با وجود اینکه منافقین در طول حیات خونین خویش با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی بسیاری از دشمنان این مرز و بوم سعی داشته خود را بهعنوان سازمانی آزادیخواه و دارای بینش مترقی به دین و جامعه معرفی کند اما آنگونه که بسیاری از صاحبان نظر و اندیشه باور دارند منافقین در طول تاریخ ننگین خویش به یک فرقه خطرناک تروریستی تغییر ماهیت دادهاند. در ادامه با نگاهی تاریخی، دگردیسی تروریسم در این فرقه خائن را واکاوی میکنیم تا کمی از جنایتهای آنها روشن شود:
دهه 1360 از رویاپردازی تا نابودی کادرهای اصلی
تشکیلات رجوی وقتی دید از پیگیری خط نفاق و برخورد کجدارومریز با مردم و نظام به جایی نمیرسد در 30خرداد1360 خط ترور را سر لوحه خویش قرار داد. البته رجوی پروژه ترور را در سه مرحله جداگانه به اجرا درآورد که عبارتند از:
- پروژه حذف مهرههای برجسته و صاحب نفوذ نظام نظیر شهید بهشتی، شهیدان رجایی و باهنر و... این نوع عملیاتها با این توجیه قدیمی جنبشهای چریکی چپ انجام میشد که ترور سرشاخههای یک نظام سیاسی به ضعف و در نهایت فروپاشی آن خواهد انجامید.
- انجام ترورهای کور که با توجیه تشکیلاتی ازبینبردن حامیان نظام صورت میگرفت و سازمان در این زمان از تیمهای ترور کوچک با سلاحهای سبک استفاده میکرد. بهکاربردن این حربه منجر به منفورشدن بیش از پیش منافقین در میان مردم کوچه و بازار شد.
- نهایتاً رجوی بهعنوان رأس جریان نفاق با زمینهسازیهای قبلی که از آن جمله میتوان ملاقات با طارق عزیز را نام برد در تاریخ 17خرداد1365 به عراق نقل مکان نموده و مرکز این گروه را به عراق انتقال داد. در این برهه تاریخی منافقین با انجام عملیاتهایی نظیر آفتاب (در منطقه فکه) چلچراغ (در شهر مرزی مهران) و نهایت انجام عملیات موسوم به فروغ جاویدان که در بین رزمندگان اسلام به مرصاد مشهور گشت سعی کرد در آتش جنگ میان دو کشور بدمد تا از این طریق به خونریزی و حیات انگلوار خویش ادامه دهد. غافل از اینکه پذیرش قطعنامه توسط ایران میخی است محکم بر تابوت منافقین. در کل در مورد برنامههای منافقین در دهه 1360 باید گفت سیر جریان نفاق از یک رویاپردازی غلیظ ایدئولوژیک آغاز میشود و به نیست و نابودشدن در گودال خودخواهی رجوی در عملیات مرصاد میانجامد.
دهه 1370 از ترورهای هدفمند تا منفوریت بیش از پیش جریان نفاق
با پایان جنگ ایران و عراق و پا گذاشتن به دهه 1370 با توجه به اینکه صدام به منافقین اجازه عبور گسترده از مرز و ورود به ایران را نمیداد و از طرف دیگر خود درگیر سرکوب قیام ملت عراق در انتفاضه شعبانیه بود منافقین مجبور شدند در دو جبهه دست به جنایت بزنند:
- از طرفی به صدام و حزب بعث در سرکوب فجیع اتفاضه عراق کمک کردند که اوج این اقدامات را میتوان در عملیات موسوم به مروارید و جنایات فرقه رجویون در نجف اشرف دید.
- از جانب دیگر منافقین که در دهه 1360 با مشت آهنین نظام و مردم روبهرو شده بود با اعزام تیمهای ترور هدفمند سعی در حذف مهرههای برجسته کشور داشت که در این میان متأسفانه دو ترور موفق شد یکی ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی و دیگری ترور شهید اسدالله لاجوردی در این میان حمله خمپاره سازمان در تهران و بمبگذاری در حرم حضرت ثامن الحجج(ع) را باید به فهرست جنایات سازمان در این دوران اضافه کرد که البته با پاسخ قاطعانه نظام مواجه گشت.
در واقع رجوی با توجه به اینکه بسیاری از نیروهای قدیمی خود را به قتلگاه حماقت خویش در مرصاد فرستاده بود چارهای جز حسابگری در انجام عملیاتهای تروریستی خود در داخل نداشت اما در این میان دو نکته را نباید از یاد برد:
- نکته نخست اینکه رجوی در دهه 70 با نمکبهحرامی در برابر مردم عراق تمام پلهای پشت سر خویش در این کشور را خراب کرد و از این به بعد منافقین مجبور بودند حتی برای آب خوردن در بیرون قرارگاه اشرف هم از نهادهای امنیتی صدام حسین کمک بگیرند.
- رجوی با جنایت در مشهد مقدس که از دیرباز برای اقوام و مذاهب اسلامی و عاشقان اهلبیت مورد احترام بوده است بیش از پیش در قلوب ملت مظلوم ایران منفور گشت و کفر و نفاق خود را به عینه نشان داد. با این اوصاف میتوان گفت تغییر در برخی تاکتیکهای ترور نه تنها منجر به انجام اقدام موفقیتآمیز برای این جریان نشد بلکه انزوا و سرخوردگی اعضای آن را در داخل و خارج از ایران در پی داشت.
عوضشدن شکل تروریسم در دهه پرتلاطم 1380
جریان نفاق که سیر قهقرایی خود در دهه 70 را با تمام وجود منحوس خویش لمس کرده بود در دهه پرالتهاب 80 راه تازهای برای نفوذ به داخل مرزهای کشور انتخاب کرد و آن ایجاد اغتشاش، ناامنی و آتشزدن اموال عمومی در پوشش جدیدی به اسم فتنه بود. با ملتهبشدن فضای کشور پس از انتخابات ریاستجمهوری، منافقین نیز مانند بسیاری از گروهکهای ضدانقلاب فرصت را غنیمت شمرده و با نفوذ در میان اقشار مختلف مردم به آتش فتنه دامن زدند. مریم رجوی بعدها در اعترافی صریح به نقش پررنگ منافقین در فتنه 1388 اذعان نمود. حضور منافقین در تروها و اقدامات خشن این برهه از تاریخ ایران در دو فاز متفاوت صورت گرفت: فاز نخست حضور عملیاتی تیمهای منافقین برای انجام اقدامات مخرب نظیر جاسوسی یا ترورهای کور در بین مردم یا آتش زدن اموال عمومی و بیت المال نظیر بانکها، باجههای تلفن و... بود بخش دیگر این اقدامات حمایت نرمافزاری از آشوبها با بهراهانداختن کمپینها و جریانسازی سیاسی علیه نظام در خارج از کشور بود. اما مسئله اساسی در خصوص این برهه از حیات منافقین عدم توانایی این خیانتکاران به حضور مستقیم نظامی و انجام اقدامات مؤثر و متعاقباً بسندهکردن به یکسری اقدامات شیطنتآمیز است. باید توجه کرد که جریان نفاق در حالی این وضعیت را داشت که در عراق و در همسایگی ایران بود. اما در نهایت میتوان انفعال این فرقه خطرناک را در این برهه به راحتی دید. تقریباً از این مقطع زمانی به بعد شاهد عوضشدن شکل تروریسم در جریان نفاق بر ضد مردم و دولت ایران هستیم.
دهه 1390 داستان اخراج مفتضحانه در عراق تا ارتش مجازی مریم رجوی
شاید هیچ چیز به اندازه اخراج مفتضحانه تشکیلات جهنمی رجوی از عراق سببساز افتضاح سیاسی برای این فرقه خطرناک نباشد. صد البته با عنایت به جنایات خونباری که منافقین بر علیه مردم سلحشور عراق مرتکب شده بودند نه اعراب و نه کردها راضی به ماندن جریان نفاق در کشور خود نبودند. چنین عملی از عراقیها دور از انتظار نبود. با این اوصاف منافقین دست به دامن اربابان آمریکایی خود شدند تا لانه جدیدی برای خود بیابند. آمریکا نیز کشور آلبانی را برای دوستان تروریست خود برگزید. با کوچ منافقین از اشرف به تیرانا حضور نیمبندی که در مرزهای ایران داشتند نیز ملغی شد. اما مریم رجوی و دوستانش باز هم دستبردار نیستند. مریم رجوی با واردکردن تهمانده تشکیلات سخیف خود که بیشتر آن را زنان و مردان سالخورده تشکیل میدهند به فضای مجازی بیشتر منافقین را وارد فاز تبلیغاتی کرد. در برهه کنونی منافقین سعی میکنند با مظلومنمایی و استفاده از حربههای تبلیغاتی گوناگون به تلاشهای خود برای ایجاد و دامنزدن به آشوب در ایران ادامه دهند. اما باید گفت: فاصلهگرفتن منافقین از فاز عملیاتی و ورود به فاز تبلیغاتی و مجازی با تشکیل ارتش مجازی مریم رجوی عجز و استیصال این گروه ضدانسانی را بیش از پیش نشان میدهد. در پایان باید گفت: با عنایت به دور شدن هر چه بیشتر منافقین خلق از فضای ایران و خاورمیانه و ورود هر چه بیشتر آنها به فاز تبلیغاتی ناقوس مرگ گروهی که در هر دورهای از تاریخ خونین خویش نوعی از دگردیسی در استفاده از تروریسم را رقم زد محکمتر و با طنین بیشتری به صدا درمیآید؛ ولی از جهت دیگر باید مراقب فعالیتهای این درماندگان در فضای مجازی باشیم تا مبادا با تغییر جای شهید و جلاد بر اذهان پاک جوانان ما تأثیر بگذارند.
این مطلب در تاریخ ۵مرداد۱۳۹۹ در روزنامه قدس منتشر شد.