با گذشت بیش از شش دهه از پایان جنگ جهانی دوم، جناح راست رادیکال و احزاب و جنبشهای بیگانه ستیز و به شدت ناسیونالیست بار دیگر به عرصه سیاسی اروپا بازگشته اند. ظهور دوباره احزاب راست گرا یکی از چالشهای جدی پیش روی دولتهای اروپایی است که هم اکنون به یکی از عوامل اصلی تهدید کننده همگرایی اروپایی تبدیل شده و چالشهای زیادی را برای اتحادیه اروپا به وجود آورده است. به نظر میرسد که ورود سیل وسیعی از آوارگان و مهاجران بهمراه اقدامات تروریست ها یکی از علل اصلی احیای گروههای رادیکال اروپایی باشد.
این احزاب به دنبال حوادث 11 سپتامبر، از احساس ترس و آسیب پذیری حاصل از حملات تروریستی در بخشهای مختلف جهان بهره بردند و مسلمانان را، که بخش عمده مهاجران در کشورهای اروپایی را تشکیل میدهند، به عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی و ارزشهای کشورهای اروپایی معرفی کردند. برخی کارشناسان بر این باورند که تداوم مهاجرت به اروپا و پررنگ شدن حضور مسلمانان دستاویزی برای احزاب راست افراطی و پیروزی آن ها در انتخابات پارلمانی کشورهایی نظیر فرانسه، آلمان، سوئد، نروژ، فنلاند، مجارستان، ایتالیا، دانمارک و هلند شده است. به عنوان مثال، در انتخابات آوریل 2011 در فنلاند، «حزب فنلاندیهای حقیقی» با اعلام سیاستهای مهاجر ستیزی خود توانست با کسب 19 درصد آرا خود را به عنوان سومین حزب در این انتخابات معرفی کند. همچنین رشد مجدد پوپولیسم و راست گرایی افراطی توانست در سال 2015 بریتانیا را با رای 9/51 درصد بعد از 43 سال عضویت از اتحادیه خارج کند و در هلند نیز تعداد کرسیهای حزب رادیکال «آزادی» را به 20 درصد برساند و در آلمان تندروها را برای نخستین بار به برخی مجالس ایالتی وارد کند. همچنین در فرانسه «جبهه ملی فرانسه» به عنوان راست گراترین حزب، بار دیگر توانست پس از سال 2002 کاندیدای خود یعنی خانم «مارین لوپن» را در انتخابات 2017 به دور دوم برساند. اعضای این جبهه سیل ورود مهاجران از سوریه را مسؤول بروز واقعه تروریستی پاریس بر میشمرند و معتقدند که نفوذ نیروهای داعش در کشورهای اروپایی ممکن است به تضعیف پیمان شنگن منجر شده و بدین ترتیب به همگرایی اروپایی لطمه شدید وارد شود.
بطور کلی میتوان استدلال نمود پوپولیسم راست گرای اروپا اکنون این اتحادیه را در نقطه حساسی قرار داده است. حتی در کشورهای مجارستان، لهستان و اسلواکی هم نگاه راست افراطی رو به تقویت است. نگرانی از موج جدید راست گرایی بحدی است که برخی قدرت یابی مجدد راست گرا ها را با نابودی دستاوردهای اتحادیه اروپا یکسان میشمارند که امکان دارد گرایشهای واگرایانه در بین کشورهای عضو تقویت کند.