گفتگو با فرزند شهيد سيد رضا كامياب به مناسبت سالگرد شهادتش
همه صحبتهاي گفته شده درباره شهيد كامياب، زندگينامه شهيد، تحصيلات ايشان در حوزه علميه، و اساتيدشان در گناباد و در ادامه تحصيلات وي در شهر مقدس مشهد، چگونگي روند مبارزاتي كه شهيد در آن به فعاليت ميپرداخته است و همچنين هدايت و راهبري اين مبارزه و افرادي كه در شكلگيري فكري و جهتدهي آن موثر بودهاند و آشنايي با مقام معظم رهبري و حضور در درس و سير مطالعاتي شهيد است، را در برميگيرد.
اما آنچه كه شايد به عنوان يك سرفصل كمتر بدان پرداخته و توجه شده است، چرايي همه اينهاست. پاسخ به اين سئوال كه چه عواملي اعم از محيطي تربيتي، ديني، سياسي كه باعث شد شهيد كامياب، شهيد كامياب شود و بهشتي بهشتي و مطهري مطهري و به طور اخص و ويژه چه عاملي درون اين فكر متعالي را ميتواند به ما بنمايد، بهانهاي شد تا به سراغ سيدحسين كامياب فرزند حجتالاسلام سيدرضا كامياب، نماينده مردم مشهد كه در 7/مرداد/1360 به دست منافقان كوردل به شهادت رسيد، برويم.
وي ميگويد: در مورد اهداف سياسي بايد بگويم دشمن الحق و الانصاف خوب شناخت و وقتي از ديدگاه آنها نگاه ميكنيم، ميبينيم كساني را اينها گلچين كردند، كه شاخص بودند.
مثل شهيد صياد شيرازي، بعد كه ايشان شهيد شد تازه فهميديم كه چه سوابقي داشتند.
هر شخصيتي براي خودش ابعاد مختلفي دارد. من، شما يا هر كس ديگر را بخواهيم تجزيه و تحليل كنيم براي خودش دنيايي است، ولي بعضي افراد در هر جمعي كه وارد ميشوند همه را تحت تاثير قرار ميدهند. اين مربوطه به امروز نيست و ممكن است در مورد خيليها مصداق پيدا كند.
سيد حسين كامياب اضافه ميكند: مرحوم ابوي شايد هشتاد، نود درصد وقتشان را با جوانها و تيپ دانشگاهي و تربيتمعلم ميگذراندند.
خيلي از دوستان و بچه محلهها بودند و رفتند و شهيد شدند، زندگيشان هم مشخص است كه كي به دنيا آمدند و چه درسي خواندند و چه زماني رفتند و به شهادت رسيدند، ولي بحث روي شهداي ترور خيلي حساس ميشود.
شهداي ترور از اين نظر كه ماهيت سياسي داشتند، با شهداي خط مقدم خيلي فرق ميكنند. وقتي بحث سياسي ميگوييم خيلي مسائل در آن هست، خيلي قضاوتهاي عادلانه و غيرعادلانه در مورد اشخاصي كه اين صحبتها را مطرح ميكنند، هست و هم در مورد افرادي كه اين صحبتها در موردشان مطرح ميشود.
فرزند شهيدكامياب ادامه ميدهد: منافقين با مجموعه تبليغات خودشان ميخواهند كاري كنند كه جاي ظالم و مظلوم را عوض كنند. به نظر من در خارج از مرزها روي تكتك اين مسائل دارند كار ميكنند، واقعا دشمن دارد براي اين كارها، هزينه ميكند، تا به نتيجهاي برسد و به عمل تروريستي خود مشروعيت بدهد.
وي تصريح ميكند: متوجه اين موضوع بايد باشيم، چون اين موضوع خيلي اهميت دارد و ما راهي نداريم جز اينكه برگرديم به ريشههايمان، برگرديم به شخصيت شناسيمان، برگرديم به اينكه بفهميم كه شهيد كامياب چه كسي بود، هاشمينژاد چه كسي بود، آيا شهيد كامياب فردي غيرمنطقي بود؟!
تمام اين آقاياني كه شهيد شدند بلااستثنا از رجايي، بهشتي،هاشمينژاد و كامياب بگيريد تا تكتك آن پاسدارهايي كه به وسيله ترور شهيد شدند، در يك وجه مشترك بودند، آن وجه هم اين بود كه ميگفتند مثلا اين عنصر فريب خورده است و ما بايد كمكش كنيم و از ورطه بيرون بكشيمش.
سيدحسين كامياب ميگويد: قيام سيدالشهدا(ع) در صدر اسلام را ميتوان هر ساله يك حادثه غمبار و اسفناك تاريخي بيان كرد.
اما بايد ديد هدف حضرت سيدالشهدا(ع) در آن حركت عظيم ديني كه قسمت اعظمي از تاريخ شيعه را در تمام اعصار و دوران تحتالشعاع خود قرار داده، چه بوده است.
آيا همه ابعاد آن در بيان يك زندگينامه و حادثه ديني و تاريخي روشن خواهد شد؟ به طور حتم پاسخ شما مثبت نخواهد بود. خوشبختانه به بركت انقلاب شكوهمند اسلامي و زمينهسازي هرچه بيشتر براي شناساندن معارف اهل بيت(ع) فعاليتهاي بسياري صورت گرفته است.
وي ميافزايد: حال با نگاهي به خيل عظيم شهداي اين مرز و بوم، آنهايي كه سررشته حركتها و پرچمداري ساير رهپويان را به عهده داشتهاند، اين سئوال در ذهن هر دلسوز و عاشق و علاقهمندي به وطن اسلامي ايران نقش ميبندد كه آيا عدم پرداختن به چنين مقولهاي- آنگونه كه بايد و شايد- از سوي متوليان امر فاقد اهميت تشخيص داده شده است يا در درجه اهميت پايينتري قرار دارد؟
در هر حال در برخي موارد، جهتگيري و دغدغه اين امر را شاهديم كه اهل قلم و به نوعي عدهاي از مسئولان فرهنگي سعي در پرداختن هرچه بيشتر به اين مقوله را دارند و اميدواريم در آيندهاي نه چندان دور شاهد دستاوردهايي باشيم كه داراي غناي كافي در اين حوزه باشد.
فرزند شهيد كامياب درباره پدرش نيز اظهار ميدارد: عشق و محبت اهل بيت(ع) شناخت انديشههاي آنها با مطالعات وسيع و عميق، بحث و تبادل نظر با اهل فن و اساتيد اين رشته و در نهايت برداشت و كسب راه و روشي خاص، در نهايت وي را به فردي تبديل كرد كه از هر آنچه كه انسان را براي يك عمر به خود مشغول ميدارد، دور كرد و پدرم خود را وقف ترويج و تبيين انديشههاي والاي دين مبين اسلام و تشيع كرد. اين شناخت او را به قافله عظيم انقلاب به سكانداري امام خميني كبير(ره) متصل نمود و او به عنصري تاثيرگذار در ترويج افكار و انديشههاي حضرت امام خميني(ره) در خراسان و ساير استانها تبديل شد.
سيدرضا كامياب ادامه ميدهد: پيگيري وقايع ايران و جهان و تحليل مدام آنها و انطباق آن با فرمايشات و موضعگيرهاي حضرت امام(ره) به جهت عدم ايجاد انحراف احتمالي از هدف اصلي از جمله مسائلي بود كه پدر پيگيري ميكرد.
ياري و خدمتگزاري به دور از هرگونه ريا و خودنمايي براي افراد ضعيف و كم بضاعت و دستگيري از آنها از صفات ديگر شهيد بود.