« اسرار عشق و مستی »

Ebi05با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی بگذار تا بمیرد در جهل و خود پرستی   نگاهی به جایگاه ادب و فرهنگ در بینش ایدئولوژی التقاطی * سؤالی که می کنم شاید جالب باشد ، جایگاه ادب ، فرهنگ و ادبای ایرانی و سابقه فرهنگ ایرانی در سازمان کجاست ، آیا اساساً این ادبا جایگاهی دارند ؟ _ این سؤال شما کمی عجیب است ، وقتی صحبت از ایدئولوژی می کنیم ، ایدئولوژی در مفهوم سازمانی آن ، چیزی است که به نفع منافع رهبری باشد ، به نفع منافع به قدرت رسیدن سازمان باشد ، همین ، ایدئولوژی دیگری نیست .

« دیپلماسی و حامیان خارجی سازمان مجاهدین »

Ebi13مصاحبه با آقای ابراهیم خدابنده   * آقای وین گریفیث به ایران آمد و واقعیت مربوط به وضعیت شما را از نزدیک دید ، اما به نحوی از اقرار به این واقعیت ها شانه خالی کرد! دلیل این امر را در چه می بینید، این که یک شخصیتی این گونه مسئولیت خود را زیر پا می نهد و جانبدارانه داوری می کند؟ _دلائل متعددی می تواند داشته باشد ، یک دلیل خیلی ساده اش که ممکن است پیش پا افتاده هم باشد ، رو در بایستی است که با سازمان دارد ، 25 سال است با سازمان دارد کار می کند ، بالاخره یک رو در بایستی با این افراد ایجاد

« خروج از برهوت حیرت »

Behroozi2غلامرضا بهروزی ، از اعضای باسابقه ی 26 ساله هواداری و عضویت در سازمان مجاهدین ، از بن بست استراتژیکی و شکست عمیق سیاسی این گروه سخن می گوید .   ریزش خرداد 84 با بهروزی و همراهانش آغاز گردید ، آنها برای همیشه به افسانه سرایی ، کنترل نیرو ، و وادی حیرت و توهم پشت نمودند و بر بیهودگی و سردرگمی این دار و دسته مهر تأیید زدند، بدون شک در امتداد آنها ، دهها نفر هستند که در تلاش برای خلاص شدن می باشند و باید منتظر آنها بود . بهروزی و سایر اعضایی که بازگشته اند

« حزب کمونیست کارگری از چه بیم دارد »

Dozdan پس از خواندن اطلاعیه شماره 4 خزب کمونیست کارگری د رمورد جداشدگان از سازمان مجاهدین که در کمپ بسر می برند ، اولین سئوالی که در باره فعالیتها و داد وبیدادهای این گروه و محفل ساختگی آنان ، بنام فدراسیون همبستگی در ذهن بوجود می آید این است که چرا آنان دایه از مادر مهربانتر شده و خود را صاحب صلاحیت بیشتری برای تصمیم گیری برای این افراد می دانند ؟!! در این اطلاعیه ضمن هشدار نسبت به بازگشت 14 تن از اعضای مجاهدین به ایران ، به سازمانها و مجامع بین المللی !!! آمده

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد38

Akbar Mohammadian من اکبر محمدیان هستم، بچه مراغه. تابستان سال 79 بود که از ایران خارج شدم و به اتفاق دو نفر دیگر که از سازمان آمده بودند رفتم به عراق. مدتی توسط عراقی ها در زندان ابوغریب زندانی بودم. از آنجا که آزاد شدیم، به سازمان وصل شدیم. برای مبارزه ایده اولیه ای نداشتم. طی یک پروسه ای با بچه های سازمان آشنا شدم و رفتم داخل سازمان. مناسبات آنها را که دیدم، مناسبات بسیار بدی است. یعنی تا کسی نرفته باشد در سازمان، نمی فهمد من چه می گویم. چون تبلیغاتی که اینها بیرون از خودشان می کنند، یک تبلیغات پوشالی است

« جلال گل مرادی ، جدیدترین عضو جدا شده مجاهدین »

Golmoradi 3 *ضمن معرفی خودتان ، مختصری از سوابق همکاری تان با مجاهدین را بگوئید. من جلال گل مرادی هستم، در عملیات چلچراغ در تاریخ 29/3/67 اسیر مجاهدین شدم. مدت تقریباً یک ماه توی اردوگاه بودم. بعد آنجا گفتند که هر کسی در عملیات شرکت کند، آزاد می شود. من هم چون برآوردی از جنگ و از این که مثلاً کی جنگ تمام می شود نداشتم، درخواست دادم که در عملیات شرکت کنم. وارد عملیات شدم، در حین عملیات مجروح شدم و مدت 18 ماه تحت مداوا و بستری بودم. در سال 70-71 وارد یک سری نشست ها شدم

« اسامی اعضای بازگشته سازمان مجاهدین »

Babol این افراد که پس از پی بردن به شعارهای توخالی سران گروهک منافقین و فرارسیدن خرداد 84 که پیش از این سران گروهک ، برای ماندن تا این تاریخ از آنان تعهد گرفته بودند ، بلافاصله ، سازمان را ترک و تو سط صلیب سرخ بین الملل و مساعدت دولت عراق به میهن بازگشته اند ؛ اسامی این افراد بدین ترتیب است :   1- محمود آسمان پناه 2- مسعود احمدی 3- غلامرضا

اعتراض خانواده شهرام اعظم به كانادا

113اعتراض خانواده شهرام اعظم نسبت به سوء استفاده سياسي كانادا از وی به گزارش خبرگزاري فارس، در نامه خانواده شهرام اعظم خطاب به سفارت كانادا در ايران آمده است:احتراماً، اينجانبان برادر و خواهر دكتر شهرام اعظم مي‌باشيم كه چندي پيش در رابطه با مرگ زهرا كاظمي به او پناهندگي داده‌ايد. از شما كه خود را مهد آزادي - دموكراسي و مدافع حقوق بشر مي‌دانيد مي‌پرسيم چرا برادر بيمار و مجروح ما را كه براي مداوا به كشور سوئد رفته بود و از نظر مالي دچار مشكل شده بود اغفال كرديد؟ و با ديكته كردن يكسري فرضيات براي

« بازگشت گروهی از جداشدگان مجاهدین به ایران »

Baluchدر ادامه ی بازگشت اعضای جداشده سازمان مجاهدین به ایران ، روز گذشته 14 تن از اعضای باسابقه ی این گروه که در کمپ تحت نظارت نیروهای آمریکا بسر می بردند ، با مسئولیت و نظارت صلیب سرخ بین امللی به ایران بازگشتند. این تعداد با درخواست آزادانه خود و به دنبال بی رنگ شدن تبلیغات ضد ایرانی گروه تروریستی مجاهدین و دیگر گروههای ضد انقلاب و پی بردن به واقعیتهای موجود ، به ایران اسلامی بازگشته اند. در حال حاضر جمهوری اسلامی ، اعضای این گروه را مورد عفو قرار داده است و

« تبلیغات ضد ایرانی غرب و موج سواری مجاهدین »

Ebi13بسم الله الرحمن الرحیم مصاحبه با آقای ابراهیم خدابنده عضو پیشین سازمان مجاهدین   * می دانیم که یک تبلیغات نفس گیر و مغرضانه در غرب بر علیه ایران وجود دارد، تا آنجا که خیلی از شهروندان کشورهای غربی فکر می کنند که در خیابانهای ایران سیل خون جاری است ! یا با زنان ایرانی برخوردی غیر انسانی می شود. ما شاهد بودیم هنگامی که دختر شما به ایران آمدند ، در ابتدا چنین ذهنیتی داشتند و پس از ورود به ایران ، این گونه ذهنیتهای در وی ، مانند بسیاری دیگری از اشخاص که به ایران می آیند شکست . بد نیست راجع به

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد37

Gh Gohariمن غلامرضا گوهری هستم، متولد 53، متأهلم، یک بچه دارم. سال 81 با سازمان آشنا شدم، از طریق یکی از سرپلهایشان که به او زنگ زدم و رابطه مان از همانجا وصل شد. به من آدرس ایمیل داده بودند که تا یک مدت با همدیگر چت می کردیم. بعد از من خواستند که هر چه زودتر خودم را به ترکیه برسانم. بهمن ماه بود که از ایران خارج شدم. توی ترکیه با شخصی به اسم علی آنکارا آشنا شدم که رابط اصلی سازمان بود. در ترکیه بیشتر از دو هفته در آنکارا بودم که توسط ایشان به عراق فرستاده شدم. از همان بدو ورود چندین بار از من امضاء

« بررسی ابعاد مسئله شکنجه »

Ebi15بسم الله الرحمن الرحیم *می خواهیم به کالبد شکافی ماجرای ابراهیم خدابنده و جمیل بسام بپردازیم .دقت نظر بر روی این مسئله از این بابت مهم است که سازمان در آن گرفتار یک چالش بزرگ شد و در مورد آن و ابعاد مسئله سکوت کرد. البته از جهت بازشناسی یک سری از واقعیت های جامعه ایران نیز اهمیت می یابد.مثلاً یک زندانی مجاهد که تا دیروز مسلحانه بر علیه نظام اقدام می کرده است ، حال که دستگیر می شود و به زندان می رود ، می گوید شکنجه هم نشده است ، جمهوری اسلامی هم ادعا می کند که او خودش برگشته است ، از این

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد36

Jamshid Tehrany به نام خدا اسم من محسن ابوفاضلی است. بچه تهران هستم. به خاطر کسری مالی از ایران خارج شدم و رفتم به ترکیه برای کار کردن. بعد از یک ماه که کار جور نشد و یک کمی اذیت شدم، شخصی به پست من خورد و گفت که از لحاظ کاری من جایی را سراغ دارم که هم کار خوب دارد و هم دستشان باز است و اگر خواستی می توانند شما را به اروپا ببرند. آن هوادار من را برد به یک جایی و گفت کار ما و هویت ما این است، تو سه چهار ماه می آیی عراق دوره آموزشی می بینی توی سازمان مجاهدین، اگر خواستی همانجا می مانی دو سال برجی ششصد الی

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد35

Esmaili من تیمور اسماعیلی هستم اهل استان خراسان بچه قوچان هستم. در اواخر سال 80 در یکی از نقاط مرزی توسط یکی از دوستان که ایشان رابط سازمان بود، جذب سازمان شدم و از طریق پاکستان به صورت هوایی به عراق رفتم. موضوع این بود که دوست من در مقابل سؤالاتی که از او می کردم وضعیت آنجا چطوری است و به چه شکلی است، ایشان می گفت شما می آیی آنجا بعد از دو ماه، سه ماه می مانی، اگر دوست داشتی، انتخاب می کنی و می مانی در سازمان مجاهدین در عراق، اگر هم دوست نداشتی ما به تو کیس سیاسی می دهیم و به عنوان یک فرد سیاسی می

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد34

Javaherian *آقای مهدی جواهریان علتی که باعث شد شما بروید داخل سازمان و کل پروسه ای که تا برگشت به ایران طی کردید را به طور خلاصه برای ما بگویید. _من سال 79 از ایران خارج شدم و علت خارج شدنم هم برای پیدا کردن کار بود که به صورت قانونی با پاسپورت خودم از مرز بازرگان به ترکیه رفتم. قبل از رفتنم شماره تلفنی را تهیه کردم که این شماره تلفن برای تماس گرفتن با نفراتی از سازمان بود. این شماره تلفنها مربوط به آلمان و انگلیس بود. من وقتی خواستم به ترکیه بروم، مشکلی که وجود داشت محدودیت ایجاد می کردند برای کسانی
فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31