عاملین ترور و اسناد جنایت:
داریوش امینی نجفی
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
احمد میرزا زاده نافع
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
محمد طاهری
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1.اعترافات محمد طاهری یکی از عاملین ترور درباره نحوه به شهادت رساندن برادر سیفان و برادر ناطقیان:
" 4) تیراندازی که سرتیم گفت بزنم به یک موتوری در جردن که من اول هوایی زدم، گفت هوایی زدی، زدم به طرف زمین که بعد موتوری افتاد و نمی دانم چه شده است. "
2.اظهارات افشین برادران قاسمی فرمانده یکی از واحدهای تروریستی در همین رابطه:
" افراد واحد تروریستی: داریوش امینی (فرمانده) احمد میرزا زاده نافع، حسین طاهری
تاریخ و ساعت: اواخر مرداد یا اوایل شهریور
مکان: اتوبان مدرس، حوالی تقاطع ظفر
آدرس و کروکی: اتوبان مدرس
شیوه عملیات: واحد با مشاهده سه پاسدار موتور سوار حین عبور از کنارشان به سمت شان تیراندازی نموده که موتور همراه پاسداران به کنار خیابان پرت میشود ... "
- اظهارات خسرو زندی عضو واحد تروریستی بخش ویژه نظامی منافقین در مورد اهداف این گروهک در تابستان سال 60 از ترور پاسداران:
" ... گفته شده بود که در خیابانها حرکت کرده و با هر موردی از واحدهای سپاه و کمیته برخورد کردید به آنها حمله کرده و آنان را ترور کنید و این کار میبایستی از صبح تا آنجا که امکان بود ادامه پیدا میکرد. سازمان اهدفا سیاسی، نظامی، تشکیلاتی که سعی داشت از این مرحله و این خط نتیجه بگیرد چنین میگفت که هدف ما ترو رنیست، بلکه سعی داریم تا با اجرای این عملیات هم پوششی باشد برای حفظ اعضا و مرکزیت و نیروهای سازمان و هم این که توانایی نظامی خود را به مردم نشان دهیم و هم این که با اجرای این خط نیروهای رژیم را به حالت تدافعی کشانده و آنها را به حالت ثابت در مکانهای خود مستقر کنیم و از حرکت در سطح شهر خودداری کنند تا هم ما حالت تهاجمی داشته باشیم و هم این که امکان تردد نیروهای ما در سطح شهر امکان بیشتری پیدا کند. "
پیروزی همه جانبه
اما این توطئه مزورانه به خواست الهی و به برکت رهنمودهای پیامبر گونه امام و خون شهدای بزرگوار اسلام و تحرک و هوشیاری و ایثار نیروهای جان بر کف نهادهای انقلابی برخاسته از اقیانوس بیکران تودههای مردم و آگاهی و حضور در صحنه امت حزب الله با قدرت و قوت هر چه تمام تر در همان اوان خنثی شد و در فرصت کوتاهی ضربات مهلک سیاسی – نظامی و تشکیلاتی پی در پی بر گروهک تروریستی منافقین و سایر جریانات الحادی و التقاطی محارب که به دستور اربابان سلطه گر غربی و شرقی به دسیسه چینی و تحرک نظامی پرداخته بودند، وارد گردد.
و به موازات پیروزیهای عظیم در جبهه جنگ با کفار متجاوز بعثی به برکت خون شهیدایی چون برادر سیفان و برادر ناطقیان، پیروزیهای قاطع و چشمگیر دیگری در پشت جبهه به دست آمد و سرانجام طومار ننگین تشکیلات جهنمی منافقین برچیده شد و آنان به هیچ کدام از اهداف شوم خود دست نیافتند.
شهید سعید ناطقیان
شغل: هنرجو (دانش آموز)
سن: 19 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: بزرگراه شهید مدرس
تاريخ شهادت: 1360/6/6
زندگينامه
خرداد ماه سال 1341 در یک خانواده متوسط در شمیران به دنیا آمد و از کودکی تحت تعلیم و تربیت مادرش قرار گرفت و با فرایض اسلامی آشنا شد. او با خواندن نماز و گرفتن روزه و شرکت در مجالس مذهبی از نوجوانی خو گرفت و با عشق آل الله (ع) پرورش یافت و پس از طی دوران تحصیلات ابتدایی و دوران اول متوسطه به هنرستان صنعتی راه یافت و در رشته برق به ادامه تحصیل پرداخت.
هم زمان با روزهای پر شکوه پیروزی انقلاب اسلامی با شور و اشتیاق فراوان به پاسداری در محله مسکونی خود اقدام نمود تا در حد توان خویش حریم مسلمین را از گزند عوامل حکومت نظامی و مزدوران شاه محفوظ نگه دارد و سهم و دین خود را نسبت به انقلاب و مردم ادا کند.
وی در راهپیماییها و مراسم و سخنرانیهای مختلفی که در جهت آشنایی مردم با آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی برگزار میشد، شرکت مینمود و با علاقه خاصی به پیامها و رهنمودهای امام امت گوش فرا میداد و در جهت اجرای دستورات و تأکیدات رهبری انقلاب گام بر میداشت.
سعید اوایل سال 1359 مدتی کمتر از دو ماه در دام منافقین افتاد و تحت تأثیر وسوسههای شیطانی آنان قرار گرفت، ولی از آنجا که خانواده اش با اتکاء به رهنمودهای پیامبر گونه امام، به موقع در صدد ارشاد وی برآمدند و در عین حال او هم جوانی پاک و سلیم النفس و خوش اخلاق بود، جلوی این انحراف مهلک در همان زمان گرفته شد و او توانست مجدداً به دامان پر مهر و عطوفت اسلام عزیز باز گردد و از انحراف گذشته اش توبه نماید.
هم زمان با فرمان امام امت مبنی بر بسیج 20 میلیونی و تشکیل ستادهای مقاومت در سراسر کشور، شهید ناطقیان نیز به کسوت یک بسیجی رزمنده در این مدرسه عشق حضور یافت و در خدمت مردم و انقلاب به کار و تلاش پرداخت و در ضمن فعالیت در بسیج، به منظور تکمیل دوره هنرستان به ادامه تحصیل مشغول گردید.
برادر سعید جوانی مخلص، فداکار، پر تلاش و بی باک بود. او از ابتدای تابستان علاوه بر خدمت در بسیج، دوره کلاسهای ایدئولوژی و تجدیدی را در کانون محقق اسلامی مهماندوست میگذارند و در نظر داشت بلافاصله پس از پایان امتحانات خود را به جبهههای مقدم نبرد با کفار بعثی برساند، ولی در عین حال هیچگاه در پشت جبهه نیز بیکامر نماند و پس از فتنه منافقین و بنی صدر رد جهت شناسایی و معرفی عوامل جنایتکار جبهه متحد ضد انقلاب و مزدوران استکبار جهانی برآمد.
او دو آرزو بیشتر نداشت، یکی شرفیابی به حضور امام و دیگری شهادت در راه خدا. که در ایام ماه مبارک رمضان به همراه یکی از معلمین خود توفیق انجام سیم کشی محل دیدار امام امت در حسینیه جماران را یافت و با دست بوسی امید مستضعفان جهان به یکی از آرزوهای قلبی خود دست یافت، اما آرزوی دوم...
شهادتنامه
عصر روز ششم شهریور ماه سال 1360، ساعت 3 بعدازظهر سه تن از برادران از جمله برادر سعید برای انجام مأموریتی به سمت کمیته منطقه یک در حال حرکت بودند که در میان راه مورد سوء قصد ناجوانمردانه منافقین قرار میگیرند، که در نتیچه همچنان که قبلاً ذکر شد، برادر ناصر سیفان که همراه برادر سعید بود در دم به شهادت میرسد و سومین برادر زخمهای مختصری بر میدارد.
اما سعید در جریان این ترور وحشیانه جراحات سختی برداشتته و توسط مردم و نیروهای انتظامی به بیمارستانهای شهدا و سپس مرتضی لبافی نژاد منتقل میشود که بعد از 6 ساعت با وجود تلاش و کوشش پزشکان معالج، در اتاق عمل به شرف شهادت نائل میآید.
پزشکی قانونی در گزارش جسد مطهرش مینویسد:
" شرح معاینه جسد: جسد مردی است به سن تقریبی 23 ساله، بلند و بالا و بسیار قوی هیکل، در معاینه جسد وی اثر کوفتگی و خراش سطحی روی سینه طرف چپ و بازوها ... و مچهای راست وجود داشت. در ناحیه سینه نیز کوفتگی وسیع دیده شد. در ناحیه پشت زیر گردن و خط سر محل اصابت دو گلوله موجود است که وارد نخاع شده بود و در ناحیه سینه طرف چپ نیز محل اصابت گلوله دیگری بود که داخل ریه چپ شده بود، علت فوت اصابت گلوله بر نخاع و ریه ... "
و به این ترتیب شهید سعید ناطقیان به سعادتی بزرگ در دنیا و آخرت نائل میآید و پس از رسیدن به آرزوی اولش که دست بوسی امام بود، به دومین آرزوی خود یعنی شهادت در راه خدا نائل میگردد و با عزت و افتخار لحظاتی بعد از شهادت، برادر پاسدار ناصر سیفان، به او میپیوندد تا به همراه یکدیگر در ضیافت الهی حضور یافته و از نعمات جاوید حضرتش بهره مند شوند و گواهان صادقی بر راه و شاهدانی بر صداقت رهروی و پیروی خویش گردند.