" مواضع اتحادیه در مورد برخی از مسائل سیاسی جامعه " (1)
• جنگ کردستان
" ما جنگ کردستان را دارای دو جنبه می دانستیم ؛ یکی جنبه ای که حزب دموکرات کردستان پشت آن قرار داشت ، طرح شعار خود مختاری و در واقع امتیاز گرفتن برای جریانی وابسته در گوشه ای از این کشور ، این جنبه را ضد انقلابی می دانستیم و مرتب نیز در مطبوعات مان به افشای حزب دموکرات و خواست هایش می پرداختیم . جنبه دیگر ، جنبش دهقانی در کردستان بود که آن را انقلابی و دقیقاً در تکامل مسیر انقلاب بهمن ارزیابی می کردیم .
جمعیت های دهقانی و شرکت های تعاونی روستایی و دیگر نهادهایی را که خود به خود توسط دهقانان کردستان به وجود آمدند و به خلع سلاح فئودال ها ، مسلح کردن دهقانان و تقسیم اراضی در کردستان می پرداختند ، بهترین نمونه های پایه گیری انقلاب در روستاهای ایران ارزیابی می کردیم و معتقد بودیم که باید از آن پشتیبانی کرد و با تقویت این جنبه به تضعیف جنبه دیگر و حزب دموکرات پرداخت .
به همین دلیل ما هم در کردستان بودیم و هم به شدت علیه حزب دموکرات مبارزه می کردیم و زمانی هم که دانستیم دیگر طرف قضیه در کردستان ، یا طرف اصلی قضیه ، حزب دموکرات است ، کردستان را ترک کردیم .
البته این هم زمان شد با جنگ تجاوزکارانه عراق علیه ایران ، به هر صورت ما معتقد بودیم به تقویت جریان دهقانی در کردستان که به مقابله با حزب دموکرات بپردازد که چنین هم شد و همه به یک چوب رانده شدند . "
• دولت موقت :
" دولت موقت را دولتی متشکل از نمایندگان نیروهای مختلف می دانستیم . خود بازرگان را فردی لیبرال و متمایل به غرب و عناصری از کارگزاران این دولت نظیر مدنی را عامل بیگانه و باقی مانده رژیم قبلی ارزیابی می کردیم ، ولی بر روی هم ، دولت را دولتی ملی و دارای عملکردهای متفاوت و متضاد می دانستیم .
نسبت به آینده کشور و مناسبات با امپریالیست ها، در صورت ماندن دولت موقت نگران بودیم . در عین حال ، زمان حیات دولت موقت زمانی بود که هنوز حال و هوای انقلاب بر کشور حاکم بود و مردم چهار چشمی مواظب اوضاع بودند . "
• سفارت امریکا :
" زمانی که سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام تصرف شد و کارمندانش به گروگان گرفته شدند ، ما اولین سازمانی بودیم که اعلامیه پشتیبانی از این جریان را دادیم و در تمام دوران تصرف سفارت نیز با تمام نیرو به پشتیبانی از آن پرداختیم . از همین جا بود که نیروهای چپ رو ما را کمونیست های پیرو خط امام خواندند .
ما معتقد بودیم که این عمل ، یعنی تصرف جاسوس خانه و گروگانگیری جاسوس ها ، یک درگیری مشخص با امپریالیسم امریکاست ، که هم در جامعه خودمان و هم در دیگر جوامع منطقه تأثیر خواهد گذاشت و جریانات متمایل به غرب را نیز در حاکمیت تصفیه خواهد کرد . به همین دلیل بود که به پشتیبانی از این امر پرداختیم و تا زمان آزادی گروگان ها نیز مدام آن را تبلیغ می کردیم . "
• مجلس خبرگان :
" سازمان ما با انتخابات مجلس خبرگان مخالف بود و در آن نیز مشارکت نکرد . دلیل مخالفتش این بود که از ابتدای انقلاب و پیش از پیروزی انقلاب ، برای تدوین قانون اساسی به مردم قول تشکیل مجلس مؤسسان داده شده بود و حال به جای مجلس مؤسسان ، مجلس خبرگان تشکیل می شد که تعداد نمایندگانش بسیار کمتر از مجلس مؤسسان بود . به این دلیل ما این عمل را یک خلف وعده و نادرست می دانستیم و با آن مخالف بودیم ."
• ریاست جمهوری بنی صدر :
" بر سر شرکت یا عدم شرکت سازمان در انتخابات ریاست جمهوری بنی صدر ، سازمان تصمیمی نگرفت و سیاست مشخصی نداشت . این بود که بچه ها هر کس طبق فکر و نظر خود شرکت کردند یا نکردند .
سازمان از یک سو ریاست جمهوری را حق بنی صدر نمی دانست ، از سوی دیگر او را به مراتب بر مدنی که فرد دوم بود ، ترجیح می داد و خطر مدنی را احساس می کرد ، بر سر این دو راهی ، بدون سیاست ماند ، اما بیشتر گرایش به شرکت در انتخابات و رأی دادن به بنی صدر بود . "
• انقلاب فرهنگی :
" ما خود نیرویی در دانشگاه نداشتیم ، دانشگاه ها در آن زمان بیشتر تحت تأثیر مجاهدین و فداییان بودند، لیکن ما با تعطیل دانشگاه مخالف بودیم، چون دانشگاه را مرکز مبارزه سیاسی و فعالیت انقلابی در تمام دوران خفقان محمدرضا شاهی می دانستیم .
در انقلاب بهمن ، دانشگاه نقش فعال و پیشرویی را بازی کرده بود . این مرکز علمی طی سال های ترور شاهی ، دهها و صدها شهید در راه انقلاب داده بود و حالا به عنوان مرکز فعالیت ضد انقلاب تعطیل می شد . این را ما ناحق و مخالفت با دموکراسی در جامعه می دانستیم . "
• جنگ ایران و عراق :
" از زمانی که تجاوز عراق علیه ایران آغاز شد ، تا زمانی که آزادی هایی وجود داشت و سازمان های سیاسی می توانستند نشریه پخش کنند ، تقریباً نیمی از فعالیت تبلیغی و تمامی مبارزه سیاسی ما با دیگر گروه ها در گرو مسئله جنگ بود . رفقای ما اکثراً در جنگ شرکت کردند و حدود 10 نفر شهید در جبهه دادیم . خودم جزوه ای بر سر جنگ در افشای نظرات انحرافی چریک های اکثریت و دفاع از انقلاب نوشتم .
خلاصه کنم ، ما از اولین روز تجاوز عراق علیه ایران تا زمانی که توانستیم در جبهه ها بمانیم ، با تمام نیرو ماندیم و به دفاع پرداختیم و بر سر همین جنگ نیز بود که در بین گروه های چپ کاملاً منفرد شدیم و به القابی نظیر " نوکر بورژوازی ، خادم ارتجاع و شووینیست و ... " مفتخر گردیدیم ."
• کودتا :
" به گواهی نشریات سازمان ، ما از اولین جریاناتی بودیم که در مورد کودتا هشدار دادیم و خود نیز کوشیدیم در صورت وقوعش برای مقابله با آن آماده باشیم . در تمام دورانی که خطر کودتا وجود داشت ، نشریه ما به هشدار دادن در برابر آن و دعوت به آمادگی برای مقابله با آن پرداخت . "
• شورای انقلاب :
" شورای انقلاب نیز نظیر دولت موقت ، در زمانی که ما حاکمیت را دارای ماهیت چندگانه می دانستیم ، مشغول به کار بود و بنابراین مشمول همان حکم می شود و آن را بخشی از حاکمیت و دارای همان ماهیت می دانستیم ؛ با این تفاوت که معتقد بودیم همان طور که در دولت موقت جریانی متمایل به غرب نفوذ دارد ، در شورای انقلاب نیز معتقد بودیم جریانی انحصارطلبانه نفوذ دارد . "
• 30 خرداد و حرکت مسلحانه منافقین :
همانطور که قبلاً نیز گفتم 30 خرداد را سرآغاز سرکوب آزادی ها می دانستیم و از این نظر که هرگونه فعالیت سیاسی را برای تمام گروه های سیاسی ممنوع کرد ، آن را حرکتی ضد آزادی و برای آینده انقلاب خطرناک می دانستیم . بر سر حرکت مسلحانه همانطور که قبلاً نیز نوشته ام ، با شیوه جنگ چریکی شهری مخالف بودیم و این مشی ترور را زیانمند به حال انقلاب می دانستیم که قبلاً توضیح کافی داده ام . "
• امام و روحانیت :
امام را در دوران انقلاب رهبر بلامنازع انقلاب می دانستیم و مرتب پشتیبانی می کردیم . پس از آن نیز امام و جریانی به نام خط امام را پیشروترین و ضد امپریالیست ترین جریان در کل حاکمیت می دانستیم ؛ اما به هیچ وجه انتظار موافقت امام با جریانات 30 خرداد را نداشتیم .
روحانیت را هرگز یکپارچه نمی دانستیم . معتقد بودیم در جریان روحانیت از عناصر رادیکال انقلابی و آزادیخواه وجود دارد تا مرتجع عامل بیگانه ، بر سر همین مسئله نیز با جریاناتی نظیر راه کارگر و زحمت که به کاست روحانیت معتقد بودند ، اختلاف داشتیم .
ما افرادی نظیر آیت الله طالقانی را با عمری مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی و آن همه زندان کشیدن در جامعه روحانیت می دیدیم . شریعتمداری را نیز در جامعه روحانیت می دیدیم و نمی توانستیم این همه اختلاف را زیر سرپوش کاست نادیده بگیریم . معتقد بودیم روحانیت ، وضعیت جامعه را در خودش منعکس می کند و همه طبقات در درونش نماینده دارند ."
• وضعیت فعلی چپ در جهان :
" دولت روسیه را یک دولت امپریالیستی می دانیم که بر سر غارت جهان و سرکوب خلق ها مدام با ابرقدرت دیگر ، امریکا در حال نزاع ، ساخت و پاخت و رقابت است . همه دولت های اروپای شرقی را وابسته به روسیه می دانیم . دولت چین پس از مرگ مائوتسه دون به انحراف کامل افتاد . دولت چین برای رقابت با روسیه مجبور شد به امریکا نزدیک شود و تحت تأثیر همین سیاست ، تمام جنبش های آزادی بخش جهان را به فراموشی سپرد . دولت چین هنوز یک دولت امپریالیستی نیست ، ولی دولتی ارتجاعی و ضد ملی است .
از احزاب کمونیست اطلاعی ندارم . همین قدر می دانم که گروهی طرفدار روسیه اند ، گروهی طرفدار چین و گروهی نیز مستقل . در یک کلام باید بگویم جنبش کمونیستی امروز با یک بحران عمیق روبرو است . از جنبش های چپی و ملی و وضعیت آنها اطلاعاتی ندارم . تنها اطلاعاتم از جنبش انقلابی فلسطین است که این جنبش نیز متأسفانه در حال ذبح شدن است ، بدون اینکه صدای هیچکس علیه چنین جنایت هولناکی بلند شود . "
پی نوشت:
1. این مواضع کاملاً بر اساس اظهارات حسین تاجمیر ریاحی ، رئیس تشکیلات در سال 61 است . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ش 24176
اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(۱۲)