اسدالله لاجوردی (16)

لاجوردی بر خلاف عرف و انتظار ، پس از عزل خود ، هیچگاه امام و مسئولان را متهم نکرد ، مصاحبه راه نینداخت و خاطرات ننوشت تا ندای مظلومیتش را با بوق و کرنا به گوش همه برساند . یک مرد بی ادعا که به رغم تمام فشارهای قوه ی قضائیه و بیت آقای منتظری هیچگاه اهانت یا ناراحتی از خود بروز نداد

 

زندگی و مبارزات شهید اسدالله لاجوردی

Lajevardi03

• عزل یا استعفا

یکی از سؤال های اساسی که در زمینه ی برکناری لاجوردی از سمت دادستانی انقلاب مطرح است ، این است که آیا وی به میل خود استعفا داد یا توسط شورای عالی قضایی عزل شد ؟

اما حتی اگر برکناری او بر اساس یک عزل رسمی هم بوده باشد ، عرف رایج آن است که نامه ای خطاب به شخص نوشته شود و در آن ضمن تشکر از زحمات و فعالیت های انجام شده ، حکم جایگزینی رابه اطلاع او برسانند ، اما هیچ یک از اینها درباره ی لاجوردی اجرا نشد .

به روایت یار دیرین لاجوردی ، احمد قدیریان ، شورای عالی قضایی لاجوردی را احضار کرده و ضمن یک برخورد بسیار تند از او خواست که استعفا بدهد ، ولی لاجوردی نپذیرفت و گفت من استعفا نمی دهم ، من را بر کنار کنید . (1)

 

اظهارات مهندس جولایی نیز تأییدی بر این گفته هاست ، ایشان می گوید :

" لاجوردی اهل استعفا نبود ، مجموعه هایی که با این نوع فعالیت کردن شهید لاجوردی مخالف بودند و توان تحمل ایشان را نداشتند شهید لاجوردی را از دادستانی بر کنار کردند .." (2)

 

ایشان در توضیح علت این برکناری ، در ادامه ی صحبت های خود می گوید :

" مرتب به ایشان دستور می دادند که آقا این فرد را آزاد کن ... و این با اخلاق شهید لاجوردی سازگاری نداشت . دیدگاه آقای لاجوردی این بود که بگذارید ده سال در این زندان را ببندم و شما پایه های این مملکت و حکومت را مستحکم کنید ، من خودم پس از این ده سال در زندان ها را باز می کنم و می گویم بیاید بروید و مطمئن باشید آنها اصلاح شده از زندان می روند ." (3)

Lajevardi05

اما از آنجایی که دلیلی برای برکناری لاجوردی وجود نداشت ، عده ای از منافقین و مخالفان شروع به جو سازی کردند و با گزارش های ساختگی و خلاف واقع سعی کردند علیه لاجوردی شایعه سازی کنند .

برای مثال مادر یک زندانی منافق نزد شهید بهشتی شکایت کرد که هنگام ملاقات ، پسرش را با انگشتان سیاه شده و ناخن های کشیده دیده است . شهید بهشتی معمار دستگاه قضایی حکومت اسلامی در تماسی با لاجوردی از او می خواهد ترتیبی داده شود تا هر دوی آنها به همراه شهید کچویی و مادر زندانی با منافق مورد نظر ملاقات کنند . در این ملاقات کذب صحبت های آن زن آشکار و حقیقت دسیسه سازی وی روشن می شود . (4)

 

از این نمونه جو سازی ها و گزارش های دروغین فراوان است ، شایعاتی که گاهی تا حد یک شوخی احمقانه مبتذل به نظر می رسید (5) و همه ی آنها تنها سعی در خراب کردن چهره ی لاجوردی داشت .

 

این روند تا جایی ادامه یافت که یک روز بعدازظهر ، حکم دادستان جدید آقای رازینی از طرف شورای عالی قضایی به دادستانی رسید ، آنگاه بدون آن که نامه ی دیگری خطاب به لاجوردی نوشته شود یا از زحمات او تقدیری به عمل آید ، رونوشتی از این حکم را که به امضای پنج تن از آقایان شورای عالی قضایی رسیده بود برای او فرستادند .

 

• تودیع با مسند دادستانی

اگر چنین شیوه ای برای برکناری هر یک از مسئولان دولتی کشور اتفاق بیفتد ، بی تردید از او انتظار اعتراض می رود ، اما لاجوردی پس از آن که حکم برکناری خود را گرفت ، بی سر و صدا به دنبال زندگی عادی خود رفت . او به حجره ی کوچکش در بازار تهران بازگشت و به فروختن دستمال و روسری مشغول شد .

لاجوردی بر خلاف عرف و انتظار ، پس از عزل خود ، هیچگاه امام و مسئولان را متهم نکرد ، مصاحبه راه نینداخت و خاطرات ننوشت تا ندای مظلومیتش را با بوق و کرنا به گوش همه برساند . یک مرد بی ادعا که به رغم تمام فشارهای قوه ی قضائیه و بیت آقای منتظری هیچگاه اهانت یا ناراحتی از خود بروز نداد ، زیرا او دیگر خودش نیز علاقه ای نداشت دادستان باقی بماند .

چون انجام وظیفه در خدمت مسئولینی که از او می خواستند به اقتضای شرایط عمل کند ، از قاطعیتش نسبت به مجرمین بکاهد و قزل حصار ، رجایی شهر و اوین را یکی از پس دیگری تحویل دهد ، برایش ممکن نبود و نمی توانست با دیدن آزادی سران محکوم به اعدام منافقین ، شاهد تبعیض در جمهوری اسلامی باشد . (6)

Lajevardi09

او در مراسم تودیع خود گفت که من از حق شرعی و قانونی خودم می گذرم و سکوت می کنم ، اما حرف هایی در دلم هست که شاید آنها را با خودم به آن دنیا ببرم . در این مراسم که با حضور آقای صانعی برگزار شد ، عده ای از کارکنان دادسرا به جایگزینی لاجوردی اعتراض کردند و با فریادهای " مرگ بر سازشکار " جلسه را به هم ریختند ، اما به درخواست لاجوردی منبی بر احترام به روحانیت ، جلسه به پایان رسید و آقای رازینی به عنوان جانشین لاجوردی معرفی شد . (7)

 

به این ترتیب در اواخر سال 1363 سید اسدالله لاجوردی پس از پنج سال مدیریت در بحرانی ترین شرایط انقلاب و تکیه بر مسند مدعی العموم بزرگترین انقلاب قرن ، بدون هیچ مقاومتی از مسئولیت خود کنار رفت و زندگی عادی خود را از سر گرفت .

با این حال هیچ کس و در هیچ زمانی از لاجوردی جز عشق به امام و انقلاب چیزی نشنید ، هیچ سری از اسرار امنیتی در هیچ کجا و در هیچ شرایطی بر زبان او جاری نشد ، با رسانه های بیگانه مصاحبه نکرد و حرفی نزد که در آن نکته ای بر خلاف انقلاب آورده شود . به او گفتند بد است که یکباره از تمام مسئولیت ها کناره بگیرد ، ولی او پست پیشنهادی را رد کرد ، زیرا اهل تشریفات نبود و برای پست و مقام هم نیامده بود .

اسدالله بادامچیان درارتباط با امتناع لاجوردی از قبول مسئولیت دولتی می گوید :

" از او پرسیدم مگر چه پستی به تو پیشنهاد داده اند ؟ گفت : طولانی ترین عنوان و پست بعد از پیروزی انقلاب . اینها به من می گویند بیا و بشو معاون دادستان کل انقلاب اسلامی ایران در امر نظارت بر حسن اجرای احکام صادره از دادگاه های جمهوری اسلامی ...

من گفتم که از این پست های تشریفاتی قبول نمی کنم ، در ثانی من که خودم دادستان بودم ، شما احکام مرا قبول ندارید و اختلاف نظر داریم ، حالا می گویید بروم بر احکام صادره از دادگاه نظارت کنم ؟ ! " (8)

 

پس از لاجوردی بارها همدوش فرزندش سید حسین به جبهه های جنگ شتافت . حضور او در میان رزمنده ها تأثیر زیادی داشت ، زیرا همه می دیدند کسی که طومار منافقین و معاندین انقلاب را در هم پیچیده و انقلاب را از خطر انحراف نجات داده است ، اینک در کنار آنها می جنگد و در صف غذا می ایستد تا از دریچه ای نان و تخم مرغ بگیرد . (9)

 

اما طولی نکشید که نظام جمهوری اسلامی جای خالی چنین عنصر دلسوز و فداکاری را حس کرد و قیودات شرعی و قانونی ، بار دیگر لاجوردی را از حجره ی بازار به مسند یکی دیگر از حساس ترین مدیریت های نظام کشید .

 

« بخش سوم »

بازگشت به عرصه ی خدمت


فصل اول : ریاست سازمان زندان ها

• مراسم معارفه

در سال 1368 زمانی که کشور دهه ی پر تلاطمی از تاریخ پس از انقلاب خود را پشت سر می گذاشت ، نخستین کابینه ی دولت پس از جنگ تحمیلی تشکیل شد و کشور دوران سازندگی خود را آغاز کرد .

در بعضی از نهادها تغییراتی به وجود آمد و برخی از مسئولان جابجا شدند ، از جمله رئیس سازمان زندان ها ؛ محمد اسماعیل شوشتری که از سمت خویش کناره گرفت و به جمع هیئت وزیران رئیس جمهور وارد شد . اما رفتن شوشتری از سازمان زندان ها ، بیش از آن که برای خود او و دولت آقای هاشمی آثاری به دنبال داشته باشد، برای سازمان نوپای زندانی ها مؤثر بود .

شایعات دائمی در زمینه ی جانشین ریاست سازمان بر سر زبان ها بود تا این که سرانجام بخش خبری صدای جمهوری اسلامی ایران به تمامی تحلیل ها و شایعاتی که درباره ی جانشین های احتمالی آقای شوشتری ، فضای سازمان را انباشته بود خاتمه داد و اعلام کرد :

" حاج سید اسدالله لاجوردی به عنوان رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی _ تربیتی کشور منصوب شده است ." (10)

 

Lajevardi 4

در شهریور 1368 مراسم معارفه ی لاجوردی به عنوان رئیس جدید سازمان زندان ها در ساختمان عاریه ای سازمان در ابتدای چهارراه قصر تهران برگزار شد . در آغاز مجلس ، آیت الله یزدی رئیس قوه قضائیه و آقای اسماعیل شوشتری ریاست پیشین سازمان هر یک چند کلامی سخنرانی کردند .

پس از آن نوبت لاجوردی بود که در میان نگاه های کنجکاو حاضران با پیراهن شیری رنگ ساخت کارگاه خیاطی اوین ، شلوار طوسی و گیوه ی سفید رنگ تابستانی اش ، از پله های سکوی آمفی تئاتر بالا رفت و در چند جمله ی کوتاه اظهار کرد : " من آمادگی همکاری با تمام کسانی که اعتقادی کار می کنند ، دارم ."

ظاهر و کلام لاجوردی که در آنها نه از کت و شلوار اتو کشیده خبری بود و نه جملات پر طمطراق ، در همان مراسم معارفه تا اندازه ای بیانگر شخصیت منحصر به فرد او بود ، اما کسانی که شناخت کافی از او نداشتند ، منتظر ماندند تا در عمل او را ارزیابی کنند .

در همان نگاه اول ، صفا ، صداقت ، سادگی و قاطعیت لاجوردی توجه همه را به خود جلب می کرد ، برای افراد دقیق و عمیق همین صفات کافی بود تا به رفتار عملی و اداری او نیز پی ببرند .

 

پی نوشت:

 

1. ویژه نامه ی روزنامه ی حمایت ، ص 9

2. همان ، ص 14

3. همان ، ص 16

4. گفتگو با مهندس جولایی ، ویژه نامه ی روزنامه ی حمایت ، ص 16

5. برای نمونه آقای محمد علی امانی می گویند زمانی آقای منتظری به قوه ی قضائیه گزارش داده بود که در زندان اوین دستشویی نیست ! آقای لاجوردی خدمت فرزند امام حاج احمد آقا رفتند و گفتند یک نفر را از قوه ی قضائیه برای بازدید بفرستید . برای یک چنین گزارش هایی ما باید هر چند روز یک بار برای توضیح به قوه ی قضائیه می رفتیم . ویژه نامه ی روزنامه ی حمایت ، ص 6

6. آرشیو سخنرانی شهید بهشتی ، لاجوردی در مراسم تودیع با کارکنان دادستان ، 29/2/1262

7. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، مصاحبه با حسین علی نیری ، جلسه ی ششم

8. ویژه نامه ی روزنامه ی حمایت ، ص 28

9. گفتگو با حاج محسن رفیق دوست ، ویژه نامه ی روزنامه ی حمایت ، ص 23 . لاجوردی در پایان مسئولیت دادستانی ، شما ، 31/5/1380

10. سند شماره ی 30 از مجموعه ی حاضر

 

اسدالله لاجوردی (15)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31