دکتر هیثم مزاحم، تحلیلگر و پژوهشگر لبنانی و متخصص مسائل غرب آسیا و جهان اسلام است. وی مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت است و برای برخی روزنامههای عربزبان مانند الحیات، البلد و المستقبل و تعدادی از نشریههای سیاسی و دانشگاهی عرب و انگلیسیزبان مقاله مینویسد. تا کنون دو کتاب از دکتر مزاحم به چاپ رسیده: «حزب کارگر اسرائیل از سال 1968 تا 1999» (2001)؛ و «درگیری بر سر خاورمیانه» (2013). دو کتاب دیگر وی، «تحول مرجعیت شیعه» و «انقلابها چگونه رخ میدهند» بهزودی منتشر خواهد شد.
آنچه در ادامه میآید مصاحبه خبرنگار کنگره بینالمللی 17000 شهید ترور کشور با دکتر مزاحم درباره تحولات تروریسم تکفیری در سطح منطقه و موضوع «ایران قربانی تروریسم» است. مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت معتقد است جمهوری اسلامی برای اثبات مظلومیت خود در موضوع تروریسم باید کنفرانسهایی نظیر «کنگره بینالمللی 17000 شهید ترور کشور» را بهطور منظم، نهتنها در ایران بلکه در کشورهای مختلف جهان برگزار کند.
در خصوص ریشههای گروههای تروریستیتکفیری در منطقه دو نگاه وجود دارد؛ نگاه اول که آمریکا و غرب مروّج آن هستند، این تروریستها را «بنیاد گرا» و زاییده اسلام سیاسی معرفی میکند؛ اما نگاه دوم، افراطگرایی با رنگ و لعاب مذهبی در منطقه را میراث استعمار انگلستان در دوره پیش از جنگ جهانی اول میداند و معتقد است از آن زمان، دولتهای بریتانیا و ایالات متحده با هدف تضعیف حکومتهای اسلامی و تغییر در معماری سیاسی خاورمیانه، تفرقهافکنی در جهان اسلام را در دستور کار خود قرار دادهاند. شما کدامیک از این دو دیدگاه را قبول دارید و چنآنچه نظر دیگری دارید، بیان کنید.
من معتقدم ریشه گروههای تکفیری به برداشت سلفیوهابی از اسلام برمیگردد؛ برداشتی بسیار خام که بر تفسیر سطحی و تحتاللفظی از قرآن و سنت پیامبر (احادیث) استوار است. هرچند، این امر بدین معنا نیست که امپریالیسم از بریتانیا و فرانسه گرفته تا آمریکا و اسرائیل از پدیده تکفیر برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام بهرهبرداری نمیکنند؛ بلکه، این دولتها از گروههای تکفیری استفاده میکنند تا میان شیعه و سنی، ترک و عرب، عرب و فارس و غیره تفرقه بیاندازند.
آمریکا از سال 2001 به این سو، بهبهانه تعقیب تروریستهای عامل حملات یازده سپتامبر، در چند دوره به منطقه غرب آسیا لشگرکشی کرده است. آمریکاییها هدف اصلی خود از این حملات را ایجاد «خاورمیانه جدید» عنوان کرده بودند. شاخصه کلیدی خاورمیانه مطلوب آمریکا، نابودی محور مقاومت و تأمین امنیت مطلق برای اسرائیل بود. با توجه به شرایط فعلی منطقه، یعنی تقویت جایگاه جهانی ایران در مقام کانون مقاومت در برابر آمریکا، تثبیت جریان مقاومت در لبنان و پاگرفتن جریانهای مقاوم در سایر کشورها مانند سوریه، عراق و اکنون یمن، به نظر شما آیا آمریکا به اهداف خود دست یافته است؟
به اعتقاد من آمریکا و اسرائیل و متحدین آنها به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه برای از میانبرداشتن ایران و جبهه مقاومت، ایجاد گروههای اسلامگرای افراطی در منطقه است. آنها به این منظور داعش را در عراق و سوریه، جبهه النصره را در سوریه، القاعده را در یمن و شبهجزیره سینا و گروههای دیگری را در لبنان، ایران و سایر کشورها علم کردهاند.
در پاسخ به این پرسش که آیا آمریکا به اهداف خود در خاورمیانه رسیده است یا نه، باید گفت: «نه کاملاً»، نمیتوان گفت آمریکا و متحدینش به اهداف تعیینشده خود بهطورکامل دست پیدا کردهاند؛ هرچند این واقعیت را هم نمیتوان انکار کرد که آنها به آنچه در پیاش بودهاند، تا حد زیادی نزدیک شدهاند. دلیل این ادعا، درگرفتن نزاع میان شیعیان و سنیها و فارسها و عربها، ویرانشدن عراق، سوریه، یمن و لیبی و پاگرفتن گروههای تروریستی تکفیری در منطقه است. این گروهها مجری طرح آمریکا و اسرائیل برای ایجاد خاورمیانه جدید هستند و مادامی که به نیابت از آنها میجنگند، آن دولتها نیاز ندارند دلاری از کیسه خود خرج کنند و خاری هم به پای سربازانشان نخواهد نشست. متأسفانه، مسلمانان هزینههای این جنگ را با پول، منابع انسانی، زیرساختها و حکومتهای خود میپردازند.
طی چند دهه گذشته، رؤسای جمهور متوالی آمریکا ایران را به حمایت از تروریسم متهم کردهاند. این در حالی است که ایران یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم در جهان است؛ بهطوریکه بیش از 17000 نفر از شهروندان ایرانی همراه تعدادی از مسئولین عالیرتبه کشوری و لشکری از قبیل رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس قوه قضائیه، نمایندگان مجلس و فرمانده ارتش به دست گروههای تروریستی مورد حمایت غرب به شهادت رسیدهاند، به نظر شما کنفرانسهای بینالمللی نظیر «کنگره بینالمللی 17000 شهید ترور ایران» چه قدر در روشنگری اذهان عمومی جهان در این خصوص مؤثر است؟
به نظر من برپایی کنفرانسهای بینالمللی برای کمک به ایران در از بینبردن چهرهای که غرب از آن به جهان مخابره کرده، مؤثر است. این کنفرانسها همچنین به جهانیان نشان میدهد که ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و جنگ تحمیلی توسط صدام، تا به امروز که در مرزهای غربیاش و در سیستانوبلوچستان مورد حمله گروههای تروریستی قرار میگیرد، قربانی ترور بوده است.
هرچند، برای اثبات اینکه ایران قربانی ترور است، لازم است کنفرانسهایی از این دست سالانه چندینبار برگزار شود. تنها به ایران هم نباید بسنده کرد، بلکه باید چنین همایشهایی را در شهرهای بزرگ بینالمللی مثل لندن، ژنو، بیروت، مسکو، پاریس، سیدنی و غیره برگزار کرد.
نکته مهم دیگر در این خصوص اهمیت نقش رسانه است. رسانهها میتوانند در ترویج و پوشش خبری این کنفرانسها و همچنین مطرحکردن دائمی موضوع ایران قربانی تروریسم، نقش عمدهای ایفا کنند.