پيشينه‌ای که پاک نمي‌شود

38تحليل مؤسسه مطالعات سياسي آمريکا از فرقه رجوی

مؤسسه مطالعات سياسي آمريکا (IPS) در جديدترين تحليل خود درباره خروج نام منافقين از فهرست گروه‌هاي تروريستي ايالات متحده، اين سازمان را «فرقه‌اي سرکوبگر و مورد تنفر اکثر ايراني‌ها و عراقي‌ها» و «سازماني ستيزه‌جو» با پيشينه‌اي پر از خشونت خوانده و به شرح اعمال نفوذ و حمايت‌ مقامات آمريکايي از آن پرداخته است.

«مجاهدين خلق ايران (MEK) سازماني ستيزه‌جو و الهام گرفته از اسلام و مارکسيسم است که از سرنگوني جمهوري اسلامي ايران هواداري مي‌کند. اين گروه در سال 1965(1344) و در پي سرکوب شديد مخالفان توسط محمدرضاشاه پهلوي در قالب گروهي چريکي و مسلح پايه‌گذاري شد.

اين گروه در گذر ساليان سابقه‌اي از مخالفت خشونت‌آميز با حکومت ايران چه در زمان رژيم سلطنتي و چه در دوره نظام اسلامي پس از آن، براي خود دست و پا و حمايت کشورهايي مثل ايالات متحده را جلب کرده است. اين گروه سالياني هم در فهرست سازمان‌هاي تروريستي ايالات متحده قرار داشته اما در پي اعمال نفوذهايي فعالانه که با تأمين مالي مطلوب همراه بوده و گروهي از مقامات دولتي سابق از هر دو حزب آمريکا از آن حمايت مي‌کرده‌اند، هيلاري کلينتون وزير خارجه ايالات متحده در سپتامبر 2012(شهريور1391) خبر داد که در صدد خارج کردن اين گروه از فهرست سازمان‌هاي تروريستي دولت آمريکاست. نام سازمان مجاهدين خلق از سال 1997(1376) در اين فهرست قرار داشت.

اين گروه داراي خاستگاه‌هايي عجيب و غريب و تاريخچه‌اي پرآشوب است. طبق گزارش وزارت خارجه ايالات متحده: «اين گروه در انقلاب اسلامي سال 1979(1357) شرکت داشت، انقلابي که حکومت اسلامي شيعي به رهبري آيت‌الله خميني را جانشين حکومت شاه کرد. اما جهان‌بيني سازمان مجاهدين خلق که ملغمه‌اي از مارکسيسم، دفاع از آزادي زنان و اسلام‌گرايي است، با حکومت برآمده از انقلاب ناهمخوان بود. اين گروه که در سال 1981(1360) از پايگاه‌هايش در مرز ايران و عراق رانده شد در پاريس سکني گرفت و از‌‌ همان جا حمايت از عراق در جنگ هشت سال عليه ايران را آغاز کرد. در سال 1986(1365) سازمان مجاهدين خلق مقر خود را به عراق انتقال داد که سبب شد تا با دست بازتري در ايران عمليات تروريستي انجام دهد. از سال 2003(1382) نيز حدود 3 هزار و 400 نفر از اعضاي اين سازمان در اردوگاه اشرف واقع در عراق اسکان يافتند.»

در اواخر سال 2012(1391) اکثر ساکنان اردوگاه اشرف به مکان ديگري در عراق انتقال يافتند تا به کشور ثالثي منتقل شوند. مي‌گويند همکاري سازمان مجاهدين خلق در اين انتقال که گمان مي‌رفت موجي از مخالفت اعضاي اين گروه در قالب خودکشي‌هاي سازمان‌يافته را برانگيزد، عاملي کليدي در تصميم کلينتون براي خارج کردن سازمان مجاهدين از فهرست سازمان‌هاي تروريستي بود.

روزنامه نيويورک تايمز اين گروه را به خاطر سازمان‌بندي فرقه‌اي‌اش تحت رهبري مريم رجوي، حمايت از عراق در جنگ با ايران و همکاري با صدام‌حسين در سرکوب کرد‌ها و شيعيان عراق، «فرقه‌اي سرکوبگر و مورد تنفر اکثر ايراني‌ها و عراقي‌ها» توصيف کرده است.

مقامات ايالات متحده نيز به اين وجهه ناخوشايند اذعان کرده‌اند، به طوري که يکي از مقامات ايالات متحده پس از آنکه تصميم خروج مجاهدين از فهرست سازمان‌هاي تروريستي اعلام شد به سي‌ان‌ان گفت: «خودشان را گروهي دموکرات، قانوني و شايسته حمايت جلوه مي‌دهند اما باور فراگير در دولت آمريکا اين است که اين سازمان حالت فرقه‌اي دارد. هرچند خارج‌ کردن از فهرست، حمايت يا فراموش کردن کار‌هايشان از سوي ما تلقي مي‌شود و به معناي آن نيست که نگرشمان راجع به رفتار کنوني‌شان را ناگهان عوض کرده‌ايم، اما ما اين را که چه بوده‌اند فراموش نمي‌کنيم و آنچه را که اکنون ادعا مي‌کنند هستند، قبول نداريم.»

سازمان مجاهدين خلق به رغم وجهه مشکوکي که دارد خود را به حاميان غربي گروهي دموکرات و مردمي و مخالف با حکومت ايران معرفي کرده است و حتي اغلب مريم رجوي را که به صورت تبعيدي در پاريس به سر مي‌برد، بي‌آنکه هرگز در انتخاباتي در ايران نامزد شده باشد، «رئيس‌جمهور منتخب» مي‌نامد.

برخي تحليلگران هشدار داده‌اند که تصميم ايالات متحده باعث مي‌شود تا روابط اين کشور با ايران خراب‌تر شود. به نوشته فريده فرحي، کار‌شناس مسائل ايران، اين تصميم بي‌شک سبب مي‌شود تا عدم اطمينان رهبران تهران نسب به نيات ايالات متحده راجع به آينده ايران افزايش يابد، به خصوص آنکه مجلس نمايندگان آمريکا هم از سازمان مجاهدين خلق به‌عنوان طلايه‌دار تغيير حکومت در ايران حمايت کرده است. کاهش اعتماد هم احتمال مصالحه را کاهش مي‌دهد که احتمالاً دستاورد دلخواه هواداران بانفوذ سازمان مجاهدين خلق در مجلس نمايندگان آمريکا و جاهاي ديگر است.

تأثير تعين کننده بر سياست ايالات متحده

سازمان مجاهدين خلق تأثير تعيين‌کننده‌اي در ايالات متحده داشته است. اين گروه در عين آنکه در گستره سياست ايالات متحده هواداراني براي خود دست و پا کرده، به‌طور تقريبي واکنش‌هاي منفي نمايندگان تمام جناح‌هاي سياسي را نيز برانگيخته است. نومحافظه‌کاران نمونه جالبي در اين زمينه هستند. مثلاً پس از اينکه خبرگزاري‌ها در اوايل سال 2012(1390) خبر دادند که سازمان مجاهدين خلق با حمايت اسرائيل در ترور دانشمندان ايراني دست داشته است، شماري از سخنگويان نومحافظه‌کاران از اين گروه ستايش کردند. روزنامه نيويورک پست، متعلق به روپرت مرداک در سرمقاله‌اي نوشت: «اگر سازمان مجاهدين در متوقف کردن روند ساخت بمب اتمي ايران نقش حساسي ايفا کرده باشد بيش از هر رئيس‌جمهوري آمريکا که بتوان نام برد، شايسته دريافت جايزه صلح نوبل است.»

نظريه‌پردازان همفکري چون ريموند تانتر نيز سازمان مجاهدين را «بهترين منبع کسب اطلاعات راجع به تخطي‌هاي بالقوه ايران از پيمان منع تکثير سلاح‌هاي هسته‌اي» ناميده‌اند و استدلال مي‌کنند که «خروج از فهرست تروريست‌ها به اين گروه امکان مي‌دهد تا بتوان تغيير حکومت را روي ميز تهران قرار داد.» در تجمع حمايت از اين گروه در پاريس هم رودي جولياني، شهردار سابق نيويورک اعلام کرد «سازمان شما را هم تروريست قلمداد کردن بي‌آبرويي محض است.»

از سوي ديگر بسياري از نومحافظه‌کاران نيز از اين گروه نفرت دارند زيرا معتقدند که متحد شدن با آن در مسير تغيير حکومت ايران، چيزي جز کوته‌بيني نيست. مثلاً مايکل رابين به شدت از پشتيبانان سازمان مجاهدين خلق انتقاد کرده و در واکنش به اخبار دست داشتن اين سازمان در ترور دانشمندان ايران نوشت: «اسرائيلي‌ها با بهره گرفتن از سازمان مجاهدين خلق، گروهي که در نظر ايراني‌ها‌‌ همان‌طور جلوه مي‌کند که جان واکر ليند، آمريکايي محکوم شده بابت کمک به طالبان در نظر آمريکايي‌ها جلوه مي‌کند، بابت رسيدن به بهره‌اي کوتاه‌مدت خطر کرده‌اند و به هزينه‌اي کمرشکن چون متحدسازي ايرانيان زير پرچم حکومت ايران تن داده‌اند. تسهيل روند تغيير دادن حکومت، راهبرد بسيار بهتري است. سازمان مجاهدين خلق نه تنها از پس چنين مأموريتي برنمي‌آيد بلکه دخالت دادن آن‌ها سبب مي‌شود چنين هدفي سال‌ها به تعويق افتد.»

اعمال نفوذ

سازمان‌هايي که با مجاهدين خلق همدلي دارند آرايه مؤثري از حاميان را در واشنگتن دست‌وپا کردند تا بتوانند به نفع خارج کردن اين گروه از فهرست تروريست‌ها دخالت کنند. به گزارش نيويورک تايمز، اين تکاپو به «جلب حمايت جيمز وولزي و پور‌تر گاس دو رئيس پيشين سازمان سيا، لوييس فريه رئيس پيشين اف‌بي‌آي، مايکل موکاسي دادستان کل سابق، تام ريج نخستين رئيس سازمان امنيت داخلي در دوران رياست‌جمهوري جورج دبليو بوش، جيمز لونز نخستين مشاور امنيت ملي رئيس‌جمهور اوباما، جمهوري‌خواهان معروفي چون رودولف جولياني شهردار سابق نيويورک و دموکرات‌هايي چون هوارد دين فرماندار سابق ورمونت و حتي دل ديلي مقام سابق امور ضدتروريسم وزارت خارجه، ميچل رايس مشاور بلندپايه سياست خارجي ميت رامني/ پل رايان در تبليغات انتخاباتي و سخنگوي اين گروه منجر شد.»

يک دليل براي تنوع و گستردگي اين فهرست مي‌تواند پول زيادي باشد که شبکه سازمان مجاهدين خلق براي جذب چهره‌هاي سر‌شناس خرج کرده است. روزنامه کريستين ساينس مانيتور به نقل از يکي از مقامات وزارت خارجه آمريکا نوشت: «هماهنگ کننده سخنراني‌هايتان تماس مي‌گيرد و مي‌گويد بابت 20 دقيقه سخنراني 20 هزار دلار نصيبتان مي‌شود. هواپيماي خصوصي مي‌فرستند و کار که تمام شد 25 هزار دلار ديگر هم مي‌دهند. گروهي هم مي‌فرستند تا توضيح دهند راجع به چه چيزي حرف بزنيد.» افراد و سازمان‌هاي هوادار سازمان مجاهدين خلق هزاران دلار به چندين نماينده مجلس آمريکا مثل ايلينا روس‌ لتينن، باب فيلنر، تد پو، مايک راجرز و دانا روهراباکر که همگي جمهوري‌خواه هستند هديه داده‌اند تا صرف کارزارهاي تبليغاتي خود کنند.

طيف بازها در حوزه سياست خارجي بستر اصلي حمايت از سازمان مجاهدين خلق را فراهم کرده‌اند. اين طيف افزون بر حمايت ووزلي و ساير مقامات سابق دولت بوش از حمايت قوي باز‌ها در حوزه ايران مثل جان بولتن، سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل و کميته سياست ايران (IPC) برخورد بوده است. هدف رسمي اين کميته که در ايالات متحده مستقر است «تقويت ايراني‌ها براي تغيير دادن حکومت» است.

کميته سياست ايران (IPC) در مقاله‌اي خارج کردن نام سازمان مجاهدين خلق از فهرست تروريست‌ها را در صدر پيشنهادهاي خود براي خط‌‌مشي ايالات متحده در قبال ايران قرار داد. نويسندگان اين مقاله نوشته بودند که «تداوم حضور سازمان مجاهدين خلق که گروه اصلي مخالف در ايران است در فهرست سازمان‌هاي تروريستي وزارت خارجه آمريکا از سال 1997(1386)، به تهران اطمينان مي‌دهد که تغيير حکومت از گزينه‌هاي روي ميز کنار گذاشته شده است. خارج کردن مجاهدين از اين فهرست علامت ملموسي به تهران و مردم ايران است که گزينه جديد يعني تغيير دادن حکومت به وضوح روي ميز قرار گرفته است.»

منتقدان سازمان مجاهدين خلق کارزار جلب حمايت از اين سازمان را به کارزار کنگره ملي عراق (INC) تشبيه کرده‌اند که از گروه‌هاي تبعيدي عراق به رهبري احمد چلبي بود و در دهه‌هاي 1990 و اوايل 2000 براي ترغيب ايالات متحده به اشغال عراق فعاليت مي‌کرد. کنگره ملي عراق خود را نزد حاميان غربي، جانشين بالقوه حکومت عراق معرفي مي‌کرد و به طيف بازها در حوزه عراق امکان داد تا ادعا کنند که عراقي‌ها از وارد عمل شدن ايالات متحده حمايت مي‌کنند. به نوشته علي فاطمي و کريم پاکروان از شوراي ملي ايرانيان آمريکا، از نظر طيف بازهاي حوزه ايران نيز «مريم رجوي رهبر سازمان مجاهدين خلق و رئيس‌جمهور خودخوانده ايران، چلبي جديدي براي آن‌ها است.»

کميته سياست ايران بستري براي ايجاد ارتباط بين گروه‌هاي هوادار سازمان مجاهدين خلق و گروه‌هاي هوادار کنگره ملي عراق بوده است. طبق تحقيقات وبلاگ سياست خارجي ايالات متحده (لوب‌لاگ) که در سال 2010(1389) انجام شده است «کميته سياست ايران در سراسر سال 2006(1385) با چندين سازمان که نماينده يا رابط مستقيم کنگره ملي عراق بودند نشاني، حساب، کارکنان و حتي کارکنان ستادي مشترک با آن سازمان‌ها داشت. برخي از آن پيوند‌ها تا به امروز نيز ادامه داشته است.»

تاريخچه سازمان

سازمان مجاهدين خلق در سال 1965(1344) تاسيس شد و يکي از جناح‌هاي سياسي پرشمار در ايران بود که در سال 1979(1357) از سرنگوني شاه حمايت کرد. البته به گزارش روزنامه کريستين ساينس مانيتور مجاهدين تنها سازماني بودند که در سال‌هاي منتهي به انقلاب به خشونت عليه آمريکايي‌ها دست زدند و در دهه 1970 مقامات ديپلماتيک و نظامي آمريکا را به قتل رساندند و مورد حمله قرار دادند.

اين گروه در سال 1980(1360) در پي کشمکش‌هاي داخلي پس از انقلاب از ايران خارج شد و هزاران حمله عليه ايرانياني انجام داد که «عوامل حکومت» قلمداد مي‌کرد به‌طوري که در دهه 1980 در اوج فعاليت‌هاي خود روزي به‌‌‌‌‌‌‌طور متوسط سه نفر را از پاي درمي‌آورد و دفا‌تر ديپلماتيک ايران در سراسر جهان را مورد حملات شديد قرار مي‌داد. اين سازمان طي يک روز در سال 1992(1371) به‌طور هماهنگ به 12 مرکز ديپلماتيک ايران در 10 کشور جهان حمله کرد.

سازمان مجاهدين خلق در ميانه دهه 1980(1965) به عنوان مهمان صدام‌حسين در عراق مستقر شد و صدام پايگاه نظامي اشرف در شمال بغداد را در اختيار آن‌ها گذاشت. سازمان مجاهدين نه تنها در جنگ عراق و ايران دوشادوش عراقي‌ها جنگيدند بلکه در سرکوب شورش‌هاي کرد‌ها و شيعيان عراق به صدام کمک کردند که به ريزش حمايت‌ها از سازمان مجاهدين در ايران و عراق منجر شد. شورش شيعيان و کرد‌ها پس از جنگ خليج‌فارس در سال 1991(1370) با تحريک سازمان سيا درگرفت.

پس از سقوط حکومت صدام در سال 2003(1382) نيروهاي سازمان مجاهدين در اردوگاه اشرف توسط آمريکا خلع‌سلاح شدند و اين اردوگاه در سال‌هاي بعد، هرازگاه مورد حملات دولت جديد عراق قرار مي‌گرفت. در ‌‌نهايت هم دولت عراق که نگران در گرفتن خشونت‌هاي بيشتر يا بحران بود در پايان سال 2011(1390) دستور به تعطيلي اين اردوگاه داد. هواداران سازمان مجاهدين در غرب شرايط اين اردوگاه را دستاويز قرار دادند تا براي دستور کار کلي اين سازمان در واشنگتن حمايت جلب کنند و استدلال مي‌کردند که علت بدرفتاري با اعضاي اين سازمان تداوم حضور آن در فهرست سازمان‌هاي تروريستي است.

گزارش سال 1994 وزارت خارجه ايالات متحده کوشش‌ها و اعمال نفوذهاي سازمان مجاهدين خلق را تحت‌الشعاع قرار داد زيرا در آن نتيجه‌گيري شده بود که مواضع دموکراسي‌خواهانه سازمان مجاهدين احتمال ندارد که جدي باشد. به گزارش روزنامه کريستين ساينس مانيتور، وزارت خارجه ايالات متحده با اشاره به پايبندي سازمان مجاهدين به نبرد مسلحانه، اين واقعيت که بخش‌هايي از تاريخشان مثل استفاده از خشونت را تکذيب يا تحريف مي‌کنند، رهبرانشان از شيوه‌هاي ديکتاتوري استفاده مي‌کنند و اعضايشان رفتار فرقه‌اي دارند، نتيجه‌گيري کرده بود که سوابق رفتار 29 ساله سازمان مجاهدين نشان نمي‌دهد که به دموکراسي گرايش يا قابليت دموکراسي‌خواهي داشته باشند.

در آن گزارش تاکتيک‌هايي شرح داده شده بود که سازمان مجاهدين شانزده سال بعد، يعني درحال‌حاضر، براي اعمال نفوذ در پيش گرفت. در آن گزارش خاطرنشان شده است که برنامه‌هاي خطرناک مجاهدين مبتني بر جلب حمايت چهره‌هاي سر‌شناس عمومي است و سعي مي‌کنند تا حمايت افراد سر‌شناس را در قالب سخنراني جلب کنند.

اين گروه در سال 2001(1380) رسماً کاربرد خشونت را محکوم کرد اما طبق تحقيقاتي که اف‌بي‌آي انجام داده است اعضاي سازمان مجاهدين «به‌طور فعال در برنامه‌ريزي و انجام فعاليت‌هاي تروريستي دست دارند» که تازه‌ترين نمونه آن در سال 2004(1383) بود. ان‌بي‌سي در فوريه 2012(اسفند1390) گزارش داد که اسرائيل با هماهنگي سازمان مجاهدين خلق طي يک رشته عمليات دانشمندان هسته‌اي ايران را به قتل رساند. خارج شدن سازمان مجاهدين از فهرست سازمان‌هاي تروريستي ممکن است در‌ها را براي همکاري آينده اين سازمان و ايالات متحده نيز باز کند.»

اکتبر2012(مهر1391)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان