عاملین ترور و اسناد جنایت:
جمشید ضرغامی
نام مستعار: مهرداد جمشیدی
فرمانده واحد تروریستی
|
مجید یحیوی آزاد
نام مستعار: صمد
عضو واحد تروریستی
|
مسعود رجبی
نام مستعار: حمید مسعودی
عضو واحد تروریستی
|
1. اعترافات مجید یحیوی آزاد یکی از عاملین ترور شهید فاتح داریان:
" 4. طرح زدن دو موتور سوار گشت
در این سوژه در نزدیکیهای بزرگراهی که به فلکه آریاشهر دوم میرود به دو موتور سوار ظنین شدند و قبل از این که بتوانند عکس العملی نشان دهند ما آنها را به رگبار بستیم. مهرداد، صمد، جمشید مسعودی و با ماشین از محل حادثه گریختیم."
2.اظهارات محمد رسول بیات عضو واحدهای تروریستی بخش ویژه نظامی منافقین در توجیه این قبیل جنایات:
" در رابطه با افراد عادی یک بار رضا (فرمانده اکیپ تروریستی) میگفت وقتی که بخواهیم عملیاتی را انجام بدهیم امکان دارد افراد معمولی نیز به شهادت و یا زخمی برسند و این مسئله طبیعی است نمی شود کاری انجام داد و به خاطر انقلاب مسئلهای نیست و دیگر آن که کسانی که وارث خون ( آن فرد عادی) هستند با رژیم دشمن میشوند و مراسم هفت و چهل مانند انقلاب اسلامی 57 به وجود میآید و این هفتها و چهلمها نظام را نابود میکند.
"سیاست معاویه!
این مسئله برگزاری مراسم یادبود شهدا و گرفتن مجلس ختم و چهلم و سال در دوران انقلاب و پس از آن به قدری برای دشمنان اسلام و انقلاب کوبنده بود و اثرات معجزه آسایی در پیروزیهای امت حزب الله در بر داشته است که حتی دشمن را هم به طمع بهره برداری و سوء استفاده از این قبیل مراسم انداخته است. در میان اسناد لانه جاسوسی مدارکی موجود است که در آن شیطان بزرگ به اذناب خود تلویحاً توصیه میکند که از این سنتها در جهت پیشبرد مقاصد توطئه آمیز استفاده کنند و ...
منافقین نیز در پیگیری همین سیاست منافقانه به کشتار مردم کوچه و بازار و حامیان جمهوری اسلامی میپردازند تا شاید در پی آن مراسم ختم و هفت و چهلمی، آن هم در جهت تأیید جنایات شان به راه بیفتد، غافل از این که مردم از مدتها قبل ماهیت اعمال جنایتکارانه آنان را به خوبی دریافته بودند و هرگز فریب حیلهها و سیاستهای معاویهای آنان را نمی خورند.
جهان شاهد بود که علیرغم تلاشهای مذبوحانه منافقین و قبل و بعد از آن جنایات گسترده و وحشیانه صدامیان کافر در بمباران شهرهای بی دفاع و استفاده از بمبهای شیمیایی و ... امت شهیدپرور و خانوادههای شهدا تمامی فریادهایشان را علیه استکبار جهانی و مزدورانش سر دادند و به برکت خون عزیزان شان خود نیز مقاوم و استوارتر از گذشته در سنگر دفاع از اسلام ایستادند ؛ به نحوی که اکنون همین خانوادهها از ذخائر اصلی انقلاب محسوب میشوند.
خانواده هایی که در راه به ثمر رساندن خون شهیدان شان از بذل جان و مال و دیگر فرزندان شان دریغ نورزیده و همه هستی خود را وقف اسلام و انقلاب کرده اند تا حسین زمان را یاری رسانند و سیاست خدعه و تزویر یزیدیان زمان را به ناکامی و شکست کامل بکشانند و با صبر جمیل خود به اجر جزیل و فوز عظیم نائل گردند.
شهید کریم فاتح داریان
شغل: کارمند سازمان صنایع دفاع
سن: 24 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان کمربندی منتهی به فلکه دوم صادقیه
تاريخ شهادت: 1360/5/12
زندگينامه
در آذر ماه سال 1338 متولد شد و به عنوان اولین فرزند در کانون گرم و صمیمی خانواده پرورش یافت. وی دوران تحصیلات ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و پس از آن تا سال دوم راهنمایی نیز ادامه تحصیل داد، ولی از انجا که استعداد و علاقه زیادی به انجام کارهای فنی داشت بلافاصله پس از ترک تحصیل در یک کارگاه میکانیکی مشغول کار شد و با هوشیاری و جدیت درصدد یادگیری و تخصص یافتن در رشته مربوطه برآمد، اما چندی بعد به علت جو اخلاقی نامساعد در محیط کار به سازمان صنایع دفاع رفت و در آنجا شروع به فعالیت نمود.
وی در دوران اوج گیری مجدد نهضت اسلامی روزها در صحنه مبارزات مردم علیه رژیم طاغوتی حضور یافت و شبها در خیابانها و کوچهها به نگهبانی از محله و حفظ امنیت آن از تجاوز مزدوران شاه پرداخت، تا این که بالاخره بنا به خواست و مشیت الهی، رهبری قاطع و سازش ناپذیر امام خمینی و همت تمامی مردم که متحد و یکپارچه پیام امامشان را لبیک گفته بودند، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و به سلطه جابرانه 2500 ساله ستمشاهی بر میهن خونبار اسلامی خاتمه داده شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی بود که حوزه فعالیت وی گسترده شد و او بدون هیچگونه تظاهر و ریایی، در سنگر مساجد و در صحنه جامعه حضور یافت و ضمن فعالیت در سازمان صنایع نیز به نحو شایستهای به کار و تلاش ادامه داد.
شهادتنامه
بالاخره روز موعود فرا رسید و او در حالی که خسته و کوفته از سر کار به منزل بازگشته بود، بلافاصله پس از شنیدن صدای انفجار بمب (که توسط ضد انقلابیون در مقابل درمانگاه پاستور کار گذاشته شده بود) از خانه بیرون میآید و به همراه مردم و برادران مسئول در جهت انتقال مجروحین حادثه به بیمارستانها اقدام میکنند. در این حین یکی از آشنایان خود را که عضو سپاه پاسداران انقاب اسلامی بود در بین امدادگران میبیند و از ان به بعد تا پایان کار دوشادوش وی به فعالیت خود ادامه میدهد.
پس از انتقال کلیه مجروحین حادثه، برادر کریم به همراه برادر پاسدار سوار بر ترک موتور سیکلت وی به سمت خانه عازم میشوند، ولی در بین راه ناگهان سه تن از سربازان بی انیفورم صدام (منافقین) با رگبارهای پی در پی مسلسلهای آمریکایی خود از پشت، بدن این عزیزان را سوراخ، سوراخ میکنند که به دنبال آن برادر کریم در اثر اصابت بیش از 6 گلوله به نقاط مختلف پیکر پاکش به شرف شهادت نائل میشود و برادر پاسدار همراه وی که رانندگی موتورسیکلت را نیز به عهده داشت مجروح و پس از انتقال به بیمارستان تحت معالجه قرار میگیرد و زمانی بعد بهبودی خود را باز مییابد.
در صفحه اول شرح معاینه جسد مطهر شهید کریم فاتح داریان آمده است:
" ... 1) سوراخ گرد و منظم به قطر تقریبی هفت میلیمتر با اطراف سائیدگی و مختصر سوختگی در مجاری دنده 9 ... 2) سوراخ ورودی با مشخصات قبلی در پایین تر از سوراخ قبلی ... 3) سوراخ ورودی با مشخصات قبلی در گودی پهلوی چپ، 4) سوراخ ورودی چهارم در طرف خارجی کپل ... 5) سوراخ ورودی .... با مشخصات بقیه .... از طرف خارجی بازوی راست ... 6) یک سوراخ ورودی .... "
و بدین ترتیب طالع عمر فرزندی از فرزنان امت اسلام با سرپنجههای خونین شیطان بزرگ در افق تیره و تار وسوسههای شوم استکبار جهانی به پایین کشیده میشود تا شاید توطئه و امیال اهریمنی علیه انقلاب و نظام اسلامی در آیندهای نزدیک به وقوع پیوندد، ولی جاسوسان عراقی که در آن روز در مقابل کلینیک پاستور بمب گذاشته و سربازان بی انیفورم صدامی که ساعاتی بعد امدادگران مجروحین این حادثه را به رگبار مسلسل بستند و تمامی مزدوران استکبار جهانی باید بدانید که این نهضت بپا خاسته در ایران نهضتی است حسینی و رهبرش خمینی ؛
مکتبی که شکست ناپذیر است و شهادت در راه خدا را جز سعادت نمی داند و رهبری که همچون ابراهیم خلیل الرحمن (ع) با امتی پایدار و مقاوم عزم واژگون کردن تمامی بتها و برچیدن تمامی بتکدههای جهان را آورده است تا انشاءالله از این طریق زمینه را برای ظهور حضرت صاحب الزمان (ع) مصلح و منجی بشریت آماده سازد و امتش نیز بتواند نقش و مسئولیت خطیر خود را در میان ملل جهان به خوبی ایفا کند.
هر وقت رادیو مصاحبه با مادر شهید را در برنامههای مختلف خود پخش میکرد، او به مادرش میگفت:
" مامان گوش بده ! ببین ! مادر شهدا چقدر صبور هستند و هیچ اظهار ناراحتی از شهادت فرزندان شان نمی کنند، تو هم یاد بگیر ! زیرا زمانی تو هم مادر شهید میشوی ."
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 88، شماره 39