همداستانی منافقین با القاعده در عراق

Kurdstan

با بحرانی شدن وضعیت منافقین در عراق و تعیین ضرب العجل از سوی دولت عراق به این گروه تروریستی برای خروج از این کشور، سرکردگان آنها به شدت تلاش دارند تا از این وضعیت خارج شوند و با لابی گری در بین برخی از نمایندگان پارلمان عراق از برخورد شدید دولت عراق با آنها جلوگیری کنند، که این اقدام آنها با برخورد سرد اکثریت نمایندگان، با ناکامی مواجه شد. پس از این ناکامی منافقین تلاش دارند تا با نزدیک شدن به گروه هایی همچون القاعده که در افکار عمومی عراق گروهی خطرناک است از یک طرف به تهدید تلویحی دولت عراق مبادرت ورزد و از طرفی دیگر برای بقاء خود پس از ناامید شدن از حمایت آمریکایی ها به این گروه تروریستی متوسل شود.

در گذشته برخی از منابع عراقی اعلام کردند كه مذاكراتي بين ابوابراهيم رئيس شاخه نظامي القاعده در غرب عراق، با برخي از سران منافقين صورت گرفته است. در این مذاکرات ابوابراهيم پيشنهاد كرده است كه افراد آواره منافقين در عراق به شاخه نظامي القاعده در عراق بپيوندند و تحت حمايت وهابيون قرار گيرند. که در واکنش به این اقدام منافقین نوری المالکی نخست وزیر عراق و علی الدباغ سخنگوی دولت عراق در مورد هرگونه فعالیت غیر قانونی گروه تروریستی منافقین و یا هر گروه سیاسی دیگر در مورد فعالیت و یا نشست های غیر قانونی در پادگان اشرف هشدار داده اند.

اگر چه در گذشته نیز اخباری مبنی بر وجود ارتباط بین منافقین و القاعده از سوی برخی از مقامات عراقی اعلام شد اما این ارتباطات در شرایط فعلی جنبه آشکار تری به خود گرفته است

با مقایسه ساختاری و محتوایی منافقین با القاعده شباهت های بسیار زیادی می توان یافت. اهمیت این شباهت ها نه صرفا از جهات صوری و ظاهری بازخوردها و پی آمدهای آن، که در نحوه توجیه و تئوریزه کردن آنها است. دلیل عمده این شباهت آبشخور یکسان تئوریکی این دو سازمان و تاسی نعل به نعل آنان از آموزه های تئوریسین های تروریستی است.

اما اینکه چه وجوه مشترکی بین القاعده و منافقین وجود دارد که آنها را به هم نزدیک کرده است سوالی است که جای بررسی و تامل دارد. از جمله وجوه مشترک این دو گروه تروریستی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- ضدیت با جمهوری اسلامی ایران:

جمهوری اسلامی ایران از جمله کشور هایی است که قربانی تروریسم منافقین و القاعده بوده است. ترور بیش از 16000 ایرانی توسط منافقین که برگ سیاهی در پرونده این گروه تروریستی به شمار می رود از جمله اقداماتی است که منافقین علیه جمهوری اسلامی انجام داده اند، تا جایی که با ارائه آمار و بنا به گزارش هایی که بسیاری از نهاد های بین المللی و سرویس های جاسوسی غربی منتشر کرده اند، ایران بزرگترین قربانی تروریسم در جهان است، که سهم منافقین در این جنایات بسیار برجسته به نظر می رسد. از سویی دیگر تفکری که القاعده از آن منشعب شده است نیز به شدت با جمهوری اسلامی عناد دارد. به شهادت رساندن دیپلمات ها و خبرنگار ایران توسط گروه طالبان که نوعی این همانی بین آنها و القاعده وجود دارد از جمله اقداماتی است که علیه جمهوری اسلامی صورت گرفته است .

2-فرقه بودن منافقین و القاعده:

عملکرد منافقین و القاعده طی سال های اخیر نشان گر این است که این دو گروه تروریستی بیشتر از آن که در قالب سازمان بگنجند در قامت یک فرقه به شدت متصلب ظاهر شده اند، فرقه ای که اعضای آن با اطاعت کور کورانه از اوامر رهبر "خود خوانده" عملا هویت خود را از دست می دهند، اقدام اعضای منافقین به خود سوزی در برخی شهر های اروپایی که طی یک اقدام تشکیلاتی و با دستور سران فرقه منافقین برای تحت تاثیر قرار دادن مقامات فرانسوی صورت گرفت ، با اقدامات انتحاری اعضای القاعده در افغانستان و عراق که با الهام گرفتن از رهبر فرقه صورت می گیرد در این نکته مشترک است که افراد این دو فرقه در اجرای فرامین رهبری فرقه هیچ اراده ای از خود ندارند و آنچه در این میان مهم است اوامر رهبر "خود خوانده" است.

3- مناسبات مخوف درون تشکیلاتی:

مناسبات درونی منافقین و القاعده به دلیل بسته بودن این دو فرقه به شدت مخفی است. اما با اعترافات جدا شده ها از این دو گروه می توان به عمق فاجعه ای که در داخل این دو فرقه صورت می گیرد پی برد. القاعده با دارا بودن یک چارت تشکیلاتی به شدت متصلب با هر گونه مخالفت درونی به شدت برخورد می کند. منافقین نیز از این قاعده پیروی می کنند و گزارشاتی که از سوی برخی از جدا شده ها از این فرقه منتشر شده است بسیار تکان دهنده است تا جایی که یکی از اعضای جدا شده منافقین با اشاره به زندان ها و مجازات هایی که از سوی رهبری فرقه برای کسانی که قصداعتراض و جدایی از این گروه را دارند می گوید: سرنوشت بیش از هزار نفر از اعضای معترض در دورانی سخت و جانكاه در این زندان ها گذشت و همچنین زندانهای مخوف دولت عراق كه بعضاً از یك هفته تا یك ماه در سلول های انفرادی بسر می بردند . و در پایان راه اردوگاه مرگ و وحشت به نام رمادیه در خاك عراق در انتظار این قربانیان بود و بنا به دستور رهبری سازمان و نطق تاریخ سازش كه در آن گفته بود جایی آنها را تبعید خواهیم كرد كه روزانه هزار بار از خداوند طلب مرگ و بلكه یك میلیون بار و همچنین هر لحظه مرگ را به چشم خود دیده و لمس كنند .

4- تحمیق با نوعی ایدئولوژی متصلب:

منافقین و القاعده برای اینکه بتوانند به اهداف خود برسند چاره ای جز تحمیق اعضای خود ندارند، تا اینکه قادر باشند آنها را به هر کاری وادارند که این اقدام آنها با توسل به یک ایدئولوژی متصلب امکان پذیر است. بازخوانی آموزه های منافقین طی سالهای گذشته و طرح مقوله خودسوزی به عنوان یک راهکار که اتفاقا اولین بار از سوی مسعودرجوی سرکرده این فرقه مطرح می شود، بر وجه ایدئولوژیک و امر تشکیلاتی آن تاکید دارد. تلقی اخلاقی و غیر اخلاقی بودن این اقدامات دقیقا وجهی ایدئولوژیک و درونی دارد. انسانی اینچنین، مولود این ایدئولوژی است. وانهاده ای که جز به فرمان و امر ایدئولوژی کاری نمی کند. برای او ایدئولوژی تداعی کننده آموخته ها و مرزهایی است که حتی بی حضور رهبران نیز می تواند در چشم انداز صحت و سقم آنها را داوری کند. از این رو که هدف های فرضی بواسطه تلقی مطلق گرایانه از حقیقت و غیرحقیقت، سیاه و سفید، این سوی جبهه یا آنسوی جبهه، کاملا قابل شناسه و مرزبندی هستند. القاعده نیز با تمسک جستن به این وجه از ایدئولوژی به شدت به دنبال پیش بردن اهداف خود است، تا جایی که رجوی سرکرده منافقین حتی بر تاثیرپذیری القاعده از انقلاب موسوم به ایدئولوژیک درونی مجاهدین اذعان می کند.

5- پناه بردن به تروریسم:

مشخصه دیگری که بارزترین وجه مشترک منافقین و القاعده به شمار می رود توسل آنها به سلاح تروریسم علیه مخالفین خود است. این دو فرقه،منطقی جز ترور و خشونت ندارند. منافقین در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هنگامی که دیدند مردم ایران به انگیز ه های آنها در رسیدن به قدرت آگاه شده اند و دیگر جایگاهی در بین مردم ایران ندارند شروع به ترور مردم و مسوولین جمهوری اسلامی برای گرفتن انتقام از آنها کردند تا جایی که شدت تنفر مردم ایران از این گروه تروریستی باعث شد که کشور را ترک کنند و در کنار دیکتاتوری خون آشام همچون صدام قرار بگیرند. دخالت فرقه منافقین در جریان کردکشی در عراق نشان داد که این گروه سلاح ترور خود را همیشه همراه خود دارد و هنگامی که این سلاح از آنها جدا شود ماهیت وجودی آنها زیر سوال می رود. القاعده نیز در دنیای معاصر مترادف با تروریسم است. این گروه با ترور هزاران مسلمان در عراق و افغانستان نشان داده است که سلاح تروریسم جزئی از القاعده است و نمی توان القاعده را بدون این حربه حتی تصور کرد.

با توجه به این اشتراکات و تاریخچه از این دو فرقه تروریستی می توان نزدیکی این دو گروه به هم در عراق را درک کرد، در شرایط فعلی که دولت عراق دشمن مشترک این دو گروه تروریستی به شمار می رود و و در سیاست های اعلامی و اعمالی خود در صدد حذف این دو گروه از عراق بر آمده است بی سبب نیست که این دو به هم نزدیکتر شوند و تلاش کنند تا یک سیاست واحد اتخاذ نمایند، اما نکته ای که نباید فراموش کرد این است که توازن قوا به شدت به نفع دولت عراق در حال تغییر است و عراقی ها بی صبرانه منتظر سرکوب این دو میهمان ناخوانده هستند.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31