نگاهی به تاریخچه ترور موساد

Israeelterorrرژیم جعلی صهیونیستی ید طولایی در استفاده از شیوه ترور برای حذف مخالفان خود دارد و پرونده این رژیم هر سال قطورتر از سال گذشته می‌شود.

شاید «ترور شخصیت» یا همان ترکیبی که در رسانه‌ها و افکار عمومی از آن به عنوان «حذف فیزیکی» یاد می‌شود، یکی از شیوه‌های مرسوم و کاربردی سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی برای از پیش‌رو برداشتن مخالفان و کسانی باشد که با نقشه‌های‌شان عرصه را بر دولت‌ها و گردانندگان این سرویس‌ها تنگ کرده‌اند. در میان تمامی دولت‌های جهان، رژیم جعلی صهیونیستی ید طولایی در استفاده از این شیوه برای حذف مخالفان خود دارد و پرونده این رژیم هر سال قطورتر از سال گذشته می‌شود. به عبارت بهتر می‌توان این‌طور گفت که این رژیم جعلی با استفاده از شیوه ترور زائیده شد و هم‌اکنون نیز حیات خود را مدیون همین تفکر شوم است.

سلسله ترورهای اسرائیل از علی سلامه و ابوجهاد گرفته تا سیدعباس موسوی و شیخ احمد‌یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی ثابت کرد که تمامی آن‌ها در ابتدا موجی از خوشحالی و پیروزی ایجاد کرده و بلافاصله باعث پشیمانی شده است.

صهیونیسم‌شناسان و آشنایان به مسائل سیاسی، «فولکا براندوت» را جزو اولین نفراتی می‌دانند که در سال 1948 به‌دست جوخه‌های ترور سازمان موسوم به «جنگجویان آزادی اِشتِرن» به کام مرگ رفت. طومار زندگی این فرد سوئدی که نماینده دبیرکل وقت سازمان ملل بود به دستور «مناخیم بگین» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پیچیده شد و دلیلش هم یک چیز بیشتر نبود: «فولکا از تشکیل جنبش صهیونیست در قلب فلسطین دلِ خوشی نداشت.» جوخه‌های مرگ رژیم صهیونیستی تقریباً از همان سال تلاش کردند هر آن که را هم‌چون فولکا براندوت با خواسته‌های‌شان به مقابله برمی‌خیزد، هدف گلوله‌های خود قرار داده و از صحنه روزگار حذف کنند اما به فکرشان هم خطور نمی‌کرد ملت فلسطین در مقابل جنایات اشغال‌گرایانه آن‌ها مقاومت جانانه‌ای به منصه ظهور بگذارند و کابوس هر روز و شب آنان شوند.

سران صهیونیست به این نکته پی برده بودند که حذف تک‌تک مردم فلسطین به هیچ‌وجه امکان‌پذیر نیست و حتی در پروژه‌های چند ده ساله هم نمی‌توان قوم و ملت ساکن بر یک سرزمین را برای همیشه نابود ساخت پس می‌بایست چاره‌ای اندیشیده شود و این چاره چیزی نبود جز ترور رهبران شاخص مقاومت فلسطینی که هرکدام سرمنشاء بسیاری از فعالیت‌ها و مقاومت‌های ضداشغالگری علیه صهیونیسم بودند و جوانان و حامیان زیادی را گرد خویش جمع کرده بودند. جوخه‌های رژیم صهیونیستی گمان می‌بردند با ترور این افراد هم می‌توانند اندیشه مقاومت را در نطفه خفه کنند و هم استیلای خویش را بر مناطق دلخواه خود افزایش دهند. همین نقشه درست در اشغال جنوب لبنان نیز به کار گرفته شد و مقامات صهیونیست برای مقابله با هنرنمایی‌های مردان حزب‌الله از شیوه‌ شکست‌خورده خود استفاده کردند که به گواهی تاریخ چیزی جز شکست‌های پی‌درپی و نفرت و نفرین عمومی عایدشان نگشت.

تیم‌های ویژه ترور سازمان موساد تقریباً همیشه فعال بود و سعی می‌کرد رهبران مقاومت را در هرکجای جهان که می‌تواند به شهادت برساند. از تونس و مصر و سوریه گرفته تا یونان و قبرس:

• ترور ابوحسن سلامه از فرماندهان فلسطینی در 1972

• ترور محمود الهمشری رئیس نیروی 17 فلسطین در 1972.

• ترور غسان کنفانی ادیب، هنرمند و نویسنده فلسطینی و سخنگوی رسمی جبهه خلق برای آزادی فلسطین در 8 ژوئیه 1972.

• ترور موسی ابوزید از رهبران برجسته فلسطینی در یونان در 11 آریل 1973.

• ترور احمد بوشکی نماینده ساف و هم‌چنین عباس بشیر در اسلو و قبرس در 20 ژوئیه 1973.

• ترور محی‌الدین شریف عضو شاخه نظامی حماس در 28 مارس 1977.

• ترور سمیر طوقان عضو دفتر آزادی‌بخش فلسطین در قبرس در 15 مارس 1979.

• ترور ودیع حداد چهره سرشناس عملیات‌های انتقام‌جویانه علیه رژیم صهیونیستی در 1980.

• ترور نزیه مطر و محمد طه از اعضای مقاومت فلسطین در آلمان در 16 ژوئن 1982.

• ترور جمیل عبدالقادر عبدالرب از شخصیت‌های بزرگ فلسطینی در یونان در 22 فوریه 1983.

• ترور شیخ راغب حرب روحانی خستگی‌ناپذیر و رهبر مقاومت جنوب لبنان در 16 فوریه 1984.

• ترور خلیل الوزیر ملقب به ابوجهاد در تونس در 15 آوریل 1988.

• ترور صلاح خلف مشهور به ابوایاد در تونس در 1991.

• ترور سیدعباس موسوی دبیرکل پیشین حزب‌الله لبنان در 16 فوریه 1992.

• ترور کمال کحیل از فرماندهان گردان‌های قسام در 1 آوریل 1995.

• ترور محمود خواجه مسئول شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی در 21 ژوئن 1995.

• ترور دکتر فتحی شقاقی نخستین دبیرکل سازمان جهاد اسلامی فلسطین در جزیره مالت در 26 اکتبر 1995.

• ترور اسامه الجوابره از فعالان جنبش فتح در 23 ژوئن 2001.

• ترور ابوعلی مصطفی رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین در 2001.

• ترور صلاح مصطفی محمد شحاده فرمانده گردان‌های عزالدین قسام در 2002.

• ترور ولید صبیح از فرماندهان گردان‌های شهدای الاقصی در 16 ژوئن 2002.

• ترور جهاد العمارین فرمانده گردان‌های شهدای الاقصی در 3 ژوئیه 2002.

• ترور مروان زلوم فرمانده گردان‌های شهدای الاقصی در 22 آوریل 2002.

• ترور محمود حسن الزطمه مهندس و فرمانده گردان‌های قدس در 10 آوریل 2003.

• ترور یاسر طه از فرماندهان گردان‌های قسام در 11 ژوئن 2003.

• ترور غالب عوالی از فرماندهان حزب‌الله لبنان در 18 ژوئیه 2004.

• ترور بلال ابوعشمه و غانم غانم از فرماندهان گردان‌های شهدای الاقصی و ایمن برهمه از گردان‌های قسام در 21 آوریل 2004.

• ترور شیخ احمد یاسین رهبر معنوی حماس در 22 مارس 2004.

• ترور دکتر عبدالعزیز علی عبدالحفیظ رنتیسی رهبر و فرمانده جنبش حماس در 16 آوریل 2004.

• ترور عماد فائز مغنیه فرمانده نظامی حزب‌الله لبنان در 12 فوریه 2008.

• ترور محمود المبحوح فرمانده نظامی حماس در 19 ژانویه 2010.

• ترور مهندس یحیی عیاش فرمانده شاخه نظامی حماس در 6 ژانویه 1996.

اینها مشتی از خروار است. در کل می‌توان گفت رژیم صهیونیستی از هرکدام از این ترورها هدف خاصی را دنبال می‌کرده و می‌کند. مثلاً ترور شیخ راغب حرب و سیدعباس موسوی دبیرکل حزب‌الله لبنان دقیقاً به منظور نابودی و پایان‌دادن به کار مقاومت جنوب لبنان و نابودی حزب‌الله انجام شد. گرچه برخی از مسئولین وقت صهیونیست هدف از نقشه ربایش یا ترور سیدعباس موسوی را وادار ساختن حزب‌الله به ارائه و مشخص نمودن آمار و سرنوشت «رون آراد» خلبان ناپدید شده صهیونیستی در جنوب لبنان عنوان کردند، اما آیا عملیات‌های گسترده و بی‌شماری که تاکنون برای ترور دبیرکل فعلی حزب‌الله یعنی سیدحسن نصرالله برنامه‌ریزی شده و با هوشمندی تیم حفاظت وی خنثی گشته است را هم می‌شود به سرنوشت رون آراد ربط داد؟!

ترور شیخ احمد یاسین 68 ساله و دکتر عبدالعزیز رنتیسی نیز به منظور حذف حماس از صحنه سیاسی فلسطین صورت گرفت؛ چراکه در آن زمان آریل شارون نخست‌وزیر قصاب و خون‌آشام رژیم صهیونیستی می‌خواست با انجام این ترورها معادلات گروه‌های فلسطینی که بر سر کنترل نوار غزه پس از خروج و عقب‌نشینی ارتش صهیونیستی به توافق نهایی رسیده بودند، را برهم زند و خود دوباره کنترل غزه را برعهده گیرد. البته سرپوش گذاشتن بر فشارها و مشکلات داخلی که خود سران رژیم صهیونیستی گرفتار آن هستند هم می‌تواند یکی دیگر از اهداف این ترورها باشد زیرا علاوه بر اینکه این ترورها برای مقامات صهیون یک افتخار محسوب می‌شود، فشار رسانه‌ها و افکار عمومی داخلی و بین‌المللی را برای مدت کوتاهی هم که شده از مسائل داخلی مناطق اشغالی دور می‌سازد.

شکست مفتضحانه ارتش صهیونیستی در دو جنگ 33 روزه با حزب‌الله لبنان و 22 روزه با حماس، مقامات این رژیم را مجبور کرد تا این‌بار نیز برای جبران بی‌آبرویی‌های خود دست به دو جنایت بزرگ بزنند و به زعم خود انتقام ناکامی‌های‌شان را در این دو جنگ بگیرند. این دو جنایت و خیره‌سری تنها و تنها از عهده نیروهای موساد برمی‌آمد که خشم عمومی جهانیان را به همراه داشت. ترور «عماد فائز مغنیه» فرمانده مجاهد و اسطوره بی‌بدیل مقاومت در شامگاه 12 فوریه 2008 در منطقه کفرسوسه دمشق و «محمود مبحوح» فرمانده کارکشته و برجسته حماس در 19 ژانویه 2010 در هتل البستان شهر دبی کشور امارات.

واحد خاروف مأموریت دارد با گشت‌زنی در جاده‌های منتهی به شهرک‌های صهیونیست‌نشین به سوی هر فلسطینی که در این جادها حرکت می‌کند آتش بگشاید.

شاید هیچ تروری به اندازه ترور عماد مغنیه‌ای که 25 سال به دنبالش بودند برای موساد هزینه‌بردار نبود و همان‌قدر که این ترور برای آنان در لحظات اولیه شیرین به‌نظر می‌رسید همان‌قدر هم دردسرساز شد و هنوز هم بعد از گذشت 4 سال انعکاس عجیبی داشته و پُرسروصداترین ترور تاریخ لقب گرفته است. ترس از عکس‌العمل و انتقام حزب‌الله از این ترور امان صهیونیست‌ها را بریده است و به‌نحوی آنان را از انجام این عمل پشیمان کرده که، «گدعون لیوی» ستون‌نویس مشهور روزنامه صهیونیستیِ هاآرتص روز بعد از تشییع جنازه باشکوه مغنیه و سخنرانی آتشین سیدحسن نصرالله، در مطلبی تحت عنوان «بازی با آتش» خطاب به مقامات تل‌آویو نوشت: «هرکس عماد مغنیه را ترور کرده با آتش بازی کرده است. تاریخ نشان می‌دهد که هزار ترور مانند ترور مغنیه نفعی نداشته است. سلسله ترورهای اسرائیل از علی سلامه و ابوجهاد گرفته تا سیدعباس موسوی و شیخ احمدیاسین و عبدالعزیز الرنتیسی ثابت کرد که تمامی آن‌ها در ابتدا موجی از خوشحالی و پیروزی ایجاد کرده و بلافاصله باعث پشیمانی شده است، افزون بر این جایگزین‌های بسیاری برای افراد ترور شده یافت شد که چه بسا از اسلاف خود تواناتر بودند.»

در پایان بد نیست نیم ‌نگاهی هم به آنچه امروز در رسانه‌های جهان تحت عنوان تیم‌ها یا واحدهای ترور رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود بیندازیم تا با ماهیت این رژیم سفاک بیش از پیش آشنا شده باشیم:

۱. «سیرتت متکال» (واحد ستادی): این واحد یکی از کارآزموده‌ترین واحدهای ارتش رژیم صهیونیستی است. نقش این واحد اساساً رهایی گروگان‌ها و انجام عملیات نظامی پیچیده در میان صفوف دشمن است. هم‌چنین این واحد عملیات ترور در خارج از کشور را هم انجام می‌دهد که ترور ابوجهاد مرد شماره ۲ جنبش فتح در سال ۱۹۸۸در تونس از جمله آن‌هاست.

۲. واحد عرب‌نماها: این واحد که بخش فعال آن در کرانه باختری به «دوفیدوفان» معروف است و در نوار غزه به آن «سیسمونب» اطلاق می‌شود، به دستور مستقیم مئیر داگان رئیس سابق موساد به عنوان یکی از واحدهای ارتش رژیم صهیونیستی تأسیس شد. یکی از معمول‌ترین روش‌های آن‌ها جا زدن خود به عنوان میوه‌فروش دوره‌گرد است و معمولا بعد از انجام عملیات توسط نیروهای پلیس و ارتش رژیم صهیونیستی پوشش داده می‌شوند.

۳. ایگور: واحد ایگور که در زبان عبری به معنای «هسته» است در سال ۱۹۹۳ با هدف ضربه‌زدن به مبارزان حزب‌الله در جنوب لبنان تشکیل شد. این واحد به همت شعبه عملیات ارتش رژیم صهیونیستی تشکیل گردید تا با استفاده از آن آبروی از دست‌رفته ارتش صهیونیستی در مقابل مبارزان حزب‌الله را به آن بازگرداند. پس از عقب‌نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان، عناصری از این واحد مأمور حفظ امنیت مرز فلسطین اشغالی با لبنان شدند، اما در مارس ۲۰۰۱ به این واحد مأموریت حفظ امنیت در مرکز و جنوب کرانه باختری داده شد. یکی از مهم‌ترین عملیات‌های این واحد، به شهادت رساندن «ایاد صوالحه» فرمانده شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین در شمال کرانه باختری بود. ارتش صهیونیستی این ترور را یکی از مهم‌ترین افتخارات این واحد می‌داند به خصوص اینکه شهید صوالحه از سوی صهیونیست‌ها به‌دست داشتن در چند ده عملیات در عمق مناطق ۱۹۴۸ متهم بود.

۴. واحد خاروف: این واحد در دهه هفتاد میلادی توسط رحب‌عام زئیفی تشکیل شد و مأموریت دارد با گشت‌زنی در جاده‌های منتهی به شهرک‌های صهیونیست‌نشین به سوی هر فلسطینی که در این جادها حرکت می‌کند، آتش بگشاید. این واحد ارتباط تنگاتنگی با شاباک داشته و بنا به درخواست این سازمان اقدام به ترور یا ربودن فلسطینیان هم می‌نماید.

۵. واحد دوخیفات: یکی از واحدهای زبده ترور صهیونیستی است که در اواسط سال ۲۰۰۲ تشکیل شد. این واحد مأمور جمع‌آوری اطلاعات و بررسی مناطقی است که ارتش صهیونیستی به دنبال انجام عملیات در آن است.

۶. واحد یمام: واحدی شبه‌نظامی است که از نظر سلسله مراتب به ژاندارمری رژیم صهیونیستی وابسته است. این واحد در کنار واحدهای الیاماس، الیماغ و الماتیلان چهار واحد اطلاعاتی،عملیاتی پلیس مرزی را تشکیل می‌دهند.

۷. واحد جدعونیم: به طور ویژه در قدس و محیط آن فعالیت کرده و عملیات بازداشت و ربودن فلسطینیان و در صورت نیاز قتل آن‌ها را به عهده دارد. این واحد درسال ۲۰۰۶ تأسیس شده و فلسطینیان آن‌را مهم‌ترین واحد انجام ترور، آدم‌ربایی و حتی بمب‌گذاری علیه خود در قدس می‌دانند.

۸. واحد ۱۳ دریایی: آخرین عملیات این واحد حمله به ناوگان آزادی و به خاک‌وخون کشیدن سرنشینان آن بود. به گفته کارشناسان با وجود آن‌که نام این واحد ارتباط تنگاتنگی به انجام عملیات در آب دارد اما این واحد تاکنون ده‌ها عملیات ترور و آدم‌ربایی را در خشکی نیز انجام داده است.

۹. واحد ضداطلاعات نظامی: سازمان ضداطلاعات نظامی ارتش صهیونیستی موسوم به امان واحدهای ویژه‌ای را در اختیار دارد که دست به عملیات شناسایی و شنود علیه مؤسسات و شخصیت‌های خاصی می‌زنند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31