گفتگو با فرزند شهید حجةالاسلام طباطبایی نژاد

Shahid Tabatabaiynezhad

من مهدی طباطبایی نژاد ، فرزند شهید نورالله طباطبایی نژاد و دارای مدرک فوق لیسانس برنامه ریزی شهری هستم . پدرم درسال 1319 در شهرستان اردستان به دنیا آمدند . ایشان پس از تحصیلات ابتدایی به قصد آشنایی بیشتر با معارف قرآن وعترت به قم هجرت کردند و مدت زیادی را برای آموختن علوم دینی دراین شهر گذراندند . پس از پشت سر گذاشتن دوره های مختلف علمی به محضر پر فیض حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی راه یافتند . پدرم از مفسران بنام قرآن مجید بود و در تدوین و نگارش کتاب تفسیر نمونه باآیت الله مکارم شیرازی همکاری می نمود . ایشان تا جلد 11 تفسیر نمونه با این مجموعه همراهی نمودند اما شهادت مجال بیشتر ی به ایشان نداد تا در تکمیل جلدهای بعدی همراه آیت الله مکارم باشند .

هابیلیان : پدر بزرگوارتان در چه سالی و بر اثر چه مساله ای به شهادت رسیدند ؟

طباطبایی نژاد : پدرم در فاجعه ی 7 تیر سال 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ، به همراه تعداد زیادی از شخصیت های کشوری و به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند .

هابیلیان : فعالیتهای دینی و عقیدتی ایشان قبل از انقلاب اسلامی چه بود ؟

ایشان با توجه به اینکه روحانی بودند ، تلاش های مذهبی شان از بدو تحصیل همراه بود با سخنرانی ، تدریس و منبررفتن برای مردم و به این اعتبار سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به تبلیغ احکام شرعی می پرداختند . پدرم از دوستان و همراهان امام خمینی ( ره ) بودند که از سال 1338 در محضر حضرت امام(ره) بودند تا زمانی که امام(ره) تبعید شدند . بعداز تبعید امام(ره) نیز بیشتر به امر تالیف و تدریس پرداختند . بخش دیگری از فعالیت های پدرم تفسیر قرآن کریم بود که با جدیت آن را دنبال می کردند.

هابیلیان : عمده فعالیتهای ایشان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی چه بود ؟

پدر بارها و بارها برای سخنرانی ها یشان در شهرهای مختلف مورد ضرب و شتم نیروهای ساواک قرار گرفته بودند . در آن دوران خفقان در نقاط مختلف کشور به هدایت و ارشاد مردم می پرداختند و حتی چندین بار بعد از نماز مغرب و عشاء در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به علت تشریح و بیانات سخنان امام خمینی رحمت الله علیه مورد ضرب و شتم مامورین ساواک قرار گرفتند . شگرد خاص او در توزیع اعلامیه های امام(ره) که با تقیه همراه بود ماموران ساواک را کاملا سر درگم کرده بود خصوصا با حفظ مصلحتهای لازم همواره مواظب بود که مبادا بهانه ای به دست حامیان رژیم شاه بدهد که ادامه این مبارزات برای او و همرزمانش دشوار گردد . در سال 1357 شاه به دلیل ترس از گسترش روز افزون دامنه ی انقلاب ، برای فریب مردم ، با آزاد کردن زندانیان سیاسی می خواست جلوی نفوذ هر چه بیشتر انقلاب رابگیرد . پدرم در همین سال و همراه باآخرین گروه زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد . ایشان از تلاش جوانان برای پیروزی انقلاب اسلامی حمایت می کردند و در منبرهای خود بر ضرورت پیروی از اندیشه های امام خمینی تاکید می کردند . ایشان به همه ی کسانی که در راه انقلاب تلاش می کردند دلگرمی و امید پیروزی می دادند .

هابیلیان : در مورد اخلاق و منش ایشان بیشتر توضیح دهید

طباطبایی نژاد : ویژگی اصلی ایشان جدا از شخصیت والا و مناعت طبع ایشان ، انس و الفت باقرآن بود که هم به خاطر علاقه ی شخصی به قرآن و هم به خاطر تعلق خاطری که به تفسیر قرآن داشتند بود .

هابیلیان : پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم تا مدت 2 سال دغدغه ی زیادی برای حفظ انقلاب داشتند ، یعنی مقطع قبل از آغاز جنگ تحمیلی . شهید طباطبایی نژاد در این مورد چه نظری داشتند ؟

طباطبایی نژاد : ایشان اصرار داشتند هر کس که می تواند درزمینه ی انقلاب و برای انقلاب کار سیاسی انجام دهد باید واردصحنه شود تا انقلاب دردست نیروهای دلسوز و انقلابی بماند و به دست نااهلان نیفتد . البته فعالیتهای فرهنگی و تالیفی ایشان همچنان ادامه داشت تااینکه شهید بهشتی از ایشان دعوت کردند برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندیدا شوند . البته پدرم اصرار داشتند که افراد شایسته تر از ایشان برای راه یابی به مجلس وجود دارند اما سرانجام ایشان از حوزه ی اردستان ، زواره و کوهپایه - دراولین دوره ی مجلس شورای اسلامی- کاندیدا شدند و به مجلس راه پیدا کردند .

هابیلیان : در مورد مواضع و نظر ایشان در خصوص جنگ تحمیلی توضیحاتی ارائه فرمایید .

طباطبایی نژاد : با شروع جنگ تحمیلی ، پدرم از اولین کسانی بودند که بین رزمندگان ودر جبهه های جنگ حاضر شدند . درآن زمان موضع مربوط به بنی صدر در مورد جنگ و خیانت های وی به کشور خیلی جدی مطرح بود و به خاطر تلاش های وی در راه رضایت بیگانگان ، کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود . در مجلس نیز مخالفت های زیادی بین طرفداران بنی صدر و همراهان آیت الله بهشتی و حزب جمهور ی اسلامی وجود داشت . پس از 14 اسفند ، اولین سخنرانی جدی و سوالات جدی از بنی صدر را پدرم پرسیدند و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به این مساله در کتاب روایت هجران اشاره کردند و از آن به عنوان یکی از عوامل اصلی به چالش کشیده شدن بنی صدر اشاره می کنند .

هابیلیان : و در انتها از زمان شهادت ایشان برای ما بگویید .

طباطبایی نژاد : زمان شهادت ایشان خانواده همراه پدرم نبودند. ایشان درآن هنگام که زمان تعطیلات مجلس نیز بود برای جلسه ی حزب جمهوری اسلامی به تهران رفته بودند و ما به اردستان رفته بودیم . پدرم مقید بودند که جلسات حزب را حتما شرکت کنند . روز هفتم تیر بود که ما نیز همانند تمام مردم ایران مطلع شدیم منافقین دفتر حزب رابا بمب منفجر کرده اند و پدرم نیز به شهادت رسیده اند .

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31