در روزهای اخیر شاهد اخبار تلخی از جنایتی معروف به اسیدپاشی بودیم. گرچه اخبار این جنایت به دست برخی گروههای داخلی و خارجی ختم به نتایج عجیبی شد؛ اما باز هم مانند همیشه دقت در تاریخ، آن هم تاریخی نهچنداندور میتواند برای برخی ریشهیابیهای پرونده اسیدپاشی کارساز باشد. در این پرونده به چند دختر و زن بیگناه و مشخصاً با هدف ایجاد التهاب در اجتماعی که امنترین و آرامترین کشور فعلی خاورمیانه است بهطرز دردناک و وحشیانهای با اسید حمله شد. اما منافقین که دستی کوتاه از مطامع غیرانسانی خود در ایران دارند و منتظر قالوقیل هستند چنان فریاد وامصیبتا در رثای این فاجعه سر داده و میدهند که برای آشنایان به ترفندهای تبلیغاتی این گروهک کاملاً هویداست که هیچ قشری به اندازه منافقین از وقوع این فاجعه بهرهمند و شادمان نیستند.
اما سرنخهایی وجود دارد که ذهن را در ریشهیابی این فاجعه به سمت گروهک منافقین متوجه میسازد. برخی از این سرنخها را با هم مرور میکنیم:
- منافقین ماههاست که بهدنبال ملتهب نشاندادن فضای داخل کشور بوده و هر امر بیربطی را به التهاب فضای اجتماع تفسیر میکنند. این روش که برای هر شهری به طور مداوم تکرار میشد در ماههای اخیر بیشتر از هر شهری برای اصفهان به کار رفته است.
- سیاست تبلیغاتی و عملیاتی منافقین در ماههای اخیر و پس از شکست در عرصه نبرد مذاکرات هستهای و دریافت سیلی محکم از دولت و ملت عراق در شهریور 1392به راه انداختن دوباره جریانات پس از انتخابات 1388 است. موید این کلام پشتیبانی رسانهای و تشکیلاتی و بزرگنمایی بیش از حد برخی اتفاقات زندانها و زندانیهای سیاسی و حتی غیر سیاسی مانند ریحانه جباری است.
- شیوه این رخداد فجیع کاملاً شبیه به عملکرد منافقین در سالهای ابتدایی دهه شصت و هفتاد است. روش عاملان اسیدپاشی در انجام این جنایتها همان عملیاتها و ترورهای کوری است که مسعود رجوی سرکرده فراری منافقین دستورش را داده بود. این عنصر خائن، به مهرههای خود در سطح کشور دستور داد تا برای مقابله با حکومت، مردم کوچه و بازار خصوصاً آنهایی را که ظاهری مذهبی داشتند و از آنان به عنوان سرانگشتان نظام یاد میکرد بدون هدف و بهشکلی کاملاً کور ترور کنند که در اثر آن تعداد بیشماری از مردم بیگناه از دم تیغ منافقین گذشتند.
- گروهک منافقین سابقه انجام جنایت و نسبت دادن آن به گروههای دیگر را در تاریخ خود دارد. انفجار تروریستی ضبط صوت در مسجد ابوذر حین سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در 6تیر1360 از این دست میباشد. منافقین سعی داشتند گروهک فرقان را مسبب اصلی این جنایت جلوه دهند گروهکی که تا آن زمان تقریبا مضمحل شده بود و بعدها کاشف به عمل آمد که این جنایت به دست محمدجواد قائدی از اعضای مرکزیت منافقین صورت گرفته بود.
- گروهک منافقین و دستگاه تبلیغاتی آن اولین کسانی بودند که فرضیه دخالت داشتن برخی عناصر افراطی و خودسر را در این ماجرا به هم بافتند و بهسرعت آن را با ماجرای امربهمعروف و نهیازمنکر خلط کردند و پس از گلآلودکردن آب حسابی از آن ماهی گرفتند.
- منافقین تقریباً در دو، سه سال ابتدایی هر دهه از انقلاب سودای راهاندازی یک معرکه جدید و یک سیاست متفاوت در ایران را در سر میپروراندند که دهه شصت شدیدترین آنها را به خود دید. به راه انداختن برخی بلواهای اجتماعی و انفجارهای تروریستی در ابتدای دهه هفتاد، اشاعه دروغ بمب هستهای در اوایل دهه هشتاد و تحریک مجامع داخلی و خارجی بر سر موضوعات حقوقبشری و تبدیل هر مساله نامربوطی به یک بلوا مانند ماجرای اسیدپاشیها در دهه نود از این قسم هستند.
از جاییکه سرکردگان منافقین در تکرار اشتباهات سابق خود استاد هستند کاملاً مشخص است که از انجام و یا حتی صرف بزرگنمایی اینگونه مسایل بهدنبال همراهی مردم ایران با خود هستند. آرزویی که حتی در بحرانیترین روزهای تاریخ جمهوریاسلامی محقق نشد؛ ولی هر بار منافقین برای آن تیری در تاریکی رها میکنند. رجوی در جمعبندی سالیانه خود در سال 1360 هدف از شورش 5 مهر آن سال را تست کردن عنصر اجتماعی عنوان کرده بود. تستی که پس از آن سال و آن شورش نافرجام بارها تکرار شد و شکست آن مصداق گزیده شدن دوباره و صدباره منافقین از یک سوراخ بود.
مردم ایران اما از هر قشر و تفکر سیاسی که باشند هیچگاه اجازه ورود منافقین را به دایره مرافعههای ناچیز و داخلی خود نداده و نمیدهند و این گروهک تروریستی هر چه تلاش میکند در هر مسالهای خود را پشتیبان مردم نشان دهد نمیتواند چهره خونآلود خود را تطهیر یا به قول خود عنصر اجتماعی را تحریک کند.