تاریخچه مختصری از سازمان مجاهدین خلق تا قبل از آغاز عملیات آزادی عراق

بنیانگذاری در ایران: ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۱

در سپتامبر ۱۹۶۵، یک گروه کوچک از دانشجویان دانشگاه تهران شروع به دیدار و گفتگو در خصوص مبارزه مسلحانه به منظور سرنگون کردن محمدرضا شاه پهلوی، که آنان وی را دستنشانده آمریکا به حساب می آوردند، نمودند.[۱] تفاوت آنان با سایر گروه های ضد شاه در اقدامات خشونت آمیز آنان بود و اینکه آنان یک ایدئولوژی از ترکیب اسلام شیعی و مارکسیسم بوجود آوردند، که هر دوی آنها به اعتقاد مجاهدین دارای بنیان های مبارزه انقلابی بودند. انتخاب نام آنان – مجاهدین خلق – منعکس کننده ریشه های مارکسیسی و اسلامی گروه است. [۲]

سازمان مجاهدین خلق اعضا و هواداران خود را (بطور خاص از میان دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه در میان طبقه متوسط) با سیاست اجتماعی مارکسیسی خود، فرصت های زندگی جمعی، ضدیت با نفوذ ایالات متحده در ایران، و حمایت از دولتی که ایده های اسلامی را منعکس می کرد – بر خلاف گروهای چپ سنتی – جذب می نمود. اعضا به زندگی جمعی و اشتراکی تشویق میشدند، که در آن مکان ها محدودیت های سخت اجتماعی و اشتراک در دارایی ها اعمال میگردید. آنان اقتصاد مارکسیسی، تئوری های انقلابی، اصول و روش های جنگ چریکی، و شهادت طلبی شیعی را مورد مطالعه قرار میدادند. برخی اعضا در اردوگاه های سازمان آزادیبخش فلسطین در اردن و لبنان آموزش دیدند.

پلیس مخفی شاه به سرعت به درون سازمان نفوذ کرد و اولین طرح حمله تروریستی سازمان مجاهدین خلق، که شبکه برق تهران را هدف قرار داده و برای اجرا در اوت ۱۹۷۱ برنامه ریزی شده بود، را در هم شکست. تقریبا نیمی از اعضای سازمان مجاهدین خلق دستگیر شدند، و سه بنیانگذار آن بعدا اعدام گردیدند. [۳]

علیرغم این شکست در برابر دولت، سازمان مجاهدین خلق به عضوگیری و کسب حمایت مادی، هم بصورت محلی و هم بصورت بین المللی، با جذب نیرو در دانشگاه ها و در داخل زندان ها و جذب کمک مالی از روشنفکران، بازار (طبقه متوسط شیعی سنتی)، و مهاجران ایرانی در خارج ادامه داد.

بعد از ناکامی در اولین اقدام، سازمان مجاهدین خلق تعدادی حملات خشونت بار را بر روی طیفی از اهداف دولت و اهداف غربی که ظاهرا پشتیبان شاه به حساب می آمدند اجرا نمود. [۴] این حملات شامل سوء قصد نسبت به جان سرهنگ ارتش آمریکا لوئیز هاوکینز در سال ۱۹۷۳ و سوء قصد به جان دو افسر دیگر ارتش سرهنگ پل شافر و سرهنگ جک ترنر در سال ۱۹۷۵ میشود. بعلاوه اقدامی در ۲۸ اوت ۱۹۷۶ صورت گرفت که منجر به کشته شدن پیمانکاران غیر نظامی آمریکایی رابرت کرونگارد، ویلیام کوترل، و دونالد اسمیت شد. [۵]

تنها عضو کمیته مرکزی اصلی سازمان مجاهدین خلق که در زندان از مرگ نجات یافت مسعود رجوی بود. وی یک سازمانده کاریسماتیک است که به سرعت زمانی که از زندان همراه با سایر معارضان زندانی در ژانویه ۱۹۷۹ آزاد گشت رهبری گروه را خود به دست گرفت. در میان بسیار متحدان تاکتیکی اولیه، رجوی خود را با خمینی و انقلاب اسلامی همسو نشان داد.

بهرحال، در ابتدای انقلاب، خمینی نسبت به مقاصد رجوی و تمایل مارکسیسی سازمان مجاهدین خلق و محبوبیت فزاینده اش دچار شک بود. به عنوان بخشی از کوشش های انجام شده جهت سرکوب مخالفین، خمینی انتظار سازمان مجاهدین خلق بعلاوه سایر گروهای چپی و سکولار که بخشی از یک ائتلاف بزرگ علیه شاه بودند را جهت شرکت در دولت جدید برآورده نکرد. او جلوی رجوی را برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان سال ۱۹۷۹، و سایر اعضای سازمان مجاهدین خلق را جهت کسب کرسی در مجلس، و سپس حضور رجوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰ را گرفت. [۶]

بعد از ناکامی در برابر اتحاد با خمینی، سازمان مجاهدین خلق دست به اولین تغییر موضع بزرگ در اتحاد با نیروها و پلاتفرم مردمی خود، که در مرکز کوشش هایش جهت بقا قرار داشت، زد. در اواسط سال ۱۹۸۱، با رئیس جمهور ایران ابوالحسن بنی صدر بر علیه حزب جمهوری اسلامی مقتدر خمینی رابطه بر قرار نمود و خواستار اصلاحات اجتماعی شد. [۷] بعد از اینکه خمینی دفاتر و روزنامه های سازمان مجاهدین خلق را بست و بنی صدر را در ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱ از ریاست جمهوری خلع نمود، سازمان مجاهدین خلق اعلام "مبارزه مسلحانه" بر علیه حزب جمهوری اسلامی با هدف سرنگون کردن رژیم خمینی کرد. سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران (یا، همانطور که سازمان مجاهدین خلق اشاره میکند "ملا ها") تا به امروز هدف مقدم سازمان مجاهدین خلق باقی مانده است.

سازمان مجاهدین خلق حملات خشونت آمیزی را علیه اهداف حزب جمهوری اسلامی پیش برد. جاه طلبانه ترین حمله که به سازمان مجاهدین خلق منتصب است مربوط به بمب گذاری در مرکز حزب جمهوری اسلامی در تهران در ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱ می باشد. این حمله موجب کشته شدن بیش از ۷۰ عضو رهبری ایران، از جمله آیت الله بهشتی، که هم دبیر کل حزب و هم رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی بود، گردید. یک اقدام قابل توجه دیگر سازمان مجاهدین خلق بمب گذاری در ژوئن ۱۹۸۱ بود که به صورت جدی رهبر فعلی جمهوری اسلامی، آیت الله علی خامنه ای را مجروح نمود که به محدودیت در استفاده از دست راست وی منجر گردید. [۸]

اگر چه رجوی و رهبری سازمان مجاهدین خلق به انجام تظاهرات بزرگ در تهران، از جمله یک مورد که ادعا میشود ۵۰۰ هزار نفر را بدون اعلام قبلی به خیابان ها کشاند، دست زدند [۹] اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران متعلق به خمینی بی رحمانه سازمان مجاهدین خلق را سرکوب نمود و هزاران نفر از اعضا و هواداران آنرا دستگیر و اعدام کرد. شورش مسلحانه مجاهدین خلق طراحی ضعیف و عمر کوتاهی داشت. در ۲۹ ژوئن ۱۹۸۱، رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق و بنی صدر با یک بوئینگ ۷۰۷ ربوده شده از نیروی هوایی ایران به پاریس فرار کردند. بخش کوچکی از بدنه سازمان به دنبال رهبری به اروپا، کردستان ایران، یا با عبور از مرز به عراق رفتند که در آنجا ها آنان جوامعی را تشکیل دادند.

در حالیکه رهبری سازمان مجاهدین خلق در تبعید بود، شبکه زیر زمینی که در ایران باقی مانده بود به طراحی و هدایت حملات خود به منظور بی ثبات کردن رژیم خمینی، از جمله بمب گذاری در اوت ۱۹۸۱که منجر به کشته شدن رئیس جمهور و نخست وزیر ایران گشت، ادامه داد. میزان تلفات در حملات سازمان مجاهدین خلق قابل بحث است. سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که صرفا به مکان های دولتی جمهوری اسلامی و اهداف نظامی حمله نموده است، اما جمهوری اسلامی و گروه های ضد سازمان مجاهدین خلق مدعی هستند که سازمان مجاهدین خلق اقدام به ربودن چندین هواپیما نموده و هزاران غیر نظامی را بطور مستقیم یا غیر مستقیم کشته است. [۱۰]

تبعید در فرانسه: ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶

رجوی و بنی صدر وقتی به پاریس رسیدند شورای ملی مقاومت را تشکیل دادند که یک سازمان فراگیر برای گروه های معارض ایرانی بود که در مخالفت با خمینی و جمهوری اسلامی نقطه اشتراک داشتند که رجوی و بنی صدر به عنوان مسئولین آن محسوب میگردیدند. شورای ملی مقاومت خواهان حمایت سیاسی و مالی از جانب دولت های غربی و افرادی که با جمهوری اسلامی مخالف بودند شد و اقدام به معرفی خود به عنوان یک دولت جایگزین در برابر جمهوری اسلامی نمود که تقلیدی از سازمان آزادیبخش فلسطین بود. در اقدامی دیگر رجوی برای حفظ خود فلسفه مارکسیست-اسلامی را در پوشش شورای ملی مقاومت از نظر اروپائیان و آمریکایی ها مخفی نمود و در عوض یک پلاتفرم جدید بوجود آورد که ارزش های سیاسی از قبیل دولت سکولار، انتخابات آزاد، آزادی بیان، حقوق برابر زنان، حقوق بشر، و اقتصاد بازار آزاد را ارائه نمود که تنها برخی از آنها در گذشته مورد تأیید سازمان مجاهدین خلق بود. سازمان همچنین خواهان خودمختاری برای کردستان و بازگشت تبعیدیان ایرانی گشت. [۱۱]

شورای ملی مقاومت خود را به سبک پارلمان در تبعید برای مقاومت ایران ارائه نمود، که تحت ریاست رجوی برای برقراری جمهوری دموکراتیک اسلامی در ایران مبارزه میکرد. این شورا یک کارزار روابط عمومی به منظور نشان دادن سرکوب های جمهوری اسلامی ایران به پیش برد و اطلاعاتی در خصوص این عملکرد جمهوری اسلامی ایران در اختیار دولت های غربی قرار داد. این گروه پیام خود را از طریق رسانه های خود، از جمله نشریه و ایستگاه رادیویی پخش می نمود.

اگر چه یک بخش بزرگ از هزینه های شورای ملی مقاومت توسط صدام حسین تأمین میگشت و مقداری هم از جانب عربستان سعودی می آمد، ولی شورای ملی مقاومت از طریق کلاهبرداری نیز پول بدست می آورد. [۱۲] برای مثال، تا همین اواخر، هواداران سازمان مجاهدین خلق در فرودگاه ها و پارک های عمومی، اغلب با نشان دادن عکس های تکان دهنده از زنانی که توسط جمهوری اسلامی شکنجه شده اند، با ادعای جمع آوری پول برای قربانیان حقوق بشر در ایران ولی در عوض سرازیر کردن پول به جیب سازمان مجاهدین خلق، کمک مالی جمع میکردند. FBI هفت هوادار سازمان مجاهدین خلق را که بیش از یک میلیون دلار برای یک انجمن خیریه ساختگی به نام کمیته حقوق بشر در ایران، در فرودگاه بین المللی لس آنجلس، پول جمع کرده بود دستگیر نمود. [۱۳] کمیسیون خیریه بریتانیا، یک انجمن خیریه ساختگی دیگر سازمان مجاهدین خلق به نام ایران اید، بعد اینکه مشخص شد که "هیچ ارتباطی بین پول های کمک شده توسط مردم انگلستان (تقریبا ۵ میلیون پوند در سال) و امور خیریه ای در ایران وجود ندارد"، را بست.[۱۴] دادگاه عالی آلمان چندین خانه امن، خوابگاه، و مراکز تجمع سازمان مجاهدین خلق، بعد از اینکه تحقیقات مشخص کرد که سازمان مجاهدین خلق با کلاهبرداری بین ۵ تا ۱۰ میلیون دلار از کمک های تأمین اجتماعی برای بچه های سازمان که در ابتدای جنگ اول خلیج فارس به اروپا فرستاده شدند بدست آورده است، را بست.[۱۵]

در حالیکه رجوی بطور فزاینده ای شورای ملی مقاومت را از یک سازمان فراگیر به یک شعبه از سازمان مجاهدین خلق تبدیل میکرد، شرکای اولیه از این کنسرسیوم، از جمله حزب دموکرات کردستان ایران، جدا شدند. خود بنی صدر در مارس ۱۹۸۳ از شورای ملی مقاومت کناره گرفت و رجوی دختر بنی صدر، که با وی در سال قبل از آن ازدواج کرده بود، را طلاق داد.

در سال ۱۹۸۵، رجوی اعلام نمود که وی مریم عضدانلو، همسر همکار نزدیک خود مهدی ابریشم چی را به عنوان همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق منصوب کرده است. مریم بزودی از شوهر خود طلاق گرفت و با رجوی ازدواج نمود. آنها با هم "انقلاب ایدئولوژیک"، که در طول زمان سازمان مجاهدین خلق را به یک گروه فرقه ای تبدیل نمود، را به پیش بردند.[۱۶]

نقل مکان به عراق جهت جنگ برای صدام: ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸

بعد از اشغال ایران، صدام حسین شروع به تأمین مالی سازمان مجاهدین خلق نمود تا آنان را قادر سازد مبارزه تبلیغات اروپایی شورای ملی مقاومت علیه جمهوری اسلامی را در عوض اطلاعاتی که سازمان مجاهدین خلق میتوانست در خصوص ایران بدهد گسترش دهند. در سال ۱۹۸۶، در عوض کمک ایران در تأمین آزادی گروگان های فرانسوی در لبنان، فرانسه اقدام به اخراج رهبری سازمان مجاهدین خلق و پایان دادن به استفاده از فرانسه به عنوان مقر اروپایی اش نمود. در آن سال، کادر رهبری مجاهدین خلق دعوت صدام جهت انتقال گروه به عراق را پذیرفتند تا ظاهرا برای جنگ علیه جمهوری اسلامی به مرزها نزدیک تر باشند ولی در واقع به نیروهای صدام پیوسته و همراه وی وارد جنگ شدند.[۱۷]

صدام به سازمان مجاهدین خلق حفاظت، پول، سلاح، مهمات، خودرو، تانک، تعلیمات نظامی، و حق استفاده از زمین (ولی نه مالکیت) اعطا نمود. با این منابع، رهبری سازمان مجاهدین خلق مراکز تجمع جدیدی در عراق احداث کرده و هواداران سازمان در ایران و سایر نقاط را تشویق به نقل مکان به عراق کرد.[۱۸] تقریبا ۷۰۰۰ عضو، که تقریبا ۸۰% جمعیت سازمان مجاهدین خلق در تبعید را تشکیل میداد، به این اردوگاه ها رفتند. رجوی نیروهای خود در عراق را ارتش آزادیبخش ملی نامید که همان سازمان مجاهدین خلق اما به صورت یک گروه شورشی با نامی مقبول تر بود.

سازمان مجاهدین خلق در برابر حمایت های صدام خدماتی همچون دادن اطلاعات در خصوص جمهوری اسلامی، خدمات بازجویی و ترجمه، و کمک های مستقیم نظامی عرضه میکرد. سازمان مجاهدین خلق چندین حمله در طول مرز به داخل ایران انجام داد و با نیروهای نظامی و سپاه پاسداران ایرانی، بعضا در همکاری با نظامیان عرافی، درگیر شد.

در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۸، بلافاصله بعد از اعلام آتش بس از جانب خمینی، سازمان مجاهدین خلق بزرگترین عملیات خود را انجام داد. عملیات فروغ جاویدان که امید میرفت آخرین ضربه را به جمهوری اسلامی ایران بزند. رجوی امیدوار بود که با نمایش نیروی انسانی خود، سازمان مجاهدین خلق میتواند یک شورش داخلی را در ایران بوجود آورد. او به تمامی نیروهای خود در عراق فرمان داد تا ایران را اشغال نمایند و هر گردان ارتش آزادیبخش را مأمور آزاد سازی یک استان نمود و انتظار داشت که نظامیان ایرانی و مردم از سازمان مجاهدین خلق حمایت نموده و علیه جمهوری اسلامی به پا برخیزند. بهرحال، تصورات نظامی و حمایت مردمی در ایران ماده نشد – حداقل بخشی به خاطر اینکه سازمان مجاهدین خلق خود را با شروع کننده جنگ متحد نموده و مدافعان ایرانی را کشته بود – و عملیات توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در هم شکسته شد. عملیات فروغ جاویدان جهت اشغال ایران بیش از ۱۵۰۰ کشته برای ارتش آزادیبخش ملی بجا گذاشت (حدود یک چهارم شورشیان مجاهدین خلق که در عراق زندگی میکردند) و رژیم ایران را وادار به اعدام های گروهی بیش از ۴۰۰۰ نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق در ایران نمود.[۱۹] در هر صورت (همانطور که در پیوست B تشریح شده است)، رهبری رجوی از خصوصیت شبه نظامی ارتش آزادیبخش ملی و شکست در مأموریت مربوطه استفاده نمود و کنترل خود را بر سازمان مجاهدین خلق متمرکز کرد و یک سری تغییر سیاست که ادامه تبدیل فزاینده سازمان درونگرای مجاهدین خلق به یک فرقه بود را به اجرا گذاشت.

تبعید در عراق، ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۳

علیرغم "موفقیت ها"ی نظامی بسیار سازمان مجاهدین خلق، این عملیات در تعیین سرنوشت جمهوری اسلامی ایران ناموفق بود و در عوض نظر منفی مردم ایران را علیه سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا بخاطر تمایل سازمان به کشتن مدافعان ایرانی بوجود آمده بود تقویت نمود. اگر چه سازمان از سال ۱۹۸۸ هیچ اقدام نظامی در مقیاس بزرگ انجام نداده است، اما سازمان مجاهدین خلق به اعمال خشونت در ایران و خارج از ایران، با هدف قرار دادن دولت یا ارتش ایران، ولی بعضا با مجروح کردن و کشتن عابران، ادامه داده است. برخی از این حملات در ایالات متحده و اروپا نیز اتفاق افتاده اند. سازمان مجاهدین خلق اغلب مدعی است که بخاطر حملاتی که از جانب سازمان های بدون وابستگی یا جداشده از سازمان صورت گرفته متهم گردیده است. بهرحال، سازمان مجاهدین خلق، از طریق شورای ملی مقاومت خودش، مسئولیت بیش از ۳۵۰ حمله را تنها در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ پذیرفته است.[۲۰]

خدمات سازمان مجاهدین خلق به صدام بعد از جنگ ایران و عراق نیز ادامه یافت. برای سالیان، گروه خدمات امنیتی در مناطق پیرامون اردوگاه های خود ارائه می نمود. در جریان وقایع بعد از جنگ اول خلیج فارس، اعتقاد عمومی بر این بود که سازمان مجاهدین خلق به صدام در سرکوب خشونت بار قیام شیعیان و کردها در سال ۱۹۹۱ کمک نموده است.[۲۱] مقامات سازمان مجاهدین خلق قویا هرگونه دخالت در جنایات صورت گرفته علیه شیعیان و کردها را تکذیب میکنند و مدعی هستند که آنان توسط نیروهای مشترک کرد و ایرانی مورد حمله قرار گرفته و سازمان حتی از خود دفاع هم نکرده است.[۲۲] بهرحال، اتهامات همکاری نزدیک گروه با صدام با گزارش های مطبوعاتی تقویت میشوند که از مریم رجوی نقل قول شده است که به اعضای خود فرمان میدهد که "کردها را زیر تانک خود بگیرند، و گلوله های خود را برای پاسداران انقلاب نگاه دارند" [۲۳]. این امر همچنین مصادف با اعطای مدال رافدین – یک مدال پر افتخار در ارتش عراق – به مسعود رجوی بود. هر آنچه که واقعیت مطلب باشد، بسیاری از مردم عراق اعتقاد دارند که سازمان مجاهدین خلق از جانب صدام دست به خشونت علیه شیعیان و کردها زده است.[۲۴]

جذب نیرو یک چالش عمده در برابر سازمان مجاهدین خلق از زمان فرار از ایران در سال ۱۹۸۱ بوده است. بعد از اتحاد با صدام و انتخاب عراق به عنوان پایگاه اصلی، سازمان مجاهدین خلق با افت حتی بیشتری از پیوستن داوطلبان مواجه شد. یک روش جذب نیرو مورد استفاده سازمان مجاهدین خلق، با کمک دولت صدام به مورد اجرا گذاشته شد. به زندانیان جنگی ایرانی از جنگ ایران و عراق پیشنهاد شد تا بین رفتن به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق و نهایتا باز گشت به ایران و یا باقی ماندن در اردوگاه های اسرا در عراق یکی را انتخاب کنند.[۲۵] در نتیجه، صدها نفر پیوستن به سازمان مجاهدین خلق را انتخاب کردند؛ بهرحال، آنان به ایران بازگردانده نشدند.

سازمان مجاهدین خلق طبیعتا به دنبال معارضین ایرانی بود، ولی همچنین سایر ایرانیان را با استفاده از وعده های دروغ جذب می نمود. در میان کسانی که هدف جذب قرار میگرفتند پناهندگان اقتصادی ایرانی، افراد محتاج به کمک های مالی، و خانواده های اعضای سازمان هم بودند. بسیاری از کسانی که جذب شدند از طریق دادن وعده های دروغ برای کار همراه با حقوق، اعطای زمین، کمک در دریافت پناهندگی، دیدار آزاد با خانواده، امکانات بهداشت و درمان عمومی، و حتی ازدواج بوده است. لذا کاملا بدیهی است که بسیاری از عضوگیری های سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۹۸۶ "داوطلبانه" نبوده باشند.

تقریبا تمامی اعضای مجاهدین خلق مجبور بودند که مدارک هویتی خود را تسلیم رهبری به منظور "حفظ و نگهداری" نمایند. سازمان مجاهدین خلق حالا ادعا میکند که این مدارک تا زمانی که توسط بمباران های نیروهای ائتلاف در جریان عملیات آزادی عراق از بین رفتند به خوبی حفظ شده بودند. در حال حاضر اغلب اعضای سازمان مجاهدین خلق فاقد گذرنامه بوده و عملا بدون کشور محسوب میشوند. با مصادره مدارک هویتی و اجتناب از قانونی نمودن حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق در زمان صدام، رهبری اعضا را تحت اجبار در اردوگاه های سازمان در عراق نگاه میداشت و آنان را تهدید می نمود که اگر از اردوگاه خارج شوند دستگیر شده و برای ورود غیر قانونی به عراق محاکمه و مجازات و نهایتا به ایران بازگردانده خواهند شد که با خطر محاکمه مجدد و حتی اعدام مواجه خواهند گردید.

در سال ۱۹۹۷، وزیر خارجه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را به عنوان یک سازمان تروریست خارجی متعاقب قانون ضد تروریسم و مجازات اعدام عملی در سال ۱۹۹۶ معرفی نمود. [۲۶] برخی دیگر از دولت های غربی، شامل انگلستان، کانادا، استرالیا، و اتحادیه اروپا، از آن زمان سازمان مجاهدین خلق را به عنوان یک سازمان تروریست و یا سازمانی که نباید کمک مالی دریافت کند لیست کرده اند. [۲۷] این امر تمامی کوشش های سازمان مجاهدین خلق جهت جمع آوری کمک مالی را غیر قانونی میکند (همینطور شورای ملی مقاومت که آنهم در سال ۲۰۰۳ به عنوان یک سازمان تروریست خارجی معرفی شد). در سال ۲۰۰۱، تحقیقات جنایی از فعالیت های پول شویی در آمریکا، انگلستان، و آلمان پرده برداشت. از آن زمان، چندین عضو سازمان مجاهدین خلق برای کلاهبرداری در امر جمع آوری کمک مالی برای یتیم خانه ها و انجمن های خیریه فرضی و سپس مصرف پول های جمع آوری شده برای تهیه سلاح و تجهیزات مخابراتی برای سازمان دستگیر و محاکمه شدند. [۲۸]

FBI هسته هایی از سازمان مجاهدین خلق را در چندین شهر آمریکا کشف نمود. این هسته ها شامل تعداد زیادی عضو ایرانی، که هزاران نفر از آنان با کمک سازمان مجاهدین خلق به آمریکا قاچاق شده بودند، نیز میشدند. دستگیری مریم رجوی در پاریس در سال ۲۰۰۳ در ارتباط با تحقیقات FBI بود که مدارکی بدست آورد که ادامه موارد مالی غیر قانونی را بر ملا میکرد. پلیس هنگام دستگیری مریم رجوی ۹ میلیون دلار نقد همراه با مدارکی که مشخص میکرد سازمان مجاهدین خلق دارای حساب های بانکی است که برخی حاوی ده ها میلیون دلار است کشف نمود.[۲۹] اعضای سابق اشاره میکنند که سازمان مجاهدین خلق همچنین بر روی سهام و اموال شخصی، از قبیل هتل ها و کلوب های شبانه در دبی و سایر کشورها، سرمایه گذاری میکند.

از طریق شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین خلق به معرفی اش به عنوان یک سازمان تروریست خارجی و سایر اتهاماتش بوسیله یک کارزار روابط عمومی واکنش نشان داد تا خود را در آمریکا و اروپا به عنوان یک گروه معارض مشروع عرضه نماید. [۳۰] این کوشش ها (در ترکیب با کارزار جمع آوری کمک های مالی) با موفقیت هایی همراه بود، اگر چه شورای ملی مقاومت میزان حمایت خود در غرب را با ادعاهای گمراه کننده ای همچون "اکثریت اعضای کنگره آمریکا و پارلمان های بریتانیا، ایتالیا، بلژیک، لوکزامبورگ، سوئد، نروژ، و پارلمان اروپا و تعداد کثیری از پارلمانتر های دانمارک، فرانسه، آلمان، هلند، سوئیس حمایت خود از شورای ملی مقاوت و رئیس جمهور منتخب آنرا اعلام نموده اند" بزرگنمائی میکند. [۳۱]

اگر چه بسیاری از قانونگذاران در واقع نامه هایی را در حمایت از دموکراسی در ایران یا حتی در دفاع از مخالفت سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی ایران – عملی که برخی اوقات خبرنگاران و محققین را در خصوص میزان پایگاه مردمی سازمان مجاهدین خلق گمراه نمود – به امضا رسانده اند، ولی قانونگذاران بسیار کمی در غرب بطور فعال از سازمان مجاهدین خلق حمایت کرده یا در خصوص این گروه اطلاعات دارند. تحلیل خواسته شده از جانب ستاد مشترک در دوران عملیات آزادی عراق مشخص میکند که حمایت سازمان مجاهدین خلق در کنگره قابل ملاحظه نبوده است. [۳۲] افرادی از کنگره که ظاهرا سازمان مجاهدین خلق را با دید مثبت نگاه میکنند در واقع مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران هستند و یا اینکه تعداد قابل ملاحظه ای ایرانی-آمریکایی در حوزه خود دارند. سایرین به سادگی اطلاعات غلط دریافت کرده اند. [۳۳]

به دنبال کنفرانس های مطبوعاتی شورای ملی مقاومت در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ که برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران را برملا کرد، سازمان مجاهدین خلق از بازسازی حمایت سیاسی برخوردار شد. [۳۴] برای مثال، در کنفرانس مطبوعاتی سال ۲۰۰۵، پرزیدنت جرج بوش اعلام نمود که برنامه هسته ای ایران به این دلیل برملا شد که "یک گروه معارض آنرا برای جهان آشکار ساخت". [۳۵] بهرصورت، این حمایت در راستای تمایل به اجرای عملیات تغییر رژیم در ایران بوجود آمد، و وضعیت موجود به این ترتیب است که علاقه شدید اولیه به تغییر رژیم به میزان زیادی کاهش یافته است.

سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که بطور رسمی استفاده از خشونت را در سال ۲۰۰۱ رد کرده است. اگر چه مدارک فوق العاده کمی دال بر این تصمیم چه به زبان انگلیسی و چه به زبان فارسی در دسترس میباشد، ولی کمیسیون فرجام خواهی سازمان های ممنوعه POAC در انگلستان ادعای سازمان مجاهدین خلق بر مبنای مشاهده نشدن حملاتی که از سال ۲۰۰۱ مسئولیت آن از جانب سازمان پذیرفته شده و یا به گروه منتصب شده باشد (به غیر از یک مورد در سال ۲۰۰۲ که سازمان مجاهدین خلق به سرعت ادعای خود را پس گرفت) قبول کرد. این یک تغییر سیاست اساسی با توجه به اینکه، همانطور که قبلا اشاره شد، سازمان مجاهدین خلق مسئولیت اجرای بیش از ۳۵۰ حمله در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ را پذیرفته است، به حساب می آمد. به این دلیل، در کنار موضوعات مربوط به روند قانونی، انگلستان نام سازمان مجاهدین خلق را از لیست سازمان های ممنوعه خود حذف کرد. [۳۶] در ژانویه ۲۰۰۹، اتحادیه اروپا نام گروه را از لیست تروریستی به دلایل بروکراتیک حذف نمود. [۳۷]

ممکن بود تغییراتی در وضعیت رهبری سازمان مجاهدین خلق نیز بوجود آید. از زمان شروع عملیات آزادی عراق، مسعود رجوی ناپدید شده است. مشخص نیست که آیا او مخفی گردیده یا اینکه حتی هنوز زنده باشد. در غیاب وی، مریم رجوی، "رئیس جمهور منتخب" ایران، بر طبق گفته شورای ملی مقاومت، تنها رهبر قابل رؤیت سازمان مجاهدین خلق است. بهرحال، تصاویر هم مسعود و هم مریم رجوی همچنان در تمامی ساختمان های اردوگاه اشرف نصب هستند.

[۱] این پیوست به طور عمده بر مبنای نوشته آبراهامیان در سال ۱۹۹۲ تنظیم گردیده است، که یک بررسی جامع در خصوص سازمان مجاهدین خلق از زمان پیدایش تا قبل از پایان جنگ ایران و عراق می باشد.

[۲] در انگلیسی نام این سازمان به صورت های MKO و PMOI نیز علاوه بر MeK نشان داده میشود. همچنین هجی واژه مجاهدین به انگلیسی بصورتهای متفاوت وجود دارد.

[۳] در واقع، اکثریت کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق نهایتا اعدام گردیدند.

[۴] پیوست C منتخبی از حملات اجرا شده از جانب سازمان مجاهدین خلق را ارائه می نماید.

[۵] سازمان مجاهدین خلق مدعی است که این آمریکایی ها توسط اعضای یک گروه انشعابی که اسلام را نفی نموده و در اوایل سال ۱۹۷۵ از سازمان مجاهدین خلق جدا شدند کشته شده اند. این سازمان همچنین ادعا میکند که افراد گناهکار در این قضیه بعدا توسط نیروهای امنیتی شاه دستگیر شده و اعدام گردیدند (نوشته Slavin سال ۲۰۰۷ صفحه ۱۶۸؛ نوشته Abrahamian سال ۱۹۹۲ صفحه ۱۶۳).

[۶] نوشته Bruck سال ۲۰۰۶.

[۷] نوشته Waldman سال ۱۹۹۴.

[۸] نوشته Pear سال ۱۹۸۹.

[۹] نوشته Abrahamian سال ۱۹۹۲، نوشته Singleton سال ۲۰۰۳.

[۱۰] "یادداشت ایران در محکومیت قطعنامه آمریکا در معرفی سپاه پاسداران به عنوان تروریست"، سال ۲۹۹۷؛ نوشته Khodabandeh سال ۲۰۰۸.

[۱۱] نوشته MIPT سال ۲۰۰۷a.

[۱۲] نوشته MIPT سال ۲۰۰۷b

[۱۳] نوشته Agarwal در سال ۲۰۰۴؛ نوشته Mcdermott در سال ۲۰۰۱.

[۱۴] نوشته Baldwin سال ۲۰۰۰.

[۱۵] نوشته Moni سال ۲۰۰۳؛ نوشته Krikorian سال ۲۰۰۱.

[۱۶] این تغییر و نیز خصوصیات فرقه ای سازمان مجاهدین خلق در پیوست B مورد مطالعه قرار گرفته است.

[۱۷] سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که وقتی از فرانسه اخراج شد هیچ گزینه ای به غیر از رفتن به عراق نداشته است. بهرصورت، فرانسه تنها چند تن از رهبران سازمان مجاهدین خلق را در سال ۱۹۸۶ اخراج نمود، و ۱۴ نفر را در سال ۱۹۸۷ به گابن فرستاد (نوشته Ibrahim سال ۱۹۸۷). البته، تقریبا تمامی آنان، بعد از اینکه اعتصاب غذا به مدت ۴۰ روز در مقابل سفارتخانه های فرانسه در سراسر اروپا برگزار گردید و تهدید به خودسوزی صورت گرفت، اجازه بازگشت به فرانسه یا اسپانیا را یافتند. ("فرانسه ایرانیان را به گابن اخراج میکند"، ۱۹۸۷؛ "ایرانیان تبعیدی اخراج شده به فرانسه باز میگردند"، ۱۹۸۸). رهبری سازمان مجاهدین خلق بر اساس این ادعا که گروه مربوطه تا آن زمان با موفقیت غرب را در رابطه با "شرارت ها"ی رژیم تهران آگاه نموده است رفتن خود به عراق را توجیه نمود.

[۱۸] بزرگترین مرکز تجمع سازمان اردوگاه اشرف در استان دیاله بود که تقریبا ۲۰ مایل از مرز ایران فاصله دارد. اردوگاه به افتخار همسر اول مسعود رجوی یعنی اشرف ربیعی نامگذاری شده است که توسط نیروهای ایرانی در تهران در سال ۱۹۸۱ کشته شد (نوشته Waldman سال ۱۹۹۴).

[۱۹] نوشته Waldman سال ۱۹۹۴؛ نوشته Taheri سال ۲۰۰۸. سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که ارتش آزادیبخش ملی ۵۵۰۰۰ کشته و زخمی به "نیروهای خمینی" تحمیل نموده است و ۱۲۰۰ کشته و مفقود یا "شهید" ارتش آزادیبخش ملی در جریان عملیات فروغ جاویدان داشته است (نوشته NLA بدون تاریخ؛ نوشته Salavi سال ۲۰۰۱؛ نوشته Shahri شال ۱۹۹۷).

[۲۰] مباحثه لرد آلتون در برابر وزیر کشور انگلستان، سال ۲۰۰۷، پاراگراف ۱۹۰ و ۱۹۱.

[۲۱] نوشته Galbraith سال ۲۰۰۷، نوشته وزارت امور خارجه آمریکا سال ۲۰۰۷.

[۲۲] نوشته Waldman سال ۱۹۹۴.

[۲۳] نوشته E. Rubin سال ۲۰۰۳.

[۲۴] نوشته وزارت امور خارجه آمریکا سال ۲۰۰۷ صفحه ۲۶۴. این البته دلیل مقدم دولت عراق است که خواهان اخراج سازمان مجاهدین خلق می باشد.

[۲۵] نوشته "زندانیان برای مجاهدین" سال ۱۹۹۰.

[۲۶] پیوست D اطلاعات تکمیلی در خصوص لیست سازمان های تروریست خارجی ارائه می نماید. سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که معرفی اش به عنوان یک سازمان تروریست خارجی صرفا به منظور استمالت از رئیس وقت جمهوری اسلامی ایران محمد خاتمی صورت گرفته است. این درست است که ابتدا سازمان مجاهدین خلق در لیست های سازمان های تروریستی سایر ارگان های دولتی، از قبیل لیست تروریستی جهانی مخصوص وزارت خزانه داری که مقدم بر لیست سازمان های تروریست خارجی است وارد نشد. در هر صورت، سازمان مجاهدین خلق یکی از اولین سازمان هایی بود که در لیست سازمان های تروریست خارجی زمانی که این لیست بوجود آمد وارد شد، و در سال ۲۰۰۱ همراه با سایر سازمان های لیست سازمان های تروریست خارجی به لیست وزارت خزانه داری اضافه گردید (نوشته Cronin سال ۲۰۰۳).

[۲۷] سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی که توسط ملل متحد تهیه شده است وارد نشده است زیرا این لیست صرفا شامل گروه هایی که است با القاعده و طالبان در ارتباط می باشند.

[۲۸] نوشته Samii سال ۲۰۰۱.

[۲۹] نوشته Higgins and Solomon سال ۲۰۰۶.

[۳۰] بعد از اینکه شاخه آمریکایی شورای ملی مقاومت به عنوان بخشی از سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۰۳ در لیست گروه های تروریست خارجی اضافه گردید، سازمان مجاهدین خلق به کوشش های خود برای ایجاد گروه های لابی بدون وابستگی رسمی، مانند کمیته سیاست ایران در ایالات متحده و دوستان ایران آزاد در اروپا بوسیله رساندن کمک مالی به تحلیل های ظاهرا مستقل از سازمان مجاهدین خلق توسط شرکت هایی مانند DLA Piper و Global Security Options، و توسط کارزار "Astroturf" (کارزارهایی با مبانی مصنوعی) ادامه داد.

[۳۱] نوشته هواداران شورای ملی مقاومت ایران، بدون تاریخ.

[۳۲] مصاحبه با افسران ستاد مشترک، فوریه ۲۰۰۸.

[۳۳] در نوامبر ۲۰۰۲، ۱۵۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا نامه ای را امضا کردند که خواهان برداشتن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست سازمان های تروریست خارجی بود. بهرحال، نماینده سابق باب نی که در گذشته از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکرد، و سایرین بطور فعال برای مقابله با پیام رسانی سازمان مجاهدین خلق کار کرده اند که در نتیجه بسیاری از کسانی که نامه را امضا نمودند درخواست کرده اند تا امضایشان را پس بگیرند.

[۳۴] نوشته Squassoni سال ۲۰۰۳.

[۳۵] نوشته Squassoni سال ۲۰۰۳. سازمان مجاهدین خلق ادعا کرد که اطلاعات مربوطه مبتنی بر کار اطلاعاتی خودش بوده است، ولی تردید در این رابطه وجود دارد. نظرات در خصوص منبع واقعی بیانگر اینست که ایالات متحده اطلاعات مربوطه را از اسرائیل دریافت نمود و ترتیبی داد تا سازمان مجاهدین خلق آنها را به عنوان اطلاعات خودش عرضه نماید. تئوری دیگر اینست که اسرائیل اطلاعات را بعد از اینکه پسر شاه از بیرون دادن آنها امتناع ورزید به سازمان مجاهدین خلق داد. (نوشته Parsi سال ۲۰۰۷؛ نوشته Dickey سال ۲۰۰۵).

[۳۶] تصمیم انگلستان بر مبنای اطلاعات غیر کامل بود. ظاهرا، نه کمیسیون فرجام خواهی سازمان های ممنوعه و نه دادگاهی که تصمیم مربوطه را گرفت از این موضوع که سازمان مجاهدین خلق مستمرا از JIATF درخواست باز پس گرفتن سلاح هایشان را کرده است بی اطلاع بوده اند.

[۳۷] نوشته تحت عنوان "ایران اتحادیه اروپا را برای خارج کردن نام گروه تروریستی از لیست محکوم کرد" سال ۲۰۰۹.