سنت نبوي در مقابله با تروريسم (4)

 

Milad

مشركان شامل دو قبيله عمده اوس و خزرج بودند كه عمده جمعيت مدينه را به خود اختصاص مي دادند و با پذيرش اسلام از سوي اكثريت قريب به اتفاق شان ، به جز تعداد معدودي مي توان مشركان مدينه را مسلمان تلقي كرد .

اما از اهل كتاب تنها سه طايفه عمده بني قينقاع ، بني نضير و بني قريظه از يهود در مدينه سكونت داشتند و از اقامت گروه مسيحيان در اين شهر نقل معتبري وجود ندارد ، گر آن كه به انفراد مسيحياني در آنجا زيست كرده باشند .

بنابراين پيامبر فقط با يهود و تعداد اندكي مشرك و البته تعداد كمتري منافق (افراد به ظاهر مسلمان ولي مترصد ضربه زدن به آن) در مدينه روبرو بود . به همين دليل پيامبر پس از استقرار در مدينه و پس از عقد مواخاة ميان مهاجران و انصار ، نخست به عقد پيمان ميان مسلمانان و يهود همت گمارده و تقريباً تمام طوايف يهود ساكن مدينه را در اين پيمان نامه نام برده و موارد پيمان را بر آنها جاري كرده است .

به اين ترتيب ملاحظه مي شود كه اصولاً مسيحيان در مدينه نبودند تا بر ضد پيامبر اقدام كنند و اقدام متقابلي از سوي مسلمانان عليه آنها صورت پذيرد . پس اگر مسيحيان نيز در مدينه بودند و در پيمان ها شركت مي كردند و سپس به نقض آنها مبادرت مي ورزيدند با اقدامي شبيه به آنچه در قبال يهود صورت گرفت ، مواجه مي شدند .

اما در خصوص پرسش دوم ،‌ يعني اصل در رفتار با پيروان ساير اديان از نظر اسلام و پرسش هاي پسيني آن ، بايد گفت كه اسلام به دليل اشتراك با اديان الهي در اموري چون :‌ مبداء‌ تشريع ، ارسال رسل ، وحي و معاد ، احساس وحدت تشريعي با آنها دارد و با اين اديان خود را در صف واحد عليه شرك و كفر مي داند .

اين امر از آيه شريفه : " قل يا اهل الكتاب تعالوا علي كلمة‌ سواء‌ بيننا و بينكم ان لانعبد الا الله و لانشرك به شيئا .... "‌ (1) به وضوح آشكار است . با عطف توجه به اين اصل است كه در عمل پيامبر نيز قبل از هر اقدام خصمانه به عقد پيمان روابط مسالمت جويانه با آنها اقدام كرد .

 

اما از سال دوم استقرار پيامبر در مدينه ،‌ در رفتار و گفتار يهود در خصوص شخص پيامبر و جامعه نوبنياد اسلامي و تعهدات مندرج در پيمان نامه ، تغييرات قابل توجهي مشاهده مي شود . اين اقدام ها با طعن بر پيامبر به ويژه پس از پيروزي مسلمانان در غزوه بدر از سوي بني قينقاع ( قوي ترين طايفه يهود در مدينه) آشكار شد و با حوادث بعدي استمرار يافت .

از دلايلي كه كاشف از عدم رعايت پيمان از سوي يهود است ، مي توان همكاري ايشان با منافقان به سركردگي عبدالله بن ابي در تضعيف پيامبر و مسلمانان ، ارتباط با سران قريش مكه از جمله سفر كعب بن الاشرف به مكه و توافق با سران مشرك قريش در زمينه سازي براي حمله به ايشان به مدينه را نام برد .

با توجه به اين كه پيامبر به دنبال پي ريزي جامعه سياسي يكپارچه عليه كفر و شرك و امت واحد مشترك و متشكل از مسلمانان و يهوديان بود ، هر اقدامي كه به تضعيف اين هدف متهورانه پيامبر مي انجاميد و مسلمانان را در معرض خطر جدي نابودي قرار مي داد ، طبعاً عكس العمل شديد و جدي آن حضرت را به دنبال داشت .

با مروري بر متن معاهده در سطرهاي بعد اين امر بيشتر وضوح مي يابد .

اما ساز و كار اجرايي اين هدف مهم و حياتي معاهده با يهوديان ذي نفوذ از نظر اقتصادي و اعتقادي (2) بود . بدون شك پيمان نامه يك تأسيس شرعي اسلامي نبود و قبل از آن نيز در جامعه عرب مورد استفاده قرار گرفته بود .

 

سوابق اين امر در كتب تاريخ جزيرة العرب و مجموع اشعار عرب جاهلي به وفور ذكر شده است و از آن جمله " حلف الفضول "‌ است كه بيست سال قبل از بعثت رسول اكرم ميان بطن هاي مختلف قريش منعقد شده بود و آن را " اكرم حلف سمع به في العرب " (3) ناميده اند .

 

پيامبر (ص) به خوبي از اين ساز و كار براي ايجاد تحكيم وحدت و امنيت دروني مدينه و سپس برقراري امنيت در خارج از مدينه در برابر قبايل اطراف مدينه بهره گرفت . تأثير گذاري پيمان نزد عرب آن روزگار به آن حد از استحكام و اعتبار بود كه پيامبر براي تحكيم امنيت جامعه نو بنيان مدينه به آن متوسل شد .

در عمل گرچه پيمان ميان مسلمانان اوس و خزرج به وحدت ميان آن دو و رفع اختلافات آنها انجاميد ،‌ اما مرهمي بر زخم هاي كهنه يهود در برابر پيامبر موعود كه در كتاب هايشان اشاره شده بود نگذارد و با مشاهده پيروزي هاي وي ناسازگاري را آشكار كردند .

براي پيگيري پرسش هاي محوري ديگري كه پيشتر به آنها اشاره رفت ،‌ ضروري است تا متن پيمان نامه ميان پيامبر و مسلمانان از يك سو و قبايل مختلف يهود ساكن مدينه از سوي ديگر را مرور كنيم .

از آنجا كه سيره نويسان متن پيمان نامه را با اندكي تفاوتي تقريباً به يك صورت ضبط كرده اند ، فقط يك متن را نقل مي كنيم . محمد حميدالله متن پيمان نامه مدينه ميان مسلمانان و يهود را با عنوان "‌ قانون اساسي دولت شهر مدينه " به صورت كامل ذكر كرده است . (4)

 

مرحوم آيتي در كتاب تاريخ پيامبر اسلام به نقل از سيره ابن اسحاق نكات برجسته پيمان ميان پيامبر و يهود ساكن در مدينه و اطراف آن را از اين سان بيان مي دارد :

• مسلمانان و يهود مانند يك ملت در مدينه زندگي خواهند كرد .

• مسلمانان و يهود در انجام مراسم ديني خود آزاد خواهند بود .

• در موقع پيشامد جنگ هر كدام از اين دو ديگري را در صورتي كه متجاوز نباشد عليه دشمن كمك خواهد كرد .

• هر گاه مدينه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گيرد هر دو با هم در دفاع از آن تشريك مساعي خواهند كرد .

• قرارداد صلح با دشمن با مشورت هر دو به انجام خواهد رسيد .

• چون مدينه شهر مقدسي است ، از هر دو ناحيه مورد احترام و هر نوع خونريزي در آن حرام خواهد بود .

• در موقع بروز اختلاف و نزاع آخرين داور براي رفع اختلاف شخص رسول خدا خواهد بود.

• امضا كنندگان اين پيمان با همديگر به خيرخواهي و نيكوكاري رفتار خواهند كرد . (5)

 

تحليل محتواي اين پيمان نماي روشنتري از آنچه بر مدينه و شخص پيامبر و مسلمانان قبل و حين انعقاد از آن مي گذشته است ، به دست مي دهد . نيز بيم ها و اميدها را در آن برهه تاريخ بيشتر به تصوير مي كشد . آنچه از اين پيمان استنباط مي شود نياز شديد جامعه نوپاي اسلامي در مدينه به استقرار وحدت و پشتيباني از تحكيم و بقاي آن است ، لذا در بندهاي 1 ، 3 و 4 اين امر به روشني ابراز شده است .

آنچه كاملاً در اين پيمان نامه بديع است و ابتكاري در خور ستايش براي شخص پيامبر به شمار مي رود ، بنيان گذاشتن وحدت مشترك اديان ابراهيمي است ، در بند نخست كه تمامي صاحبان سيره آن را نقل كرده اند ، مسلمانان و يهود يك امت تلقي شده اند . اين اتحاد را نه اتحادي واقعي بلكه وحدتي اعتباري و استراتژيك به منظور برقراري تعادل در جامعه سياسي مدينه بايد تلقي كرد كه هر دو طرف از آن بهره مند مي شوند .

در اين وحدت اعتباري هر يك از دو گروه مسلمانان و يهود ، دين خود را خواهند داشت ، اما با توجه به دو امر ، يكي توحيدي و ابراهيمي بودن هر دو دين و ديگري نياز جامعه نوپاي اسلامي به وحدت براي تأمين منافع هر دو گروه به وحدتي در قالب پيمان (وحدت اعتباري) روي آوردند .

اما اقدامات حاكي از نقض پيمان از جانب يهود ، به نقل تمامي سيره نويسان و مورخان مسلمان و مستشرقان بي طرف ، از سال اول و پس از عقد پيمان مدينه آغاز شد ، همانگونه كه در سطور پيشين در خصوص تحريكات اينان سخن به ميان آمد .

اصل در رفتار پيامبر با غير مسلمانان هم پيمان ، حمايت و حفظ منافع آنها و جلوگيري از تعرض به ايشان بود . (6) اين اصل حتي پس از مواردي از تخلف و نقض پيمان از سوي برخي يهوديان مدينه ، رعايت شد و پيامبر با موعظه و اندرز در حفظ پيمان و وحدت موجود تلاش كردند .

 

با افزايش تنش ها و واكنش ها مسلمانان در برابر تحريكات آنان ، پيامبر وارد مرحله جديدي از مقابله با پيمان شكني يهود شد . طبق پيمان مدينه ، پيامبر به عنوان داور تصميم گير نهايي و ناظر بر اجراي مفاد پيمان تعيين شده بود ، بر طبق بند 42 اين پيمان " در صورت وقوع كشتار يا مشاجره اي كه بيم فساد در آن باشد ، مرجع رسيدگي خدا و محمد (ص) مي باشند ." (7)

 

بنابراين طبق اصول حقوقي و مفاد پيمان ، يهود بايد به آنچه پيامبر حكم مي كرد گردن مي نهادند . مسلمانان در اين پيمان شكني شكيبايي پيشه كردند و به نقض كنندگان پيمان تذكراتي داده شد ، اما اين تذكرات سودي نبخشيد و پيامبر به ناچار وارد عمل شد .

با آشكار شدن نارضايتي پيامبر از اين اقدامات ، بر اساس اين منقولات در صورت پذيرفتن صحت اين روايات ، با وجود آن كه در سند تمام نقل ها خدشه جدي وجود دارد ، دو گونه اقدام را به آن حضرت نسبت داده اند :

1. موافقت با كندن ريشه هاي فتنه كه همان شش نفر مذكور است .

2. اقدام به جنگ محلي و هدف قرار دادن منافع و امنيت نقض كنندگان پيمان مدينه كه حتي از قتل مفسدان درس عبرت نگرفته اند .

فارغ از بحث سندي اين احاديث ، كه حاكي از كشته شدن آن شش يهودي توطئه گر است ، طبق مفاد پيمان مدينه اقدام پيامبر اقدامي متعهدانه ، قانوني و مشروع و كارآمد در برقراري امنيت در اين شهر بود . زيرا او طبق پيمان مدينه اين حق را داشت كه آنگونه كه صلاح بداند نقض كنندگان پيمان را مجازات كند .

ديگر آن كه بدون شك اجازه و اذن پيامبر (چه قبل و چه بعد از عمل) براي مشروعيت چنين اقدامات خشونت آميزي لازم بود ، زيرا در نقل هاي موجود در خصوص آن افراد ،‌ حتي در مواردي كه فردي اقدام به قتل مخالفان مي كرد ، در نهايت رضايت آن حضرت را به دست مي آورد . (8)

 

 

پی نوشت:

1. آل عمران ، آيه 64

2. چون يهود داراي شريعت بود و پيامبر و كتاب آسماني داشت ، نسبت به اوس و خزرج (مشركان قبل از اسلام) از برتري اعتقادي برخوردار بود و اين دو قبيله معمولاً براي رفع مشكلا خود يا اطلاع از امور دنيا و آخرت به يهود مراجعه مي كردند .

3. يعني برترين پيماني كه از عرب به گوش رسيده است.

4. حميدالله ، ص 101 – 111

5. ر . ك : آيتي ، ص 215 – 216 . ابن كثير در البدايه و النهايه در ص 273 – 276 موارد و بندهاي 47 گانه اين معاهده را به نقل از ابن اسحاق نقل مي كند .

6. طبق بند 16 پيمان ،‌ يهودياني كه به مسلمانان كمك كنند از حمايت و كمك ايشان برخودارند و هيچ كس نمي تواند بر آنها تحميلي روا دارد . حميدالله ، محمد ، ص 101 – 111.

7. محمد حميدالله ،؛ ص 101 – 111

8. قتل اسماء‌بن مروان توسط عمر بن عدي و قتل ابوعفك توسط سالم بن عمير به نقل از مغازي واقدي ، ج 1 ، ص 172 – 175 .

 

سنت نبوي در مقابله با تروريسم (3)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31