گروه فرقان (7)

Forqan 2

گروه هاي التقاطي فرقان و مجاهدين خلق كه تلاش مي كردند با ديسيپلين تشكيلاتي به رهبران خود قداست بخشند ، از اين كه ناظر به محبوبيت الهي امام در قلوب امت بودند ، آن را به نقد مي كشيدند . فرقاني ها از اين ارتباط معنوي و نفوذ و جذبه الهي كه موجب حضور جدي مردم در صحنه هاي انقلاب مي شد به شدت عصباني بودند . گودرزي در اين رابطه مي گويد :

" در رابطه با شرك هم بيشتر روي مسئله شخصيت و فرد پرستي بايد تأكيد كرد ، زيرا در هر جامعه اي اگر فرد يا افرادي را تا بدان پايه از تقديس برسانند كه حالت خدايگاني پيدا كنند ، اين خود نوعي شرك است ." (1)

 

سپس مي افزايد :

" نظام فعلي هم درست بر روي خود پرستي و بت سازي از شخصيت ها تأكيد دارد ." (2)

 

دلايلي كه گودرزي براي استبداد ديني در نظام جمهوري اسلامي ارائه مي دهد ، كاملاً‌ خام و بچه گانه است :

" اصولاً روحانيت ماهيتي مبتني بر استبداد ديني دارد و اين امر در طول تاريخ چندين ساله اخير در مراحل مختلف مشخص شده است . در رابطه با شرايط فعلي خود اين امر كه روحانيت با استفاده از احساسات مذهبي مردم خود را در رأس امور و منشأ تحولات جا زده و تمامي مبارزات و جنبش ها را ناشي از روحانيت مي داند ، حكايت از استبداد ديني مي كند ." (3)

 

اكبر گودرزي ظاهراً فراموش كرده بود كه دكتر شريعتي به اصطلاح الهام بخش انديشه هايش به شدت از استقلال خواهي و آزادي خواهي روحانيت شيعه بارها دفاع و در جمع دانشجويان با شجاعت اعلام مي كرد :‌ "‌ اميد من به طلبه هاي جوان است . "

اساساً در طول تاريخ تشيع و نيز در جنبش هاي ضد استبدادي تاريخ معاصر ،‌ روحانيت پرچمدار استقلال و آزادي بوده است . مردم فقط با پيشتازي و حضور روحانيت حاضر به فداكاري شده اند ، مردم زماني احساسات مذهبي خود را بروز داده اند كه شاهد حضور روحانيت بوده اند .

در نتيجه مردم اين انتظار را از روحانيت شيعه داشته اند تا فداكاري و از جان گذشتگي آنها را در مسير تعالي اسلام مديريت كنند . روحانيت شيعه نيز در مقابل اين فداكاري احساس مسئوليت كرده و احساسات پاك مذهبي مردم را در جهت اعتلاي اسلام و حاكميت دين به ثمر نشانده اند .

لذا تعبير سوء‌ استفاده از احساسات مردم ريشه در انحرافات عميق فكري و اعتقادي فرقان دارد كه بدبينانه مسائل فكري و اجتماعي جامعه را تحليل مي كرد . روشنفكران چه از نوع سكولار و چه از نوع ديني ، خود مي دانستند كه بدون حضور روحانيت قادر به حركت دادن مردم نيستند .

در جنبش هاي گذشته، روحانيت را به خاطر همراه كردن مردم جلو مي انداختند و سپس خود بهره برداري مي كردند . در جريان نهضت امام خميني از سال 1341 تا توسعه آن در قالب انقلاب اسلامي در سال 57 ، روحانيت پيشتاز بود و ديگر جريانات فكري و سياسي همراهي مي كردند .

حضور بي نظير و تاريخي مردم در سال 1357 كه به سقوط رژيم شاهنشاهي و استقرار نظام ديني انجاميد ،‌ تنها به خاطر انديشه هاي ديني امام خميني (ره) بود ، نه همراهي جريانات سياسي ماركسيستي و التقاطي ، لذا چگونه مي توان به اين نتيجه رسيد كه مردم اصل را رها كرده اند و به فرع توجه داشته اند .

در انقلاب اسلامي ، اسلام امام خميني اصل بود و ساير قرائت ها فاقد وجاهت شرعي بودند . جا داشت آقاي گودرزي داوري مي كرد كه مستبد ديني روحانيت است كه به درخواست مردم پاسخ مثبت داده و از اسلام خواهي آنان صيانت مي كند ، يا گروه هاي سياسي كه زورمدارانه تلاش مي كردند قرائت خود را اصيل و مردمي جا بزنند ؟

در پاسخ به اين موضوع روشن ، گودرزي مي گويد :

" اين يك توجيه است كه ما بگوييم روحانيت چون طرفداران بيشتري در جامعه دارد ، رژيمي اسلامي را بايد اداره كند ." (4)

 

در واقع اين گودرزي است كه موضوعات روشن را توجيه مي كند ، وي مي گويد :

" با توجه به اين كه ماهيت روحانيت از نظر ما مشخص است ، اين درست به آن معنا است كه بگوييم اگر مثلاً‌ طبقه سرمايه دار بر فئودال و يا نظاميان طرفداران بيشتري داشتند ، آنها حق حكومت آن هم به نام اسلام دارند ، در حالي كه در اسلام و قرآن چنين چيزي مطرح نيست ." (5)

 

در منطق دموكراسي هر گروه يا طبقه حائز اكثريت حق حاكميت دارد ، ولي اين به معني حق احراز حكومت ديني براي گروه اكثريت نيست و چنين چيزي در اسلام اصلاً وجود ندارد . مشروعيت حاكميت منحصراً در اختيار پيامبر ،‌ ائمه و جانشينان خاص و عام امام غايب (عج) مي باشند .

به عبارت روشن تر ،‌ حق حاكميت از آن فقها و كارشناسان واقعي ديني است كه داراي ويژگي هاي مديريتي برجسته اي باشند . اگر اكبر گودرزي صرفاً با يك حضور يك ساله در حوزه علميه خود را كارشناس دين مي داند ، اين از عجايب روزگار است كه سرانجام گروه تروريست فرقان از آن سر بيرون مي آورد .

از سوي ديگر همگان مي دانند كه درب حوزه هاي علميه بر روي همگان باز است و روحانيت هرگز به عنوان يك طبقه و صنف ، دين شناسي را انحصار نكرده است ، ولي همانند هر رشته تخصصي ديگر نياز به گذراندن علوم و دانش ديني در قلمرو متون ديني است .

آنگاه ويژگي هاي ديگري چون : اخلاق و معنويت ، آگاهي به مقتضيات زمان ،‌ مدير و مدبر بودن و ... بر صلاحيت هاي رهبران ديني مي افزايد . هر چند كه اكبر گودرزي كسب دانش ديني را فاقد نقش بنيادين در معرفی دين و فهم قرآن و روايات مي داند . (6)

گودرزي در ادامه اظهاراتش نسبت به نظام ولايت فقيه ، در پرسش و پاسخ بازجويي به اين نتيجه تن مي دهد كه " نظام جمهوري اسلامي يك رژيك كفر پيشه است و شخص امام نيز از مصاديق ائمه كفر است ."

تا اينجا او همواره از مردم و وضع آنها دفاع كرده بود ، اما وقتي بازجو از او سؤال مي كند ، پس چگونه شما از مردمي كه از يك نظام كفر آلود و رهبر كافرش حمايت مي كنند ، دفاع مي كنيد ؟ دچار مغلطه مي شود . وي معتقد است كه " نظام جمهوري اسلامي با تزوير مردم را با خود همراه كرده و در اين ميان از زر و زور هم بهره مي جويد . "

اكبر گودرزي نظر نهايي خويش را در اين جمله بيان مي كند :

" به نظر من رژيم كنوني رژيمي است ضد توحيدي و ضد مردمي كه بر اين اساس اعمال سلطه هم مي نمايد و اين امر هم بگونه ظلم و ستم بر مردم گوشه و كنار كشور مشخص شده است ." (7)

 

ديدگاه فرقان درباره " اولي الامر " كه يك واژه قرآني است ، ابتدا در قالب يك تعريف ارائه مي شود :

" به افراد مؤمن و گرايش يافته اي اطلاق مي شود كه نسبت به مؤمنين ديگر در شناخت مسائل و تصميم گيري پيشگام ترند و بدان پايه از ايثار و از خود گذشتگي رسيده اند كه گويا كار مشترك و مورد توجه همه مؤمنين كار آنهاست و مسئوليت انجام آن تنها و تنها بر عهده آنان مي باشد ." (8)

 

در ادامه تشريح كيستي " اولي الامر " بر مسئوليت پذيري و تصميم گيري تأكيد خاصي شده است كه اين مسئوليت پذيري طبيعتاً بايد با اطاعت پذيري مؤمنين همراه باشد . مؤمنين بايد تصميمات اولي الامر را بر خود مقدم بشمارند .

اكبر گودرزي رهبر فكري گروه فرقان ، اولي الامر را خاص جامعه توحيدي مي داند ،‌ ولي شأن نزول آيه اي را كه در سوره مدني نساء است نيز از اين ديدگاه تبيين مي كند . چون در مدينه جامعه توحيدي در شرف تشكيل است ،‌ بحث اولي الامر نيز مطرح نشده است .

در حالي كه در غير از جامعه توحيدي نيز ولي امر موضوعيت دارد ، ‌اما با تشكيل جامعه اسلامي فعليت پيدا مي كند و ارتباطي با تحقق جامعه آرماني ندارد . اولي الامر خود يك فرد آرماني است كه براي تحقق جامعه آرماني اسلامي تلاش مي كند .

گروه فرقان در بحث هاي نظري بدون تبادل ديدگاه هاي خود با ديگران و امكان بخشيدن به نقد ديدگاه ها ، كاملاً در خلاء عمل مي كرد . گودرزي در اين زمينه مي گويد :

" ما انديشه خود را به طور مستقل دريافت و مطرح نموده ايم و ضرورتي هم براي اين كار نديده ايم ." (9)

 

استاد شهيد مرتضي مطهري با آثار اكبر گودرزی گروه فرقان آشنا بود و آنها را مطالعه كرده بود ، با مهارت بي نظيري كه استاد مطهري در بحث هاي فلسفي و نظري داشت ، آنها را به مناظره دعوت كرد . اكبر گودرزي درباره عدم مناظره با استاد مطهري چنين مي گويد :

" اولاً‌ ايشان بدون اين كه ما را بشناسد و روش كار ما را بداند ،‌به صرف مطالعه قسمتي از پيام قرآن تفسير سوره بقره ما را به عنوان افرادي مادي و ماترياليست معرفي مي كند ." (10)

 

اين در حالي است كه استاد مطهري اكثر منشورات فرقان را مطالعه مي كرد و اتفاقاً از اين رو كه برداشت هاي آنها را مادي تلقي مي كرد ، خواستار مناظره با آنها بود . اگر انحرافي نمي ديد ، ضرورتي هم براي مناظره نمي يافت ،‌ اما به خاطر برداشت هاي مادي از مفاهيم قرآني آنها را به مناظره دعوت كرد . (11)

 

طرف مقابل اگر احساس مي كند ، خواننده دچار سوء تفاهم شده است ،‌ بايد در خلال مناظره به تشريح ديدگاه هاي خود بپردازد ، نه اين كه از مناظره شانه خالي كند .

 

 

پی نوشت:

1. همان

2. همان

3. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده اكبر گودرزي ، شماره بازيابي 774 ، بازجويي مورخ 21/12/59

4. پرونده اكبر گودرزي ، شماره بازيابي 774 ، بازجويي مورخ 21/21/59

5. همان

6. همان

7. پرونده اكبر گودرزي ، بازجويي مورخ 31/1/59،‌ جهت اطلاع از نظريه اسلام درباره ولايت رجوع شود به آيت الله سيد علي خامنه اي ، ولايت ، تهران ، حزب جمهوري اسلام ،‌ 1360

8. دست نوشته هاي اكبر گودرزي ، پرونده 774

9. همان

10. همان

11. در كتاب علل گرايش به مادي گري و كتاب ماترياليسم در ايران اين دعوت را مطرح كرده است .

 

 

گروه فرقان (7)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان