•جز خدا ملاحظه چيزي را نمي كرد ....
آشنايي من با ايشان مربوط است به سال هاي اولي كه من به قم آمدم . در اواخر 1321 هجري شمسي و اوايل 1322 بود كه من به قم آمدم ، بعد از آن خيلي نگذشته بود كه من مرحوم آقاي هاشمي نژاد را به عنوان يك طلبه مجد خيلي خوب و درسخوان و زحمت كش شناختم .
بعد از مدتي ايشان با مرحوم فريد الاسلام رفيق شدند . آقاي فريد الاسلام ابتدا در مشهد بود و بعد آمد قم و با مرحوم هاشمي نژاد رفيق شد . مدتي هم من مي ديدم ايشان را كه از وقتي كه با مرحوم فريد رفيق و دوست شد ، پيش ايشان استفاده هاي معنوي زيادي كرد و به مسائل معنوي و روحاني و عرفاني بيشتر رو آورد ، چون فريدالاسلام خودش از اين جهت يك انسان كاملي بود.
فريدالاسلام را هم در مشهد و در قم و هم در مسافرت هاي تبليغي كه با ايشان به بابل مي رفتيم مي ديدم و ايشان را از نزديك مي شناختم كه مرد كم نظير ، خوب و وارسته اي بود . مرحوم هاشمي نژاد هم كه با ايشان رفيق و دوست بود بيشتر به مسائل معنوي و عرفاني رو آورد .
من يك سال مسافرت كردم به بهشهر و مرحوم هاشمي نژاد هم آمد . من در جاي ديگري و منزل كسي بودم و ايشان مرا با اصرار دعوت كردند به منزل شان كه يك اتاق ساده بود با همان حصيرهايي كه در آن روزها در مازندران معمول بود و يك تخت داشت .
اتاق بسيار ساده اي بود كه در آنجا از ما پذيرايي كرد . در بهشهر شب و روز با ايشان بوديم و من از نزديك با روحيات و معنويات و افكار ايشان آشنا شدم و ديدم كه الحق انساني است بسيار با ارزش و ارزنده . فكر خوبي داشت و خوب مطالعه مي كرد . بعدها كه كتاب " مناظره دكتر و پير " را نوشت و منتشر كرد ، معلوم شد اهل فكر و قلم و سليقه است .
من در مازندران ديدم كه منبرش بسيار گرم و خوب بود و مردم را جمع مي كرد و آنها هم خوششان مي آمد و او دين اسلام را با خلوص كامل تبليغ مي كرد . بعد كم كم به ايشان نزديك تر شديم به طوري كه در آن مدت كه ايشان در مشهد بودند من اگر يك وقتي مشرف مي شدم ، بر خودم لازم مي ديدم كه ايشان را ببينم و سري به ايشان بزنم و حالي بپرسم . ايشان هم خيلي به ما محبت مي كرد .
يادم هست يك سال به مشهد رفتم و حال ايشان را پرسيدم گفتند ايشان را دستگير كرده اند و در زندان هستند . ميوه اي هم خريدم كه وقتي به ديدنش مي روم دست خالي نباشم ، رفتم زندان و تا دو بعدازظهر معطل شدم . زمستان بود و هوا خيلي سرد بود . بالاخره هم موفق به ديدار ايشان نشدم و گفتند كه ايشان ممنوع الملاقاتند و به ما اجازه ملاقات ندادند . ما با كمال يأس برگشتيم و بسيار متأثر شديم كه در آن سفر نتوانستيم ايشان را ببينيم .
بعد مسئله انقلاب پيش آمد كرد و ايشان يكي از چهره هاي بسيار خوب انقلاب بود . يك نيروي ارزنده اي بود براي انقلاب . سخنراني هاي ايشان ، منابر ايشان ، اقدامات ايشان همه ارزنده بود . آدمي بود نترس كه جز خدا ملاحظه هيچ چيز را نمي كرد " ولا يخاف في الله لومة لائم "بود و ايشان مشهور شد به طوري كه همه كشور ايشان را شناختند .
در خبرگان هم يادم هست كه ايشان بودند و در مجلس كارهاي بسيار خوب ، دفاع هاي خوب ، پيشنهادهاي خوبي از اسلام را ارائه مي دادند . من ايشان را يك مرد فاضل ، متعبد ، مسئول و متفكر ، اهل قلم و اهل بيان مي دانستم و آن چيزي كه خيلي براي من جالب بود ، افتادگي و تواضع و حسن اخلاق ايشان و تهذيب نفس او بود كه مدت ها مجاهدت هايي در اين راه كرده بود و بسيار ارزشمند بود .
وقتي كه شهيد شد ، دل همه ماها را و دوستان و رفقاي ايشان و مردم را جريحه دار كرد و با شهادت ايشان خيانت بزرگي به اسلام شد و جاي ايشان خالي است و به اين زودي ها هم پر نخواهد شد . منبر و قلم ايشان را و حسن خلق ايشان ، برخورد در مصاحبت ها و رفاقت ها معلوم بود و اهل علم هم مي دانند كه ايشان يك مرد فاضل ، زحمت كشيده و درس خوانده متفكري بود . خداوند رحمت شان كند و ايشان را با محمد (ص) محشور كند .
اول كتابي كه من از ايشان ديدم يك مقدار مسائل در اصول كه مربوط به آقاي فريد بود و ايشان هم زياداتي و حواشي بر آن داشت . اولين نوشته اي كه در بعد علمي از ايشان ديدم ، همان بود و بعد هم كتاب " مناظره دكتر و پير " را نوشت و منتشر كرد . در آن زمان ايشان جوان بود و بعد از انتشار آن كتاب همه ايشان را به فضل و علم مي شناختند ، من نمي توانم حد و اندازه فضل ايشان را بيان كنم ، همين قدر مي توانم بگويم كه ايشان جزو خبرگان بود .
اگر كسي مدارج علمي بالايي نداشت ، او را جزو خبرگان اول كه مي بايست از مجتهدين والامقام باشند براي تصويب قانون اساسي كشور قرار نمي دادند و ايشان جزو خبرگان اول بود و در تنظيم قانون اساسي هم همكاري داشت .
ما نيز شخصيت هاي علمي بزرگي چون مرحوم حائري و آقاي سلطاني و مرحوم خادم كه از اصفهان آمده بودند و ديگران و مرحوم هاشمي نژاد در آن مجلس بودند و همكاري مي كردند و همكار بسيار خوب و باارزشي بودند .
حضرت امام درباره ايشان تعبيرات فوق العاده اي داشتند و فرمودند : " مردي جوانمرد ، عالم ، فاضل و مجاهد بود ." در جايي كه حضرت امام درباره ايشان اين حرف را بزنند ، من ديگر نظري ندارم . چون همه مي داننند كه حضرت امام نه اغراق گو بودند و نه اهل تعارف و هر قدر هم كسي را دوست مي داشتند ، بيش از اندازه اي كه افراد را شناخته بودند چيزي نمي گفتند و همين مقدار از امام كافي است درباره ايشان كه با اين تعبيرات از ايشان تجليل فرمودند .
در پايان اميدوارم كه شما و بازماندگان و همه مردم قدر ايشان و امثال ايشان را بدانند و بدانند كه ما در راه اسلام و انقلاب چه عنصرهاي ارزشمندي را از دست داديم و چه خون هايي براي درخت اين انقلاب ريخته شده .
اگر يك وقت خداي نكرده از اين انقلاب خوب پاسداري و مواظبت نكنيم به روح اينها و به اهداف اين شهداء و به خود شهداء خيانت شده است و اهميت مسئله بايد در اينجا درك شود .
والسلام