سالی که گذشت، برای ایران از منظرهای مختلفی حائز اهمیت بود. در عرصه سیاست داخلی، برگزاری یک انتخابات باشکوه در سطح ریاستجمهوری، امید معاندان برای بیثباتی سیاسی را ناامید کرد و بار دیگر مشارکت بالای مردم در انتخابات نشان داد که مردم ایران حرف خود را پای صندوقهای رای میزنند و در سطح سیاست خارجی، شکست تروریستهای داعش در سوریه و عراق در سال 96، دست برتر از نظر میدانی را در اختیار ایران قرار داد تا توطئه تروریستی طراحی شده برای آشفتهسازی جهان اسلام با شکست روبرو شود.
موفقیتها در عرصههای داخلی و خارجی باعث شد تا شکستخوردگان بازی سیاست در سال 96 کوشش کنند از طریق پیمانکاران تروریست خود، شرایط کشور را دچار آشفتگی کنند. یکی از مهمترین این تلاشها، حمله به مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) بود که هرچند خیلی زود شکست خورد، اما به شهادت چند تن از هموطنانمان انجامید و نشان داد که داعشیها، درصدد تحمل شکستهای میدانی از رزمندگان مدافع حرم نیستند.
اسناد بعدی این حمله نشان داد که تروریستهای داعش با هماهنگی سرویسهای امنیتی برخی دولتهای ضدایرانی منطقه حمله خود را ساماندهی کرده و با نشانه رفتن نماد مردمسالاری در ایران که همان ساختمان بهارستان است، خشم خود از موفقیتامیز بودن فرآیند دموکراسی در ایران را به نمایش گذاشتند. البته ایران خیلی زود به این حمله واکنش نشان داد و با حمله موشکی به دیرالزور، انتقام سختی از تروریستهای داعش گرفت.
با این وجود، این دلیل نشد که تروریستها از حجم حملات خود علیه کشورمان کم کنند و براساس آمارهای رسمی، دهها تیم تروریستی در سال 96 روانه تهران شدند که البته نتوانستند با موفقیت به اجرای عملیات بپردازند.
تروریستها البته افزون بر تلاش برای نفوذ به تهران و چند شهر بزرگ دیگر، کوشش کردند تا از طریق ناامنسازی مرزها، به ایران ضربه بزنند. در همین راستا در سال 96 عملیاتهای متعدد مرزی از سوی پژاک یا جندالشیطان در مرزهای غربی و شرقی به اجرا گذاشته شد که به شهادت تعدادی از مرزبانان کشورمان انجامید. اینگونه تحرکات بهویژه همزمان با برگزاری رفراندوم استقلال کردستان به اوج خود رسید که البته توقف فرآیند استقلال این منطقه با هشیاری مقامات اقلیم کردستان و مسئولان دولت مرکزی در بغداد، به برقراری آرامش به مرزهای غربی کشور کمک کرد.
اما تحرکات تروریستی در سال 96 محدود به ترقهبازی داعش و ناامنیهای مرزی نبود. در سالی که گذشت برخی اعتراضات خیابانی، فرصتی برای منافقین شد تا به تحرکات خود در کشورمان شدت داده و با ورود تیمهای تروریستی به ایران، از اعتراضات اقتصادی برای ناامنسازی کشور و حمله به مساجد و حوزههای علمیه استفاده کنند. به گفته آیت الله سید احمد خاتمی، خطیب جمعه تهران، در جریان اغتشاشات دیماه امسال، به 20 حوزه علمیه و 15 دفتر ائمه جمعه حمله شد که این نشان از آن داشت که این تحرکات کاملا سازماندهی شده است.
هرچند با حضور بهموقع مردم در خیابانها، خیلی زود صف معترضان واقعی از تروریستها جدا شد و بساط این عده از خیابانهای شهرهای مختلف جمع شد، اما حوادث دیماه بهخوبی نمایشگر این واقعیت بود که تروریستها از هر فرصتی برای نفوذ و خودنمایی استفاده کرده و با مخفی شدن پشت مردم، خود را ناجی ملت نشان داده اما در همان حال مردم را هدف گلولههای خود قرار میدهند.
به این سوءاستفادههای تروریستی، البته باید مسائلی همچون راهاندازی یک گروه تروریستی کوچک مانند ریاستارت را هم افزود که بهجای آنکه اقدامات تهدیدآمیز جدی و اثرگذاری را صورت دهد، بیشتر برای خودنماییهای خندهدار دست به تحرکات کوچکی در سال 96 زد.
معنای واقعی حمله به مردم آن هم به شیوههای تروریستی، بهروشنی خود را در جریان اتفاقات خیابان پاسداران نشان داد. آنجا که تروریستها به تقلید از داعش، اتوبوسی را برداشته و آن را به سمت ماموران پلیس حرکت دادند و در نهایت به شهادت تعدادی از نیروهای بسیجی و نیروی انتظامی مبادرت کردند. این گروههای تروریستی که خود را پشت ایدههای فرقهای خود پنهان کرده بودند، بهفاصله چند ساعت از اعتراضاتشان این واقعیت را به رخ همه کشیدند که تروریستها در هر لباسی که باشند، منطق مشترکی برای رفتارهای خود دارند؛ رفتارهایی که جملگی براساس خشونت و خونریزی و ارعابآفرینی است.
یک نمونه هرچند کوچک این رفتارهای ارعابآمیز، در جریان حمله اخیر تروریستهای وابسته به بریتانیا به سفارت ایران در لندن اتفاق افتاد. در این حادثه نیز تروریستها بدون توجه به هرگونه موازین بینالمللی، نشان دادند که حاضرند از هر روشی برای تقابل با جمهوری اسلامی استفاده کرده و از این بابت از حمایتهای دولت بریتانیا هم استفاده کنند.
برگ آخر پرونده اتفاقات تروریستی علیه ایران در سال 96 برمیگردد به کنشهای سیاسی منافقین و متحدان آنها که با پیوندی که با رژیم صهیونیستی و آلسعود برقرار کردند، میتینگهای بهاصطلاح سیاسی برگزار کرده و با پوشش خبری وسیع از سوی رسانههای غربی، سعی کردند پروژه ایرانهراسی را پی بگیرند. در این میان رسانههایی مانند بیبیسی فارسی نیز با طرح اتهاماتی علیه جمهوری اسلامی ایران، با این فضاسازیها همنوا شد تا بهانههایی جدید برای محکومیت کشورمان در عرصه بینالمللی قابلیت طرح پیدا کند.
طبیعی است که مواجهه با همه این دسیسهها چه در داخل مرزهای ایران و چه بیرون از مرزهای کشورمان، نیازمند یک قدرت اطلاعاتی بالا و مشروعیت مردمی بسیار عمیق است که جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر آن بهخوبی توانست این استحکام درونی خود را به رخ تروریستها و حامیان آنها بکشد. شکست تروریستهایی که دولت دونالد ترامپ بهطور واضح از آنها حمایت میکرد، چنان اربابان بیگانه تروریسم را به خشم آورده که آنها از هماکنون سعی میکنند طرحهای تازهای را علیه ایران برای سال 1397 برنامهریزی کنند.
این طرحها شامل مجموعه گستردهای از تحریمها، فضاسازیهای سیاسی، فشارهای رسانهای و اتهامات حقوقبشری است که با چاشنی بهانهجویی در قبال پیروزیهای ایران در منطقه مطرح شده و همچنان هدف اصلی خود را کاهش قدرت مقاومت مردم ایران قرار داده است.
با این وجود تجربه نشان داده است که همانطور که در 40 سال گذشته از انقلاب شاهد بودهایم، هرگاه این فشارها بیشتر شود، قدرت ایستادگی مردم ایران در برابر این قلدرمآبیها بیشتر شده و بنابراین بازنده تقابل با انقلاب اسلامی، تروریستها و حامیان آنها هستند که دل به رویای غیرقابل تعبیر سرنگونی نظام اسلامی بستهاند.
نویسنده: مصطفی انتظاری هروی