وجود گروه‌های تروریست بنیادگرای انحرافی، تا حد زیادی نتیجه اقدامات نظام استکباری است

Zarghaniدکتر سیدهادی زرقانی، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد، نویسنده چند اثر در حوزه جغرافیا از جمله کتاب «مقدمه‌ای بر شناخت مرزهای بین‌المللی» است. محور گفت‌و‌گو با ایشان، ژئوپلیتیک مرزی، گروه‌های تروریستی داخلی و تهدیدات خارجی می‌باشد. نظرات ایشان درباره حوادث تروریستی، این گفت‌و‌گو را خواندنی کرده است.

آیا ما تعریفی از جغرافیای تروریسم داریم؟

هرگونه اقدامی که وحشت‌آفرین باشد، چه منجر به کشته یا زخمی‌شدن افراد بشود چه نشود در قالب اقدامات تروریستی تعریف می‌گردد. برای مثال، در اروپا در مترو بمب‌گذاری می‌کنند، پس از اطلاع‌رسانی، مترو تخلیه می‌شود؛ اما تبعات آن یعنی ترساندن و وحشت‌آفرینی که تروریست‌ها به‌دنبال آن هستند حاصل می‌شود. از این مهم‌تر، معرفی فعالیت‌ها و اهداف این گروه‌ها است. چون بیشتر گروه‌های تروریستی، بیش از آنکه به‌دنبال کشت‌وکشتار باشند به‌دنبال معرفی‌کردن خودشان هستند؛ لذا هرچه اقدام تروریستی پر سروصداتر باشد و کشتار کمتری صورت بگیرد، برایشان مفیدتر است. مثلا گروه جدایی‌طلب باسک در اسپانیا، به‌دنبال کشتار نیست، چون اگر که اقدام تروریستی‌ آن‌ها همراه با کشتار باشد دقیقاً خلاف جهت اهداف آن گروه خواهد بود؛ یعنی مردم از آن گروه متنفر خواهند شد. ازاین‌حیث می‌خواهم بگویم اقدامات خشونت‌باری که منجر به وحشت‌آفرینی می‌شود در قالب ترور تعریف می‌شود.

بازیگر و نقش‌آفرین این ترور کیست؟

حداقل می‌توانیم دو دسته را نام ببریم:

اول، تحت عنوان تروریسم دولتی؛ یعنی دولت‌ها به‌طور خاص پشت گروه تروریستی هستند و حمایت هم می‌کنند و از اینکه اعلام شود نیز ترس زیادی ندارند. مثلا شهدای هسته‌ای ما تحت قالب تروریسم دولتی هدف قرار گرفتند، یعنی ترور کور نبوده‌‌ است و مشخصاً رژیم اشغالگر قدس، این‌ها را به‌عنوان وزنه‌ای علمی در بحث هسته‌ای شناسایی کرده و انجام شده است و یا اقداماتی که رژیم صهیونیستی در لبنان انجام می‌دهد. مثال دیگر، در حادثه‌ای که حدود چند ماه پیش رخ داد، دو ماشین از نیروهای حزب‌الله که حامل یک فرمانده ایرانی نیز بود به‌وسیله رژیم صهیونیستی منفجر شد که بعدها اسرائیل غاصب تلویحاً عذرخواهی هم کرد تا این حرکت تروریستی را ایران تلافی نکند.

دوم، تحت عنوان تروریسم غیردولتی است؛ یعنی گروه‌هایی هستند که متناسب با اهداف خودشان اقدامات تروریستی انجام می‌دهند و لزوماً دولت رسمی پشتیبان آن‌ها نیست. مثلاً این گروه‌ها می‌توانند برحسب اینکه ماهیتشان چه باشد تحت حمایت خاصی قرار گیرند. نمونه آن گروه‌های مذهبی هستند، حالا چه مذهبی و دینی مثل القاعده، طالبان، داعش یا الشباب که ما در جهان اسلام داریم و گروه‌هایی که در ژاپن فرقه‌ای مذهبی هستند. این‌ها تروریسم دولتی نیست. البته پشت‌ِسر داعش و القاعده در طراحی این گروه‌ها دولت‌هایی هستند؛ اما هیچ‌ کسی نخواهد گفت که ما پشت‌ِسر این‌ها هستیم. این نوع تروریسم در همه‌جا رواج دارد، نوع اقداماتشان بسیار خشونت‌بار است و طیف وسیعی از مردم درگیر آن می‌شوند؛ یعنی هدفشان واحد نیست و تلفات خیلی زیادی کشته و زخمی می‌گیرند.

به‌نظر شما جغرافیای تروریسم چگونه ترسیم می‌شود؟

تروریسم دولتی یا تروریسم کور غیردولتی و سازمان‌نیافته به آن معنی است که این گروه‌های تروریستی در چه مکان‌هایی قرار دارند، جغرافیای تروریسم را به شما نشان می‌دهد؛ یعنی در واقع پراکنش گروه‌ها و اقدامات تروریستی در دنیا نشان‌دهنده جغرافیای تروریسم است. این جغرافیا مثلاً می‌تواند از آمریکا در یازده سپتامبر شروع شود؛ اما باید این دیدگاه و این جغرافیا توضیح داده شود؛ زیرا زمانی‌ که شما می‌گویید جغرافیا، آیا منظورتان اقدام تروریستی، پراکنش و توزیع حملات تروریستی است یا منظور شما پراکنش گروه‌های تروریستی است. از این منظر باهم متفاوتند و ممکن است اقدامات تروریستی اتفاق بیفتد؛ اما متأسفانه پراکنش گروه‌های تروریستی در منطقه‌ جنوب غرب آسیا یا اصطلاحاً خاورمیانه است.

آیا مفهوم «تروریسم بنیادگرا» و اینکه نتیجه‌ سیاست‌های مخرب ژئوپلیتیک است را قبول دارید؟

بحثی در ژئوپلیتیک داریم تحت عنوان مفهوم‌پردازی؛ به این معنی که بعضی اوقات برخی واژه‌ها و مفاهیم ضد ما استفاده می‌شود و آن واژه، واژه‌ای مثبت است. اینکه ما بنیادگرا باشیم بد نیست، این از آن واژه‌هایی‌ است که غربی‌ها به ما تلقین می‌کنند. بنیادگرا یعنی بازگشت به اصول اولیه اسلام، اصلا انقلاب اسلامی ماهیتش همین است؛ یعنی به خودمان برگردیم.

این معنای مثبت مسئله بنیادگرایی است، نه این وجهی که در دنیا دارد باب می‌شود. آنچه با آن مواجهیمن مواجهیمآآن بنیادگرایی از نوع انحرافی است؛ یعنی در تفسیر بنیادهای دین اشتباه می‌کنند، خشونت را جزئی از ذات دین و اعمال خشونت در رفتار با سایر ادیان و فرق را جزئی از دین می‌پندارند، این انحراف است.

نقش نظام استکباری در به‌وجود آمدن گروه‌های تروریستی چیست؟

وجود گروه‌های تروریست بنیادگرای انحرافی، از دو جهت تا حد زیادی نتیجه اقدامات نظام استکباری است: اول اینکه ممکن است برنامه‌ریزی ایجادشان با آن‌ها باشد؛ مثلاً داعش و القاعده و طالبان طراحی‌شده نظام استکباری هستند؛

دوم اینکه رفتاری که غربی‌ها با مسلمان در دنیا دارند باعث ایجاد یک احساس عقده‌ای در مسلمانان می‌شود و از‌این‌حیث، لذا قسمتی از گروه‌هایی که مظلوم واقع می‌شوند (رژیم صهیونیستی فلسطینی‌ها را و آمریکا مسلمان‌ها را می‌کشند) جذب این گروه‌های تروریستی می‌شوند. به‌عنوان مثال، داعش با اینکه طراحی غرب است و نظام استکباری در ایجاد آن نقش داشته است؛ اما کسانی که از اروپا به این گروه می‌پیوندند، ناراضیان مسلمانی هستند که احساس می‌کنند نظام غربی به آن‌ها زور می‌گوید، مثل کشتن خانمی دو سال پیش در آلمان به‌دلیل محجبه‌بودن، اتفاقی بود که برای عده‌ای از مسلمانان عقده‌ شد که باید انتقام بگیرند. در این بحث شعله‌ور شدن بنیادگرایی‌های انحرافی، هم طراحیشان و هم آن‌هایی که به این‌ها می‌پیوندند از اقدامات غرب و نظام استکبار به‌طور خاص ناراحت هستند و می‌خواهند انتقام بگیرند؛ لذا اکثراً جوان‌ها دنبال شورش هستند.

نقش جغرافیای سیاسی در شکل‌گیری تروریسم بین‌الملل چیست؟

جغرافیای سیاسی نقش ندارد، ژئوپلتیک نقش دارد. بین این دو تفاوت است، ژئوپلتیک علم‌ و دانش رقابت قدرت است؛ اینکه چه ‌چیزی منبع قدرت است و با چه ابزار و شیوه‌ای می‌توانید قدرت را اعمال کنید. از این منظر، جغرافیای سیاسی بحث پدیده‌های سیاسی در بستر فضا و مرز است؛ اقلیت‌ها، ملت و ویژگی‌های سرزمین نیز هست. نقش ژئوپلتیک بسیار پررنگ است و در این نظام، شما صفحه شطرنجی دارید که دائما بین بازیگران دو طرف شطرنج، در سطوح مختلف رقابت وجود دارد؛ به‌عنوان مثال ما و عربستان، ما و ترکیه در جهان اسلام، آرژانتین و برزیل آمریکای مرکزی، آمریکا و روسیه در سطح جهانی نمونه‌هایی از این رقابت ژئوپلیتیکی هستند. در این رقابت ژئوپلتیکی هر ابزاری مجاز است. گاهی یک طرف کفه ترازوی رقابت، از منظر تأثیرگذاری وزنی ندارد؛ اما گاهی دو طرف در کفه ترازو تقریباً در رقابت‌های ژئوپلیتیکی برابر هستند. اکنون سوریه یک میدان منازعه ژئوپلیتیکی است. یک سمت آن ایران، سمت دیگرش روسیه، سمت دیگر آن، بازیگران جهانی همچون آمریکا، عربستان و ترکیه هستند. اینکه سوریه به‌ ثبات یا داعش به پیروزی برسد یا محکوم به شکست باشد یک رقابت ژئوپلیتیکی است. اینجا نقش ژئوپلیتیک این است که با ایده‌ آمریکا و دلار عربستان، داعش خلق می‌شود تا نظام سوریه سرنگون شود؛ چرا، چون محور مقاومت اسلامی و شیعی که ما باشیم شکسته می‌شود. از آن‌سو، روسیه یکی دیگر از پایگاه‌هایش را از دست می‌دهد. روابط استراتژیکی بین روسیه و سوریه وجود دارد و روسیه کمک تسلیحاتی به سوریه می‌کند. اگر روسیه پایگاه نظامی خود را از دست بدهد، عملاً آمریکا سیطره خودش را در منطقه گسترش می‌دهد و این در سطح جهانی به ضرر روسیه و در سطح منطقه اگر بشار اسد سقوط کند به ضررماست. بنابراین ژئوپلیتیک نقش زیادی دارد، حتی در تروریسم کور و دولتی رژیم صهیونیستی. اینکه دانشمندان هسته‌ای ما چه‌طور ترور شدند بحث ژئوپلیتیکی است. می‌خواهند نگذارند ما به توانمندی‌های زیادتر برسیم؛ لذا اینجا تروریسم فعال می‌شود، دانشمند ما را ترور می‌کنند. اخباری از عراق داشتیم که هرچند کاملا مستند نیست اما به‌نظر می‌رسد طی این سال‌ها هفتصد دانشمند عراقی ترور شده‌اند.

بنابراین رقابت‌های ژئوپلیتیکی نقش زیادی در تولید و بازتولید تروریسم دارد. جغرافیای سیاسی فقط می‌تواند در ویژگی‌های جغرافیایی نقش داشته باشد؛ مثلا یک گروه قومی در دو سوی مرز قرار دارد. مثلا گروه قومی کرد میان سوریه، ایران، ترکیه و عراق قرار دارد. این گروه دنبال احقاق حقوقش از منظر خودش است که آرمان کردستان مستقل است. این توزیع جغرافیایی قومیت‌ها و مرزهای سیاسی باعث شده است گروهی تحت‌ عنوان پژاک تولید شود. در شرق جغرافیای کشور ما نیز قوم بلوچ است که در دو سوی مرز جغرافیایی انسانی ماست. در این جغرافیای طبیعی محرومیت و فقر وجود دارد که منجر به این‌گونه احساس می‌شود، گروه جند‌الله شکل می‌گیرد. درست است که پشت‌ِسر گروه جندالله ایده‌ای خارجی است؛ اما آنچه که باعث می‌شود گروه به آن جذب شود شعار احقاق حق بلوچ است. دراین‌رابطه ویژگی‌های سیاسی ژئوپلیتیک باید مدنظر قرار بگیرد؛ یعنی نحوه برخورد حکومت‌ها با اقلیت‌ها. به بسیاری از اقلیت‌هایی که در پیرامون داریم نه‌تنها با شعار بلکه در عمل باید اثبات شود که نظام دلسوز آ‌ن‌هاست.

چه عاملی باعث گسترش تروریسم در ژئوپلیتیک ایران است؟

چند عامل در سطوح مختلف در این امر دخیل هستند. اصلی‌ترین آن، ماهیت ضد اسکتباری نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ چون ماهیت ضد استکباری دارد دشمنان تلاش می‌کنند به هر شیوه ممکن در رقابت با این نظام، از ابزارهای تضعیف‌کننده استفاده کنند. از جمله اقلیت، هرچند اقلیت به‌‌خودی‌ِخود یک نقطه‌ضعف نیست، اما اقلیت را می‌شود تحریک کرد. بنابراین اصل قضیه این است که ما یک نظام ضد استکباری داریم که نظم ظالمِ موجود در دنیا را به‌هم می‌زند. آن‌ها می‌خواهند با ما برخورد کنند؛ لذا از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند. یک ابزار آن‌ها ارسال تروریست به کشورمان است و شهدای هسته‌ای ما دلیلی بر این مدعا هستند. دیگر اینکه برای بحران‌آفرینی تحت‌ عنوان قوم بلوچ ظرفیتی اینجا وجود دارد. عربستان برای اینکه در رقابت ژئوپلیتیکی با ایران است، وهابیت را گسترش می‌دهد. عوامل دیگری همچون تفاوت مذهبی و توسعه‌نیافتگی در مقابل مرکز نیز در این مسئله دخیل هستند.

چه ویژگی‌هایی به‌عنوان عوامل برون‌زا دارای بیشترین میزان اثرگذاری در شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی در جنوب شرقی ایران است؟

عوامل برون‌زا رقابت‌های یک قدرت منطقه‌ای‌ است و در واقع توطئه‌ها وشیوه‌هایی که نظام قدرت جهانی تحمیل می‌کند. در سطح منطقه‌ای ما با پاکستان، عربستان و امارات رقابت داریم. این رقابت، اقتصادی نیست بلکه ایدئولوژیکی است؛ یعنی ما داریم شیعه‌ای را که به قول دکتر شریعتی، ذات انقلابی دارد ترویج می‌کنیم و به اصالت خودمان برمی‌گردیم. آن‌ها البته از نظر ما تکفیری و انحرافی هستند. بنابراین آنچه‌ که در این قضیه، برون‌زا است متغیرهایی است که خارج از مرز قرار دارند. یک رقابت ما با عربستان و امارات است، به‌خصوص با عربستان بیشتر است؛ یعنی این رقابت روز‌به‌روز نمود بیشتری پیدا می‌کند. البته آمریکایی‌ها نیز مشتاق هستند که ما را در مناطقی مثل جنوب شرق و شمال غرب آزار بدهند و ناامنی را گسترش بدهند. این کار را رسماً از طریق ارسال تسلیحات و اطلاعات‌دادن، با هماهنگی و همکاری نظام بین‌المللی انجام می‌دهند. در پاکستان نیز ممکن است دولت پاکستان با تروریسم موافق نباشد؛ اما در ارتش پاکستان مهم‌ترین رکن آنکه سازمان اطلاعاتی پاکستان است از منظر عقیده، طرفدار وهابیت است.

به‌نظر شما آیا مرزی‌بودن و ضعف شبکه ارتباطی، باعث کاهش یا افزایش نسل تروریسم در مناطق مرزی می‌شود؟

این‌ها را می‌شود عوامل درون‌زا نام نهاد. مجموعه عواملی که باعث گسترش تروریسم می‌شود پنج یا شش عامل است: عامل اصلی، ضعف هویت ملی است. در برخی مناطق حاشیه‌نشین ما، هویت محلی و قومی پر رنگ‌تر است و این چند دلیل دارد. یکی ساختار سنتی و طایفه‌ای آ‌ن‌ها است. دیگری، دوری از مرکز حکومت است؛ مثلا در داخل کشور و در پایتخت، لامپ پر نوری روشن است و شما هرچه به‌سمت حاشیه می‌روید از نور این لامپ کاسته می‌شود و برای این دو تفسیر وجود دارد؛ یک اینکه کاهش نور لامپ، یعنی کاهش سطح توسعه خود‌به‌خود اصلا ربطی به بلوچ وکرد هم ندارد. دیگر کاهش نظارت حکومت است که نظارتی وجود ندارد. عامل دیگر بُعد فاصله است و از بُعد فاصله مهم‌تر این است که با دورشدن از کانون ثروت و قدرت که پایتخت باشد، توسعه‌نیافتگی هم به آن اضافه می‌شود. یکی دیگر هم بحث ساختار ملت ایران است، ملت ایران ملتی ترکیبی است. یک اکثریت شیعه دارد که در وسط کشور فارس هستند و اقلیت‌های غیرشیعی قومی که در حاشیه کشور هستند. آن‌ها احساس می‌کنند که چون اقلیت هستند به آن‌ها ظلم می‌شود؛ ولی این قاعده جغرافیا است. یعنی شما فرانسه، روسیه و چین هم که بروید قطعاً قسمت‌های مرکزی توسعه‌یافته‌تر است. البته ایران به‌خاطر ویژگی‌های جغرافیایی، این شانس را دارد که ترکیبی است. از آن مهم‌تر اینکه تداوم این اقلیت، آن سوی مرز اکثریت است و این کار را مشکل‌تر کرده است؛ لذا فرض کنید بلوچ دارید که از بلوچستان است، ترکمن دارید که از ترکمنستان است، ترک دارید که از آذربایجان است، کرد و عرب هم همین‌طور و این می‌تواند احساس هویت ملی را تضعیف کند.

چه مسئله ژئوپلیتیکی در رویکردهای گروهک‌های تروریستی ایران حائز اهمیت است؟

گروهک‌های تروریستی که در ایران هستند دو یا سه نوع است، بعضی از گروه‌ها هستند که راهبرد نهایی این‌ها تشکیل یک کشور مستقل است. مثلا بلوچستان مستقل، کردستان مستقل، آذربایجان بزرگ. گروهک تروریستی «الاحواز» نیز به‌دنبال آن است که کشور را تجزیه کند. بنابراین در اهداف بلندمدت، آرمان گروهک‌های تروریستی که در حاشیه کشور ما هستند، نه لزوماً خود‌مختاری بلکه تشکیل یک کشور مستقل است. حتی مرز تعریف می‌کنند؛ مثلا کردستان مستقل، یک سمت آن مدیترانه است و یک سمت آن خلیج فارس و برای آن‌ها نقشه تعریف کردند، پرچم دارند که البته به آن ‌نرسیده و نخواهند رسید. چون بین خود درگیری خواهند داشت. البته به ‌لحاظ راهبردی خطر گسترش این تفکر تجزیه‌طلبانه می‌تواند منجر به تشویق بیشتر مردم در پیوستن به این گروه‌ها بشود و یک حرکت تجزیه‌طلبانه جدی شکل بگیرد.

شیوه گروه‌های تروریستی شیوه‌ای غیرعقلایی است و پایگاه مردمی ندارند. حکومت هم نباید بهانه دست آن‌ها بدهد و نباید به‌دلیل اقتصادی نارضایتی ایجاد کند. شما هزینه‌فایده که می‌کنید می‌بینید که سرمایه‌گذاری برای توسعه بلوچستان به‌صرفه نیست؛ چون جمعیت، منابع و بازار ندارد. (راه درست همان است که شهید شوشتری انجام داد.) حتی اگر مالیات از مرکز بگیرید و به آنجا بدهید، باید توسعه به آنجا برده شود. چون در درازمدت توسعه‌یافتگی به‌ همراه می‌آورد و باعث می‌شود حتی با حمایت خارجی، گروهک‌های تروریستی بسیار کمتری شکل بگیرد. فعلا مهم این است که خودشان منحل شوند و از بین بروند.

سطح اختلاف توسعه بین شمال، مرکز، کانون و حاشیه به‌شدت جدی است. در بیرجند مردم محرومِ مرز، فارس‌زبان و شیعه هستند، این نشان می‌دهد ربطی به فارس و شیعه ندارد. اما همین تهدید جدی است؛ یعنی کسی که می‌خواهد بلوچ را تحریک کند، توجه مردم را از بیرجند دور می‌کند. نگاه آن‌ها را معطوف شهرهای بزرگ کشور می‌کند که فارس و شیعه هستند و سعی می‌کند شهروند درجه دو بودن را به آن‌ها القا کند.

ترورهای اوایل انقلاب چه‌ فرقی از نظر ماهیت (و از منظر ژئوپلیتیک) با ترورهای اواخر دهه هشتاد یا اوایل دهه نود داشته است؟

بین این دو ترور تفاوت‌هایی وجود دارد. اوایل انقلاب ناشی از فضای خالی قدرت، گروه‌های تروریستی نیز شکل گرفتند. به‌طور مشخص گروهک منافقین، چون این‌ها داخل اتوبوس بمب می‌گذاشتند و می‌گفتند که داخل اتوبوس بمب گذاشتیم و یک اتوبوس منفجر شد؛ یعنی کسی نبود که با آن‌ها برخورد کند. خلاء قدرت باعث شد که پس از انقلاب در ترکمن‌صحرا و دیگر قسمت‌های کشور گروه‌هایی تحت‌ عنوان خلق، شروع به فعالیت کنند و تفسیر خود را از نوع حکومت و رفتارشان صحیح‌ترین بدانند. بنابراین شاید منشاء پیدایش خارجی، مانند گروهک‌های امروز نداشت. به‌عبارتِ‌دیگر چون خلاء قدرت وجود داشت، هرکجا هرکسی می‌توانست شهر را به‌هم می‌ریخت و مثل عراق امروز، گروهی تشکیل می‌داد. البته منافقین سازمان‌یافته‌تر بودند. کم‌کم این‌ها دیدند آنچه که می‌خواستند و آنچه که ملت می‌خواهند باهم متفاوت است، در نتیجه اقدامات تروریستی خود را شروع کردند.

زمان که گذشت در رقابت ژئوپلیتیکی، ایران بالنده شد و تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای شد. همین باعث شد که اینجا رقیب ژئوپلیتیکی درست کنند؛ جندالله اگر در اول انقلاب بود یک گروه خلق بلوچی داخلی بودند که مثلا دنبال احیای حق خودشان به شیوه خاص خودشان بودند. اما اکنون جندالله (و یا جیش‌العدل) با دلارهای عربستان و با طرح و ایده ارتش پاکستان، حمایت می‌شود.

ترور کور یعنی اتوبوس منفجر می‌کردند و همه را می‌کشتند و در این‌ها دست بیگانگان کاملا آشکار نیست؛ اما در ترور مقامات به‌طور خاص، نقش دارند. مثل آن مدل ترور را درحال‌حاضر داریم، چون اکنون ما بر فضای داخلی مسلط هستیم، ترور مقامات امکان‌پذیر نیست یا بسیار سخت است؛ اما اگر کمی غفلت کنیم مثل شهدای هسته‌ای امکان‌پذیر است. به‌نظر می‌رسد اکنون با قدرتمند شدن ایران، دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای در سطح منطقه عربستان، امارات، حتی ترکیه تا آمریکا و اسرائیل غاصب پررنگ‌تر است. دخالت این‌ها در ایجاد گروه‌های تروریستی احساس می‌شود. این گروه‌ها هم خیلی مردمی نیستند.

اکنون تهدید جدی نظام، رشد وهابیت در اهل‌سنت منطقه است که در این صورت شما تروریسم وحشیانه عربستان را در آن‌ها خواهید دید. گسترش وهابیت توسط عربستان در مناطق سنی‌نشین، بسیار برنامه‌ریزی‌شده است و زمانی‌ که وهابی شدند دیگر از دست رفته‌اند. ما باید روی اهل‌سنت‌ کار کنیم. مقام معظم رهبری به‌ کرات فرموده‌اند به صحابه و خلفا توهین نکنید چرا‌که این عمل، بازی در زمین رژیم صهیونیستی است. یعنی هیج شیعه‌ای از مرجعش گرفته تا مداحش نباید خلاف منویات مقام معظم رهبری، عمل کند. چون اهل‌سنت صدها سال با ما زندگی کرده است و مشکلی نداشته‌ایم. ولی زمانی‌که شما به‌دنبال ایجاد اختلاف و توهین باشید، در مقابل انتظار جواب را هم باید داشته باشید. قرآن در سوره انعام، آیه 108 می‌فرماید: «و كسانى را كه غير خدا را مى‏خوانند، دشنام ندهيد كه از سر دشمنى و نادانى، خداوند را دشنام دهند. بدين‏سان براى هر امتى عملشان را بياراستيم، سپس بازگشت آن‌ها به‌سوى پروردگارشان است و ايشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت.» این درحالی‌ است که این‌ها نه بت‌پرست بلکه مسلمان هستند و حرمت آن‌ها بر ما واجب است. اما وهابیت در جنوب شرق به‌دنبال یافتن جایگاه است. اگر این جایگاه پیدا شود، گروهی مثل جندالله دیگر گروهکی خرد نخواهد بود، یک گروه بزرگ خواهد بود با بدنه اجتماعی و این خطرناک است.

آیا تروریسم سایبری که از دهه 80 در ایران مطرح شده است را می‌توان ناشی از رقابت‌های ژئوپلیتیکی قدرت‌ها دانست؟

یکی از انواع تروریسم ژئوپلیتیکی، تروریسم سایبری است. این نوع تروریسم نیز ناشی از نوعی رقابت ژئوپلیتیکی است؛ یعنی بعد از سال 1989 و فروپاشی شوروی کم‌کم تحت عنوان عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات شروع شد. این فناوری شامل اینترنت شبکه‌ها و تبدیل‌شدن همه حوزه‌ها به حوزه‌های شبکه‌ای بود، مثل برق که اول دستی بود. اما کم‌کم فهمیدند که مکان‌هایی وجود دارد که می‌شود در کشور آمریکا بنشینی و در کشور دیگری خرابکاری ترتیب بدهی. به‌طور‌ مثال به هواپیمایی دستور بلندشدن و به هواپیمای دیگری دستور نشستن بدهی یا در سیستم‌های شبکه فرودگاه مهرآباد نفوذ کنید یا برق شهری را کلاً قطع کنید. در واقع گسترش فناوری اطلاعات بسیار خوب است؛ اما آسیب آن این است که این فناوری سِرور و نرم‌افزار نیست و بومی نیست، به‌همین‌دلیل نفوذپذیر است.

آیا منظور شما این است که مرز جغرافیایی را از بین برده است؟

بله، تروریسم سایبری نوع جدیدی از تروریسم است که به‌جای اینکه تروریستی بیاید اینجا بمب‌گذاری کند، از همان‌جا اقدام تروریستی خود را انجام می‌دهد. مثلا فرض کنید در هواپیما سیستم ناوبری آن را قفل می‌کند یا اصلا به تأسیسات هسته‌ای ویروسی را منتقل می‌کند. یک راه این است که رژیم اشغاگر قدس گروهی را برای انفجار تأسیسات هسته‌ای بفرستد، این نوع تروریسم، قدیمی است. راه دیگر این‌ است که این سازه، راه نیفتد به‌طور نرم‌افزاری اقدام تروریستی خود را انجام می‌دهند. مثلا آن زمان ویروس «استاکس‌نت» مطرح بود، این‌ها شیوه‌های جدیدی است. مصاحبه‌ای را با یکی از تروریست‌های خوزستان مطالعه می‌کردم. می‌گفت: در خانه نشسته بودم و شبکه‌ای را جست‌وجو می‌کردم و با فردی چت کردم که می‌گفت، تو مثلا عرب هستی؟ گفتم بله، شروع کرد به تهییج من که میادین نفت مال خوزستان است، نفت شما را می‌برند و... در پنج جلسه مرا شست‌وشوی مغزی داد. سپس گفت نمی‌خواهی حق ملت عرب را بگیری؟ گفتم چه‌کاری انجام بدهم؟ گفت از بازار اسید تهیه کن و فلان کالا را بخر؛ یعنی ساختن یک بمب را به من آموزش داد. طرف در انگلستان نشسته تحریک و تهییج می‌کند، بمب می‌سازد و اقدامات تروریستی را هدایت می‌کند. این‌ها انواع جدیدی از تروریسم است.


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

مصاحبه رادیویی دبیرکل بنیاد هابیلیان در سالگرد حادثه تروریستی شاهچراغ (ع)

ریشه واقعه شاهچراغ به قدرت های استکباری برمی گردد

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان