مواضع شهید دستغیب در مقابل منافقین در اوایل پیروزی انقلاب کمتر کسی خطر منافقین را درک می کرد، ولی آن شهید بزرگوار افشاگری را آغاز کرد. بسیاری از خانه های تیمی منافقین با ترغیب ایشان کشف شد و بسیاری از آنان (منافقین) به دادگاه سپرده شدند. شهید در خطبه 13 آذر 1360 یعنی آخرین خطبه خود اشاره کرد:« تا یک خانه تیمی باقی بماند، وظیفه همه مسلمانان است که آن ها را پیدا کنند و به مسئولین بسپارند.» آن ها هم در ترور شخصیت وی از هیچ کاری کوتاهی نکردند و با کمک روحانی نماها و ساواکی های سابق و تحت لوای انقلابی بودن، نقش منافقانه خود را ایفا
بازخوانی جنایت منافقین در ترور نمایندگان منتخب مردم در سراسر کشور ایران بیش از 17000 قربانی ترور دارد و حقوق بشر آمریکایی به خوبی تمام تلاش خود را بر این نهاده است که رول قربانی و تروریست را جابهجا کند. این تعداد قربانی ترور در مدت زمانی نه چندان طولانی، در تاریخ جنایات بشر کمنظیر است؛ کسانی که نقشههای ترور را میکشیدند و خواهان براندازی انقلاب مردمی بودند؛ دستهای آلوده به ترور کودکان، زنان، مردم کسبه و بازار، دانشجویان و اساتید و مسئولان انقلابی.
نماینده محبوب که آماج حمله تروریستی منافقین قرار گرفت مجلس شورای اسلامی از نهادهایی است که با اندیشه امام راحل و تلاش انقلابیون اندیشمند همانند شهید بهشتی در نخستین روزهای آغاز حیات جمهوری اسلامی شکل گرفت. بسیاری از جوانان انقلابی که در شهرهای مختلف تا چند روز قبل، در سنگر مبارزه با نظام ستمشاهی بودند، بعد از تشکیل مجلس، با رأی اعتماد مردم شهر خویش به خانه ملت رفتند. بنابراین دور اول مجلس شورای اسلامی از هر نظر در طول تاریخ ترکیب و ماهیتی منحصر به فرد داشت. اما از ابتدا گروه ها و جریان هایی که نتوانسته بودند حمایت مردمی برای حضور در این
دانشمندی که بهخاطر فتح قله علم هستهای ترور شد «مهمترين تسلايي كه انسان در اين جور حوادث به خودش ميدهد اين است كه ميداند خداي متعال براي اين جانفشانيها و اين شهادتها و اين خونهاي به ناحق ريخته شده ثوابهايي را معين و مدون كرده كه به ذهن ما هم خطور نميكند! به قدري اين مقامات و درجات الهي، عالي و غير قابل توصيف است كه ما اصلاً نميتوانيم درك كنيم و مطمئن باشيد ايشان الان در بهترين حالات است كه هر مومني و هر انسان صالحي، اگر چنانچه اندكي از آن مراتب را بتواند با دیده بصيرت خودش ببيند، آرزو ميكند كه اي كاش ما هم به همين سرنوشت دچار
خاطرهای از جانباز آقابالا رمضانی، در دادگاه کومله محکوم به اعدام قسطی من به اسارت کومله در آمدم و قرار بود حکم من را صادر کنند. روز دادگاه رسید. رئیس دادگاه، سرهنگ حقیقی را كه همان اوایل انقلاب فرار كرده بود، شناختم و محاكمه بسیار سریع به انجام رسید. چون جرم محكومین مشخص بود؛ دفاع از حقانیت اسلام و جمهوری آن و ندادن اطلاعات. بالطبع حكم هم مشخص بود. عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی(یعنی به تدریج) محكوم شدیم. حكم ما كه اعداممان قسطی بود، به صورت كشیدن ناخنها، بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی بر روی
روایت زندگی شهید خالدی از زبان همسرش به گزارش هابیلیان و به نقل از تسنیم، ساعت سه بامداد 30 تیر 97، حمله تروریستی پژاک به پایگاه روستای دری مریوان رخ داد. در این حادثه ناجوانمردانه 11 مرزدار که همگی جوان و دور از خانواده بودند، آسمانی شدند. برای دیدار با خانواده یکی از این ستارههای آسمان مجاهدت و ایثار راهی مریوان شدیم، اما به دلیل مقارن شدن این دیدار با روز پنجشنبه به ما اعلام شد که خانواده شهید در گلزار شهدای مریوان هستند. زمانی که بر سر مزار شهید رسیدیم متوجه شدیم که غیبت پدر شهید بر سر مزار فرزند به دلیل فقدان حال مساعدی وی و
یادواره بزرگداشت شهدای روستای دری برگزار میشود به گزارش هابیلیان و به نقل از تسنیم ، سمیره قادری در گفتوگو با کمیته روابطعمومی و اطلاعرسانی یادواره شهدای حادثه تروریستی مریوان "شهدای کرامت"، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای "روستای دری"، اظهار داشت: «برهان معینپور» یکی از یازده شهیدی است که سیام تیرماه سالجاری در حادثه تروریستی «روستای دری» مریوان جان خود را از دست داد. همسر شهید برهان معینپور گفت: بعد از اینکه همسرم به شهادت رسید با خانواده پدریم
برادرم به جرم حفظ امنیت سرزمین و ناموسش توسط گروهک پژاک ترور شد به گزارش هابیلیان و به نقل از تسنیم؛ خبر، مثل باد از روستا خیز برداشت و در شهر کمانه کرد، خبر کوتاه بود؛ اما مثل آفتاب، همه جا پهن شد: «به پایگاه "روستای دری" شبیخون زدند و انگاری همه را شهید کردهاند.» التهاب به جانها ریخت، چرا؟ به چه علت؟ چگونه؟ چطور دلشان آمد؟ «روناک» مادر یکی از یازده نفری که ناغافل در خواب به آنها حمله شده بود و در حادثه تروریستی شهید شده بود؛ یک ریز ناله میکرد: «روله گیان. روله شیرینم. رولۀ نازارم. روله خوشی ندیدکم. یا خوا دایکو بمره.» دست میبرد به گیسش و گیس جو
دخترم به جرم پایبندی به اعتقاداتش توسط ضدانقلاب زندهبهگور شد شهید ناهید فاتحی کرجو 5تیر1344 در شهر سنندج در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش محمد از کارکنان ژاندارمری و مادرش سیده زینب از سلاله پاک حضرت فاطمة الزهرا(س) بود. ناهید تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد. فعالیتهای مذهبیاش از همان دوران مدرسه آغاز شد و از مخالفین سرسخت رژیم ظالم پهلوی بود. قبل از انقلاب اعلامیههای پیشوا و مقتدای خود امام خمینی(ره) را پخش میکرد و در تظاهرات علیه طاغوت فعالیتهای چشمگیری داشت تا جایی که بارها جسم نحیفش مورد ضرب و شتم ماموران شاه قرار گرفت؛ اما خم به
دشمنان وحدت مسلمانان طی یک عملیات انتحاری همسرم را ترور کردند سردار رجبعلی محمدزاده سال 1340 در روستای «نوده» خراسان شمالی به دنیا آمد. سردار سرتیپ شهید رجبعلی محمدزاده از فرماندهان گمنام، زحمتکش و مخلصی بود که زندگی خود را وقف کشور، ولایت و اسلام کرد. او فردی بود که هم دشمن را خوب میشناخت، هم نیاز زمانه را درک و هم در جهت رفع نیازها به موقع اقدام میکرد. روزی در دفاع، روزی در توسعه و آبادانی و روزی هم در عرصه جنگ نرم فعالیت میکرد. همچنین زمانی که دشمن تمام تلاش خود را معطوف بر ایجاد تفرقه بین اقوام و مذاهب شرق کشور کرد به موضوع وحدت بین شیعه و سنی
روایت آیتالله مظاهری اصفهانی از زندگی شهید انصاری شهید حجتالاسلام انصاری از سال 1389 تا 1392 به عنوان مدیرکل آفریقای عربی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تجربیات خود را به کار گرفت و در ادامه به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به بیروت اعزام شد. مدیر کل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان هرمزگان به مدت دو سال و همین مسئولیت به مدت 10سال در استان گیلان از سوابق کاری این شهید بزرگوار است. حجتالاسلام شهید انصاری در انفجارهای تروریستی صبح روز
خاطراتی کوتاه از سردار شهید مهدی زینالدین خواب حاجقاسم سلیمانی یک شب خواب شهید مهدی زینالدین را دیدم. در خواب هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی! مگر شما همین چند وقت پیش شهید نشدی؟» هنوز میخواستم ادامه بدهم که حرفم را نیمهتمام گذاشت. مکثی کرد و بعد با خنده گفت: «من در جمع شما خواهم بود و در جلسهها شرکت میکنم. مثل اینکه هنوز باور نکردهای شهدا زنده هستند!» عجله داشت و میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را کاویدم و کلامی با بُغض و شاید گریه از گلویم بیرون
هدف تروریستها ایجاد خلل در صف انسجام امت اسلامی بود صفحه فرهنگ مقاومت این هفته مزیّن به نام شهیدی است که ملبس به جامه پیامبر(ص) بود؛ فردی که با وجود سطح بالای علمی در نقاط دورافتاده کشور به خدمت و تبلیغ میپرداخت تا چراغ راه کسانی باشد که مظلومانه و در کمترین امکانات به سر می برند. روحانی شهید، حجتالاسلام والمسلمین شهید دکتر نعمت الله پیغان سال 1354 در زابل دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و سپس وارد حوزه امام صادق(ع) زابل شد. پس از آن وارد دانشگاه رضوی شد و کارشناسی علوم قرآن و حدیث را از این دانشگاه دریافت
روایت شهادت سرداری که ترور شد شهید مهدی زینالدین فرمانده دلاور لشکر علیبنابیطالب قم تنها 23 سال داشت که به فرماندهی تیپ 17 علیبنابیطالب(ع) منصوب شد. پس از مدتی تیپ 17 به لشگر ارتقا یافت و آقامهدی فرمانده این لشگر شد. عملیات های "والفجر" که سپری شدند، زمزمه آزادسازی جزایر مجنون برخاست. آقا مهدی به عنوان طراح و برنامهریز اصلی عملیات وارد عمل شد. نبرد خیبر آغاز شد و مهدی دلاور، سرافراز و سربلند از جزایر مجنون بیرون آمد و دشمن مایوس و ناتوان از فرمانده جوان 23 سالهای که باعث شکستش شده بود، با عنوان «خیبرشکن» نام
خاطره همسر شهید محمد رکنی از رویای صادقهاش رخصت اعزام با شروع جنگ تحمیلی پدرش عازم جبهه شد. به پدرش اصرار میکرد که او را با خود به جبهه ببرد. پدرش هم برای منصرف کردنش میگفت: «من میروم، دیگر به آمدن شما نیازی نیست.» ولی قبول نمیکرد و نظرش این بود که این دِین به گردن او هم است و باید آن را ادا کند. همسرم پس از سه ماه از جبهه برگشت و بعد از آن محمدرضا بهطور جدی عزم جبهه کرد. سنش کم بود. چهارده سال بیشتر نداشت. ما در روستا زندگی میکردیم و برای دادن رضایت باید به شیراز میرفتم. وقتی به آنجا رسیدم، یکی از مسئولین اعزام نیرو به من