منافقین؛ وصله ناچسبی که همه از آن فراری اند

دقیقاً مانند منافقینی که اگر امروز از آنها بپرسید که آرزو دارید کدام برگ از کارنامه سیاه سوابقتان از یادها و خاطره ها پاک شود، بدون شک جواب خواهند داد همدستی با صدام؛ اگر همین سوال را هم مقابل فتنه قرار دهیم جواب خواهید شنید همدستی با منافقین!

Hamdastan

با نزدیک شدن به پانزدهمین سال تصمیم گیری برای لیست سازمان های وزارت امور خارجه آمریکا، تحرکات منافقین شدتی دو چندان پیدا کرده بود و مثل همیشه از تمام ابزارهای خود استفاده کردند تا خود را از شر این لیست خلاص کنند.

از مریم رجوی که تمام اروپا را برای تشکیل میتینگ و جلسه و انجام سخنرانی به کمک سوت و کف تماشاچیان اجاره ای دور زد گرفته تا مبالغ کلانی که بابت ایراد سخنرانی های دیپلومات های بازنشسته آمریکایی به نفع منافقین پرداخت شد ، همه و همه جست و خیز هایی بود که منافقین به امید رهایی از این لیست کذایی انجام دادند.

منافقین، بازتاب های رسانه ای این تحرکات را آنچنان پوشش می دادند که گویی امسال ایالات متحده آمریکا غیر از خارج سازی فرقه رجوی از لیست، قرار است مراتب عذرخواهی و پشیمانی خود را هم از اقدام 15 سال گذشته اعلام دارد!

اما در این میان بر خلاف سالهای گذشته توجه گروه های دیگر هم به این لیست جلب شده بود و نوع برخورد آنها با موضوع لیست و اساساً ورود آنها به این مسئله هم قابل توجه بود و هم واکنش های منافقین را در پی داشت.

اولین موضوع قابل توجه این بود که هیچ یک از گروه ها و گروهک های اپوزیسیون در ظاهر هم که شده با خارج سازی منافقین از لیست سازمان های تروریستی موافق نبودند و یا حداقل با در نظر گرفتن ملاحظاتی در مورد این موضوع سکوت کردند.

و اما نامه 37 تن از حامیان و سرکردگان فتنه سبز، منافقین را خیلی برافروخت زیرا منافقینی که در جریان اغتشاشات پس از انتخابات هر آنچه از دستشان بر می آمد برای فتنه خرج کردند انتظار نداشتند همچین خنجری را از پشت دریافت کنند!

این که 37 فعال سیاسی و معاند نظام ایران حتی حاضر شدند که ننگ استمداد از آمریکا -که قطعاً دامن گیرشان خواهد شد- را به جان بخرند ولی این مرز بندی را هر چند صوری با منافقین انجام دهند باز می گردد به سابقه همکاری این دو جریان در سال 88. درست زمانی که فتنه از تمام ظرفیت و توانایی خود برای براندازی استفاده می کرد و اتفاقاً همراهی تمام ضد انقلاب را هم به کار گرفته بود و در این بین سر و کله منافقین هم پیدا شد.

هر چند منافقین فلک زده قصد کمک داشتند! اما لکه ننگ این همدستی آنچنان ضربه ای به فتنه زد که دیگر قابل رفع و رجوع نبود. جالب تر اینکه خود فتنه هم از حضور در صحنه منافقین در ابتدا استقبال کرد. بالاخره گروهکی وارد عرصه شده بود که در سابقه تشکیلاتی، ترور، جنایت و ریاکاری مدرک دکتری داشت. اما همه اپوزیسیون از این موضوع غافل بودند که قصه منافقین با بقیه گروه ها و گروهک ها و حتی فرقه ها خیلی فرق دارد. اینان با سابقه 12000 ترور در ایران و مزدوری صدام در خلال جنگ برای تجاوز به ایران، محلی از اعراب ندارند.

البته مدتی طول کشید تا سران فتنه بفهمند که چه سوتی بزرگی داده اند و غیر از اینکه امروز باید تاوان این همدستی اشتباه خود را بدهند، باید برای خط و ربط ارتباطات گذشته خود با تحرکات منافقین نیز جوابگو باشند. ارتباطاتی که حالا ثابت شده بود و نه تنها جریان براندازی را دارای قدمتی 20 ساله نشان می داد، بلکه پرده از نقاط تاریک گذشته سران فتنه که حاکی از همدستی مسبوق به سابقه آنها با منافقین بود نیز بر می داشت.

و این دقیقاً تبدیل به سندی غیر قابل انکار برای اثبات ماهیت منافق جریان فتنه شد و از همان موقع نیز تلاش های سران فتنه برای انکار و زیر سوال بودن آن آغاز گردید.

دقیقاً مانند منافقینی که اگر امروز از آنها بپرسید که آرزو دارید کدام برگ از کارنامه سیاه سوابقتان از یادها و خاطره ها پاک شود، بدون شک جواب خواهند داد همدستی با صدام؛ اگر همین سوال را هم مقابل فتنه قرار دهیم جواب خواهید شنید همدستی با منافقین!

و حالا این نامه 37 نفر و مطالب درج شده در سایت های نفاق سبز که بر علیه منافقین نگارش می شود همه و همه در راستای تلاش برای از بین بردن همین سابقه ننگین است. و منافقین هم دیگر به کنه این مسئله پی برده اند که اعلام برائت فتنه از آنها جنبه صوری دارد و در موقع ضرورت دوباره به همراهی و همکاری تبدیل می شود اما نکته مهم این است که در حال حاضر این موضوع امری حیاتی برای فتنه به حساب می آید.

بالاخره لیست وزارت خارجه آمریکا بیرون آمد و دوباره که چه عرض کنیم ،چندین باره جست و خیزها و تحرکات منافقین نتیجه نداد و انگار که برچسب تروریست -که بنیاد این فرقه را تشکیل داده- قرار است تا ابد بر پیشانی آنها باقی بماند.

جالب اینجاست که منافقین در اواخر کار دیگر زیاد به موضع گیری های فتنه و سرکردگان آن خرده نمی گرفتند بلکه از دیگر جریان های اپوزیسیون و ضد انقلاب گله داشتند که چرا در قبال این تصمیم آنها بی طرف مانده اند. و این موضع گیری مانند مابقی فعالیت های این گروهک توام با تزویر و ریا و با این مضمون بیان شده که بی طرفی در قبال این قضیه به نوعی بی تفاوتی در مقابل نقض حقوق بشر است!

نکاتی که در جواب این رویکرد منافقین می توان به آن اشاره کرد این است که اولاً گروهک ها و گروه هایی که شما قصد دارید از آنها را از نقض حقوق بشر بترسانید، هر کدام برای خودشان یک دستی بر آتش جنایت داشته یا دارند و صد البته اگر لازم باشد برای بقای خود راضی به قتل عام کل اشرف نیز می باشند.

دوماً باید توجه داشت که سایر جریانات اپوزیسیون، تحولات سیاسی و اقدامات انجام گرفته در صحنه سیاسی ایران، عراق و کلاً منطقه را به خوبی رصد می کنند و می دانند که نه تنها نقض حقوق بشر توسط دولت عراق در قبال اشرف،دروغی است که فقط خود منافقین قادر به باور آن هستند بلکه هرگونه نزدیکی به این گروهک با هر رویکردی دردسرساز است و چنان درد بی درمانی را موجب می شود که انزوای کامل از صحنه سیاسی را در پی دارد.

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29