ناراحت می‌شد اگر کسی فعالیت‌های جبهه‌اش را بازگو می‌کرد

909393

او اهل ریا نبود

پسرم اهل ریا نبود. خاطرم هست یکبار که از جبهه آمد، پایش زخمی شده بود. من او را به بیمارستان بردم و گفتم پای پسرم در جبهه زخمی شده است، از بیمارستان که آمدیم، احساس کردم کمی ناراحت است. او گفت: «پدر نیاز نبود که بگویی در جبهه زخمی شدم.»

پدر شهید علی شیروانی

رسیدگی به امور مردم

روزی سر مزار او بودم که خانمی ناآشنا، کنارم آمد و بلند بلند گریه کرد. به او گفتم: « خانم! اینطور بالای سر مزار شهید زار و ضجه نمی‌زنند.» من هم لهجه شمالی نداشتم و آن خانم من را نشناخت. گفت: «شما از تهران آمده‌اید و نمی‌دانید که این شهید چقدر مهربان بود، در چه حد به ما رسیدگی می‌کرد و چقدر کارهای ما را انجام می‌داد. دشمن همین ویژگی‌هایش را شناخت و او را حذف کرد.»

همسر شهید علی انصاری

مسئولیت‌پذیری در برابر پدر و مادر

احترام زیادی برای پدر و مادرم قائل بود، در زمینه‌های مختلف به آن‌ها کمک می‌کرد و همیشه خودش را در برابر آن‌ها مسئول می‌دانست. گاهی که با او درباره ازدواج صحبت می‌کردیم، می‌گفت: «تا خیالم از مادر و پدر راحت نشود، تا آن آسایش و آرامشی که باید را برایشان فراهم نکردم، ازدواج نمی‌کنم.»

برادر شهید امدادی


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31