«منافقین و حزب دمکرات کردستان»

تروریسم ضد مردمی(9)

 

Terorist

سابقه جریان وحدت :

تنها گروه قابل ذکری که در حال حاضر و تا کنون پس از ورود سازمان به مرحله نظامی به شورای مقاومت ( بنی صدر _ رجوی ) پیوسته حزب دمکرات کردستان است . [ این تحلیل مربوط به سال 1361 است ]نظریه این که این حزب هم نظیر سازمان منافقین نقش ضد انقلابی برجسته ای از پیروزی انقلاب تا کنون علیه انقلاب اسلامی داشته است و یکی از مهمترین مهره های امپریالیسم برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی به شمار می رفته و می رود ، وحدت این دو نیرو در شرایطی که منافقین هر روزه ضربات سنگینی از انقلاب دریافت می کنند برای امپریالیسم بسیار مغتنم می باشد .

برای این که انگیزه ها ، اهداف و نتایج مترتبه بر این اتحاد و همچنین قوت ها و ضعف هایی که این پیوستن برای سازمان منافقین به همراه داشته روشن بشود ، لازم است روابط فی مابین دو گروه در گذشته مختصراً مورد بررسی قرار گیرد .

منافقین از ابتدای پیروزی انقلاب بر این بودند که بایستی با تشکیل جبهه ای متحد از کلیه مخالفان انقلاب اسلامی یا به قول خودشان ارتجاع به توان " براندازی " حکومت و انقلاب دست پیدا کنند .

در کنار این هدف و مقدم بر آن وضعیت خود سازمان بود که با تعداد اندکی عضو و بعد از چند سال تعطیلی مبارزه و پراکندگی سازمانی ، با ادعاهای بسیار گزاف به میدان آمده بود و به خلاف آنچه در ظاهر نشان می داد ضعیف تر از آن بود که بتواند برخوردهای جدی و تعیین کننده ای با دیگر نیروها داشته باشد .

از این رو جذب جوانان و نوجوانانی که شرایط روحی و فکری متناسب با برنامه ریزی های سازمان داشته باشند ، مسئله ای اساسی بود که بایستی به آن پرداخته می شد ، از این رو حرکت سازمان را برآیندی از این دو مشخصه می توان توصیف کرد :

1 _ مسلمان نمایی و تظاهر به طرفداری از انقلاب اسلامی و امام که مظهر آن بود برای جذب هر چه بیشتر و برنامه ریزی برای استحاله آنها به یک مسلمان نوظهور که نوعی سوسیال دمکراسی مبتذل را به عنوان اسلام بپذیرند .

2 _ مترقی نمایی و اظهار تمایل به گروه هایی که وجه مشترک شان صرفاً ضدیت با اسلام فقاهتی و روحانیت بود و عموماً رنگ چپ داشتند ، مکانیزم عمل طوری بود که به مرور زمان کفه مسلمان نمایی سبکتر شده و اتحاد با گروه های مخالف حکومت صورت جدی تر و علنی تر به خود بگیرد تا منجر به تشکیل جبهه متحدی از تمام شان بشود که با ایجاد یک آلترناتیو قوی قادر به براندازی حکومت باشند . *

بر مبنای آنچه در مورد حرکت روی دو مشخصه بالا گفته شد می بینیم در ابتدای پیروزی انقلاب برخوردهای سازمان با مسئله کردستان و حزب دمکرات یک برخورد صریح نبوده ، به نحوی که مرزبندی مشخص ایجاد کند و همیشه چند جای مختلف را برای مسائل و احتمالات گوناگون آینده باز می گذاشته است .

ولی می توان دریافت که درگیر و دار درگیری بین انقلاب و گروه های ضد انقلابی در کردستان که عمدتاً حزب دمکرات بودند ، موضع گیری ها و عملکردهای سازمان به نفع گروه های ضد انقلاب بود ، ولی این پشتیبانی با آب و رنگی از کلمات و ظاهر سازی های عوام فریبانه جوری تزیین می شد که صراحت کامل نداشته و جنبه حمایت رسمی از گروه ها و ضدیت آشکار با حکومت و انقلاب نداشته باشد .

مهمترین اشکالاتی که برای منافقین در رابطه با علنی کردن حمایت و پیوندشان با حزب دمکرات وجود داشت جذب نیرو و مسئله دار شدن هواداران به دلیل منفور بودن حزب دمکرات و حساسیت شدید مردم روی آن بود .

وضع طوری بود که اگر سازمان می خواست ماهیت واقعی خود را بروز بدهد می باید تن به انزوای شدیدی بدهد در حالی که می خواست هر چه بیشتر نیرو جذب کند تا پس از ساختن آنها بتدریج آنها را با ماهیت واقعی سازمان آشنا نماید .

ضربه ای که از این جهت سازمان می خورد آن قدر شدید بود که حتی سازمان در یک مقطع حساس یعنی جریانات اواخر مرداد 58 پاوه جرأت نکرد حتی با دو پهلوگویی در مورد کردستان موج را از سر بگذراند ، چه در آن شرایط حتی موضع بیطرف گرفتن دشمنی با مردم محسوب می گردید .

در اینجا منافقین یکی از کارآمدترین شگردهای خود را به کار بردند ، سازمان با حاد شدن مسئله کردستان و جریانات پاوه ناگهان روابط خود را با جامعه قطع و نشریه اش را تعطیل نمود و به این وسیله خود را از اعلام مواضع در قبال جریانات کردستان راحت کرد . حتی با واقعه ای چون وفات مرحوم آیت الله طالقانی که در 19 شهریور 58 رخ داد تعطیلی مجاهد تا 27 مهر 58 ادامه می یابد که این به خوبی درجه حساسیت قضیه را می رساند .

قبل از جریانات پاوه ( اوایل مرداد 58 ) که مسائل آنچنان حاد نشده بود منافقین آرام آرام زمینه سازی برای اعلام مواضع واقعی خود را آماده می کردند ، یک نمونه آن مطلبی است که در مجاهد 2 _ 8/5/58 با این عنوان " آیا ارتش مشروعیت دخالت در مسائل درون مرزی را از طریق سپاه پاسداران کسب خواهد کرد ؟ " به چاپ رسید .

در این مقاله حضور پاسداران در کردستان عامل شعله ورتر شدن آتش قلمداد شد و از هرگونه دخالت ارتش به زشتی یاد شده است . ولی در جوی که با محاصره پاوه و شهادت عده ای از پاسداران و به دنبال آن موضع گیری شدید امام در قبال سستی و اهمال کاریهای دولت موقت در سرکوب ضد انقلاب به وجود آمد ، این زمینه سازی نتوانست ادامه یابد .

نیاز به توضیح ندارد که چطور در سراسر ایران مردم به کمیته ها و مساجد و مراکز سپاه هجوم آوردند که به کردستان اعزام شوند و چگونه بسیاری از مردم با وسایل نقلیه عمومی و شخصی راهی منطقه شدند ، تنها در یک مورد اشاره می کنیم و آن موضع گیری مرحوم آیت الله طالقانی است ، چه منافقین تلاش زیادی برای سوء استفاده از آیت الله طالقانی کرده اند .

مروری مختصر بر موضع گیری مرحوم آیت الله طالقانی در مورد مسئله جنایات دمکرات ها و همدستان شان در پاوه ، معلوم می کند عمق دوروئی و نفاق و عوام فریبی منافقین را که چگونه با آن همه مستمسک قرار دادن ایشان در عمل چگونه برخورد می کنند .

در اینجا بخشی از سخنان ایراد شده در خطبه نماز عید فطر جمعه 2/6/58 درباره اصلی ترین متحد فعلی کسانی که فریاد پدر پدرشان گوش فلک را کر کرده بود می آوریم :

" متأسفانه در اواخر این ماه پر برکت ماه روزه ، ماه ... یک عده مردم جانی این برکت و خیر را آلوده کردند ، مردمی که در انجام جنایت از هیچ کاری فرو گذار نکردند ، تازه اسم خود را دمکرات هم می گذارند ... ای خاک بر سر آنها ، چقدر این نام همیشه برای این کشور نام دمکرات خاطره بدی داشت ... در این روز عید صد بار بر آنها لعنت ."

همین طوری که مشاهده می شود با آورده شدن نام " دمکرات " به طور خاص و با تندی لحن مربوطه هیچ جایی برای توجیهات بعدی منافقین باز نمی ماند . هفته بعد باز هم در نماز جمعه ، مرحوم طالقانی به مسئله کردستان و مشخصاً حزب دمکرات می پردازد و این بار از زاویه ای دیگر مسئله را این طور تشریح می کند :

" مسئله سطحی نیست که گمان کنیم که با یک خواست هایی طرف هستیم ... تا حالا مسئله ای مطرح کردند که چی می خواهند اینها همان مرامنامه حزب دمکرات 20_10 سال پیش است که در مقابل رژیم امضا کردند ، یعنی بالاخره تجزیه ... "

و گویا دارد جواب منافقین را که با فریبکاری و در پوشش خیر خواهی برای انقلاب خواستار عدم دخالت ارتش در جریانات درون مرزی و خروج پاسداران از مناطق کردنشین شده بودند می دهد .

" اینها می خواهند پایگاه های نظامی و ارتش از آنجا برود ، پاسداران غیر بومی بروند ، یعنی چه ؟ یعنی ما هر کاری دلمان بخواهد بکنیم ، فقط دولت مرکزی به ما نان بدهد و هیچ دخالت در کار ما نکند ، آیا این شدنی است . "

و در آخر متحدان آینده منافقین را چنین معرفی می کند :

" سی میلیون جمعیت ایرانی و مسلمان ها تسلیم یک مشت خودخواه و وابسته به دیگران نخواهند شد ، ما این انقلاب را مفت به دست نیاورده ایم که بازیچه یک مشت بازیگر بین المللی باشیم . "

پیداست که منافقین در این شرایط اجباراً بایستی حرکتی را که به منظور زمینه سازی در جهت نزدیکی آشکار با حزب دمکرات برای تشکیل جبهه متحد شروع کرده بودند خیلی کندتر و نامحسوس تر تعقیب کنند .

و گرچه دولت موقت با عملکرد سازشکارانه خود کمک های ذیقیمتی به منافقین در این زمینه می کند ، ولی باز هم یک سال و نیم طول می کشد تا نخستین برخورد حمایت آمیز و رسمی با حزب دمکرات با درج مصاحبه ای از قاسملو در نشریه مجاهد ( اوایل سال 59 ) صورت می گیرد .

البته قبل از این پیروزی این تمایل به اتحاد را در اعلام برنامه های ریاست جمهوری رجوی شاهد بودیم که رجوی در برنامه خود طرح 26 ماده ای هیئت نمایندگی خلق کرد ( مرکب از حزب دمکرات ، کوموله ، فدایی ها و عزالدین حسینی ) را مبنای مناسبی برای حل و فصل مسئله کردستان اعلام می کند . البته در اینجا پوشش مسئله حمایت از خلق کرد و حل کردن مسئله کردستان است .

به هر صورت پس از درج مصاحبه قاسملو در مجاهد است که مرتباً نزدیکی این دو گروه در سطح نشریه رسمی آشکارتر می شود تا به موضع تشکیل شورای مقاومت و پیوستن حزب دمکرات به آن منتهی می گردد .

می بینیم که سازمان در راه رسیدن به اتحاد با حزب دمکرات برای جلوگیری از ضایعات و پراکنده شدن نیروهای هوادار سازمان راه درازی را متکی بر شیوه های ضد اسلامی و ضد انقلابی پیموده است .

راهی که در خلال آن عده زیادی از جوان ها و نوجوانان مسلمان که به نام اسلام و حتی با وجود اعتقاد به پیروی از امام جذب سازمان شده اند ، تبدیل به موجوداتی می شوند که برایشان اتحاد با کثیف ترین ضد انقلابیون علیه اسلام و خط امام نه تنها طبیعی بلکه دلچسب و مطلوب است .

سازمان پس از دو ماه یعنی بعد از فرو کش کردن موجی که در مردم برخاسته بود مجدداً نشریه خود را منتشر کرد ، در این شماره یعنی " مجاهد 6 " هیچ اشاره ای به حوادث مربوط به کردستان نیست ، گویا چنین اتفاقی در این دو ماه نیفتاده ، ضمن ارائه مقالاتی در این شماره سعی می کند تعطیل کردن " مجاهد " را به دلایلی واهی وانمود کند .

سازمان در این مورد چنین می گوید :

" علت اصلی تعطیلی موقت مجاهد اعتراضی بود به خفقان حاکم بر جامعه ، در مقاله مربوطه تأکید می شود که تعطیلی مجاهد به زور و فشار حاکمیت نبوده و ما خودمان به عنوان اعتراض به اختناق دست به این کار زدیم . "

( مجاهد 6 ، 27/8/58 )

برای این که درجه و شدت خفقان حاکم بر جامعه مورد ادعای منافقین را نشان بدهیم نمونه ای از این خفقان و اختناق را با استفاده از همین شماره نشریه مجاهد ارائه می کنیم ، در ادامه توضیحاتی پیرامون این که " چرا مجاهد منتشر نشد ؟ " مطلب زیر آمده است :

" ... جو خاصی حکمفرما بود ، مثلاً دادستان انقلاب مرکز چندین مصاحبه تلویزیونی انجام داد که محور همه اش ضدیت با مجاهدین بود ، ایشان به اصطلاح نزده می رقصد ، یک روز ادعا کرد که او را تهدید به ترور کرده ایم غافل از این که ما حتی در دوران شاه نیز عمدتاً به سلسله جنبانانی که در آن سوی دریاها نشسته اند می پرداختیم و نه به آلت دست های درجه چندم ." ( مجاهد 6 ، 27/8/58)

همین چند سطر که ضمن آن یکی از مقامات عالی حکومتی آن روز آن هم در قوه قضائیه مورد رکیک ترین توهین ها قرار گرفته از جمله به آلت دست آمریکا از او یاد شده است ، خود شاهدی بر وجود یک آزادی لجام گسیخته و عدم اختناق ادعایی است و دم خروس خدعه و نفاقی است که از زیر ردای انقلابی نمایی حضرات بیرون زده است .

در مجاهد 7 _ 30/7/58 منافقین از موضع ظاهراً خاضعانه ای در پوشش نامه ای به امام نظرات خود را در مورد مسئله کردستان به صورت تخطئه ضمنی اقدامات نیروهای سپاه و ارتش بیان کرده و یک راه حل به اصطلاح شورایی ارائه می کند و در مجموع تأکید دارد که مسئله کردستان راه حل قهر آمیز ندارد .

با توجه به این که گروه های محارب در کردستان آغاز کننده تهاجمات نظامی علیه دولت در منطقه بودند معنی اینگونه بیانات چیزی جز موضع گیری به نفع گروه ها نبوده است ، زیرا اقدامات آنها هیچگاه توسط منافقین محکوم نشده بود و اکنون و هر زمان که حکومت دست به اقدامی جدی زده است چنین مطالبی اظهار می گردد .

بایستی به این نکته اساسی توجه کرد که ترمز دولت موقت جلوی نیروهای انقلاب که در کردستان به سرکوب کامل ضد انقلاب اعتقاد داشته و در آن جهت با موفقیت عمل می کردند و فشارهایی که در تهران از سوی لیبرال های نهضت آزادی و دیگر محافظه کاران برای کشاندن مسئله کردستان به مصالحه و مذاکره با ضد انقلاب نیمه جان وارد می آمد ، مهمترین عامل برای ساختن فضایی بود که منافقین مجدداً جرأت اظهار وجود و اظهار نظر ضد انقلابی در زمینه کردستان پیدا کنند .

تغییر لحن سازمان در مجاهد 8 _ 7/8/58 شاهدی گویا بر این است که منافقین از فضایی که توسط خط لیبرالی در حاکمیت ( که برتری چشمگیری به خط امام داشت ) ساخته شد تا چه حد استفاده کرده و تبلیغات ضد انقلابی خود را با رعایت دو مشخصه ذکر شده تشدید کردند .

عباراتی که می آوریم به خوبی منعکس کننده امکاناتی است که دولت موقت در اختیار منافقین گذارده تا در عین حالی که ضایعاتی از نظر جذب نیرو و مسئله دار شدن هواداران نمی بیند به طور ضمنی مرز بندی خود ار در حوادث کردستان نسبت به نیروهای انقلاب دولت موقت و گروه های محارب کردستان در جهت زمینه سازی برای اتحاد با گروه ها علیه انقلاب اعلام کنند .

در بخشی از مطلب مجاهد 8 چنین می خوانیم :

" ابعاد فاجعه انگیز برادر کشی در کردستان هر روز گسترده تر شد و علیرغم وجود نظرات مرتجعین که آتش بیار معرکه بوده و هستند بالاخره از طرف هیئت حاکمه و دولت نیز حرکتی شد ."

و در توضیح این حرکت نسبتاً مطلوب منافقین اشاره به تشکیل هیئت ویژه از سوی دولت موقت می شود و چنین ادامه می دهد :

" آیا از این حرکت دولت می توان نتیجه گرفت که افسار گسیخته جنگ طلبان به دست آمده و دولت توانسته آتش حرص جنگ افروزان را مهار کند ؟ ... "

منافقین که دو ماه نشریه شان را تعطیل کرده بودند تا کلمه ای حرف نزنند در سایه لیبرال ها به وضعی می رسند که قدرت اظهار نظرهای این چنینی را در خود می یابند و از این گذشته حتی به سازش های دولت موقت هم رضا نداده و مجازات عناصری را که در راه صلح و صفای مورد نظر لیبرال ها مزاحمت و ممانعت ایجاد می کنند ، خواستار می گردند .

_____________________

* به طور مختصر باید متذکر شد که در ابتدا سازمان در صدد برپایی یک جبهه متحد برای جانشینی نظام از نیروهایی بود که بتوانند در خط شوروی عمل بکنند و می خواست به اصطلاح آلترناتیو روسی با محور منافقین تشکیل بدهد که ماجرای سعادتی متعلق به آن دوران است .

ولی به دلایل متعدد استراتژی خود را عوض کرده و در صدد قرار گرفتن در محور یک جبهه که بتواند از نظر آمریکا آلترناتیو مناسبی باشد برآمد ، حرکت جدی به سمت حزب دمکرات به رهبری عنصر شناخته شده ای چون قاسملو پس از انشعاب جناح روسی آن در رابطه با چنین خطی است .

یادآور می شود که ضعف بالقوه نیروهای روسی در ایران به دلیل وجود فرهنگ عمیق مذهبی در مردم که با قدرت پرستی مفرط منافقین در تضاد بود از عوامل مهمی است که باعث شد در درون سازمان خط حرکت به سوی آمریکا در پوشش نوعی سوسیالیزم اروپایی ، بر خطوط دیگر ( امثال خط سعادتی ) غلبه کامل پیدا کند .

شخص رجوی سردمدار این خط در تشکیلات منافقین بوده است که موفق شد روزبروز بر قدرت خود در سازمان افزوده و دیگر خطوط را به طور کامل و با ضایعاتی ناچیز منزوی کند .


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان