با چشم باز؛ بنی صدر (5)

بحثی که بنی صدر با موضوع « چماق وچماق داری » به راه انداخت ، چندان هم به سود خودش پیش نرفت. « پدیده ی چماق داری» به جای جنگ، موضوع اصلی میتینگ ها، مصاحبه ها، مطبوعاتت واطلاعیه های جریان های سیاسی شده بود

Cheshme Baz00

سرو صدایی که بنی صدر در مورد شکنجه به پا کرد، زود خاموش نشد. بحث داغ روزنامه ها ومحافل تا مدت ها شکنجه وزندان های مخوف بود. کار به جایی رسید که امام به دادستان کل کشور دستور تشکیل هیئت رسیدگی به شایعه ی شکنجه را صادر کرد. بعد از آن ، جریان شکایت عده ی زیادی بابت شکنجه شدن به راه افتاد. کار تا جایی پیش رفت که مجاهدین برای اثبات شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی یکی از اعضایش را سوزاند وبنی صدر هم درباره ی این اتفاق در ستون «کارنامه ی رئیس جمهور» در روزنامه اش نوشت.

اولین رئیس جمهور انقلاب اسلامی در سالگرد پیروزی این انقلاب برای مردم، نظریه ی انقلاب برینتن را گفت. در ظاهر بنی صدر می خواست به مردم درباره ی تحقق این نظریه هشدار دهد، اما اصل مطلب متهم کردن مردان انقلاب بود. او با استناد به این نظریه عاقبت انقلاب اسلامی ایران را دیکتاتوری دانست.

«... هر انقلابی سه مرحله دارد... اول آنکه پس از هر انقلابی عناصر ترقی خواه حکومت را به دست می گیرند، لیکن پس از چندی متعصب ها آن ها را کنار زده وقدرت را به دست می گیرند ودر این زمان است که کشور دچار بحران ، هرج ومرج وترور و وحشت می شود ... وبالاخره دوران هیجان والتهاب وفشار تخفیف می یابد ودولت جدید زمام قدرت را به تدریج به دست خواهد گرفت. مرحله ی بعدیبر اساس این تئوری دیکتاتوری خواهد بود وایران محکی برای این ادعای تاریخ شناس آمریکایی خواهد بود.»

البته اینها، همه ی حرف های رئیس جمهور نبود؛ ناامنی های قضایی واخلاقی وکسری بودجه ی هشتاد میلیاردی وچماق داری ادامه ی بحث او در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود. شاید بیشتر از این نمی شد یک ملت تازه انقلاب کرده ی در حال جنگ را ناامید کرد.

 

این بار امام هم پاسخ گفت .سه روز بعد در یک سخنرانی دیکتاتوری را برای بنی صدر توضیح داد«... دیکتاتوری کم کم بروز می کند در انسان ، از اول خیال می کند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است، لیکن بعضی وقت ها که اتفاق می افتد در آرا واقوال ، شروع می کند تحمیل کردن رأی خودش را، می خواهد تحمیل کند بر دیگری.»

« الان توجه به این معنا داشته باشید که مبادا مبتلای به این خودخواهی عظیم باشید که منشأ دیکتاتوری منشأ همه ی مفاسد است. اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید ، اعتراف کنید واین اعتراف شما را در نظر ملت ها بزرگ می کند نه این که اعتراف به خطا شما را کوچک می کند.»

«... پای بند بودن به خطا انسان را خیلی منحط می کند. انسان یک حرفی زده است وخطا گفته است . اگر پایبند به این خطا باشد ودنبال این باشد که این خطای خودش را به کرسی بنشاند، این همان دیکتاتوری بسیار فاسد است.»

«... دیکتاتورها این صفت را دارند که می خواهند خودشان برسند به یک قدرت بزرگ، ولو این که یک ملت تباه شود، ولو این که یک ارتش از بین برود.»

امام در مقابل چماق وچماق داری ای که بنی صدر مطرح کرد، از چماق قلم وزبان صحبت کرد. امام در جمع نمایندگان اداره ی سیاسی شهربانی های سراسر کشور گفت« بعضی از زبان ها از چماق بدتر است... چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماق هاست که فسادش صدها برابر چماق های دیگر است. آن هایی که می خواهند صحبت بکنند، بنشینند وبا خودشان فکر کنند ببینند که این زبان چماق است ومی خواهد بر سر یک دسته ی دیگر کوبیده شود یا این که این زبان ، زبان رحمت است وبرای وحدت.»

Banisadr1

بحثی که بنی صدر با موضوع « چماق وچماق داری » به راه انداخت ، چندان هم به سود خودش پیش نرفت. « پدیده ی چماق داری» به جای جنگ، موضوع اصلی میتینگ ها، مصاحبه ها، مطبوعاتت واطلاعیه های جریان های سیاسی شده بود. اما اصطلاح « چماق قلم وزبان» در صحبت های امام ، تحلیل های عمیق تری را وارد جریان مطبوعاتی ورسانه ای وگفت وشنود جامعه کرد. چماق فقط یک متر چوب یا چاقوی قصابی محسوب نمی شد. تخریب ومتهم کردن وتهدید همیشگی به رسوا کردن آدم ها هم نوعی چماق بود؛ چیزی که به وضوح در بحث ها ، روزنامه ها وسخنرانی های طرف دار بنی صدر دیده می شد.

رئیس جمهور حالا به هدف خود نزدیک تر شده بود. با مطرح کردن موضوع آزادی، چماق داری واستبداد به قدر کافی مظلوم نمایی کرده بود. او بارها گفته بود که جنگ نمی تواند مجوزی برای تهدید آزادی ها وعدم بیان واقعیت ها باشد وبا همین استدلال ، بی توجه به شرایط حساس کشور سخن می راند.بنی صدر روز 22 بهمن به مردم گفت که روز 14 اسفند، سالروز مرگ مصدق، باز با آنها سخن خواهد گفت. غائله ای که در 14 اسفند به پا شد، انفجار باروت هایی بود او در این مدت روی هم انباشته شان کرده بود.

هنوز سه وزارت خانه وزیر نداشت. تنش بین مجلس ودولت همچنان ادامه داشت. رجایی بارها افرادی را برای وزارت خانه ها پیشنهاد کرد اما بنی صدر آنها را قبول نمی کرد. با این بهانه که این افراد با او هم سو نیستند. بالاخره صبر مجلس لبریز شد. سی وسه نماینده ی مجلس طرحی دادند که نخست وزیر بتواند سرپرستی وزارت خانه های بی وزیر را بر عهده بگیرد. نمایندگان دو فوریت این طرح را تصویب کردند. به نظر می رسید که این طرح بتواند بسیاری از مشکلات را به طور موقت کاهش دهد، اما این طور نشد. بنی صدر از این اقدام مجلس عصبانی شده بود، دو روز بعد اطلاعیه ای صادر کرد وعواقب طرح مجلس را بسیار خطرناک وآن را بی اعتنایی به رأی یک ملت دانست، ملتی که رئیس جمهور خود را انتخاب کرده است. او مجلس را هم متهم کرد که با جناح بندی، جلو پای رئیس جمهور سنگ اندازی می کند.

«... با بحران های موجود واین طور جناح بندی ها چگونه می توان بار مسئولیت ها را به دوش کشید...»

در این اطلاعیه باز هم بنی صدر از امام مایه گذاشت وطرح مجلس را مخالف نظر امام دانست.

«... مدتی پیش از این، امام درباره ی تعیین وزرای سه وزارت خانه راه حلی ارائه فرمودند وطبق آن عمل شد، درست موقعی که امام اقدام فرمودند این طرح به مجلس داده شد. به هر روی این جانب در این باره به امام نامه نوشتم ومنتظر اقدام ایشان هستم.»

اطلاعیه ی بنی صدر مؤثر بود. چون فردای آن روز، مجلس طرح دو فوریتی را برای یک هفته مسکوت گذاشت. اما یک روز بعد، موسوی اردبیلی، دادستان کل، همه ی رهبران سیاسی کشور را به خانه اش دعوت کرد تا در مورد مشکل کابینه راه حلی پیدا کنند. بنی صدر، بهشتی، هاشمی، رجایی، باهنر ومهدوی کنی دعوت شدگان بودند. هیچ کدام از مسئولین بعد از جلسه حرف خاصی در مورد نتیجه ی جلسه نگفتند. به نظر می رسید این جلسه هم نتیجه ای نداشت. انگار بنی صدر داشت زمان را تلف می کرد تا زودتر روز تسویه حساب برسد. سه روز بیشتر تا 14 اسفند نمانده بود. امام همچنان پشت بنی صدر بود. 13 اسفند، امام در دیدار با هیئت بررسی جنگ خطاب به احمد سوکوتوره گفت« دولت ورئیس جمهور ما امروز بر قلب ها حکومت می کنند.»

 

با چشم باز؛ بنی صدر (4)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31