مضامینی که به لحاظ محتوا بسیار شبیه به هم نوشته میشود و نشان میدهد که افراد این فرقه، بدون دميدن روح آزادي قلم در نوشتار خود، ناگزیرند مفاهیم کلیدی و القائي فرقه را رعایت کنند و به کار بگیرند
|
در مورد فرقه بودن تشکیلات منافقین بسیار صحبت شده است، تا جایی که نام گروهک مجاهدین خلق تمام مفاهیم فرقهای بودن را به ذهن متبادر میکند؛ از کنترل ذهن و مغزشویی اعضاء تا غسل هفتگی(1) و از محروم بودن نیروهای محصور در پادگان اشرف از جریان دسترسی به اطلاعات آزاد رسانهای از جمله اینترنت و روزنامه و اخبار تا القائات ایدئولوژیکی این فرقه و نداشتن حق ازدواج و یا عدم ابراز هر نوع مساله عاطفی(2) همه و همه نشان دهنده خوي و منش فرقهاي در اين گروهک است.
اما چیزی که در این گفتار مورد بحث و دقت قرار خواهد گرفت نوع ادبیات و کاربرد آن در نوشتههای اعضای این فرقه و سرکردگان آن است. با بررسی اجمالی تعدادی از اخبار، مقالات و پیامها در سایت و نوشتههای این افراد، بیش از پیش به کنترل ذهنی اعضاي اين گروهک توسط سران فرقه پی میبریم، تا جایی که از سبک و شيوه نگارش نوشتار گوناگون در رسانههاي اين فرقه، به خوبي ميتوان به اثرات منفي شکستهای پیدرپی سياسي و اجتماعي، ناامیدی و عصبیت روانی و دردوارههاي بيسرانجامي در نهاد و کلام تکتک نويسندگان و نظريه پردازان اين فرقه پيبرد؛ مضامینی که به لحاظ محتوا بسیار شبیه به هم نوشته میشود و نشان میدهد که حتی در نوشتن هم افراد این فرقه تابع مقررات و قوانین خاصی هستند و بدون دميدن روح آزادي قلم در نوشتار خود، ناگزیرند مفاهیم کلیدی و القاعي فرقه را رعایت کنند و به کار بگیرند. با بررسی آماری دهها مقاله و نوشتار، به خوبي ميتوان به سيکل تکراري برخي کلمات تکراري و البته اجباري موجود در قلم نويسندگان اين فرقه پي برد. مفاهيمي از اين قبيل؛
- «سرنگونی نزدیک است»: این جمله از سال 1360 در پیامهای مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و دیگر افراد این فرقه تا به امروز تکرار می شود!
- «مجاهدین لرزه بر ارکان رژیم انداختهاند»،
- « گرایش به سمت مقاومت افزایش یافته»،
- «تحول در ایران و فشارهای بینالمللی محصول افشاگری و تلاشهای مجاهدین و شورای ملی مقاومت است»،
- «ایام تعیین تکلیف مردم ایران مراحل پایانی خود را طی میکند»
- «مشروعیت رژیم با بحران جدی و فروپاشی رو به روست»
- «وضعیت متزلزل و شکست رژیم در تمامی حوزهها»
- «توطئه رژیم دامنه نفوذ خود را گسترش داده»
- «رژیم استبداد دینی و فاشیسم مذهبی»
- «درخواست محکومیت از طرف تمامی آزادیخواهان در سراسر جهان»
- «جنگ صد برابر برای براندازی»
اینها نمونههایی از جملات تکراری و کليشهاي است که میشود در نوشتههای منافقین دید و ظاهراً هر چه این کلمات از قبل مشخص شده، بیشتر از جانب نویسنده تکرار شود دامنه خلوص(بخوانید حماقت) این افراد نسبت به رجوی و این فرقه بيشتر نمايان میشود.
همچنین تحجر، واپسگرایی، انحطاط فکری، التقاط فرقهای، عصبیت جاهلی و به روز نبودن نقد و نظرها در نوشتههای این افراد به قدری واضح و آشکار است که گویی نویسندگان محدودی با بیماری شیزوفرنی، سادیسم و آثار ماندگار مالیخولیا اقدام به نوشتن این متون کردهاند. خوراک اصلی جملات متون و مطالب سازمان را فحشهای رکیک و دور از شعور و ادب تشکیل میدهد و هر چقدر میزان تیکهای روانی، عصبیت و نادانی یا به عبارتی فقدان منطق پاسخگویی در سازمان بیشتر باشد، بیشتر به ناسزاگویی روی میآورند. البته از اين فرقه و ادبيات فرقهاي اين گروهک نيز نبايد زياد گلايه داشت. 30 سال ايزوله بودن در فرقه منافقين بدون شک ساختار و جايگاهي واپسگرايانه را براي اين فرقه رقم زده است که پس از سه دهه حيات در اين سيستم، خروج از لايههاي فشرده و غير قابل نفوذ فکري آن، براي هيچ عضوي امکان پذير نيست، به گونهاي که ميبينيم برخي افرادي که از اين فرقه جدا شدهاند، با وجود اينکه سالها از زمان جداييشان ميگذرد، هنوز هم با ادبيات نوشتاري و گفتاري درون اين فرقه، غريبه نشدهاند. با اين حساب نبايد از مهرههايي که براي خودسوزي، حملات وحشيانه و ترور – بطور ناخواسته و غير ارادي – برنامهريزي ميشوند و قادر به رهايي از ابعاد آن نيستند، توقع داشت تا از ادبيات درون فرقهاي در نوشتار و گفتار خود فاصله بگيرند.
پی نوشت:
1- "نشست هایی بود به اسم غسل هفتگی که هر کس هر فکری راجع به حتی همسر سابقش کرده بود، از دوست داشتن ها، علائق، عشق، عاطفه، هر چه که داشت باید به نحوی در نشست ها بیان می کرد و اگر کسی کم بیان می کرد، مورد بازخواست قرار می گرفت".
2- از آنجا که رهبری گروهک منافقین وابستگی عاطفی را مانعی برای مبارزه و مقاومت می خواند، با شروع «انقلاب دموکراتیک نوین!» و برای اینکه نیروهایش وابستگیهای عاطفی کمتری داشته باشد تا بهتر و بی مسأله تر بتواند در خدمت تشکیلات و اهداف قرار بگیرد ازدواج و زاد و ولد منع می شود .