غائلۀ 14اسفند1359 (96)

Bani  Sadr

  • طرح منافقین

اما طرح منافقین در موجه جلوه دادن عدم اطاعت از دستور امام ، آنها با تدارک قبلی با بنی صدر ، نامه ای بسیار مفصل که خلاصه ای از آن در اینجا درج می گردد به بنی صدر نوشته و بنی صدر نیز طی مصاحبه ای به صورت بسیار طبیعی و اتفاقی (که مسلماً قبلاً هم متن نامه هم جواب بنی صدر پیش بینی شده بود) پاسخ منافقین را داده است .

جریان از این قرار بوده است که بعد از نامه منافقین به امام و تقاضای ملاقات حضوری با ایشان و شرط امام مبنی بر این که اول اسلحه هایشان را تحویل دهند ، منافقین تصمیم می گیرند اول یک نامه مفصل به بنی صدر بنویسند . (البته در این باب قبلاً با بنی صدر هماهنگی لازم معمول گردیده بود که چه نوشته شود و چه جواب دریافت گردد .)

آنها چنین قرار گذارده بودند که منافقین قبل از تمکین از دستور امام جهت تحویل اسلحه ، نامه ای به آقای رئیس جمهور بنویسند مشروط بر این که بنی صدر به عنوان عالیترین مقام رسمی اجرای قانون را تضمین نماید و در جواب این نامه ، بنی صدر عدم توانایی خود را در مورد شرط بالا اعلام نماید .

حال برای آگاهی ذهن خوانندگان قسمت هایی از نامه منافقین به بنی صدر را در زیر می آوریم :

" آقای رئیس جمهور

چنان که استحضار دارید اخیراً در نامه ای به حضرت آیت الله خمینی (که رونوشت آن برای ریاست جمهوری نیز ارسال گردیده بود) مضافاً در بیان شکایات و تصریح بر الزام به قانون اساسی و تکذیب جنگ طلبی داخلی که دستگاه های تبلیغاتی جنگ افروز و انحصار طلب به ما نسبت می دادند ، تقاضای دیدار ایشان را به اتفاق همدردانمان در تهران نمودیم .

به گمان ما این دیدار هم می توانست سرآغاز بسیاری تدابیر و تفاهمات ملی و در نتیجه نافی بسیاری تشنجات داخلی محسوب شده و هم زمینه ساز اتحاد عمومی سراسری ، برای دفع کامل معیار جاه طلبی های تجاوزگرانه حکام بعثی و رفع ستم از زحمت کشان جنگ زده کشورمان تلقی گردد .

اضافه بر این نقش اجتماع انبوه مردمی که مجاهدین خلق را مبین رنج ها و آرمان های خود یافته اند ، می توانست در محضر رهبری کشور بار دیگر این حقیقت را به اثبات برساند که مسئله ما علیرغم تبلیغات رایج ، نه مسئله یک گروهک ناچیز ، بلکه مسئله بخش عظیمی از همان خلق قهرمان است که اکنون در وانفسای انحصار طلبی در برخورداری از مواهب انقلاب کبیر خود سخت ناکام مانده ؛

لیکن رهبری چنان که از فرمایشات دوشنبه 21 اردیبهشت ایشان پیداست ، تحقق این دیدار را مقدمتاً به شرایطی نظیر دست برداشتن از قیام مسلحانه و بازگرداندن آنچه از بیت المال مسلمین به غارت برده شده ، موکول نموده و من جمله تصریح فرمودند :

... تا مادامی که شما تفنگ ها را در مقابل ملت کشیده اید ، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده اید ، نمی توانیم صحبت کنیم و نمی توانیم مجلسی با هم داشته باشیم .... ما چطور با کسانی که قیام مسلحانه بر ضد اسلام می خواهند بکنند ، می توانیم تفاهم کنیم ؟

شما این مطلب و رویه را ترک کنید و اسلحه ها را تسلیم کنید و اگر می گویید ما به قانون در عین حال که رأی ندادیم ، لیکن سر به او می سپاریم و قبول داریم آن را ، با قانون شما عمل کنید و قیام بر ضد دولت که بر خلاف قانون است و قیام مسلحانه که بر ضد قانون است و دارای اسلحه که بر ضد قوانین کشور است ، به اینها عمل کنید ، ما هم با شما بهتر از آن طوری که شما بخواهید عمل می کنیم ...

آقای رئیس جمهور !

اگر چه حضرت آیت الله خمینی مشخصاً اشاره نفرمودند که ما در کجا و کی و چه وقت بر روی اسلام و ملت اسلحه کشیده ایم ، اگر چه ما نمی دانیم که حضرت آیت الله خمینی از کدام مجاری خبری و کدام کانال های اطلاعاتی و تحلیلی از تفنگ کشیدن ما بر علیه ملت خودمان و قصد قیام مسلحانه بر ضد اسلام مطلع شده اند ؛

اگر چه بنابر 16 سال سابقه خونین و رزمنده ، نمی توانیم تأسف شدید خود نسبت به عملکرد کلیه کانال ها و مجاری اطلاعاتی و تحلیلی اخیرالذکر را پنهان بداریم ، اگر چه ما از آغاز و در اوج دیکتاتوری سیاه پهلوی برای خلق ، برای اسلام و برای ایران قیام نموده و با همین کلمات نیز به میدان های اعدام و اتاق های شکنجه شتافته ایم ، لیکن با این همه خوشحالیم که حضرت آیت الله پیگیری مضمون عرایض ما را به قانون و به ویژه قانون اساسی کشور که نسبت به آن اعلام التزام نموده بودیم ، محول فرمودند ...

اما در این رابطه از آنجا که مطابق اصل 113 قانون اساسی پس از مقام رهبری ، رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود ، بر عهده دارد و از آنجا که مطابق اصل 122 قانون اساسی ، رئیس جمهور در حدود اختیارات و وظایف خویش در برابر ملت مسئول است ...

اکنون بنا بر رهنمود مقام رهبری و بنا به مسئولیت قانونی ریاست جمهوری در قبال کلیه آحاد ملت ایران ، بدین وسیله از شما تقاضا می کنیم تا شخصاً در برابر دیدگان تمام ملت (در تلویزیون) وضعیت ما مجاهدین را روشن و مشخص فرمایید .

به عبارت دیگر بر حسب مفاد فرمایشات مقام رهبری ما طالب آن هستیم که توسط عالیترین مقام مسئول اجرای قانون اساسی در جمیع جهات و من جمله اسلحه کشیدن به روی ملت و امثال و ذالک مورد حسابرسی قرار گرفته و پس از آن حتی به دادگاه های ذیصلاح قانونی نیز ارجاع شویم و یقیناً تصدیق خواهید نمود که چنانچه بنیاد هر حکومتی بر حمایت توده های مردم استوار باشد هرگز از این حسابرسی و میزان عادلانه آن که به قول خود حضرت آیت الله همانا رأی ملت است ، استنکاف نخواهد ورزید .

همان حسابرسی در برابر دیدگان تمام خلق که ما از مدت ها پیش خود داوطلب آن بوده و هستیم ، برای حصول این مقصود تنها کافی است که ریاست جمهوری تأمینات عملی قانع کننده ای را برای شرکت برادرمان ما در چنین مباحثه ای فراهم نمایند .

سازمان مجاهدین خلق ایران ضمن اعلام آمادگی برای تحویل سلاح های خود و آغاز سالی که حضرت آیت الله شخصاً آن را سال حاکمیت قانون نامیده اند ، به عنوان  گسترده ترین تشکل سیاسی و انقلابی کشور و به عنوان سازمانی که بنا به فرمایشات اخیر مقام رهبری باز هم می خواهد مجدداً گردن گذاشتن خود را به قانون اعلام کند ، شماری از اصول قانون اساسی را متذکر شده و می پرسیم آیا عملاً اجرای آنها را تضمین می کنید ؟ و اگر می کنید چه وسایلی برای تضمین مورد بحث در اختیار دارید ؟ ... "

همان طور که قبلاً گفتیم با تبانی قبلی که بین منافقین و بنی صدر شده بود ، بنی صدر در مصاحبه مطبوعاتی در جواب خبرنگاری که نظرش را راجع به نامه منافقین پرسیده بود ، جواب می دهد که :

" من نامه شان را خواندم ، نوشته اند که آماده اند اسلحه شان را تحویل بدهند ، منتها گفته اند تضمین چیست که با ما با قانون اجرا شود ؟ خوب من چه جوابی بدهم ؟ وقتی از دفتر ریاست جمهوری برادر فضلی نژاد را که همه شما می شناسید ، در اروپا در انجمن اسلامی بوده است ، فرستاده ایم تا کارمندهایی را که قرار است اینجا کار کنند شناسایی کند ، با حکم رسمی به آنجا رفته است و به مقام خود وزارتخانه هم مراجعه کرده است ، او را گرفته اند به عنوان این که شما سند دزدیده اید و آمده اید که سند بدزدید ...... "

همچنین بنی صدر در جواب خبرنگاری که پرسیده بود آقای ناطقی را هم که بازداشت کرده اند ، جواب می دهد :

" بله آقای ناطقی را هم که در اروپا بود و عضو انجمن اسلامی بود در ایران هم زندانی شده بود و عیب و نقصی هم در کارش نبود و جوان بسیار مسلمان و خوبی هم بود ، زندانی کرده اند . خوب گفته بودند که کسانی در دفتر ما رخنه کرده اند ، ما گفتیم که بسیار خوب ، ما می گوییم که تحقیق کنید .

به آقای فضلی نژاد گفتیم که شما اینها را تحقیق کنید و ببینید که اینها سوابق شان چه جور بوده است ؟ و اگر کسانی باشند که سوابق شان خوب نباشد در دفتر نمانند .رفته اند که سوابق اینها را ببینند ، دستگیر شده اند . اینها هر چیزی را می خواهند  بهانه ای بگیرند برای این که به اصطلاح رئیس جمهوری را در وضعی قرار بدهند که او قادر به هیچ کاری نباشد

و این مسئله روشنی است چون وقتی که کسی در روز روشن به وزارتخانه ای مراجعه می کند و به خود مدیر کل هم می گوید که آمده ایم تا ببینیم این کارمندهایی که اینجا بوده اند ، سوابق شان چیست ؟ با او این جور رفتار می کنند ، آن هم در اموری که مربوط به دادگستری است و معلوم نیست که چطور شد سر از دادسرای انقلاب در آورد ؟ اینها همه گواهی یک تلاش همه جانبه ای است مبنی بر این که آنچه باید بکنند ، انجام  دهند .

مسئله جالب اینجاست که هر حرفی که بزنند می گویند این نهادها تضعیف شده اند ، ما نفهمیدیم که ریاست جمهوری جزء این نهادها است یا نیست ، چطور هر قانونی که به ضد ریاست جمهوری می آید نهاد ریاست جمهوری را تضعیف نمی کند و بروند در تریبون مجلس به دروغ بگویند که رئیس جمهور ساواکی ها را به ارتش برگردانده است ، این تضعیف ریاست جمهوری نیست ؟ اگر غیر از این بگویند و بنویسند هم تضعیف نمی کند و از رادیو تلویزیون هم بگویند تضعیف نمی کند ."

زندگی سیر طبیعی خود را می گذراند تلاش و کوشش دست اندر کاران سیاست در به زانو در آوردن حریف ادامه داد و جنگ بیداد می کند و هر روز شاهد صحنه هایی از درگیری های خیابانی هستیم .

دفتر رئیس جمهوری آمادگی بنی صدر را برای شرکت در بحث آزاد پیرامون بودجه سال 60 اعلام می دارد و هیئت سه نفری حل اختلاف با صراحت و جدیت کار را به پیش می برند و آخرین نتایج کار خود را در 29/2/60 چنین اعلام می دارند : حجت الاسلام یزدی سخنگوی هیئت می گوید :

" اولین مسئله که در آخرین جلسه هیئت مطرح گردید ، گزارش ملاقات آقای اشراقی با نخست وزیر و گزارش ملاقات من با رئیس جمهور بود و مسائلی که در رابطه با این دو ملاقات و آقایان بود بررسی شد و هیئت تصمیم گرفت ملاقات ها به طور جمعی باشد .

به این معنی که رئیس جمهور یا نخست وزیر به طور مجزا با اعضای هیئت ملاقات و در جلسات شرکت کنند تا موارد اختلاف نزدیک شده ، حل گردد . مسئله دیگر رسیدگی به شکایاتی است که از روزنامه ها شده که 4 فقره از روزنامه انقلاب اسلامی و یک فقره از میزان و یک فقره از جمهوری اسلامی بود ."

ولی در میان این همه هیاهو آنچه مهم بود و ملموس ، با این که بنی صدر همچنان فریاد می زد و مبارز می طلبید و با این که منافقین برای نشان دادن قدرت خود از هیچ کاری کوتاهی نمی کردند ، با این همه شمارش معکوس حذف رئیس جمهور و محو منافقین شروع شده بود .

بنی صدر به عنوان دستاورد خود برای ملتی شهید داده و جنگ زده نجوای ایستادگی و مقاومت سر داده و در کارنامه اش بنویسد :

" تلگرافی از آقای شیخ علی تهرانی را که خطاب به من فرستاده شده بود خواندم که در آن آمده است شما گفتید با چماقداری مخالفت می کنید و می ایستید و استقامت می کنید ، ولی مثل این که کوتاه می آیید ...

به ایشان جواب می گویم خیر من ایستاده ام و کوتاه هم نمی آیم ، اما همه باید تلاش کنند ، شما مرا انتخاب نکرده اید تا به جای همه تلاش کنم ، همه باید بایستند ... مرا جز نیروی شما نیرویی نیست ، ایستادگی شماست که به ایستادگی من معنا می بخشد . در همه جا در همه شهرها باید در برابر این امور بایستید و به هر قیمت بایستید ، تا ایستادگی مرا حس کنید . من ایستاده ام . "

کارنامه رئیس جمهور

30/2/60 ، روزنامه انقلاب اسلامی

بنی صدر و رجوی به گمان این که توانسته اند به اندازه کافی در جامعه جو بدبینی و ناامیدی به وجود آورده و مردم را به سمت خود جذب کنند ، پیشنهاد رفراندوم و مراجعه به آراء عمومی را می دهند و با حروف درشت در صفحه اول روزنامه انقلاب اسلامی می نویسند :

" برای خروج از بن بست کنونی سالم ترین راه بدون بحران این است که همه موافقت کنند به مردم مراجعه کنیم و با رأی عمومی آنچه باید بشود ، بشود ."

انقلاب اسلامی ، 30/2/60

یکی از مدارکی که ثابت می کند بنی صدر تحت نفوذ منافقین عمل می کرده و علم کردن مسئله رفراندوم نیز به دستور منافقین صورت گرفته ، نامه مسعود رجوی به بنی صدر است که قسمتی از آن چنین است :

" پس از سلام مقدمتاً تبریکات خود را به مناسبت ارائه تز رفراندوم به اطلاع می رسانم . شما به این وسیله ثابت کردید که در برابر انحصار طلبان و عملکرد ضد انقلابی ، ضد مردمی و ضد مکتبی آنان ، چنان که بارها گفته اید قصد مقاومت دارید ، قبل از این از شما چه پنهان ، در سطوح گسترده ای این سؤال ایجاد شده بود که آیا بنی صدر به راستی خواهد ایستاد ... ؟

آنقدر جری شدند که آنچه را که به نظر خودشان تیر خلاص بوده یعنی علم کردن قضیه  " فرمان همایونی و حذف رئیس بانک مرکزی را ... " رها کردند ، به خدا سوگند این یکی صرف نظر از همه مسائل سیاسی دیگر یک فاجعه ملی است ...

به این ترتیب آقای دکتر ، شما تا این تاریخ از قضا دقیقاً آلنده ایران هستید و نه پینوشه ... هیچ کدام از حضرت را یارای حذف رسمی شما نیست ، چرا که خود به طور مضاعف متضرر خواهند شد .

با عرض معذرت گاهی وقت ها این طور به نظر می رسد که شما به قدر کافی به وضع و توانایی های قانونی ، سیاسی و اجتماعی خود بها نمی دهید که گویی نسبت به آنها اشراف مکفی ندارید ... حال آن که طرف دیگر به خوبی می داند که شما چه از نظر سیاسی و چه به لحاظ اجتماعی در وضعی هستید که اگر بخواهید و اگر بایستید می توانید فی الواقع جارویش کنید ...

اما من یقین دارم که در هر صورت که شما در موقعیت مناسب فی المثل با دعوت به اعتصاب هم که شده بسیاری کارها را قادرید بکنید ... احتمالاً خودشان هم می دانند که اگر حکومت شان چه در داخل و چه به طور بین المللی تتمه آبرویی داشته باشد ، اساساً منوط به شخص شماست . والا همه دنیا می دانند که بدون شما حکومت چند هفته نیز دوام ندارند . "

نامه مسعود رجوی به بنی صدر 31/2/1360

به دنبال اعلام رفراندوم از طرف بنی صدر و رجوی ، رجوی به بنی صدر پیشنهاد می کند که از امام بخواهد برای انجام این رفراندوم از مردم خواسته شود یک راهپیمایی به طرف جماران انجام دهند و خواستار تغییرات اساسی باشند .

و چون می دانند مردم در این راهپیمایی شعارهایی به حمایت از امام و حزب الله می دهند طی همان نامه به بنی صدر پیشنهاد می کنند از امام بخواهد که غدغن کند شعارهایی به نفع امام یا حزب الله ندهند :

" البته ارجع تر و بهتر ، راهپیمایی آرام و مطلقاً بدون تظاهر تا جماران پس از کسب اجازه از مقام رهبری است ، که طبعاً میلیون ها نفر را با خود خواهد داشت . مخصوصاً اگر حضرت آیت الله هرگونه تظاهر و شعارهای حزب الهی و روح الهی و امثال ذلک را دعوت کنند .

بدیهی است که حتی نفس این پیشنهاد انحصار طلبان را تا حدودی بر جای خود خواهد نشاند . شکل اجرای آن نیز مثلاً می تواند بدین طریق باشد که رئیس جمهور ضمن اعلامیه چند ماده ای موارد نقض قانون و اختیارات خود را خاطر نشان نموده و با توجه دادن به نارضایتی های عمومی در ذیل آن تقاضای تظلم مردم از حضرت آیت الله و رفتن برای عرض حال به جماران را عنوان کنند ."

نامه مسعود رجوی به بنی صدر31/2/60

غائلۀ 14اسفند1359 (95)

 


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان