شکست یک ایده خام (6)

3872 269

با وجود اين همكاري ها موضوع بي سيم ها در برهه اي به اصلي ترين عامل انشقاق بين دو تشكيلات تبديل شد و همان طور كه گفته شد سازمان مجاهدين با اطلاع ندادن به موقع يك عمليات ، ناجوانمردانه ساواك را در ضربه زدن به چريك هاي فدايي خلق همراهي كرد تا پاسخي به مخالفت هاي رهبران چريك ها درباره موضوع وحدت دو تشكيلات داده باشند .

موضوع از اين قرار بود كه در بهار 1353 ، خواهر و برادري از اعضاي چريك هاي فدايي به نام هاي ابراهيم و عفت محجوبي دستگير شدند و قرار مهمي را كه با دو عضو ديگر چريك ها ، شيرين فضيلت كلام معاضه و مرضيه احمدي اسكويي ، داشتند لو دادند .

ساواك و كميته مشترك در اقدامي بي سابقه تصميم گرفتند براي شناسايي خانه تيمي آنها را تعقيب نمايند . سازمان با شنود بي سيم ساواك به سرعت چريك ها را از قضيه آگاه كرد و حميد اشرف رهبر شماره يك فدايي ها با حضور در صحنه علامت لازم به منظور هشدار به آن دو را ارسال كرد .

آن دو از هم جدا شدند ، اما با حمله ساواك مجبور شدند از سيانور استفاده كنند ، ساواك كه به ماجرا مشكوك شده بود عفت و ابراهيم محجوبي ، دستگير شدگان را تحت فشار قرار داد ، آن دو هم فاش كردند كه ارتباطات و مكالمات نيروهاي مختلف پليس و ساواك به وسيله بي سيم هاي دستي مجاهدين شنود مي شود .

ساواك كه تازه متوجه شده بود چرا در يك سال و نيم گذشته همواره عمليات هايش با شكست مواجه شده است ، براي خنثي نمودن اين ترفند ، شيوه كد گزاري براي خيابان ها ، اماكن و افراد را راه اندازي كرد . مدت ها طول كشيد تا اعضاي سازمان مجاهدين توانستند اي كدها را بشكنند .

از اينجا بود كه انتقادات شديد سازمان مجاهدين نسبت به چريك هاي فدايي خلق آغاز شد ، اين كه چرا يك عضو خارج از مركزيت از اين موضوع اطلاع داشته و چرا اين مطلب را بي هيچ ضرورت و الزامي لو داده است و اين عمل او خيانت محسوب مي شود و مركزيت چريك ها در اين خيانت سهيم است .

در بهار 1354 ،‌ مجاهدين خلق كشف خانه تيمي چريك ها در قزوين را شنود كردند ، اما به تلافي اين اقدام موضوع را اطلاع ندادند ، در نتيجه آن خانه ضربه خورد و چند تن از جمله خشايار سنجري ، يكي از اعضاي مؤثر چريك هاي فدايي در عمليات كشته شدند . اين مسئله به قدري روابط دو گروه را تيره كرد كه مدت ها طول كشيد پس از ضربات پي در پي رژيم ، دوباره تشكيلات آنها مجبور شوند با يكديگر روابط جديدي برقرار كنند .

بعضي از دلايل ناكامي ايده وحدت بين دو گروه

دلايل ناكامي تشكيل جبهه واحد توده اي ميان چريك هاي فدايي و سازمان مجاهدين خلق فقط به عوامل مربوط به روابط بين اين دو گروه محدود نيست و آنچه در ادامه به عنوان موانع وحدت ذكر گرديده از دلايل ناكامي تلاش هاي بعدي در زمينه وحدت گروه هاي سياسي محسوب مي شود .

همين دلايل ، كنفرانس ها و نشست هاي وحدت ميان سازمان هاي ضد انقلابي نظير پيكار ، كومله ، دموكرات ، ستاره سرخ و نبرد در سال هاي اوليه پيروزي انقلاب را با شكست مواجه كرد و چندي بعد ايده بني صدر براي تشكيل شوراي ملي مقاومت متشكل از سازمان مجاهدين خلق ، حزب دموكرات ملي ايران ، جنبش دموكراتيك انقلابي زحمت كشان ، حزب كار ايران و شوراي متحد چپ براي دموكراسي و استقلاب را نيز بدون اثر كرد .

 

1. حركت هاي مسلحانه چريكي در ايران زماني آغاز شد كه جنبش هاي متكي به اسلحه در دنيا نفس هاي آخر خود را مي كشيدند . چند سال بعد هنگامي كه طرح ايده وحدت ميان دو سازمان بزرگ چريكي ايران مطرح شد نه تنها مبارزات مسلحانه دنيا به دليل مشكلات اثبات شده آن متوقف شده بود ، بلكه در ايران نيز حركت هاي مسلحانه چريكي فرايندي منحط و زوال ناگزير را مي پيمود .

اين طرح هر چند ابتدا به عنوان عاملي براي خروج از بن بست ناكامي دو سازمان مطرح شد‌ ، بعدها اثبات شد كه علاج واقعه پيش رو نيست و شكست و نامرادي جنبش هاي مسلحانه در ايران گريز ناپذير است .

 

2. كادر مركزي هر دو سازمان رهبراني فاقد صلاحيت و داراي ضعف هاي مفرط ، به ويژه در رفتار با ساير گروه هاي مبارز را در خود جاي داده بودند . بررسي مركزيت اين دو سازمان نشان دهنده روحيه خود محوري و توهم خود بزرگ بيني رهبران آنها و فقدان ويژگي هاي مثبتي نظير ايثار ، از خود گذشتگي و گذر از منافع كوتاه مدت به اميد پيروزي هاي آينده است .

آنها با اطمينان بيش از حدي كه به عملكردهاي مبتني بر تحليل هاي ناقص خود داشتند ، آسيب هاي وارد شده به طرف مقابل را ناشي از خطاهاي تاكتيكي تحليل نمي كردند ، بلكه علت آن را فقدان رهبري صلاحيت دار بر مي شمردند ، اما اين اطمينان بيش از حد به صحت عمل در رهبران طرف مقابل هم وجود داشت . زير سؤال بردن هاي پياپي و اتهام زني هاي مداوم شكاف ميان رهبران دو سازمان را روز به روز عميق تر و گسترده تر مي كرد تا اين كه عملاً به مانعي اساسي بر سر راه وحدت تبديل شد .

 

3. واقعيت اين بود كه با وجود آبشخور مشترك فكري دو سازمان و رويكرد آنان به سمت ماركسيسم به عنوان علم مبارزه ، چريك هاي فدايي و سازمان مجاهدين هر كدام ديگري را در ايدئولوژي داراي ضعف مي دانستند و همديگر را متهم مي كردند كه گرايش هاي مغاير با نگرش خالص ماركسيستي دارند .

 

4. سازمان چريك هاي فدايي و مجاهدين خلق هر كدام دهها مورد عهد شكني و بي صداقتي نظير قطع كمك در زمان ضرورت ، انتقام گيري از راههاي گوناگون و رقابت ناسالم ، از طرف مقابل سراغ داشتند كه در برهه هايي ضرباتي سهمگين به آنها وارد آورده بود .

اين دو سازمان همواره هنگام مذاكره به نمونه هايي از بي صداقتي ها و عهد شكني هاي يكديگر به مثابه چماقي استناد مي كردند . نتيجه منطقي چنين عملكردي دور شدن هر چه بيشتر از ايده وحدت بود كه به محيطي اطمينان بخش و اعتماد خيز نياز داشت .

 

5. هر يك از دو سازمان بيشتر از آن كه به فكر تشكيل جبهه اي فراگير براي مبارزه باشند ، مي كوشيدند بيشتر روي سازمان خود مانور دهند و تبليغ كنند ، بلكه به نوعي بتوانند طرف مقابل را در تشكيلات مربوط به خود ادغام نمايند و سطح سيطره خود را افزايش دهند .

 

6. تضاد عقيدتي هر دو سازمان با اسلام و تشيع ، بريدگي و جدايي آنها از بدنه جامعه ، بي پشتوانه بودن آنها ، شكست نهايي شان را به دنبال داشت .

 

نتيجه :

دوران تب و تاب فعاليت هاي چريكي گروه هاي چپ در ايران با كسب نتايج ناموفق در مقابل پيروزي هاي متوالي انقلاب اسلامي و پيوستن امواج خروشان مردمي به نهضت امام (ره) به سر آمد و ايده ايجاد جبهه واحد ميان چريك هاي فدايي و سازمان مجاهدين خلق نيز همچون دهها و صدها طرح ناموفق آنها ، فرجامي جز اختصاص سطوري از تاريخ ذيل عنوان تلاش هاي بي سرانجام نيافت .

واقعيت اين است كه حركت هاي مسلحانه چريكي _ شهري در ايران از روزهاي نخستين فرآيند منحطي را در پيش گرفته بود كه هر چه مي گذشت ضعف هاي بنيادين و كاستي هاي اساسي آن روشن تر و شفاف تر خود را نشان مي داد . در اين ميان خود محور بيني رهبران چريك هاي فدايي و مجاهدين خلق نيز مداوماً بر اين ناكامي ها مي افزود .

طرح هايي نظير ايجاد اتحاد ميان چريك هاي فدايي و سازمان مجاهدين خلق نيز كه در مقاطعي راه برون رفت از بن بست مبارزاتي و گريز از ركود حاكم بر فعاليت هاي چريكي در آن سال ها تلقي مي شد ، به دليل همين خصلت برتري خواهانه رهبران دو سازمان ، كه عملاً خود را مستحق تسلط بر ديگري مي دانستند ، به شكست محكوم و به همكاري هاي مقطعي در ميدان عمل محدود شد .

ايده هاي روي كاغذ شعاعيان و همفكرانش هر چند از دور زيبا و دست يافتني به نظر مي رسيد ، آنجا كه دستاويزي شد براي رهبران فاسدي چون تقي شهرام ها ، بهرام آرام ها و حميد اشرف ها تا با تكيه بر جايگاه رهبري اين دو سازمان ،‌ در واقع نقشه گسترش حوزه رهبري خود به گروه هاي رقيب را اجرا كنند ، سرنوشتي جز ناكامي و بدفرجامي براي آنان نداشت .

ناكامي براي آنان كه بي توجه به ناسازگاري اسلام و ماركسيسم و بي آن كه ضعف هاي شخصيتي و خوي سلطه گر رهبران چريك ها را در نظر گيرند ، انديشه خام ايجاد چتري واحد بر فراز آسمان مبارزه با رژيم پهلوي را در سر مي پروراندند ، چتري كه هيچگاه باز نشد و همين طور بسته ماند .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31