بررسي فقهي اقدامات تروريستي در جوامع اسلامي(2)

Terrorist

1.ايجاد رعب و وحشت عمومي

چنان كه از كلمه ناس در حديث و تعريف فقها استفاده چنين عموميتي مي شود ، پس اگر قصد ايجاد رعب و وحشت در چند نفر كه با او درگيرند (نزاع شخصي) دست به اسلحه ببرد ، عمل او محاربه محسوب نمي شود .

هر چند ممكن است كسي كه به قصد ايجاد رعب و وحشت عمومي اقدامي مي كند جز با يك نفر يا چند نفر برخورد نكند ، مثل آن كه از قضا و اتفاق اكثر مردم محله يا شهر به بيرون شهر رفته باشند .

 

2.تحقق رعب و وحشت

يعني بر اثر اين حركت و خروج مسلحانه ، رعب و وحشت ايجاد شده باشد . به تعبير ديگر جرم محاربه ، جرمي است كه مقيد به حصول نتيجه باشد . بنابراين اگر كسي به قصد بر هم زدن امنيت و آسايش عمومي دست به اسلحه ببرد ولي عمل او موجب رعب و وحشت نشود يا به سبب عجز فاعل و يا به دليل عدم كارآمدي سلاح ، محارب محسوب نمي شود .

لازم به ذكر است عدم حصول نتيجه تنها به خاطر ناتواني فاعل يا ابزار وي نبوده ، قدرت و شجاعت طرف مقابل يا ناكارآمدي اسلحه نيز در اين امر ملاك و معيار است . (1)

 

در هر حال حصول نتيجه و مقيد بودن اين جرم ، تحقق خوف مسلم و غير قابل ترديد است . چنان كه حضرت امام (ره) در تحرير الوسيله مي فرمايد : " و في ثبوته (محاربه) لمجرد سلاحه بالقصد المزبور مع كونه ضعيفاً لايتحقق من اخافته خوف اشكال بل منع "‌ . (2)

 

نكته 1 :

در رابطه با جرم محاربه ، جنسيت مرتكب شرط نيست ، يعني زن يا مرد بودن تأثيري نمي گذارد . همچنان كه صاحب جواهر فرموده است : " ويستوي عند الاكثر بل المشهور (في هذا الحكم الذكر و الانثي ان اتفق )‌... ،‌كل ذلك العموم النصوص المزبوره الذي لايقدح فيه اختصاص الآيه (مائده/33) بالذكور خلافاً للمحكي عن السكافي "‌. (3)

 

نكته 2 :

ميان اسلحه سرد و گرم در تحقق اين جرم تفاوتي نيست ، فقها سلاح را حتي قابل شمول بر عصا و سنگ نيز دانسته اند . (4) زمان و مكان نيز در محاربه تأثيري نداشته و لذا تحقق آن در هر جا و هر زماني ممكن است ، همچنان كه دين يعني اسلام و كفر محارب نيز در اين باب تأثير گذار نيست . (5)

نكته 3 :

براي تحقق جرم محاربه ، اخذ مال يا مطالبه مال شرط نيست ، بلكه اصولاً انگيزه مالي از اركان اين جرم محسوب نمي شود ، چنان كه فقها نيز تصريح كرده اند . (6)

 

رابطه تروريسم و محاربه

1. محاربه

همچنان كه از عناصر محاربه بر مي آيد ، اين جرم نزديكي بسياري با اقدامات تروريستي دارد . ايجاد ترس ، وحشت ،‌ اعمال خشونت و توسل به زور از اركان اقدامات تروريستي است . از اين رو است كه در طول عمر حكومت جمهوري اسلامي ايران عده اي از جمله گروهك منافقين ، تحت عنوان محاربه يا بغي ، مورد مجازات واقع شده اند

لازم به ذكر است كه ارعاب و ترساندن با استفاده از سلاح ، ملاك است . لذا هدف از ارتكاب اين جرم مي تواند سياسي يا غير سياسي باشد . از اين جهت مي توان گفت اين جرم شامل اقدامات تروريستي است .

از جهت ديگر چون در محاربه وجود سلاح نقش اساسي دارد ، شامل برخي ديگر از اقدامات تروريستي چون اقدامات خرابكارانه و يا تروريسم سايبري (اقدامات خرابكارانه الكترونيكي و اينترنتي) و يا آلوده كردن محيط زيست و ... نمي شود .

از اين رو مي توان گفت رابطه محاربه و اقدامات تروريستي عموم و خصوص مطلق است . (اقدامات تروريستي عام و محاربه خاص) زيرا كه همه اشكال محاربه به دليل وجود اخافه و استفاده از سلاح در حيطه اقدامات تروريستي قرار مي گيرد ، اما همه اقدامات تروريستي در دايره محاربه قرار نمي گيرد .

البته مي توان با تمسك به قرآن (آيه 33 سوره مائده) افساد في الارض را به معناي مطلق تلاش براي ايجاد فساد و بر هم زدن نظم عمومي دانست و هر اقدامي در اين راستا چون انواع اقدامات تروريستي را مستحق مجازات مفسد في الارض قلمداد كرد . (7)

 

از جمع بندي مطالب پيشين به اين نتيجه مي رسيم كه محاربه ، تنها در برگيرنده اقدامات تروريستي مسلحانه است و تنها اين بخش از اقدامات تروريستي قابل مجازات از باب محاربه است و حكم ديگر اقدامات تروريستي از باب محاربه استخراج نمي گردد ، مگر اين كه به آن دسته از رواياتي استناد كنيم كه محاربه را صرف ترساندن دانسته ، تمسك به سلاح را ضروري نمي دانند . (چنان كه علامه در قواعد ،‌ حمل اسلحه را شرط محاربه دانسته است)

به شرطي كه اين دسته با روايات ديگر كه قيد مسلحانه دارد مقيد نسازيم و يا اين كه در معناي سلاح توسعه داده آن را شامل هر نوع ابزار تهديد كننده (چون سم يا آتش زدن يا هر نوع صدمه به مردم) بدانيم . چنان چه صاحب جواهر مفهوم سلاح را به عصا ، سنگ و ... نيز توسعه داده است ، لذا اين باب محاربه شامل اغلب يا همه اقدامات تروريستي مي گردد .

البته توسعه در معناي سلاح به سبب اما و اگرهاي بسياري كه دارد ، مورد پذيرش اغلب فقها نيست ؛ از اين روست كه حضرت امام (ره) در مسئله سه فصل حد محارب مي فرمايد : " لو اخاف الناس بالسوط و العصا و الحجر ،‌فقي ثبوت الحكم اشكال ، بل عدمه اقرب ." (8)

 

2. فتك

يكي ديگر از مواردي كه در فقه شيعه با اقدامات تروريستي انطباق پذير است ،‌ "‌ فتك " مي باشد . نويسندگان و برخي فقها اين واژه را به ترور ترجمه كرده اند . فتك بر اساس تعريف حاشيه عوالي اللئالي و بحار الانوار عبارت است از : " الفتك أن يأتي الرجل صاحبه و هو غار غافل حتي يشد عليه فيقتله " ، يعني فتك عبارت است از اين كه كسي دوست يا همراهش را با فريب و در حال غفلت مورد حمله قرار داده و بكشد .

حكم فتك با توجه به روايات مشهور و معتبري كه در اين زمينه وارد است روشن مي باشد .

1. روايت معتبر ابوصباح : ابوصباح كناني به امام صادق (ع) عرض كرد : همسايه اي داريم از همدان كه وقتي فضائل حضرت علي (ع) را يادآور مي شويم نسبت به ايشان ناسزا مي گويد به خدا قسم اگر اجازه دهيد در كمين وي مي نشينم و يا شمشير او را مي كشم .

حضرت در پاسخ فرمودند : " يا اباصباح ، هذا الفتك فقد نهي رسول الله عن الفتك ، يا اباصباح ان الاسلام قيد الفتك " (9) ، (اي اباصباح !‌ اين عمل ترور است و رسول خدا از ترور نهي فرمودند . اي اباصباح ! اسلام ترور را منع كرده است .)

 

در اسلام حكم سب النبي و سب الامام ، يكي است . اما با اين حال امام صادق (ع) مانع ترور سب كننده شدند . اگر چه اين حكم در مورد شخص معيني وارد شده است ، اما با توجه به ذيل روايت كه به طور مطلق مي فرمايد رسول خدا از فتك نهي فرمودند و اسلام مانع ترور است ،‌ مي توان استفاده كرد كه ترور هميشه و در همه حال ممنوع است . (10)

 

برخي گفته اند با توجه به اين كه سب الامام مهدور الدم است و قتل او جايز است ، علت اين كه امام ترور اين شخص را اجازه ندادند به مصلحت شيعه نبوده است ، چرا كه در صورتي كه در زمان حكومت حكام جائر اقدام به چنين عملي مي شد و احياناً قضيه لو مي رفت ، حكومت وقت با تمسك به چنين بهانه اي اقدام به قتل عام شيعيان به عنوان مخالفان نظم عمومي ،‌ امنيت و آسايش مردم مي كرد و لذا در برابر خون يك ناصبي ، جان بسياري از شيعيان به خطر مي افتاد . ضمن اين كه قتل سب النبي در حضور امام نياز به اذن امام يا نماينده قانوني وي دارد و امام چنين اذني را ندادند .

نكته ديگر اين كه ترور به دليل ماهيت غير قانوني و ناجوانمردانه و ظالمانه اش نمي تواند راهي براي اجراي حكم حق الهي چون قتل سب الامام باشد ، لذا حتي براي اجراي حكم خدا نيز نمي توان از هر وسيله اي مدد جست .

2. روايت ديگري با همين مضمون و با اندكي تغيير در عبارت از مسلم بن عقيل نقل شده است .

زماني كه شريك بن عبدالله اعور در خانه هاني مريض شد ، عبيدالله تصميم گرفت به عيادت او برود . شريك به مسلم گفت : فردا اين تبهكار به عيادتم مي آيد ، من او را سرگرم مي كنم و هنگامي كه آب طلب كردم بيرون بيا و او را به قتل برسان .

فرداي آن روز وقتي عبيدالله وارد خانه هاني شد و مسلم نيز از قبل براي انجام قتل عبيدالله در مخفيگاه پنهان شده بود ، مسلم از انجام عمل خود منصرف شد . وقتي شريط به او اعتراض كرد و از علت انصراف او جويا شد ، مسلم در پاسخ به وي دو دليل ذكر كرد : دليل اول مخالفت هاني با قتل عبيدالله در خانه اش بود و دليل دوم به ياد آوردن روايتي از پيامبر اكرم (ص) كه فرموده بودند : " ان الايمان قيد الفتك و لايفتك مؤمن " ، ايمان مانع ترور است و مؤمن اقدام به ترور نمي كند .

اين روايت را شيعه و سني نقل كرده اند (11) مسند احمد بن حنبل و ديگر كتب اهل سنت روايتي به اين مضمون را از زبير نقل كرده اند . (12)

 

3. روايت ديگري در اينباره وجود دارد كه شيعه و سني آن را نقل كرده اند . روايت پيامبر اكرم (ص) است كه فرمودند : " من فتك بمؤمن يريد نفسه و ماله فدمه مباح " ،‌ كسي كه قصد جان و مال فرد مؤمني را داشته باشد خونش مباح است . (13)

 

 

 

پی نوشت:

1. در ماده 183 قانون مجازات اسلامي آمده است : هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت عموم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد في الارض ناميده مي شود . در اين ماده از قيد حصول نتيجه سخني به ميان نيامده ، اما در تبصره 1 آن آمده است : كسي كه به روي مردم سلاح بكشد ، ولي در اثر ناتواني موجب هراس هيچ فردي نشود محارب نيست . از بيان اين تبصره و ملاك مذكور در آن نيز اين نكته استفاده مي شود .

2. امام خميني (ره)،‌ تحرير الوسيله ، چاپ جامعه مدرسين ، ج 2 ،‌ ص 443 و نيز جواهر الكلام ، ج 41 ، ص 569 .

3. محمد حسن نجفي ، جواهر الكلام ،‌ چاپ اسلاميه ، ج 41 ، ص 568 . در قانون مجازات نيز واژته هر كس و هر فرد يا گروه در ماده 183 و تبصره آن و ماده 184 به اين معنا اشاره دارد .

4. ر . ك : جواهر الكلام ، ج 41 ، ص 566 ،‌ چنان كه در تبصره 3 ماده 183 ق . م . ا .نيز بدان تصريح گرديده است .

5. ر . ك : جواهر الكلام ، همان ، ص 567

6. ر . ك : جواهر الكلام ، همان و نيز تحرير الوسيله ، ج 2 ، ص 444 ، مسئله 11 و 12 .

7. ر . ك : سيد محمود شاهرودي ، محارب كيست و محاربه چيست ؟ مجله فقه اهل بيت ، شماره 11 و 12 ، سال 1376 و شماره 13 سال 1377 .

8. ر . ك : تحرير الوسيله ،‌روح الله الخميني ، چاپ جامعه مدرسين ، 1425 ق ، ص 443 .

9. وسائل الشيعه (الاسلاميه) الحر العاملي ، ج 19 ، ص 169 و فروع كافي ، ج 7 ، ص 375 ، ج 16 و مناقب آل ابي طالب ،‌ ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 364 .

10. محقق اردبيلي ، مجمع الفائده و البرهان ، جامعه مدرسين ، ج 3 ،‌ ص 286 .

11. ابن جرير طبري ، تاريخ الامم و الملوك ، بيروت ، مؤسسه الاعلمي ، ج 4 ص 413 و مقاتل الطالبين ، ابوالفرج الاصفهاني ، ص 65 .

12. مسند احمد حنبل ، ج 1 ، ص 166 : "‌ جاء‌ رجل إلي الزبير بن العوام فقال : أقتل لك عليها ؟ قال : لا و كيف تقتله و معه الجنود . قال : الحق به فافتك به ، قال : لا أن رسول الله (ص) قال أن الايمان قيد الفتك لا يفتك ."

13. محمد باقر مجلسي ، بحار الانوار ، بيروت ، مؤسسه الوفا ، 1403 ق ، ج 76 ، ص 201 . الاختصاص الشيخ المفيد ، ص 259 و وسائل الشيعه (الاسلاميه) الحر العاملي ، ج 18 ، ص 544 .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31