رفتي و روز مرا تيره تر از شب كردي
بي تو در ظلمتم ، اي ديده نوراني من
بي تو ، اشك و غم و حسرت، همه مهمان منند
قدمي رنجه كن از مهر به مهماني من
صفحه ي روي ز انظار نهان مي دارم
تا نخوانند بر اين صفحه پريشاني من
پدر و مادرهايي كه يقين دارند فرزند آنها هيچ تمايلي به دوري از آنها و ماندن در سازمان مجاهدين ندارد ، دردي مضاعف را تحمل مي كنند ، رنج دوري فرزندان و غم جانكاه اين كه كاري نمي توانند براي فرزندشان انجام دهند.
پدر مراد علي صادقي يكي از همين آدمها است .براي ديدن اشكها و حرفهايش اينجا را كليك كنيد.