با چشم باز ، هشتم شهریور (6)

(کشمیری)همان زمان خانه او در مهرشهر کرج و آریاشهر از بزرگترین انبارهای سلاح و مهمات سازمان است و افراد سطح بالای سازمان در خانه او جمع می شوند . همسرش هم از اعضای فعال منافقین است .

 

Rajayibahonar01

• هفت :

کشمیری بسیار مورد اعتماد همه به خصوص شهید رجایی بود ، تا جایی که امام می فرماید: " شهید رجایی پیش من از این مرد خیلی تعریف می کردند ." سید احمد خمینی ، پسرامام ، هم درباره اعتماد باهنر و رجایی به مسعود کشمیری می گوید :

" زمانی که حزب جمهوری اسلامی منفجر شده بود ، شخصیت های بزرگواری ترور شده بودند و جاهای مختلفی منفجر شده بود . آن شخص جنبش که با منافقین کار می کرد ، یعنی کشمیری ، بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد ، در زمانی که ریاست جمهور ، رئیس مجلس و نخست وزیر و وزرا خدمت حضرت امام می آمدند .

کشمیری دبیر شورای امنیت بود و در جریان همه مسائلی که در آنجا می گذشت بود . معاونت آقای رجایی را که آن موقع ریاست جمهور بودند به عهده داشت . در جلسه معارفه رئیس جمهور ، نخست وزیر و کابینه و رئیس مجلس و بعضی از شخصیت های دیگر با امام ، در سه راه بیت حضرت امام ، آمدند گفتند که آقای کشمیری با یک ساک هست ، که در آن ساک وسایل و چیزهایی است که بناست یادداشت کنند ، گفتگوهایی که بین ریاست جمهور ، نخست وزیر و کابینه با امام است ؛ آنها را باید بنویسند ، کاغذ و قلم و این جور چیزهاست .

ما قرار گذاشته بودیم که هیچ کس را در هر مقامی که باشد اجازه ندهیم با وسیله ای که دستش هست بیاید . برای این که به این نتیجه رسیده بودیم که احتمال تعویض ساک ها ، چمدان ها یا کیف هایی که دست وزرا یا رئیس جمهور و غیره است وجود دارد. ممکن است این تعویض صورت گیرد ، کما این که چنین کاری در سایر کشورها نیست به آزادیخواهان فلسطینی توسط صهیونیست ها صورت گرفته بود .

آمدند گفتند که آقای رجایی می گوید آقای کشمیری که دبیر شوراست ، ایشان بیاید و ایشان همه چیزهای ما را می نویسند . اگر به ایشان هم ما بخواهیم اعتماد نکنیم ، پس دیگر به کی اعتماد کنیم ؟ از همین سه راه بیت آمدند به من چنین حرفی را زدند . من گفتم نه ، ما چنین کاری نمی کنیم و اجازه نمی دهیم . آمدند دوباره گفتند : آقای باهنر و رجایی پیغام می دهند به ما و بالا نمی آیند و می گویند باید آقای کشمیری باشد و این ساکش را بیاورد .

سماجت کردیم و گفتم نه ، چنین اجازه ای را نمی دهیم . کشمیری از ترس این که نکند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام و در آنجا بچه های حفاظت بیت به آن ساک مشکوک شوند و مسئله روشن شود ، به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت . همان کیف در نخست وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند ."

آیت الله خامنه ای هم درباره اعتماد به کشمیری و نفوذ او می گوید :

" کشمیری قبلاً در ارگان دیگری کار می کرد ، بعد به وسیله یکی از افرادی که هم پرورده کشمیری است و الان هم متهم به همکاری با اوست ، البته این اتهام هنوز ثابت نشده و او در زندان است ، به نخست وزیری راه پیدا کرده بود و در بخشی از نخست وزیری مشغول کار بود .

و چون بسیار منافق زیرکی بود ، خیلی راحت و به سرعت توانست به دبیری یا منشی گری شورای امنیت کشور راه پیدا کند و در کنار شهید رجایی که رئیس آنجا بود بنشیند . نفوذ او در نخست وزیری به این ترتیب بود و بودنش در نخست وزیری فکر می کنم بیشتر از دو سه ماه نبود ."

سرهنگ کتیبه ای ، رئیس موقت اداره دوم ارتش جمهوری اسلامی که خود در جلسه هشتم شهریور حضور داشته می گوید :

" در اواخر سال 1357 از طرف نخست وزیری ، زمان مرحوم بازرگان ، عده ای را برای حفظ اسناد و مدارک سری و طبقه بندی شده در ارتش مأمور کردند . از جمله این افراد کشمیری بود . بدین ترتیب کشمیری به همه اسناد سری و طبقه بندی شده نیروی هوایی ، ضد اطلاعات و حفاظت اطلاعات دسترسی پیدا می کند .

 

Rejaee Bahonar3

کشمیری مورد اعتماد همه بود ، سیری که طی کرده بود تا به این مقام رسیده بود ، جای شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت . به خصوص که قیافه حق به جانبی داشت . از ریش محرابی و صورت سرخ و سفیدش روحانیت و نورانیت می بارید . تسبیحش هم همیشه همراهش بود و برای خیلی کارها استخاره می کرد . همه او را به تشرع می شناختند و در جلسات دعای کمیل او یکی از دعاخوان ها بود و گاه پیش نماز هم می ایستاد .

کسی حدس نمی زد که او از اعضای گروه رجوی و نفوذی در عالیترین مرکز تصمیم گیری یعنی شورای امنیت باشد . به خصوص که او مواضع تندی علیه آنها داشت . او چنان اعتماد همه را جلب کرده بود که موقع تردد در نخست وزیری بازرسی بدنی نمی شد و هر چه می خواست می برد و می آورد . آن روز هم کسی متوجه نشد که کشمیری چگونه آن بمب ساعتی قوی را وارد ساختمان کرده است . "

اما به راستی کشمیری کیست ؟ آیت الله ری شهری ، که زمانی وزیر اطلاعات بوده ، در کتابش مطالبی درباره کشمیری می آورد که بر اساس آن به طور خلاصه کشمیری را اینگونه معرفی می کند :

" مسعود کشمیری کرمانشاهی بود و از دانشگاه تهران لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی گرفته است . پیش از انقلاب مدتی کارآموز وزارت کار و امور اجتماعی بوده و در شرکت سایبرناتیک و شرکت انگلیسی رایدر هند هم کار کرده است . او همان زمان جذب سازمان مجاهدین خلق می شود ، معرف هایش هم قدسی خرازیان و مرضیه شیرازی بوده اند .

بعد از انقلاب صاحبان آن شرکت ها فرار می کنند و شرکت ها منحل می شوند ، او هم چهره ای حزب اللهی و حامی جمهوری اسلامی به خود می گیرد و ابتدا با معرفی مهدی افتخاری ، عضو کمیته مستقر در اداره دوم ارتش می شود . بعد هم نماینده نخست وزیر دولت موقت در ضد اطلاعات مرکزی نیروی هوایی و مرکز مستشاری آمریکایی ها ."

جلوگیری و اخلال در به جریان افتادن و محاکمه عاملان کشتار هفدهم شهریور یکی از کارهای او در آن اداره بوده که ری شهری معتقد است دلیلش ارتباط کشتار با آمریکایی ها بوده است . با تشکیل سپاه ، او عضو واحد طرح و برنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود و همچنان عضو سازمان منافقین هم می ماند و با نام های مستعاری همچون " حنیف ، مجیب " در سازمان فعالیت می کند .

مدتی بعد او که نماینده کمیته اداره دوم ارتش در ستاد خنثی سازی کودتا بوده ، مأمور رسیدگی به مجرمان عملیات نقاب و کودتا در پایگاه هوایی شهید نوژه می شود . در این منصب سرهنگ احسان بنی عامری را فراری می دهد و کسی به او شک نمی کند . مدتی بعد او عضو دفتر نخست وزیری در سیستان و بلوچستان می شود و از آنجا به دفتر محسن سازگارا معاونت سیاسی اجتماعی و بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی می رسد .

بعد در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری مشغول می شود و چنان به کارها وارد می شود که خیلی وقت ها به جای خسرو تهرانی ، دبیر شورای امنیت ، در جلسات حاضر می شود . یعنی او هیچ وقت دبیر شورا نبوده ، اما در جایگاه جانشینی دبیر چنان فعال می شود که بسیاری به غلط تصور می کردند او خود دبیر شورای امنیت است .

همان زمان خانه او در مهرشهر کرج و آریاشهر از بزرگترین انبارهای سلاح و مهمات سازمان است و افراد سطح بالای سازمان در خانه او جمع می شوند . همسرش هم از اعضای فعال منافقین است . سعید شاهسوندی عضو جدا شده سازمان می گوید :

" البته خودش تنها نبود و با هدایت و آموزش و توصیه های سازمان این کارها را می کرد. او برای نشان دادن این که بسیار به اموال و بیت المال علاقه دارد ، همیشه دو خودکار در جیبش می گذاشت ، یکی که خودکار شخصی اش بود و با آن نوشته های خود را می نوشت و دیگری برای کار .

ما در کردستان عراق مشغول کار در رادیو مجاهد بودیم که معلوم شد جمهوری اسلامی طرح بمباران این ایستگاه رادیویی را در دستور کار دارد . طرحی که کشمیری در سازمان گفت پیشنهاد (آیت الله هاشمی) رفسنجانی بود . ابتدا پارازیت هایی فرستاده می شد ، ولی اثر نکرد . طرح بمباران را دادند که مسئول این طرح مسعود کشمیری بود و نتیجه هم معلوم است که چه سرانجامی دارد ."

بهزاد نبوی درباره این که نمی توانستند پیشینه او را بشناسند می گوید :

" ما در اول انقلاب یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نداشتیم . آقای تهرانی که از طرف شهید رجایی به عنوان معاون اطلاعاتی و امنیتی حکم گرفته بود ، از صفر شروع کرد . سازمانی نبود که چنین کارهایی را انجام دهد . در ابتدا آقای تهرانی تنها خودش بود و سی چهل نفر از اطرافیانش . با توجه به چنان شرایطی تعجب آور نبود که نظام نتواند کشمیری ها را شناسایی کند .

 

Rejaee Bahonar2

چند ماه طول کشید تا بتوانیم یک سیستم گشت بی سیم دار آماده کنیم که مانع ترورهای خیابانی شود . شرایط بگونه ای بود که منافقین می رفتند توی اتوبان ها و خیابان ها ایست و بازرسی می گذاشتند و کارت شناسایی می خواستند ، هر کسی را که سپاهی بود ، کمیته ای بود و جهادی بود ، به مسلسل می بستند . ما آن زمان چنین مشکلاتی داشتیم ."

او درباره پیشینه مثبت کشمیری هم می گوید :

" به طوری که گزارش کرده اند در پیش از شروع همکاری با برادر تهرانی در نخست وزیری ، از فعالان مورد اعتماد اداره دوم ارتش و نیروی هوایی بوده و در فرو نشاندن اعتصاب همافران در سال های اول انقلاب نقش مؤثری داشته است .

نقشه رادیو مجاهد در عراق را تهیه کرده و در اختیار نیروی هوایی قرار داده بود و اتفاقاً نیروی هوایی عملیات موفقی را علیه این ایستگاه رادیویی انجام داد . منتهی قبلاً به آنها اطلاع داده بود و آنجا را تخلیه کرده بودند ، ولی کسی متوجه نشد و برای یکی دو روز ارتباط رادیو مجاهد قطع شده بود ."

خسرو تهرانی هم درباره کشمیری چنین می گوید :

" در ستاد خنثی سازی کودتا فعال بود ، پس از اتمام کار ستاد ، چون نیروی بسیار منضبط و دقیقی بود و ظاهری متدین داشت ، بر سر آمدنش به سپاه یا نخست وزیری کشمکش بود . یعنی اگر به نخست وزیری نمی آمد ، به سپاه می رفت .

البته باید گفت که بعضی در مورد موقعیت او غلو می کنند ، از جمله می گویند شهید رجایی پشت سر او نماز می خوانده یا این که دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده ، واقعیت این است که او منشی جلسه بود و کارش ضبط و پیاده کردن نوار جلسات ، دعوت از اعضا و تقسیم صورت جلسات بود ."

 

 

با چشم باز ، هشتم شهریور (5)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31