در صلاحيت هر كس نيست كه دربارة حكم خاصي قضاوت كند و آنرا از دسته اول يا از دستة دوم بشمار آورد ، بلكه ضابطه ها و قواعد دقيقي براي تشخيص اين دو جنبه از يكديگر وجود دارد كه در شناخت صحيح آنها و هم طرز بكار بستن و پياده كردن آنها آنچنان دقيق و استوار است كه جز از عهده افراد متخصص و كاركشته بر نمي آيد .

 

نقد ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق-کتاب شناخت(قسمت هشتم)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31