| سیصد نفر در رابطه با کودتا دستگیر شدند ، در طرح کودتا یک شاخه نظامی که اعضای عمده آن را تیپ کلاه سبزهای نوژه تشکیل داده بودند شرکت داشتند . شاخه سیاسی طرح منتسب به جبهه ملی و ملی گراها بود ، اینان 17 هواپیما در اختیار داشتند ، کار آنان از بمباران فرودگاه مهرآباد شروع می شد . در تهران دیوار صوتی را می شکستند واگر پایگاه نظامی با آنان همکاری نمی کرد به وسیله این هواپیماها آنجا را بمباران می کردند |
• عملیات جهش 80
کاخ سفید قصد داشت در صورت محاکمه گروگان ها یا اعدام یکی از آنها با اشغال جزیره خارک ، حمله مسلحانه به ایران را آغاز کند . عملیات جهش 80 به منظور نجات گروگان ها و جبران شکست کارتر در طبس تدارک شده بود ، ولی قبل از این که این عملیات جامع عمل بپوشد از طرف بعضی منابع کنگره آمریکا و جک اندرسون روزنامه نگار مشهور آمریکایی فاش و به روی صفحات روزنامه ها کشیده شد .
این عملیات می باید در اواسط اکتبر مطابق با آبان در فاصله کمی مانده به زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام گیرد . در این عملیات نظامیان طرحی برای حمله گسترده و قوی علیه ایران برای کارتر تهیه دیده بودند . اندرسون می نویسد : " این عملیات ظاهراً برای نجات گروگان ها تنظیم شده بود ، اما در واقع برای تلافی شکست آمریکا در طبس و کسب حیثیت کارتر بوده است ."
به دنبال پخش این خبر از سوی جک اندرسون ، سخنگوی کاخ سفید این خبر را کذب محض و ادعایی مسخره و کاملاً غیر مسئولانه خواند. وی گفت :
" این نظریه که دولت آمریکا یا هر دولت دیگری بخواهد به خاطر منافع سیاسی جنگی را آغاز کند یک ادعای مسخره و غلط است . رئیس جمهور آمریکا خلیج فارس را یک منطقه منافع حیاتی برای آمریکا و غرب می داند ، بنابراین لازم بود تا با خطرات تجاوزات خارجی علیه منطقه مقابله شود ، اما ما خود حاضر نخواهیم بود جنگی در آنجا بوجود بیاوریم ."
مقامات رسمی وزارت دفاع آمریکا پذیرفتند عملیاتی تحت نام جهش مثبت 80 وجود داشته ولی گفتند این یک مانور بود و به منظور تمرین صورت گرفت تا قابلیت همکاری نیروهای آمریکا سنجیده شود و ارتباطی به خلیج فارس و ایران نداشته است .
روز دیگر جک اندرسون گفت :
" اعلام وزارت دفاع و تکذیب کاخ سفید هیچگاه وی را به شگفتی وا نمی دارد ، در زمان انجام عملیات طبس نیز کاخ سفید و کارتر و برژنسکی و دیگر مقامات احتمال هر گونه عملیات نظامی را علیه انقلاب اسلامی ایران رد می کردند ."
3. تحریک ایادی داخلی ، کودتای نظامی
آمریکا در ضمن حملات سیاسی و اقتصادی و نظامی به ایران به تحریک ایادی داخلی نیز همت گماشته بود که این تحریکات به صورت توطئه های ناموفق کودتا ظهور نمود و هنوز هم گاه گاهی از این توطئه های کودتا مانند توطئه اخیر قطب زاده (با حمایت شریعتمداری) به چشم می خورد.
مهمترین واقعه از این نوع ، حرکات نظامی ضد انقلابیون بود که بعداً به نام " کودتای نوژه " مشهور شد . نحوه عملیات چنین بود که کودتا با استفاده از فرماندهان پیشین نیروی هوایی ، ژاندارمری و رشته های دیگر ارتش رژیم شاه سابق انجام می شد و کشتی های جنگی بیگانه نیز در آستانه کودتا به سواحل ایران نزدیک می شدند و با حملات موضعی کودتا را یاری می نمودند و پس از وقوع کودتا دول بزرگ از جمله دولت آمریکا بلافاصله دولت جدید را به رسمیت می شناخت .
استوار حیدری یکی از عوامل کودتا پس از دستگیری در تحقیقات خود مطلب را چنین بیان می کند :
" در این کودتا نیروی هوایی ، نیروی دریایی ، زمینی ، واحدهایی از ژاندارمری و دیگر نیروها شرکت داشتند ، ابتدا نظر این بود که فرودگاه مهرآباد به تصرف در آید و نقاط حساس خلع سلاح گردد ."
وی با ارائه کروکی و نقشه کار عنوان می داشت که :
" با طرحی که داشتیم حتی یک گلوله نیز مصروف نمی شد ، در جلسه ای که طرح مقدماتی در آن به بحث گذاشته شده بود و در اردیبهشت ماه 59 در یکی از خانه ها تشکیل گردید ، شخصی به نام آقای آذرتاش در میان جمع ما ظاهر شد . من قبلاً او را می شناختم ، در تیپ ما بود ، آجودان خسرو داد ، یزدجردی و شفاعت بود و مدتی هم در اصطبل شاهنشاهی و گنبد و بعد از آن هم در تهران در اصطبل شاهنشاهی کار می کرد . این شخص رهبر عملیات در پایگاه مهرآباد انتخاب شده بود .
در همین جریان احسان یکی از عوامل کودتا به من گفت گویا طرح مهرآباد لو رفته و اولین نقطه حمله ، فروگاه شاهرخی خواهد بود و اکنون آذرتاش و بیژن مشغول بررسی محل هستند و منصور و حسنخان هم برای شناسایی منطقه رفته اند . پس از حمله به فرودگاه با چهار صد نفر از افراد محلی اطراف فرودگاه خلع سلاح خواهد شد و مناطق در اختیار ما قرار خواهد گرفت و از آنجا به طرف تهران حرکت خواهیم کرد . "
وی در مورد مناطقی که می باید بمباران شود ، گفت :
" پس از تصرف پایگاه شاهرخی فانتوم ها از همان محل به پرواز در آمده ، فرودگاه مهرآباد ، جماران ، عشرت آباد ، کمیته مرکزی ، هنگ نوجوانان و کلیه مناطق نظامی و حومه تهران را بمباران خواهند کرد و پس از بمباران هواپیماها ، نیروهای ویژه ، رادیو تلویزیون را اشغال و از آنجا اولین اعلامیه نظامی با تعیین فرماندهان و مسئولین امور منتشر می گردد و در حین عملیات بین 35 تا 50 فروند هواپیما می باید شرکت نمایند ."
استوار حیدری در مورد مقدمات کار و علل جذب خود به کودتا می گوید :
" چندی پیش یکی از همکاران نزد من آمد و گفت یک نفر شما را می خواهد ببیند . قراری با ایشان در اتومبیل گذاشتم ، آن شخص خود را احسان معرفی کرد و تا روز دستگیری هم وی را احسان می شناختم ، ولی اینک خود را سرهنگ بنی عامری معرفی می کند . او پس از مدتی گفتگو و اطمینان از نظریات من گفت : ما از بختیار پشتیبانی می کنیم و قصد انجام کودتا داریم ."
در ضمن تحقیقات کمیته مرکزی و سپاه پاسداران کلیه نکات این کودتا کشف گردید و معلوم شد این کودتا منتسب به سوسیال دمکرات های آمریکایی است . در جریان طرح مقدماتی یک اتوبوس مسافربری شرکت ایران پیما جهت رفت و آمد به کلیه شهرها ، از جمله شهرهای دور دست مانند زاهدان در اختیار کودتاگران قرار داشت و برنامه کودتا تشکیل یک حکومت سوسیال دموکرات آمریکایی به سرپرستی بختیار بود .
حجت الاسلام محمدی ری شهری رئیس دادگاه های انقلاب ارتش در 23 تیر ماه 59 در مورد کودتا چنین عنوان داشت :
" سیصد نفر در رابطه با کودتا دستگیر شدند ، در طرح کودتا یک شاخه نظامی که اعضای عمده آن را تیپ کلاه سبزهای نوژه تشکیل داده بودند شرکت داشتند . شاخه سیاسی طرح منتسب به جبهه ملی و ملی گراها بود ، اینان 17 هواپیما در اختیار داشتند ، کار آنان از بمباران فرودگاه مهرآباد شروع می شد . در تهران دیوار صوتی را می شکستند واگر پایگاه نظامی با آنان همکاری نمی کرد به وسیله این هواپیماها آنجا را بمباران می کردند ."
در مورد برنامه سیاسی توطئه گران رئیس دادگاه های انقلاب ارتش ادامه می دهد :
" اینها می خواستند پس از موفقیت حکومت نظامی تشکیل دهند ، دو سال حکومت نظامیان دوام می داشت . سران کودتا از سه نفر مرد و یک زن تشکیل شده بود. پول های کلانی رد و بدل می گردید و کلاه سبزهای نوژه موظف بودند تمام فعالیت های نظامی را سریع به انجام رسانند و مسئولیت آنها تصرف رادیو تلویزیون و نقاط عمده سیاسی تهران بود . به جز کلاه سبزهای نوژه عده ای از بازنشستگان نظامی و سازمان نقاب نیز در اساس تشکیلات نظامی شرکت داشتند ، کودتا در شب 18 تیر ماه 59 می باید انجام می گرفت ."
استوار قایق فر یکی دیگر از عاملان کودتا در تحقیقات خود تشریک مساعی نظامی آمریکا را در این کودتا صریحاً عنوان داشته و می گوید : " نقشه اساسی به نخست وزیری رساندن دکتر بختیار بود ." او اعلام می دارد :
" اسلحه ها با پول های کلان از بازار آزاد تهیه می گردید ، ولی این پول ها از کجا می آمد معلوم نبود . کودتا در دو مرحله طرح ریزی شده بود ، مرحله اول حمله هواپیماها از پایگاه شاهرخی بود که اگر این طرح به شکست می انجامید ، می باید یکباره کلیه عوامل در مراکز مهم از جمله تبریز و شهرهای آذربایجان دست به شورش بزنند و بدین وسیله دولت مرکزی را ساقط نمایند ."
دیدیم که کودتای نوژه ناموفق ماند ، ولی نتیجه آن دستگیری و اعدام عده ای از خلبانان ایران بود و در پی آن حمله نظامی عراق به ایران شروع شد و برای تحرک و فعالیت نیروی هوایی در خوزستان تعدادی از این خلبانان که در جریان کودتا دستگیر شده بودند از زندان آزاد شدند .
البته تعداد کمی از آنها باز راه ضدیت و خصومت با انقلاب اسلامی را ادامه دادند و خیانت ورزیدند ، ولی اکثر آنان در همین جنگ رشادت ها کردند و برخی نیز به شهادت رسیدند .
از جمله دیگر حرکات براندازی ، توطئه کودتای نیم بند و ضعیفی در ساری بود که سرهنگ زال نادری که گاهی اوقات خود را سرگرد مقیمی نیز می نامید ، عهده دار اساس دادن به این کودتا بود . سرهنگ نادری از افسران بازنشسته دوران شاه بود که دوره رنجری را در اسرائیل گذرانده بود و هنوز روابط خود را با صهیونیست ها حفظ نموده بود .
افراد شبکه کودتا از وابستگان رژیم سابق بودند که در کمیته های پنج نفری با سرپرستی سرهنگ نادری فعالیت می نمودند . در پی تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری ، کمیته های زیر تشکیل شده بود و فعالانه مسئولیت های خود را انجام می داد :
1)کمیته شناسایی افراد
2) کمیته شناسایی مهره های فعال انقلاب اسلامی و معرفی آنان
3) کمیته شناسایی انبار مهمات نیروها در استان مازندران
4) کمیته آموزش
5) کمیته شناسایی افراد مورد اعتماد در ادارات و مؤسسات دولتی و حزب
شبکه کودتا در گروه پانصد نفری قصد ایجاد آشوب های موضعی را داشت که به وسیله آن دولت مرکزی را تضعیف نموده و راه انجام کودتا را هموار سازد . سرهنگ زال در تحقیقات خود به همکاری با بختیار و اویسی اعتراف نمود و اقرار کرد که گروه وی توانسته اند تا کنون تعدادی از سرسپردگان رژیم را از طریق نوار مرزی فراری دهند .
حزب پان ایرانیست به رهبری پزشک پور نیز در همین زمان قصد کودتا داشت. هوشنگ ناهید، دکتر عباس روحبخش ، حسن مقبل زاده و پزشک پور به سرپرستی شخصی به نام عزیز مرادی با عده ای از سیاه جامگان پان ایرانیست و عده ای از ارتشیان بازنشسته قصد براندازی داشتند که قصد آنان نافرجام ماند و این طرح نیز کشف گردید و مجریان آن به مجازات های خود رسیدند .
جریان ماجرا از این قرار بود که بعد از پیروزی انقلاب و اشغال جاسوس خانه آمریکا در ایران ، هوشنگ ناهید از آمریکا به ایران بر می گردد و با عزیز مرادی در اهواز تماس حاصل می نماید و چند جلسه در خانه دکتر عباس روحبخش تشکیل می شود که در این جلسات محسن پزشک پور نیز حضور داشته است و طرح و اساس توطئه در این جلسات بررسی می گردد و متهمین در همین خانه لو می روند .
مقبل زاده در تحقیقات خود اعتراف می نماید :
" ما گروهی را تشکیل داده بودیم که رژیم فعلی را سرنگون کنیم ، با عزیز مرادی و پزشک پور در خانه آقای روحبخش جلساتی داشتیم و شاخه نظامی گروه پان ایرانیست مسئول اجرای کودتا بود ."
غائله چهاردهم اسفند۱۳۵۹(۳۸)
