کومله ها برای رسیدن به اهدافشان از هر ترفندی استفاده کردند

Yasofiبرخی ویژگی‌های کردستان مانند موقعیت کوهستانی، محرومیت زیاد و تحریکات قدیمی دولت بعث باعث شد تا زمینه برای برخی گروهک ها جهت مطرح کردن مطالباتی چون خودمختاری، تجزیه طلبی، مبارزه با دولت مرکزی و جنگ های چریکی مهیا شود. حزب کومله یکی از این گروهک ‌ها بود که خواستار استقلال سیاسی کردستان و مناطق کردنشین بود. آنها جنایات زیادی در مبارزه با دولت مرکزی و نظام جمهوری اسلامی مرتکب ‌شدند که خوی وحشیانه آنها را برملا کرد. اوج رذالت کومله‌ها آنجا بود که با تهدید روستاییان از آن ها سوء استفاده می‌کردند و جنایات هولناکی رقم می‌زدند. وقتی نیروهای نظامی به اصرار مردم روستا برای گرفتن شیر و ماست به منزل آنها می‌رفتند، کومله‌ها آنها را سر می‌بریدند.شهید مختار یوسفی از نیروهای نظامی مستقر در کردستان بود که این جنایات را به چشم دید.

شهید مختار یوسفی 10اسفند1340 در روستای بکیان کامفیروز در استان فارس به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش خانه‌دار بود. سوم ابتدایی را به پایان رساند و مجبور شد ترک تحصیل کند تا کمک کار پدرش در کارهای کشاورزی باشد.

سال 1361 پس از ازدواج به خدمت سربازی اعزام شد. هفده ماه از دوره سربازی‌اش را در سیستان و بلوچستان گذراند و پس از مدتی برای مبارزه با حزب کومله و دمکرات در گردان قدس تهران آموزش دید و سپس به کردستان اعزام شد.

روز 14آبان1363 کومله‌ها از ساعت 10 صبح تا 3 بعدازظهر شروع به ریختن آتش سنگین در منطقه بویران سردشت کردند. ذخیره آب سنگر تمام شده بود و مختار برای آوردن آب از سنگر خارج شد. باید تپه را دور می‌زد تا به تانکر آب می‌رسید. چند قدم به تانکر مانده بود که کومله‌ها در آن حوالی خمپاره زدند و مختار در 23 سالگی با اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.

پیکر او را یک هفته بعد از شهادتش در زادگاهش به خاک سپردند.

45آنچه در ادامه می‌خوانید شرحی است بر مصاحبه با خانواده شهید مختار یوسفی:

ابتدا آقای علیرضا یوسفی روایتگر زندگی برادر شهیدش بود:

«مختار پسر اول و فرزند دوم خانواده بود. فعال و پر جنب و جوش و گاهی کم حوصله بود. وقتی عصبانی می‌شد قبل از اینکه ما عذرخواهی کنیم او زودتر آرام شده بود. مودب بود و همیشه سعی می‌کرد کسی از او رنجیده خاطر نشود.

روی حجاب خواهرانم حساس بود.

از صمیم قلب امام خمینی(ره) را دوست داشت. در اتاق کوچکی زندگی می‌کردیم. دیوارهای اتاقمان پر از عکس‌های امام بود. خدا را شکر می‌کرد که امام آمدند و بساط خوانین را برچیدند تا بیش از آن به رعیت ظلم نکنند.

بین فامیل محبوب بود. از مرخصی که می‌آمد آنقدر برای فامیل عزیز و دوست‎داشتنی بود که می‌بایست یک به یک به همه فامیل سر می‌زد و آنها را می‌دید. بخاطر دارم که مطلع شده بود یکی از خانم‌های فامیل به تازگی بچه‌دار شده است. از جبهه که برگشت اول برای تبریک به خانه آنها رفت بعد به خانه آمد. همین اخلاق‌هایش بود که همه دوستش داشتند. در ارتباطش با بقیه حتی افراد غریبه زود صمیمی می‌شد.»

خانم شاهون همسر شهید ادامه داد:

«مختار دوست برادرم بود. از همسر برادرم خواسته بود که از من خواستگاری کند و نظرم را بپرسد. قبل از ازدواج با شناختی که از او داشتم شیفته‌اش شده بودم. روز 7فروردین1361 ازدواج کردیم. هنوز در زندگی مشترکمان جا نیفتاده بودیم که مختار برای خدمت سربازی به چابهار اعزام شد. هفده ماه در چابهار خدمت کرد. پسرم که به دنیا آمد مختار کنارم نبود. پس از آن 1 ماه به تهران منتقل شد سپس آنها را برای مبارزه با کومله و دموکرات به کردستان اعزام کردند.

بیست روز در کردستان بود که به مرخصی آمد. این مرخصی دیدار آخرمان بود. من باردار بودم و قرار بود به زودی فرزند دوممان به دنیا آید؛ اما او از همه دلبستگی‌هایش گذشت و شهید شد. دخترم 40 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و پدرش را ندید.»

نحوه شهادت مختار را از زبان برادرش شنیدیم:

« در منطقه کله قندی سردشت کردستان بود. می‌گفت خیلی سخت است در کردستان اتفاق‌هایی را با چشم خود ببینی و نتوانی کاری انجام دهی. مردم روستا به آنها اصرار می‌کردند به خانه ما بیایید و شیر و ماست ببرید؛ ولی وقتی آنها به منزلشان می‌رفتند کومله‌ها در انتظارشان بودند و آنها را سر می‌بریدند. کومله ها از هر ترفندی استفاده می‌کردند تا منافع خودشان را پیش ببرند.

دوستان مختار از مهربانی او می‌گفتند و اینکه به همه محبت و خدمت می‌کرد.

یک روز قبل از شهادتش با همرزمانش برای شهادت قرعه می‌انداختند. چهار بار قرعه‌کشی کردند که هر 4 بار قرعه به نام مختار افتاده بود.

روز 14آبان1363 کومله‌ها از ساعت 10 صبح تا 3 بعدازظهر در منطقه بویران سردشت شروع به ریختن آتش کردند. ذخیره آب سنگر تمام شده بود. تانکر آبی داشتند که پشت تپه‌ای بود و برای آوردن آب باید تپه را دور می‌زدند. مختار ظرفی برداشت تا آب بیاورد. تپه را دور زده بود. چند قدم مانده به تانکر آب، کومله ها خمپاره‌ای زدند و گرد و غبار از زمین بلند شد. بعد از چند دقیقه که آتش دشمن خاموش شد همرزمان مختار بالای سرش رفتند. ترکشی به سر برادرم خورده بود و او در همان لحظات اولیه به شهادت رسیده بود.»


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان