زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (قسمت آخر)

Madani05

پس از آن آیت الله مدنی همراه آیات :صدوقی یزدی، اشرقی اصفهانی، عبدالحسین دستغیب، وطاهری اصفهانی پیامی در حمایت از تصمیم امام صادر کردند:

« مردم دلیر ایران! ائتلاف کثیف جبهه ی به اصطلاح ملی ومنافقین خلق وبعضی از دسته جات مارکسیست برای از بین بردن اسلام وپایمال کردن خون شهدا ، مردم قهرمان ایران را شدیداً متأثر کرده است. ما ضمن محکوم کردن این گونه توطئه ها ومحکوم کردن آقای بنی صدر که در طول ریاست جمهوری اش، در جهت تحریک مردم ومیدان دادن به ضد انقلابیون ایران واعلام شورش ومقاومت در مقابل امام امت مسلمان حرکت نموده وبرای مقاصد شوم سیاسی خود از ائتلاف با سازمان مجاهدین خلق که هر روز تنی چند از مردم کوچه وبازار را به هلاکت می رسانند کوتاهی نکرده است. ونیز با ایراد نطق های تحریک کننده وپیش کشیدن مسائل انحرافی از قبیل وجود شائبه ی اعلام ورشکستگی اقتصادی ونبودن استقلال وامنیت وشایعه ی انزوای سیاسی ایران سعی کرده است برای اجانب فضای تبلیغاتی درست نموده تا از این رهگذر قلب امام را به درد آورد .اینک دیگر سکوت را جایز نمی دانیم ودر انتظار فرمان رهبر انقلاب وبنیانگذار جمهوری اسلامی باشیم. ملت بار دیگر ، تفکر شاهنشاهی را که بر حوزه ی ریاست جمهوری حکم فرماست نابود خواهد کرد.ضمن تشکر وقدردانی از مردم قهرمان ایران که با حضور خود در صحنه تمام توطئه ها را یکی پس از دیگری خنثی نمودند،یقین داریم که ازاین پس نیزبا حضور دائمی خود در صحنه به توطئه گران مجال نداده وهم چنان انقلاب اسلامی خویش را به پیش می برند.»

آیت الله مدنی سپس به بنی صدر هشدار داد وخطاب به او گفت:

« آن شخص باید بداند که اگر مقام از دستش گرفته شده به خاطر عدم لیاقت خودش بود ؛ اگر دهان کجی کند آن مقام باقی مانده نیز پس گرفته خواهد شد.»

وسپس فرمودند:

« کوچک ترین خطای بنی صدر بعد از سخنان امام مبنی بر عدم صحبت های تفرقه برانگیز این است که ایشان به کار خود ادامه دادند.»

واین تداوم به طرح عدم کفایت سیاسی او در مجلس شورای اسلامی وبه تبع آن تصویب آن وعزل بنی صدر منجر شد. بنی صدر پس از فرار به پاریس به دشمنی های خود با نظام اسلامی تداوم داد واین امر باعث شد تا از سوی آیت الله مدنی به محارب با خدا محکوم شود. آیت الله مدنی در نماز جمعه ی تبریز درباره ی حوادث سیاسی کشور(رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی صدر) سخنان مبسوطی را ایراد کرد وحضور مردم را در صحنه موجب رشد سیاسی وآگاهی یک ملت واطاعت از فرامین رهبرشان توصیف کرد وافزود:

« اگر امام اجازه دهند، می آییم دهن آنها را می دوزیم؛ چرا که این خیانت کاران وخود فروختگان اینطور تصور کرده بودند که اگر بگویند فلان روز به خیابان بیاییدمردم ساکت می نشینند. ولی نمی دانستند که مسلمانان همیشه برای سرکوبی مخالفان قرآن واسلام همیشه در صحنه هستند. این بیچاره بنی صدر شما را نسبت به انقلاب اسلامی تان بی تفاوت حساب کرده بود وبا آن گروهک های منافق وضد انقلاب سازش نموده بود. ولی دیدیم که مردم با حضور در صحنه به این بیچاره گفتند اگر شما منافق نیستید چرا با آنها که در تلویزیون از کار آنها تنقید می کردید امروز با آنها دست بیعت داده ای؟ چرا نیرنگ آنها را خورده ای؟ آری! آن بدبخت گول خورد ولی شما مردم مسلمان با حضور در صحنه،جواب او واطرافیانش را دادید. پس نتیجه می گیریم که فقط در صحنه بودن کافی نیست بایدعملاً نیز بر دشمن پیروز شد.»

 

Madani08

آیت الله مدنی در این بارفرمودند:

عده ی زیادی از دانشجویان – چه ایرانی وچه غیر ایرانی- که مقیم کشور های خارجی بودند مکرر می خواستند که در جبهه ها حاضر شوند .حالا به شما می گوییم: « ای جوانان ومسلمانان که در اروپا هستید، آن خواسته تان عمل شده؛ یعنی سنگر کفر نزدیک ماست. این بنی صدر مهم ترین محارب با خدا وپیغمبر است وکشتن او برای هر کس که قدرت داشته باشد واجب است.»

1- دومین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری

با عزل ابوالحسن بنی صدر از قیام ریاست جمهوری اسلامی ایران، شورایی مرکب از ریاست مجلس شورای اسلامی ، ریاست دیوان عالی کشور ونخست وزیر عهده دار سمت ریاست جمهوری شد. وقرارشد در کوتاه ترین فرصت انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود. چندین نفر کاندیدای ریاست جمهوری بودن که شهید محمد علی رجایی از آن جمله بود. آیت الله مدنی در سفری که 20 تیر 1360 به شهر میانه داشت در سخنرانی ضمن تأکید بر وجوب حضور در انتخابات اعلام کرد« من فقط یک رأی دارم وآن را به آقای رجایی می دهم» آیت الله مدنی در خطبه های نماز جمعه – در هفته آخر تیرماه تبریز- بر وجوب شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تأکید کردند وفرمودند:

انتخابات رئیس جمهور فعلاً از چند جهت حساس ترین موقع ودر حقیقت مبارزه ی تمام کفر با تمام اسلام است. یعنی در صحنه بودن مردم وشرکت فعالشان در انتخابات راست جمهوری مشت محکمی به دهان دشمنان کافر بوده وپوزه شان به خاک مالیده می شود. آنچه از مراجعات مکرر مردم استنباط می کنم این است که به حمدالله آگاهی در مردم ومردم با کمال شوق وبی صبری لحظه شماری می کنند که درآن روز- انتخابات - با صف های فشرده در انتخاب رئیس جمهورشان شرکت کنند. آنچه ما در اینجا به مردم ایران پیام دادیم این است که مبادا یک دسته از وظیفه غفلت کرده وبا سکوت شان میدان را به دشمن بسپارند. به جهت اینکه خدا نکند اگر ما کوتاهی کنیم. شرق زده ها وغرب زده ها ومسلمانان با اعتبار اینکه " الکفر ملة واحده" دست به دست هم داده وشخصی را انتخاب کنند که زیر بار شرق وغرب ومحمد رضا رفته، مملکت را شش دانگ به اجانب بگذارند. چون مقام ریاست جمهوری مقام مهمی است. اگر نااهل این مقام را اشغال کند قانون شکنی کرده است. بنابر این بر هر مسلمان وعلاقه مند به اسلام واجب است، واجب شرعی است که برای احقاق حق این ملت یک رئیس جمهوری مکتبی وطرفدار مستضعفین انتخاب کرده مجالی به فرصت طلبان ندهند ونیز لازم است که در انتخاب فرد هم دقتی کرده وگول ظاهر را نخورند. چرا که « ای بسا ابلیس آدم رو که هست»بلکه دقت کنندو اطمینان پیدا کنند آن شخص را که با رأی خودشان پشت میز ریاست جمهوری می نشانند فرد صد در صد مکتبی وپیرو خط امام بوده ودر مقابل خط اامام خطی نداشته وایمان عمیق به ولایت فقیه داشته واز وضع روز کاملاً مطلع وبه سیاست وقت آشنا وطرفدار مستضعفان باشند وبا انتخاب همچو فردی دین خود را به اسلام عزیز ومیهن ادا کرده است.»

2- شهادت آیت الله مدنی

اقدامات شهید مدنی در تثبیت اوضاع تبریز ، مقابله با اقدامات منافقین ونیز بنی صدر وخنثی کردن توطئه های دشمنان کینه ی عمیق دشمنان را موجب شده بود.به دلیل این بود که آنان در صدد ترور وبه شهادت رساندن وی برآمدند. منافقین روز 20 شهریور 1360 او را مانند جدش – حضرت علی بن ابی طالب- در محراب به شهادت رساندند. آیت الله مدنی به سان تمام نماز جمعه ها بعد از خطبه های نماز جمعه شروع به خواندن نماز کرد که در آن لحظه یکی از حضار ونماز گزاران به ایشان نزدیک شد. حجت الاسلام والمسلمین اترابی چهرگانی که این صحنه را شاهد بود در این باره می گوید:

« من در نماز جمعه بودم . شاید ده قدم با آیت الله مدنی فاصله داشتم ، ایشان پس از اتمام نمازهای جمعه همیشه استحبابات نماز ظهر وعصر را هم می خواندند. وقتی که می خواستند شروع به نماز کنند، ناگهان یکی از افراد که به ظاهر قصد دادن وجوهات شرعیه به آیت الله مدنی را داشت، به ایشان نزدیک شد ودر یک لحظه با انفجار خود آیت لله مدنی را به شهادت رسانید.»

فرد مزبور فردی از منافقین به نام مجید نیکو بود. روزنامه جمهوری اسلامی در 21 شهریور 1360 شهادت آیت الله مدنی را این گونه گزارش کرد:

« مقارن ساعت 1:40 بعدازظهر، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود وحجت الاسلام میرزا نجف آقازاده – یکی از روحانیون تبریز- مشغول سخنرانی بود که شخص ناشناس به منظور پرسش به طرف آیت الله مدنی رفته، در حالی که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان می کند وی را ترور می کند. بنا به گفته شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی می دهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین می افتد وچندین نفر هم مجروح می شوند. ضارب نیز متلاشی می شود. در این حادثه حدود 20 الی 30 نفر مجروح شدند که به بیمارستان های تبریز منتقل شدند.

مهندس طاهری استاندار وقت تبریز ، در ساعت 3 بعداز ظهر در پیامی رادیویی ضمن اعلام خبر شهادت آیت الله مدنی مردم را به آرامش دعوت کرد وتأکید نمود:

« بار دیگر منافقین خونخوار تنی چند از ریش سفیدان ومبارزان ما را به شهادت رساندند. غافل از اینکه با این شهادت ها مردم ما با عزم راسخ تری به ادامه ی راه پرخون خود ادامه خواهند داد.»

طبق وصیت آیت الله مدنی پیکر او می بایست به شهر مقدس قم منتقل می شد. بعداز ظهر 21 شهریور 1360، میلیون ها سیاه پوش آذربایجانی با سینه ای چاک وچشمانی گریان مردی را بر دستهای خود تشییع می کردند که سالیان درازی بود در عالم رؤیا از جدش امام حسین (ع) شنیده بود:« یا بنی انت مقتول» واینک او به این آرزویش رسیده بود. مردم در حالی که شعارهایی چون:« عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، امام جمعه ی ما پیش شهداست امروز» «آمریکا، آمریکا با خون وضو می گیرم، سازش نمی پذیرم»،« خدایا، خدایا نگهدار رهبر ما...» سر می دادند. پس از گذشتن از خیابانهای تبریز در میدان نماز آن شهر اجتماع کردند وبه عزاداری پرداختند. وگوش به بیانات آیت الله مشکینی –امام جمعه وقت تبریز- سپردند. بلافاصله پس از شهادت آیت الله مدنی حضرت امام(ره) در حکمی، آیت الله علی مشکینی را به عنوان امام جمعه ی تبریز منصوب کردند. آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال 1360 خود در این زمینه می گوید:

« در نماز جمعه شخصی نارنجک به خود بسته بود، به آیت الله مدنی بین دو نماز چسبیده وبه او نزدیک شده بود.خود را به آیت الله مدنی چسبانده وبا انفجار نارنجک خودش کشته وآیت الله مدنی شهید می شوند. احمد آقا خمینی تلفن کرد واطلاع داد که آیت الله مشکینی را موقتاً برای نماز جمعه در نظر گرفته وآقای مشکینی با روحیه فداکاری پذیرفته اند.»

آیت الله مشکینی هم بلافاصله پس از صدورحکم به تبریزعزیمت ودر21شهریور 1360 در مراسم تشییع پیکرآیت الله مدنی شرکت کرد. او در اجتماع میلیونی مردم تبریز در میدان نماز آن شهر درسخنانی گفت:

« پدر ، اگر نسبت به فرزندش ظنین باشد، دینش از فرزندش مقدم است باید او را تحویل دهد. برادر برادر را تحویل دهد. دین تان را از همه محترم تر بدانید وهمه چشم یکدیگر باشید واگر این امر امام را عمل کردید ، مطمئن باشید در اندک زمانی ریشه ها وتفاله های این افراد وطاغوت ها از میان شما بیرون خواهد رفت...

 

من هیچ وقت تصور نمی کردم که شما را در چنین جوی زیارت کنم. آرزوی من این بود که برادر عزیزم آیت الله مدنی را در آغوش بگیرم وریش او را ببوسم وهمه ی شما را با حال خندان ببینم. بر من سنگین است که اول ورودم به جنازه ی برادر عزیزم نماز بخوانم.»

پس از آن آقای کمال الدین نیک روش- وزیر وقت کشور- سخنرانی کرد وتأکید نمود:

« اگر دشمنان اسلام تصور می کنند که با از بین بردن یاران عزیز امام می توانند این انقلاب را از راه اصلی خود منحرف کنند باید بدانند که هم اکنون تمام ممالک اسلامی ، شور این انقلاب را در سر می پرورانند. آنها باید بدانند اگر می توانند 36 میلیون ایرانی مسلمان را از بین ببرند بایدچندین میلیون مسلمان را درممالک اسلامی از بین برده تا بتوانند شبی راحت بگذرانند.»

پس از سخنان وزیر کشور پیکر پاک آیت الله مدنی د رمیان حزن واندوه میلیون ها نفر از مردم آذربایجان به فرودگاه منتقل واز آنجا جهت خاکسپاری در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به قم منتقل شد.

Madani06

نتیجه گیری

شهید مدنی بدون تردید یکی از چهره های شاخص انقلاب اسلامی می باشد. او که از خانواده ای معمولی برخواسته بود ، تحصیلات دینی خود را درحوزه های علمیه ی تبریز، قم ونجف اشرف به پایان رسانید؛ سپس به تدریس در حوزه های قم ونجف پرداخت. وی از روحانیونی بود که همواره دغدغه ی دین داشت وبرای رفع این دغدغه به حضور در میدان مبارزه معتقد بود. این حضور در تشویق نواب صفوی به اعدام کسروی ورهبری مردم آذرشهر در انهدام کارخانه ی مشروب سازی زادگاهش جلوه گر می شد. با آغاز نهضت اسلامی امام (ره) پای در راه مبارزه علیه رژیم پهلوی ودر زمینه ی نهضت اسلامی نهاد. ابتدا در نجف اشرف با حضور در منازل مراجع تقلید بر لزوم حمایت آنان از نهضت اسلامی امام (ره) تأکید کرد وسپس با برگزاری تجمعات در نجف، به حمایت از امام (ره) اقدام نمود.با حضورش در کشور مبارزات خود را گسترش داد. وی از معدود روحانیانی بود که در سه منطقه مجزا به عنوان یکی از رهبران مبارزات سیاسی شناخته می شد. ابتدا در همدان رهبری مبارزات سیاسی را بر عهده گرفت . ولی به دلیل ترفند ساواک درمنزوی کردن وی از طریق دستگیری یاران ونیز رواج برخی شایعات درباره اش به ترک آن شهر ناچار شد. در پی دعوت اهالی خرم آباد به آن شهر رفت وضمن اداره ی حوزه ی علمیه ی کمالیه، سازماندهی مبارزات مردم خرم آباد را عهده دار شد. حضور وی در خرم آباد تحرک خاصی به مبارزات مردم آن سامان بخشید وبه خاطر آن رژیم شاه در صدد تحریف شخصیت او ونیزایجاد دودستگی میان او ودیگر روحانیون مبارز خرم آباد بر آمد .ساواک اگر چه در این راه تا حدودی موفق بود، ولی شجاعت وکیاست آیت الله مدنی مانع از موفقیت کامل آنان شدوحتی در دراز مدت اقدامات آنان را خنثی کرد. این واکنش به تبعید آیت الله مدنی از آن شهر منجر شد.رژیم ابتدا او را به نورآباد ممسنی تبعید کرد. ولی حضور وی در نورآباد نه فقط از تحرکات او نکاست که بر شدت آن افزوده شد.مبارزان مذهبی از همدان وخرم آباد به محضر او می شتافتند واز ارشادات او بهره مند می شدند.این امر باعث شد تا رژیم او را به کنگان دربوشهر تبعید کند. حضور وی در کنگان واستقبال گسترده ی مردم کنگان ودّیر باعث هراس رژیم پهلوی شد. متعاقب آن او به گنبد کاووس تبعید شد.به این امید که اختلاف در مذهب باعث کاهش فعالیت هایش شود. غافل از آنکه سنی وشیعه هر دو قدم در راه مبارزه نهاده بودند. او در گنبد نیز بر مبارزاتش افزود ورژیم را وادار کرد تا برای چهارمین بار او را تبعید کند.این بار او را به مهاباد تبعید کردند. وی درمهاباد نیز به برقراری ارتباط نزدیک با جوانان پرداخت ودرآن شهر در حمایت از او تجمعی صورت گرفت. علاوه بر آن مبارزان شهرهای تبریز ودیگر شهرهای آذربایجان به دیدار او شتافتند واز او رهنمود می طلبیدند. او در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی (مهر 1357) آزاد شد وبه تبریز رفت وبه سازماندهی مبارزات سیاسی پرداخت. سپس به همدان رفت ورهبری مبارزات ان سامان را عهده دار شد. در بهمن 1357، د رقطع خطوط غرب کشور به تهران فعال بود که اوج آن از کار انداختن فوج نظامی اعزامی از کرمانشاه به تهران بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالانه در صحنه بود وبه خصوص، در تثبیت انقلاب اسلامی در استان همدان نقش ویژه ای داشت.به دلیل این نقش بود که به عنوان نماینده امام در آن استان منصوب شد. او سپس از استان همدان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت ودر تصویب قانون اساسی نقش داشت. درپی بحرانی شدن استان آذربایجان شرقی در 1358، از طرف امام به آن استان اعزام شد. اگرچه برخی مخالفان نظام از اعزام او سوءاستفاده کردند ودر صدد ایجاد اختلاف میان او وآیت الله قاضی برآمدند، ولی هوشیاری آن دو روحانی بزرگوار مانع از موفقیت معاندان شد. پس از شهادت آیت الله قاضی – امام جمعه تبریز-، به عنوان امام جمعه در تبریز منصوب شد ودرتثبیت انقلاب اسلامی در آذربایجان نقش زیادی داشت. این عوامل باعث شد تا به عنوان یکی از مانع های عمده در راه موفقیت ضد انقلاب تبدیل شود. ضد انقلاب که بیشتر از آن دست شان به خون فرزندان راستین انقلاب آلوده شده بود،این بارنیز درصدد از بین بردن او برآمدند وعاقبت به هدف خویش رسیدند واو را در محراب عبادت به شهادت رساندند وبه قول امام چونان جدش امام علی (ع) به دیدار معبود شتافت.

 

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (۱۷)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31