«تروریسم دولتی ،تروریسم فرقه ای»

بازشناسی مفاهیم مرتبط با تروریسم

قسمت دوم مصاحبه با آقای دکتر هرمیداس باوند، استاد روابط بین الملل

هابیلیان :

در قرن اخیر ابزارهای عمل تروریسم بیشتر چه چیزهایی بوده است و چه تفاوتی بین تروریسم دولتی با تروریسم فرقه ای يا گروهی وجود دارد .

 00000

آقای دکتر باوند :

تروریسم مسائل مختلف قومي،مذهبي ،سياسي و... را در نظر دارد .اگرتروريسم را در بعد داخلی آن مد نظر قرار دهيم گروه هایی که خواستار یکسری هدف های قوی هستند نمايان مي شوند و انگیزه آنها تجزیه طلبی است که در اسپانیا و سریلانکا نظیر آن بوده است و یا در برخورد با دولت و برای مقاصد اقتصادی است که کلمبیا مصداقي برای اين امر مي باشد.

در کشورهای خاورمیانه مورد شاخص تروريسم دولتي،اسرائیل است. چون اسرائیل برای رسيدن به اهداف خود مخالفین خود را به آسانی چه به صورت فردی وچه به صورت گروهي ترور می کند . اما به دليل اينکه اسرائیل در حمایت آمریکا و جهان غرب است خیلی با ملاحظه برخورد می کند . اشاره به تروریسم بین المللی نيز توجه به اسرائیل دارد .

در کشورهایی که نظام های استبدادی وجود دارد این اتهام به نحوی برای آنها مطرح می شود که آنها مخالفین خود را چه در داخل و چه در خارج ترور می کنند و عملاً هم اين امر پیش آمده است .البته شاید دراين مقاطع برداشت های سیاسی تبلیغاتی می شود ولی به عنوان هدف جامعه بین المللی که تغییر نظم است گروهي مثل القاعده که هدفش مشخص نیست و دیدگاهی تجدید نظر طلبانه دارد و يا در حال حاضرکه مسئله فلسطین به طور کلی ارزش های جهاد گرایانه دارد اما ارزش های سلفی گری هم در اين مسئله ديده مي شود در ابتدا حرکتی جهاد گرايانه و میلیتاریستی بوده است .

زماني که عربستان سعودی به نفت دسترسی پیدا کرد تمام تلاش خود را به کار برد تا سلفی گری را از مبانی و بنیادهای ارزشی خود خارج کند و بعد از انقلاب اسلامی ایران که صدور ارزش های انقلابی مطرح شد عربستان به یکباره بر آن شد که سلفی گری را با تعریف جدیدی فعال کند . هر چند مسئله اشغال افغانستان و برخي مفتي های جوان عربستان هم باعث شد که غرب هم از این پدیده حمایت کند. بنابراین وقتی این حرکت جهاد گرانه اتفاق افتاد و توانست دارای جایگاه شود ، عربستان سعی کرد رقیب جمهوری اسلامی شود، به عبارتي یک رقابت اعلام نشده بین ایران و عربستان سعودی اتفاق افتاد در قبال صدور ارزش ها و حتی از جمهوری اسلامی پیشی گرفت.

تا آنجا که عربستان در منطقه ، در پاکستان ، در شرق آفریقا ، افغانستان و در قفقاز این گروههای سلفی بوجود آمدند، تا اینجا مسئله تروریسم دولتی مطرح است .

شیعیان که در جوامع بودند دچار مشکلاتی شدند ، در پاکستان و افغانستان دچار حملات تروریستی شدند ، در شرق آفریقا ، تانزانیا که30% مسلمان دارد و در کنیا نیز ، در این مبارزه ایران و عربستان فعال بودند و مردم آن منطقه از هر دو کشور حمایت می شدند ، اما در نهایت سلفی می شدند حتی در منطقه هرمزگان و بلوچستان سلفی گری رواج یافت ، یعنی هر 15 روز یک لنج از عربستان می آمد و پول نقد می داد به روستاهایی که دچار خشکسالی بودند و به تدریج سلفی گری را رواج دادند .

به خصوص افرادی که در عربستان تعلیماتی دیده بودند و در سلفی گری موفق بودند شروع به تبلیغ کردند ، یعنی در هرمزگان و بلوچستان سلفی گری رخنه کرد ، برخی از این شخصیت های سلفی به هر ترتیب از بین رفتند .

تصادفاً 11 سپتامبر و پیامدهای آن که طالبان و القاعده به دنبال رواج این چنین حوادثی بودند باعث شد مبارزه با سلفی گری آغاز شود ، منتهی در شرق آفریقا ، آسیای مرکزی و حتی در قفقاز و چچن حرکت بر مبنای ارزش های سلفی گری بود که آمریکا شروع به متوقف کردن آنها نمود .

همه این سرکوب ها به نفع جمهوری اسلامی بود ولی این پدیده سلفی گری دیگر از کنترل عربستان و امارات خارج شده است ، حتی علیه خود عربستان برای تغییر وضع موجود به کار می رود و امروز وقتی صحبت القاعده،به عنوان یک حرکت سلفی گری می شود، حرکتی که بسیاری از متصفان به فرق دیگر را در درون خود جذب کرده و تبدیل به یک شبکه جهانی، شده است،دیگر با پدیده متفاوتی از تروریسم، ماهیت و اهداف آن مواجه هستیم .

امروز هدف مشخص القاعده که در افغانستان و عراق و سومالی مبارزه می کند این است که در کشورهای اسلامی پرچم مبارزه داشته باشد ولی یک مبارزه کور است .

 

هابیلیان :

تفاوت میان تروریسم دولتی و تروریسم فرقه ای که القاعده نمونه آن است ، چیست؟

آقای دکتر باوند :

تروریسم دولتی بعد جهانی ندارد ،یا در مورد شهروندان مخالف آن کشور است یا مانند اسرائیل بر سر فلسطین و مبارزه فلسطینیان است و منطقه ای است ، ولی تروریسم دولتی در بعد جهانی فعال نیست .

بنابراین مبارزه علیه تروریسم فرقه ای که بعد بین المللی دارد، نوعی مشروعیت پیدا کرده است ، البته اسرائیل آزادانه در نابودی مخالفان خود که عمدتاً فلسطینی یا لبنانی و سوری هستند اقدام می کند ، حتی زمانی که سازمان آزادیبخش از لبنان به تونس رفت به تونس حمله کردند و تعدادی را از بین برد، که البته در این مورد سازمان ملل قطعنامه صادر کرد .

البته منظورم این است که موضع گیری جدی و سیستماتیک در مورد تروریسم دولتی نمی شود ، چون ابعاد آن داخلی و منطقه ای است ، ولی وقتی تروریسم بین المللی مطرح می شود ، موضع گیریها جدی تر می شود.

بنابراین ما مایلیم تروریسم دولتی نیز مورد خطاب جدی قرار گیرد چون معتقدیم اگر به تروریسم دولتی توجه نشود زمینه لازم برای مبارزه با تروریسم بین المللی فراهم نخواهد شد.

به همین دلیل هم در گزارش های اولیه دبیر خانه سازمان ملل به از بین رفتن ریشه تروریسم تأکید شده ، شناسایی ریشه های تروریسم بین الملل و این که ریشه این تروریسم باید خشکانده شود .

یعنی هدف این بود که مسئله اعراب و اسرائیل باید حل شود تا یکی از مسائل تروریسم از بین برود یا حل مسائلی که در مناطق دیگر وجود دارد ، در آن تاریخ تروریسم بین المللی با این معنای جدید شدت و شیوه مطرح نبود اما امروزه عده ای معتقدند که هم تروریسم بین المللی باید مورد خطاب قرار گیرد و هم باید تروریسم ریشه یابی و از بین برود .

متأسفانه در طرحی که از تروریسم بین المللی مطرح شده سعی می شود به این مسئله کمتر پرداخته شود ، چون اتصاف به سلاح های کشتار جمعی و مسائل دیگر در یک شبکه ای است که توانایی های مالی ، سیاسی و ارتباطات خاصی دارد که همه اینها با تروریسم بین الملل سنجیده می شود .

هابیلیان :

در حال حاضر ما در دو شعاع شرق و غرب کشور دو جلوه بارز از تروریسم را داریم ، در افغانستان و عراق که در اولی به نوعی مهار شده تر است و در عراق که در حال حاضر معروف است به کانون تروریسم دنیا .

در عراق سازمان مجاهدین در حال فعالیت هستند و حضور نیروهای ائتلاف هم به این گروهک تروریستی کمک کرده ، حال باید برای مهار این تروریسم چند پارچه چه باید کرد ؟

آقای دکتر باوند :

در عراق یک تغییر ساختاری به وجود آمده که منافع کشورهای منطقه مطرح می باشد،که چه غیر مستقیم و مستقیم ذی نفع و ذی ربط هستند ، برای کشورهای عربی، این که شیعیان بتوانند یک جایگاه تثبیت شده در آینده سیاسی عراق به دست آورند سخت و سنگین است با وجود این که شیعیان در عراق اکثریت هستند . در ضمن آنها از این که خصوصیت سرشت عربیسم از عراق گرفته شود مخالف هستند و می خواهند ساختار سنتی عربی عراق حفظ شود .

همچنين نفوذ ایران به عنوان کشوری شیعی در عراق برایشان سخت است ، خصوصاً تئوری شاه اردن که از آن به عنوان هلال شیعه ( ایران ، عراق ، لبنان ) و تا حدودی سوریه یاد کرده بود ، باعث شده اعراب نخواهند این امر در عراق گسترش یابد .

بنابراین در حمایت از مبارزین سنی، عربستان پشت این قضیه است ، این که ایران بتواند در عراق فعال باشد ناراحت هستند .علاوه بر عربستان، اردن و مصر هم پشت این قضیه هستند ، یکی به دلایل گفته شده و دیگر این که آنها قویاً مایلند آمریکا زمین گیر شود و در عراق فرصت اجرای طرح خاورمیانه بزرگ را به دست نیاورد .

پس برای این دو هدف فعالیت می کنند ، همان طور که پاکستان از طالبان حمایت می کند ، سازمان اطلاعات آمریکا هم از القاعده حمايت می کندو کشورهای عربی هم در حمایت از جنبش اهل تسنن تلاش می کنند در هر حال اعراب منطقه می خواهند اهل تسنن در ساختار آینده عراق جایگاهی فراتر از جمعیتش داشته باشد .

ترکیه نيز در عراق مسئله کردها را دارد .مشکلات عراق جدا از القاعده که برای آمریکا مشکل ساز شده همسویی پیدا کرده با اقداماتی که از سوی برخی کشورهای عربی در عراق انجام می شود و لذا این حضور که وزارت اطلاعات جدید آمریکا مطرح کرده ، ورود آمریکا به عراق باید باعث افزایش مبارزه با تروریسم شود ، پس مشکل عراق صرفاً نیروهای ائتلاف نیست .

هابیلیان :

القاعده و سازمان مجاهدین چطور ؟

آقای دکتر باوند :

سازمان مجاهدین یک سازمانی است که خود را بسیج و مجهز کرده برای یک آینده ، این سازمان قبلاً زیر چتر دولت بعثی عراق بودند و حالا در زیر چتر دولت آمریکا . آمریکایی ها هم سعی می کنند موارد مختلفی را برای خود نگاه دارند که از آنها استفاده کنند .

مجاهدین هم از برنامه خاورمیانه بزرگ آمریکا خبر دارند ،خطاب آمریکا بیشتر کشورهای عربی بوده است ، ولی فعلاً ایران در ارتباط تکنولوژی هسته ای در محور این توجه قرار گرفته است .

بنابراین مجاهدین مترصد هستند تا اگر فرصتی پیش بیاید با حمایت آمریکا وارد فعالیت و جنگ بر علیه ایران شوند ، ولی اطلاع ندارم در حرکت هایی که در عراق صورت می گیرد مجاهدین چقدر دخیل هستند .

ادامه دارد...


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31