« با این شرارتها که این گروهک های فاسد به راه انداختند هدف از دست نخواهد رفت و ملت رزمنده و شریف ایران خود را حاضر کرده است برای خدا همه چیزش را فدا کند . پس اینها اگر هدفشان هدم اسلام است ، اسلام با این خونها زنده می شود و اگر هدفشان این است که جمهوری اسلامی از بین برود ، جمهوری اسلامی با این خونها آبیاری می شود و اگر هدفشان خدمت به آمریکا و شوروی و امثال اینهاست جزا را از آنها مطالبه کنند و خدای تبارک و تعالی برای آنها لعنت و ملت ما نفرین ابدی را برای آنها خواستار است »
امام خمینی(ره)
3- در ستیز با نهادهای انقلابی
نهادهای جوشیده از دل انقلاب اسلامی ، بازوان پرقدرت اسلام می باشند که از بدو پیروزی انقلاب تا کنون با بذل جان از این موهبت الهی حراست نموده اند و از همین رو مورد کینه و نفرت شدید استکبار جهانی و نوکران داخلی آنها بوده و هستند .
یکی از هدفهای منافقین کوردل ، که در انطباق کامل با دسائس آمریکا قرار دارد ، ضربه زدن به نهادهای انقلابی بوده و هست . استکبار جهانی می داند که حضور مداوم و ایثارگرانه اعضاء این نهادها ، از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، کمیته های انقلاب ، دادستانی انقلاب اسلامی ، جهاد سازندگی ، بسیج و ... در جبهه و پشت جبهه یکی از موثرترین عوامل تضمین کننده پیروزی جمهوری اسلامی و شکست توطئه های دشمنان اسلام می باشد . آمریکا رشادت و از جان گذشتگی سلحشوران سپاه و بسیج را در جبهه های نبرد حق علیه باطل تجربه کرده و به وضوح دریافته که در برابر کسانیکه با آرزوی شهادت به جنگ کفر می روند هیچ سلاحی کارگر نیست و ضد انقلاب داخلی نیز در پشت جبهه به عیان دیده است که جان بر کفان کمیته و دادستانی با یاری امت حزب الله چگونه لانه های فساد تیمی آنان را یک به یک کشف و متلاشی نموده اند . استکبار می خواست این سد را از میان بردارد و منافقین این وظیفه ننگین ره به عهده گرفتند .
منافقین برای ضربه زدن به نهادهای انقلابی به کارزار تروریستی گسترده ای رو آوردند و هرچه در توان جهنمی شان داشتند به کار گرفتند تا مگر این بازوان پر قدرت اسلام را از کار بیاندازند .
منطق کور نفاق
بجاست تا قبل از بررسی کارنامه سیاه نفاق و جنایات این گروهک وابسته در زمینه ترور اعضاء نهادهای انقلابی ، نظری به تحلیلهای منافقین در این رابطه افکنده شود . منافقین در مرحله بندی به اصطلاح استراتژی مبارزه با انقلاب اسلامی ، مرحله اول جنایاتشان را به ترور مسئولان جمهوری اسلامی اختصاص دادند و در اجرای آن فجایعی چون هفت تیر و هشت شهریور را آفریدند . آنها می پنداشتند که با این اعمال غیر انسانی ، انقلاب اسلامی به زانو خواهد افتاد و راه برای مقصود شوم آنان هموار خواهد شد .
لیکن نتیجه دقیقا عکس آن شد که این کوردلان از خدا بی خبر تصور می کردند . جمهوری اسلامی نه تنها تضعیف نشد ، بلکه قدرتی صد باره یافت و امت اسلام نه تنها از صحنه خارج نگشت ، بلکه بر حضور همیشگی خود افزود . منافقین و اربابان آمریکائیشان که هیچگاه قادر به درک ارزشهای الهی انقلاب نبوده اند ، پس از این شکست ها به فکر چاره جویی افتادند و به فرمولی دست یافتند که زان پس به اصطلاح حلال همه مشکلاتشان بود . در این فرمول جدید ، « مرحله دومی » به اصطلاح استراتژی نفاق افزوده گشت و هدفش ترور اعضاء نهادهای انقلابی بخصوص سپاه و کمیته بود . آنان اعلام کردند که علت ناکامیهایشان پدیده ایست به نام « طلسم اختناق » . این طلسم !! که بزعم آنان عاملینش را باید در اعضاء نهادهای انقلابی جستجو کرد ، مانع راه شرکت مردم در راهپیمایی به نفع منافقین شده و اوصلا ًهر نوع حرکت توده ای را قفل کرده است . و به مثابه یک تور مردم را احاطه نموده است . شکستن این طلسم !! و پاره کردن این تور !! بزعم منافقین و اربابان آمریکائیشان ، یگانه راه باز کردن قفل می باشد . مرحله دوم در استراتژی جنایات منافقین اختصاص به به اصطلاح بازکردن این طلسم و پاره کردن این تور داشته و در عمل مفهومی مگر ترور اعضاء نهادهای انقلابی ندارد .
سردمدار تروریستهای فراری در این باره می گوید :
« در مرحله اول نوبت سران سیاسی بود . در مرحله دوم دست و پای اجرایی رژیم اهمیت درجه اول دارد » ، « تمرکز روی پاسداران » « نه فقط ساده تر است و انرژی ساده تر تشکیلاتی و سطح ساده تر مناسبات تشکیلاتی برایش کافیست ، بلکه حتی به آنهایی که ارتباطشان قطع شده خط عملی می دهد » و سپس هدف واقعی خود را از این توطئه بروز داده و ادامه می دهد : « باید نرخ رشد کار عملیات به جایی برسد که دیگر پاسداری کار ساده ای نباشد و به بهای ارزانی میسر نشود و به عینه ببینند که بهایش گران است » « آنوقت دیگر کسی جرات پاسداری به سرش نخواهد زد » و « خلاصه کنیم ، اینها را نباید آرام گذاشت »
در اینجا پاسداران به عنوان عوامل جاندار اختناق نامبرده شده اند و بد نیست برای آنکه بار دیگر به عمق شیادی و ریاکاری منافقین پی برده شود ، قبل از ادامه بحث گریزی به مواضع این دار و دسته دو رو درباره همین به اصطلاح عوامل اختناق زده شود . اینان در سال 1358 برای جلب نظر سپاه پاسداران در اعلامیه ای می نویسند :
« آیا پاسداران انقلاب یکسره خاطی و نادرست اند ؟ آیا جوانمردانی که سینه خود را روز و شب سپر انواع بلاها کرده و یک روز هم نیست که به تیر مزدوران امپریالیسم و بقایای ساواک ، شهیدی نداده باشند و به حقوق و آزادی های مردم ایران پشت کرده اند ؟ خیر ! بخش اعظم و قریب به اتفاق آنان در شمار شریفترین و پاکبازترین جوانان این کشورند . جوانانی غیور و با ایمان که هیچ لکه ای به آنها نمی چسبد.
چه شد که این « شریفترین و پاکبازترین جوانان کشور » و « جوانان غیور و با ایمانی که هیچ لکه ای که به آنها نمی چسبد » یکدفعه با لکه ای به درشتی « عاملین اختناق » ملوث شدند ؟ مگر اکنون هم روزی هست که بع تیر مزدوران امپریالیسم شهیدی ندهند ؟ مگر اکنون هم روز و شبی هست که سینه خود را سپر انواع بلاها ننمایند ؟ هیهات که این سخنان در گوش ناشنوای منافقین اثری ندارد و فقط باید گفت تا رسوا و رسواتر شوند ، که خداوند بر قلبهایشان مهر نهاده و نه گوششان صدای حق را می شنوند و نه چشمشان توانایی دیدن حقیقت را دارد هدف منافقین از ترور اعضاء نهادهای انقلابی ، همانگونه که از زبان سردمدار فراری تروریستها شنیده شد ، این بود که دیگر کسی جرات پاسدار شدن به سرش نزند و اضافه کنیم ، دیگر کسی جرات پیوستن به نهادهای انقلابی را پیدا نکند ، تا در نتیجه این بازوان پر قدرت اسلام از کار بیافتند . منطق کور منافقین در ارتکاب این جنایات این بود که با به شهادت رسانیدن اعضاء سپاه ، کمیته و بسیج و دادستانی و دیگر نهادهای انقلابی نشان خواهند داد که عضویت در این نهادها به بهای گران ، یعنی به قیمت جان تمام خواهد شد و از آنجائی که بزعم باطل اهل نفاق و اربابان آمریکائیشان ، جان هر کس عزیزترین چیز اوست ، از ترس جان هم که شده نهادهای انقلابی از سنگر نشینان تهی خواهد شد .
حقاً که دشمنان ما از درک ارزشهای اسلام و شناخت مسلمانان مومن عاجزاند . پاسداری از اسلام ارزان نیست . به قیمت جان تمام می شود . اما آنچه منافقین توان درکش را ندارند این حقیقت است که جان ، کمترین و ناقابل ترین چیزی است که پاسداران اسلام ، حاضراند در ازای حراست از دین محمدی و کیان اسلام نثار نمایند . جان بر آن کسی عزیزترین چیزهاست که به این جهان فانی و ارزشهای مادی اش دل بسته است ، نه برای آن کس که در راه خدا قدم نهاده و جهاد می کند . آیا متجاوزین کفر صفت بعثی کم از عزیزان پاسدار ، بسیجی و دیگر جان بر کفان اسلام را به شهادت رسانده اند؟ پس چگونه است که سیل داوطلبان جدید جبهه ها یک لحظه هم از حرکت باز نمی ماند؟ آیا منافقین کوردل ، کم از اعضاء سپاه ، کمیته و داد ستانی را به شهادت رسانده اند ؟ پس چگونه است که روز به روز به تعداد داوطلبان در این
نهادهای انقلابی افزوده می شود ؟ منافقین چه کسی را از مرگ می ترسانند ؟ کسانیرا که در شهادت سعادت ابدی را جستجو می کنند ؟ حقاً که نمی دانند و هیچوقت هم نخواهند دانست .
جنایات ساده اما، گران جنایات منافقین علیه نهادهای انقلابی، از حد بیرون و شقاوت آنها خارج از توصیف است. سردمدار فراری تروریست ها ، همانطور که خواندید درباره چگونگی ارتکاب این جنایات می گوید :
« ساده تر است » و حتی به آنهایی که ارتباطشان قطع شده خط عملی می دهد . زیرا اعضاء این نهادها نه محافظی دارند و نه حفاظی ، شناسائی شان نیز مشکل نیست ، لباس مقدس پاسداری را به تن دارند و جان خود را در طبق اخلاص نهاده اند . می توان چون خفاش از لانه خارج شد ، در گوشه ای کمین کرد و دست خود را به خون پاک و مطهر آنان آلود . این نوع جنایت ساده تر از آفریدن فجایع 7 تیر و 8 شهریور است . بر اساس این رهنمود شیطانی دار و دسته های آدمکش منافق کارزار شوم ترور اعضاء نهادهای انقلابی را به راه انداختند .
یک عنصر در تمام این جنایات مشترک است . در هیچ موردی منافقین جسارت آن را پیدا نکردند که رو در روی جان بر کفان اسلام به جنگ آنان روند . هرچه کردند ناجوانمردانه و در کمال عجز بود . اکثر شهیدان از پشت مورد اصابت تیر نفاقذ قرار گرفتند و بقیه نیز در حالیکه مسلح نبودند و یا در حین عبور از خیابان و یا رفت و آمد با خانواده بودند به شهادت رسیدند . پاسداری بر سر سفرا افطار شربت شهادت می نوشد ، دیگریث در حالیکه با همسر جوانش از خیابان عبور می کند به شهادت می رسد و بعدی در حال تردد از پشت به رگبار بسته می شود . این است مفهوم ساده بودن جنایات از نظر منافقین .
اما این جنایات ساده ، برای منافقین و اربابان آمریکائیشان گران تمام شد . بجای هر عضو سپاه ، کمیته و بسیج که بر خاک می افتاد ، دهها تن جان بر کف دیگر قدم به پیش می گذاشتند و در تجلیل از هر یک از این شهدا ، هزاران تن از امت به سوگ نشسته اسلام شرکت می جستند و با فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافق ، ورشکستی این توطئه نفاق را به جهانیان اعلام می نمودند .
در کردستان ، گروهک های الحادی سر پاسداران را می بریدند ، در جبهه های نبرد ، خمپاره ای بعثیان تن پاسداران را صد پاره می کرد و در تهران و در سایر شهرها ، همین عزیزان به دست ستون پنجم آمریکا به شهادت می رسیدند . جبهه متحد کفر و الحاد جهانی متحد عمل می کند و ایادی شیطان بزرگ در همه جا ماهیتی یکسان دارند .
کارنامه سیاه (31)