چکیده
سازمان مجاهدین خلق، ابتدا در دهۀ چهل شمسی و با هدف مبارزه با رژیم پهلوی، توسط سه تن از دانشجویان دانشگاههای تهران بنیان نهاده شد. این سازمان تا سالها در میان ملت ایران از محبوبیت بالایی برخوردار بود، تا آنکه با تغییر ایدئولوژی سازمان به سوی مارکسیست شدن و نیز وقوع انقلاب اسلامی ایران و جبههگیریهای رهبران سازمان در برابر این خواست ملت، شاهد از میان رفتن محبوبیت آن در میان اقشار مختلف مردم هستیم. از این زمان، سازمان مجاهدین (منافقین) به دنبال دستیابی به اهدافی چند از جمله: ترویج و اشاعه ایرانهراسی در سطح منطقه و جهان، ایجاد فاصله میان ملت و نظام، تغییر نظام و حذف ولایت فقیه در ایران و مواردی از این قبیل، مبادرت به همکاری با برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نمود. بررسی اقدامات و فعالیتهای این گروه حاکی از آن است که پس از یک دوره رکود، فعالیت سازمان علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، مجددا از سال 1380 و به ویژه پس از سقوط رژیم بعث عراق از رهگذر نزدیکی با غرب و به ویژه آمریکا از سر گرفته شد. لذا در این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال هستیم که گروهک تروریستی منافقین طی دوره زمانی 1380 تا 1395 چه اقداماتی را در راستای ایرانهراسی و نیز ضربه زدن به ایران انجام داده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در این برهه زمانی مهمترین فعالیتهای سازمان منافقین شامل موارد ذیل میباشد:
افشای پروندهی هستهای ایران، ترور دانشمندان هستهای، ترغیب گروههای مختلف مردمی به برگزاری اعتراضات و اعتصابات در مخالفت با نظام در دوره های مختلف تاریخ به ویژه در جریان انتخابات سال 1388، شبهه افکنی، تشکیل کمپین و نشستهایی علیه نظام.
واژگان کلیدی: ایرانهراسی، دیپلماسی، منافقین.
مقدمه
در دهه چهل شمسی، سه تن از دانشجویان دانشگاههای تهران به نامهای محمد حنیفنژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیکبین رودسری، بنیاد اولیه سازمانی تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق را بنیان نهادند[1] و حدود یک سال پس از آن، علی اصغر بدیع زادگان نیز به آنها پیوست. تا سال 1354، سازمان از جایگاه و محبوبیت بالایی برخوردار بود؛ اما از این سال و به دنبال تغییر ایدئولوژیِ سازمان به سمت مارکسیست شدن، محبوبیت سازمان به ویژه در میان اقشار مذهبی تا حدودی کاسته شد. با این وجود تا این زمان، به علت اینکه سازمان مجاهدین، این تغییر ایدئولوژی را علنی نکرده بود و تنها برخی از سران (از جمله مسعود رجوی[2]) که در زندان رژیم پهلوی بودند، اقدام به پذیرفتن ایدئولوژی مارکسیستی نموده بودند؛ گروه هایی از دانشجویان و دانش آموزان همچنان جذب این گروه میشدند. تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران و آزادی سران سازمان از جمله مسعود رجوی، علنی نمودن گرایش به سمت مارکسیسم و عدم توفیق سران گروه در رسیدن به امیال و آرزوهای خویش (عدم توفیق در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس)، در سال 1360 مسعود رجوی به عنوان فرد شماره یک سازمان و با هدف حمایت از بنی صدر و در واکنش به استیضاح وی، در اقدامی عجولانه دستور انجام اقدام مسلحانه را علیه نظام و مردم صادر کرد که در نهایت این اقدام با شکست روبرو شد و رجوی همراه با بنی صدر به فرانسه و سپس عراق گریختند و به این ترتیب این موضوع محبوبیت و جایگاه سازمان را به شدت تنزل داد. در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله نیز سازمان مبادرت به همکاری اطلاعاتی با حزب بعث نمود و در جهت این همکاری، تعدادی از مقامات کشوری و نیز مردم عادی را ترور کرد. از این زمان به بعد تا مدتها به علل مختلفی از جمله درگیریها و مشکلات داخلی سازمان، حمله آمریکا به عراق و مسائلی از این قبیل حملات این گروه نسبت به ایران تا حدی کاهش یافت. تا آنکه با پایان جنگ 2003، سازمان تروریستی منافقین، فرصت را غنیمت شمارده و با نزدیکی به غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا در صدد ادامه مبارزات خویش بر علیه نظام ایران برآمد؛ با این تفاوت که این بار با یک تغییر موضع، از مبارزه مسلحانه به سوی مبارزات نرم رهنمون شد.
در مجموع باید گفت که هدف سازمان منافقین از نزدیکی به غرب، نه تنها ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق جلب همکاری و کمکهای مادی غرب بود؛ بلکه تلاش نمود تا از این راه نام سازمان را نیز از فهرست گروههای تروریستی خارج نماید. لذا در این پژوهش، نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که با توجه به گستره فعالیت سازمان تروریستی منافقین، این سازمان طی سالهای 1380 تا 1395 در جهت ضربه زدن به نظام ایران مبادرت به انجام چه اقداماتی نموده اند؟
1. نقش منافقین در ایران هراسی
تعریف ایران هراسی
ایرانهراسی پروژهای است که برمبنای بزرگنمایی برخی از واقعیتهای موجود در منطقهی خاورمیانه، به انضمام انواع دروغ پراکنی و دگرگون نمایی و بازنمایی وقایعی دیگر شکل گرفته است و در طی این پروژه اینگونه القا میشود که در صورت قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران، کشورهای منطقه مجبور خواهند بود هزینه های کلانی را متقبل شده و با خطراتی ضروری روبهرو خواهند شد (شریعتی نیا، 1389: 193).
موجهای ایرانهراسی
پروژه ایرانهراسی دربرگیرندهی سه مرحله یا موج بود. موج اول ایرانهراسی، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد که تجاوز عراق به ایران، شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس و انعقاد پیمانهای دوجانبه آمریکا با برخی کشورهای عرب منطقه از مهمترین تبعات آن بود (http://www.mizanonline.ir/fa/news/166591/). در این موج از ایران هراسی، کلیت ایران بدون تفکیک میان ملت و حکومت مورد هجمه قرار گرفت. علاوه بر این، در موج اول، ایرانی، موجودی منفور و خطرناک بود که بایستی به هر وسیلهی ممکن حتی توسط سلاحهای شیمیایی عراق مهار یا نابود می شد (http://www.parsine.com/fa/news/237131/). موج دوم ایرانهراسی، همسو با پروژهی اسلام هراسی، پس از حوادث 11 سپتامبر با استفادهی ابزاری از گفتمانِ مبارزه با تروریسم، آغاز شد. حضور نظامی آمریکا پیرامون ایران و معرفی ایران، عراق وکره شمالی به عنوان محورهای شرارت از پیامدهای این موج بود. موج سوم ایرانهراسی نیز به دنبال دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در دانش هستهای، بازدارندگی موشکی متعارف و صنایع هوا - فضا آغاز شد (http://www.mizanonline.ir/fa/news/166591/). در این موج از ایرانهراسی، ایرانی دشمنی است که در پی احیای امپراطوری و جاه و جلال گذشتهی خود، به پا خاسته و در این مسیر سایر تمدنهای بشری را در معرض خطر جدی قرار داده است (حاذق نیکرو، 1389: 103).
روابط و همکاری منافقین با دولتها در حوزه ایران هراسی
سازمان منافقین از آغاز فعالیت خویش بدون کمک کشورها و دولتهای دیگر قادر به ادامه حیات نبوده و نیست؛ لذا در دورههای مختلف تاریخی و بنا به مصالح و منافع، شاهد نزدیکی گروهک تروریستی منافقین به کانونهای مختلف قدرت هستیم. به طوری که در دورههایی از تاریخ، رهبران سازمان مبادرت به نزدیکی به رژیم بعث عراق نمودند. مدتی پس از آن و بنا به خواست رژیم اسرائیل و نیاز این رژیم برای دست یافتن به اطلاعات هستهای ایران، همکاری این سازمان با رژیم اسرائیل آغاز شد و گروهک منافقین به کمک نیروهای نفوذی خویش در ایران توانستند اطلاعات لازم را در اختیار سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل قرار دهند و از این طریق پرونده هستهای ایران در مجامع بینالمللی به جریان افتاد و در نهایت این اقدام منجر به وضع تحریمهایی توسط غرب علیه ایران گردید.[3]
سقوط رژیم بعث عراق و ورود نیروهای آمریکایی به این کشور نیز، سرآغاز همکاری میان دولت آمریکا و سازمان منافقین بود؛ به طوری که این سازمان توانست به کمک عوامل خویش، اطلاعات بسیاری را در خصوص منطقه و به ویژه وضعیت داخلی جامعه و نظام ایران در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دهد. از طرف دیگر این سازمان تروریستی با دولت حاکم بر عربستان سعودی نیز دارای روابط بسیار نزدیکی است. درحقیقت عربستان درصدد استفاده از این سازمان در جهت منافع و اهداف خویش است. به طور مثال این دولت همواره بر تداوم عملیاتهای تروریستی توسط منافقین علیه نظام و ملت ایران تأکید میکند و اقدام به ارائه انواع کمکهای مالی به این گروه مینماید.
علاوه بر کشورهای منطقه و آمریکا، برخی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه نیز نسبت به ارائه کمکهای ایدئولوژیکی، استراتژیکی، مالی و مکانی به اعضای این سازمان دریغ نکرده اند. برای نمونه میتوان به حضور اعضا و رهبران این سازمان در فرانسه اشاره نمود، که از تاریخ اخراج منافقین از عراق، شاهد پذیرش این گروه در فرانسه هستیم. همچنین اعضای سازمان هر از چندگاهی مبادرت به برگزاری جلساتی در این کشور میکنند.
در مجموع میتوان گفت، یکی از اهداف اصلی کشورهای مذکور در جهت همکاری با سازمان تروریستی منافقین، عبارت است از اشاعه تفکر ایرانهراسی در سطح منطقه و جهان؛ که بهترین ابزار برای این مهم نیز، استفاده از گروهک تروریستی منافقین می باشد.
همانطور که پیش از این اشاره شد سازمان منافقین مهمترین ابزار در جهت اشاعه ایرانهراسی است و این سازمان در راستای این هدف، مبادرت به انجام اقدامات گوناگون مینماید. یکی از اقدامات این گروه در این حوزه عبارت است از اشاعه اسلام هراسی (مسلمانان افراطی و خطرناک که مقصود شیعیان هستند) به عنوان مهمترین خطر برای غرب و در نهایت تأکید بر این مسئله که خاستگاه اصلی این خطر جمهوری اسلامی ایران است؛ و به این ترتیب خطر توسعه و پیشرفت ایران را به اروپا و آمریکا نمایان میسازد.
از دیگر اقدامات منافقین در راستای پروژه ایرانهراسی، تأسیس و راهاندازی مؤسسات و سازمانهایی همچون کمیته سیاست ایران است. این کمیته به ریاست ریموند تنتر از طریق تولید و سپس توزیع رایگان مستندات تصویری در میان مردم آمریکا و اروپا مبادرت به اشاعه تفکر ایرانهراسی نموده است. به طور مثال این سازمان با تأکید بر برنامه هستهای ایران و بزرگنمایی این موضوع چنان وانمود میکند که نظام جمهوری اسلامی ایران در پی دست یافتن به سلاح هستهای است.
2. دیپلماسی ضد ایرانی منافقین از سال 1380 تاکنون:
همانطور که پیش از این اشاره شد، گروهک تروریستی منافقین، همواره در پی ترویج و اشاعه ایرانهراسی در سطح منطقه و جهان بوده و در راستای دستیابی به این مهم از هیچ کوششی فروگذار نکرده است. لذا از آنجا که بیشترین فعالیت این سازمان در حوزه ایرانهراسی و به ویژه ضربه زدن به نظام ایران در طول سالهای اخیر صورت گرفته است؛ لذا در این قسمت تلاش میشود، تا حد امکان به بررسی سیاستها و اقدامات این گروه طی دوره زمانی 1380 تا 1395 پرداخته شود.
در زمینه دیپلماسی یا سیاست ضد ایرانی منافقین در طول سالهای دهه هشتاد و نود شمسی، میتوان گفت که شواهد حاکی از آن است که سازمان منافقین از دهه 80 به بعد نسبت به جمهوری اسلامی ایران تغییر موضع داد و مبارزه نرم را جایگزین مبارزه مسلحانه نمود. یکی از دلایل اثبات این مدعا آنکه، مسعود رجوی در 13 آبان ماه سال 81، طرح «جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی» را به صورت رسمی در سه ماده و یک تبصره اعلام کرد. در مادهی یک، بر همبستگی ملی برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی در جهت سرنگونی نظام تأکید شد؛ ولی لفظ مبارزهی مسلحانه در آن نیامد. مادهی دو نیز مشمل بر بیان شرایط عضویت در جبهه مزبور بود؛ شامل: 1. جمهوریخواه بودن؛ 2. التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه؛ 3. اعتقاد به استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک، مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت؛ 4. عدم تبلیغ به سود حکومت و هر یک از جناحهای آن؛ 5. عدم مذاکره و برقرار کردن رابطه با آنها (جمعی از پژوهشگران، 1388، ج3: ص 406-405). در این میان و با آغاز تهدیدات آمریکا مبنی بر حمله به عراق، رجوی درصدد استفاده از این وضعیت برای ضربه زدن به نظام ایران برآمد. به عبارت دیگر در این زمان، بازرسیهایی توسط بازرسان سازمان انرژی اتمی در عراق صورت گرفت و رجوی گمان مینمود که این بازرسیها در نهایت به نفع عراق خاتمه یافته و عراق از زیربار تحریمها خلاصی یافته و در نتیجه، ایران کانون بحران خواهد شد و به این ترتیب از این وضعیت میتواند برای ضربه زدن به نظام بهره برد. اما علیرغم تأکید رهبران سازمان مبنی بر نتیجه مثبت بازرسیها و در نهایت عدم آغاز حمله نظامی به عراق، در نهایت ایالات متحده آمریکا همراه با متحدین خود در مارس 2003 حمله نظامی به عراق را آغاز کرد و با آغاز این تهاجم، سازمان منافقین در وضعیت بسیار بغرنجی قرار گرفت؛ به طوری که رهبران سازمان به ناچار دستور تخلیه بسیاری از قرارگاهها و اعزام نیروها به مناطق امن را صادر کردند؛ چرا که در مواردی هر چند محدود، پایگاههای این سازمان در نقاط مختلف، توسط هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی بمباران میشد. البته علیرغم انتقال نیروها به مناطق امن، اما این نیروها توسط گروههایی مانند طالبان، بدر 9 و مانند اینها نیز مورد تهاجم قرار میگرفت.
در هر حال، پس از تصرف عراق توسط متحدین، رجوی که دیگر توان مقاومت در برابر متحدین و نیز گروههای مذکور را نداشت، درصدد جلب دوستی آنها به ویژه دولت آمریکا برآمد. در اینجا ذکر این نکته لازم است که از این زمان، سازمان به علت نبود پشتیبان مناسب و نیز رخوت و سستی که پس از حمله آمریکا گریبانگیر اعضا شده بود، تا مدتها از حملات مستقیم و غیرمستقیم به نظام ایران خودداری نمود.
پس از سیطره آمریکا بر عراق، رجوی تلاش نمود تا هر چه بیشتر به آمریکاییها نزدیک شده و از این طریق نام سازمان را از فهرست گروههای تروریستی خارج نموده[4] و در نهایت حمایت این دولت را برای کمک به سازمان در زمینه سرنگونی نظام ایران جلب نماید. در این زمینه یکی از اعضای سازمان در اعترافات خود مینویسد: «اینگونه تحلیل میشد که آمریکا، رژیم (جمهوری اسلامی ایران) را تنها دشمن اصلی خود در منطقه میداند و نهایتا به سراغ آن خواهد رفت و چون آلترناتیوی برای آن رژیم ندارد و تنها جانشینش ما هستیم، لذا مجبور میشود که در انتها، همین زرهیهایی را که از ما گرفتهاند به ما بازگردانند»[5] (جمعی از پژوهشگران، 1388، ج3: ص 619-618). بنابراین مسعود رجوی برای رسیدن به اهداف خویش (جلب حمایت آمریکا برای ضربه زدن به نظام ایران و خروج نام سازمان از فهرست گروههای تروریستی) در اولین اقدام تلاش نمود تا چنان وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران در تمامی فعالیتهای تروریستی در عراق، متهم درجه اول است و نیز با ایجاد تضاد میان آمریکا و ایران درباره مسائل و مشکلات عراق، به نیات و اهداف اصلی خویش دست یابد؛ چرا که سازمان معتقد بود که به میزانی که بتواند این تضاد را فعال نگه دارد، به همان میزان قادر خواهد بود از طریق شکافی که ایجاد شده به اهداف خویش نایل آید (سید اسماعیلی، 1393: ص 853).
یکی دیگر از اعمال سازمان برای زمینه سازی در جهت رسیدن به اهداف خویش، مساعدت به نیروهای آمریکایی در شناخت کامل منطقه بود. با این توضیح که مدتی پس از حضور آمریکاییها در عراق و سپس بهبود روابط با سازمان، طی ملاقاتی که میان دو طرف صورت گرفت، مقرر شد که سازمان، اطلاعات منطقه را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار داده و هر گونه تحرک و فعالیتی را که از طرف نیروهای ایرانی و عناصر وابسته به آنها در منطقه وجود داشت را به اطلاع نیروهای آمریکایی برسانند. لازم به ذکر است که این ملاقات نقطه شروع همکاری اطلاعاتی و جاسوسی بین سازمان و نیروهای آمریکایی در منطقه بود[6].
در مجموع میتوان گفت که پس از آغاز همکاری میان سازمان و دولت آمریکا، سازمان منافقین در در برهههای مختلف تاریخی مبادرت به انجام اقداماتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران نموده که از جمله مهمترین آنها جاسوسی در برنامه هسته ای ایران، به راه انداختن اغتشاشات و اعتراضات در داخل کشور به بهانه عدم وجود وحدت میان نظام و مردم (انتخابات 1388)، برپایی تجمعات اعتراضی در سایر کشورها، شرکت در جلسات و مجامع بینالمللی است.
3. منافقین و موضوع هستهای
افشای برنامه اتمی ایران:
سازمان منافقین اولین بار در سال 1370 از طریق پیام رادیویی، اقدام به انتشار اخباری مبنی بر تلاش ایران برای دست یافتن به سلاحهای هستهای نمود. در این پیام رادیویی که توسط مسعود رجوی ایراد شد؛ وی مدعی بود که «سردمداران نظام، مسلح شدن به سلاح اتمی را لازمهی بقای قدرت خویش میدانند». در این پیام و سایر پیامهایی که در سالهای بعد منتشر گردید، به صورت تلویحی به بحث هستهای ایران پرداخته شد. اما از سال 2002 میلادی، بحث توان هستهای ایران به طور جد مورد توجه سازمان منافقین و نیز غرب قرار گرفت و از این پس تلاشهای بسیاری برای ضربه زدن به آن صورت گرفت. درباره نقش منافقین در طول سال 2002 در زمینه افشا کردن فعالیتهای هستهای ایران، میتوان ادعا کرد که از این سال و پس از افشای این موضوع، زمینه ایجاد انواع فشارها به نظام جمهوری اسلامی ایران از سوی غرب، آمریکا و نیز سازمان ملل و در رأس آن شورای امنیت فراهم گردید. نحوهی انتشار و افشای فعالیتهای هستهای ایران نیز به این نحو بود که در مرداد ماه سال 1381، یکی از اعضای گروهک منافقین طی مصاحبهای با خبرنگاران، مدعی انجام فعالیتهای نظامی هستهای توسط ایران شد و با ارائه یکسری تصاویر ماهوارهای از نیروگاههای اتمی نطنز و اراک، زمینه وارد آمدن فشار به نظام را فراهم آورد. علاوه بر این، سازمان منافقین در موارد دیگری نیز اقدام به انتشار چنین اخباری نمود. به عنوان مثال، در تاریخ 27/7/1392 شورای ملی مقاومت ادعا کرد که جمهوری اسلامی ایران از سال 2005 تاکنون در حال ساخت تأسیسات هستهای در ده کیلومتری مبارکه و در مجاورت جاده اصفهان – شیراز بوده و تاکنون جهان را نسبت به این مسئله بیاطلاع نگه داشته است. با این اقدام منافقین، دوران تشنجآمیز جدیدی در روابط غرب و ایران آغاز شد.
درباره افشاگریهای صورت گرفته درخصوص تأسیسات هستهای ایران توسط گروهک منافقین، لازم به ذکر است که سردمداران سازمان برآنند تا از این طریق، کار نظام را یکسره کنند. در این زمینه مسعود رجوی در تاریخ 11/1/1386 در پیامی اعلام میکند که «... مسأله هستهای ایران را به طناب دار نظام تبدیل خواهیم کرد» (بهرامی، 1391: 265).
در هر حال، تصاویر ماهوارهای که از سوی منافقین ارائه شد، حاکی از آن بود که سازمانهای جاسوسی پیشرفتهای این تصویرها را در اختیار سازمان قرار دادهاند و تنها وظیفهی افشای این تصاویر به عوامل این گروهک سپرده شده است؛ چرا که تهیه چنین تصاویری تنها از طریق سازمانهای پرقدرت و یا با حمایت حامیانی چند صورت میگیرد و با توجه به تواناییهای این سازمان، تهیه این تصاویر از عهده چنین سازمانی بر نمیآید. در پی افشای این موضوع، رسانهها، گزارشهایی را در این زمینه منتشر کردند و این مسئله سرآغاز بحرانی بزرگ شد (مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1386: ص 546).
در زمینه ورود سازمان منافقین به بحث هستهای ایران، میتوان گفت که دو عامل در این زمینه دخالت داشته است:
اول: قرار گرفتن این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی توسط آمریکا و اروپا و در نتیجه تلاش این سازمان برای خروج از این فهرست: با این توضیح که سردمداران گروهک تروریستی منافقین تلاش نمودند با این اقدام و البته انجام اقدامات دیگر بر علیه نظام ایران، و در جهت منافع آمریکا، دولت ایالات متحده آمریکا را ترغیب به خروج نام این سازمان از فهرست سازمانهای تروریستی نماید؛
دوم: کاهش جایگاه منطقهای و بینالمللی مجاهدین و از دست دادن حامیان خود به ویژه پس از سقوط صدام حسین: (امیری، 10/11/1392) پس از سقوط صدام حسین، گروهک منافقین مهمترین حامی خود را از دست دادند؛ لذا در پی یافتن یک حامی جدید، درصدد جلب توجه غرب و در رأس آن آمریکا برآمدند؛ حال آنکه تا پیش از این، سازمان همواره مدعی مبارزه با امپریالیسم به ویژه آمریکا بود؛ اما با سقوط رژیم بعث صدام، این سازمان دچار یک چرخش صد و هشتاد درجهای در زمینه ایدئولوژی و مبارزات گردید و دولت آمریکا به دوست و متحد سازمان تبدیل شد.
سوم: برخی شواهد نیز حاکی از آن بود که در آن دوران، روند مثبتی در مذاکرات هستهای میان ایران و اتحادیه اروپا در حال شکلگیری بود و لذا عدم اقدام به موقع از سوی سازمان، سبب حذف کامل و سریع این سازمان میشد.
بنابراین با توجه به دلایل ذکر شده، سازمان منافقین به دنبال احیای مجدد خویش، اقدام به همراهی با غرب و به ویژه آمریکا و نیز رژیم صهیونیستی نمود؛ و در جهت این همراهی، بنا به خواست و اراده آنها و به ویژه اسرائیل و در حقیقت به منظور خوشخدمتی به آنها، اقدام به انتشار این مطالب و تصاویر که در واقع از سوی سازمان موساد تهیه شده بود، نمود[7].
پس از انتشار اخبار مربوط به تأسیسات هستهای ایران، پرونده ایران در شواری حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گشوده شد و مسئله هستهای ایران به پارادایمی سیاسی و بینالمللی تبدیل شد. همچنین بلافاصله پس از افشاگری منافقین، شبکه سی ان ان نیز در برنامهای خبری که بر مبنای گزارش مؤسسه علم و امنیت بینالمللی در آمریکا تنظیم شده بود، چهرهای مخوف از فعالیتهای هستهای ایران را به تصویر کشید و با سوق دادن این فعالیتها به سمت تولید تسلیحات اتمی، شانتاژ گستردهای به راه انداخت و به این ترتیب دوران جدیدی از ایرانهراسی آغاز شد. علاوه بر این، البرادعی نیز در مصاحبهای با شبکه سی ان ان، به اظهارات منافقین اشاره کرد و از ایران خواست به پروتکل الحاقی 2+93 بپیوندند و ضرورت بازرسی از فعالیتهای هستهای تهران را گوشزد کرد (علیخانی، 1388: 127-125). در هر حال نتیجه خوش خدمتی گروهک منافقین، تصویب چندین قطعنامه و تحریم با تأثیرات بسیار مخرب بر جامعه ایران بود؛ که همچنان تداوم دارد.
در مجموع در قبال پیشرفت هستهای ایران، سازمان منافقین علاوه بر اینکه به دنبال تلقین این ادعا است که جمهوری اسلامی ایران درصدد دستیابی به سلاح هستهای بوده و این مسئله خطری برای بسیاری از کشورهای منطقه از جمله (رژیم) اسرائیل است؛ از سوی دیگر چنان وانمود میکند که دستیابی به توان هستهای و پیشرفت در این حوزه، باعث ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه شده است و دلیل این مدعا را نیز ورود عربستان به معامله ساختار تعداد بسیار زیادی سایتهای اتمی عنوان میکند. https://www.mojahedin.org/news/173551/)).
ترور دانشمندان هستهای:
از دیگر اقدامات گروهک منافقین در قبال موضوع هستهای ایران و نیز تلاش برای احیای مجدد خویش، میتوان به افشای نام دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران و نیز ترور آنها اشاره کرد. اولین پیامد این اقدام، قرار گرفتن نام برخی از این افراد در فهرست افراد تحریم شده توسط سازمان ملل متحد بود. در گام بعدی، سازمان منافقین با هدایت و راهنمایی دولت آمریکا و رژیم اسرائیل، مبادرت به ترور تعدادی از دانشمندان هستهای ایران نمود.
درباره همکاری اسرائیل و آمریکا با این گروهک در جهت ضربه زدن به فعالیتهای هستهای ایران و نیز ترور دانشمندان هستهای، در مقاله ای که روزنامه دیلی میل منتشر کرد عنوان شده که گروهک منافقین در همکاری تنگاتنگی با موساد، برنامه هستهای ایران را هدف گرفته است و حتی گفته میشود که مسعود رجوی در سرزمینهای اشغالی پایگاهی خصوصی تأسیس کرده تا از آنجا عملیاتهای تروریستی علیه دانشمندان هستهای ایران را هدایت کند (/http://fergheha.ir/1392/06). علاوه بر این شواهد حاکی از آن است که بسیاری از آموزشهای لازم در این حوزه، در پایگاهی در صحرای نوادای آمریکا به اعضای سازمان داده میشود.
از دیگر دلایلی که روشنکننده نقش سازمان موساد و نیز منافقین در ترور دانشمندان هستهای است؛ افشای این مطلب توسط برخی از مقامات آمریکایی است. به عنوان مثال شبکه ان بی سی طی یک گزارش اعلام کرد که دو تن از مقامات ارشد آمریکایی تأیید کردهاند که تروریستهای عضو گروهک منافقین برای ترور دانشمندان ایرانی از سوی سرویس مخفی اسرائیل مورد پشتیبانی مالی، آموزشی و پشتیبانی تسلیحاتی قرار گرفتهاند. علاوه بر این در 21 بهمن 1390 نیز نیویورک پست در مقالهای، پیشنهاد اعطای جایزه صلح نوبل به این گروهک را میدهد و در این رابطه متذکر میشود که: «اگر گروه مجاهدین خلق، نقش مهمی در منحرف کردن برنامه ایران برای ساخت بمب ایفا میکند؛ این گروه بسیار بیشتر از یک رئیس جمهور خاص آمریکا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است» (http://www.khabaronline.ir/detail/197951/World/diplomacy).
دلیل دیگر بر نقش این گروه در ترور دانشمندان، "اعترافات خود این گروه" است. به این ترتیب که چند روز پس از ترور دو دانشمند هستهای (شهریاری و عباسی)، منافقین به مشارکت در شناسایی این دو دانشمند اعتراف کرده و مینویسند: «نقش شهریاری و عباسی در پروژه تسلیحات اتمی جمهوری اسلامی ایران، پیش از این بارها توسط شورای مقاومت افشا شده است». همچنین در مقالهای در تاریخ 24 آبان 1386 که توسط یکی از سرکردگان سازمان نگاشته شد و از شبکه فاکس نیوز آمریکا نیز منتشر شد؛ آمده: «... دو متخصص اتمی عالیرتبه که افسران سپاه پاسداران میباشند، "محسن فخری زاده و فریدون عباسی"، برنامه تحقیقات اتمی نظام را در دانشگاه موسوم به امام حسین اداره میکنند». یکی از نکات قابل توجه در این مقاله، علاوه بر نام بردن از دو تن از دانشمندان هستهای، تلاش سازمان در پررنگ جلوه دادن نقش سپاه در زمینه برنامه غنیسازی است. به طوری که در قسمت دیگری از این مقاله نیز نویسنده مینویسد: «دستگاههای سانتریفیوژ از ابتدا در کنترل سپاه بوده و کماکان نیز در کنترل آن میباشد» (https://www.mojahedin.org/news/22306/).
همچنین در مصاحبهای که در تاریخ 12/9/1386 با مهری حاجینژاد انجام شد، وی علاوه بر ارائه لیستی از شرکتهای وابسته به سپاه، فهرستی از بالاترین متخصصان (اتمی سپاه) و مناصب و برخی دیگر از اطلاعات مربوط به آنها را ارائه میکند که در میان آنها نام افرادی مانند محسن فخریزاده، فریدون عباسی، مجید رضازاده ... دیده میشود.
علاوه بر این، سازمان منافقین، خود نیز به ترور شهید شهریاری اعتراف میکند. به طوری که پس از شهادت شهید شهریاری و نیز زخمی شدن دکتر عباسی، این گروه رسما اعلام میکنند که: «این ما بودیم ...که اسامی اینها را گفتیم و اعلام کردیم» (http://www.khabaronline.ir/detail/197951/World/diplomacy).
گروهک منافقین و برجام:
علاوه بر موارد پیشین، در سالهای اخیر نیز پس از انعقاد توافق برجام میان ایران و گروه 1+5، مجددا سازمان منافقین اقدام به فرافکنی در این موضوع نمود و تلاش کرد تا این مسئله را یک شکست استراتژیک برای نظام جلوه دهد. در این زمینه گروهک تروریستی منافقین در گزارشی در تاریخ 11/1/1395 مدعی میشود که «پذیرش برجام از سوی ایران بزرگترین شکست استراتژیک نظام پس از جنگ ضدمیهنی 8 ساله و در حقیقت نوشیدن زهر توسط نظام است». در ادامهی گزارش نیز، تلاش شده تا بر ایجاد فضای تخاصم میان مردم و حاکمیت و در نتیجه مقاومت مردم ایران برای شکست ماجراجویی اتمی نظام تأکید شود و در نهایت نیز برنامه هستهای ایران را ضد بشری دانسته که در صورت ادامهی آن، شاهد ساخته شدن خطرناکترین سلاحها خواهند بود: «... در بحثهای مربوط به پرونده اتمی رژیم، ضروری است که به یک عامل دیگری هم اشاره کرد و آن نقش غیرقابل انکار مقاومت ایران در شکست ماجراجویی اتمی آخوندها و توقف پروژه میهن بر باددهی است، که بیش از دو دهه، صدها میلیارد دلار ثروت و امکانات ملی و مردمی ایران صرف آن شد. برنامه شومی که در سال 94 و در حضیض خفت و سرافکندگی مجبور به بازگشت از آن شد. برنامهای اهریمنی و ضد بشری که اگر ادامه می یافت و خطرناکترین سلاح جهان در دست خطرناکترین رژیم جهان قرار میگرفت، تصور آثار و عواقب فاجعهبار آن که تنها به ایران و منطقه هم محدود نمیشد، مو بر اندام آدمی راست میکند. اما مقاومت ایران، با افتخار تمام جلوی این فاجعه را گرفت» (https://www.mojahedin.org/news/173551/).
منافقین و انتخابات خرداد ماه 1388
از حملهی آمریکا در سال 2003 میلادی به عراق و در نهایت سقوط صدام حسین، سازمان منافقین که یکی از مهمترین حامیان خویش یعنی صدام را از دست داده بود، دچار انفعال شدیدی شده و تا مدتها فعالیت قابل ملاحظهای توسط این سازمان صورت نگرفت (تنها فعالیت آنها تأکید بر خطر برنامه هستهای ایران و مواردی از این قبیل بود). البته علیرغم این وضعیت، همچنان مترصد فرصتی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران بودند. تا اینکه با آغاز انتخابات سال 88 و به دنبال آن اغتشاشات خیابانی، این گروه فرصت را مغتنم شمرده و با صدور بیانیهها و پیامهایی، زمینه را برای دست یافتن به اهداف خود فراهم کردند. به بیان دیگر در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، سازمان منافقین بار دیگر احیا شدند.
در هر حال، با آغاز انتخابات سال 1388، اعلام نتایج آن و اعتراضات پس از آن، سازمان منافقین از فرصت پدید آمده نهایت استفاده را نمود و با تحریک و تشویق مردم به برپایی اعتراض و با استفاده از روشهای دیگر، زمینه تشکیل تجمعات اعتراضی را، علیه دولت منتخب و نیز بر علیه نتایج انتخابات را در برخی از شهرها به خصوص در تهران فراهم نمودند. دقت در این اغتشاشات و آشوبها، حاکی از تلاشهای سازمانیافتهای است که ذیل سناریوی «انقلاب مخملی یا رنگی در ایران»، قابل تعریف است[8]. بی تردید بررسی لایههای چند وجهی این پروژه، بیانگر تلاشی است که نقطه عزیمت آن، ایجاد «گفتمان اعتراضی» بوده است. گرچه این سناریو در کشورهای استقلالیافتهی شوروی سابق با اعتراض به نتایج انتخابات و تقلب در آن کلید خورده است؛ ولیکن آنچه در همان ابتدای کار، پیشبرد این انقلاب را در ایران ناکام گذاشت، وضعیف آراء بود. اوکراین و گرجستان دو کشور به دام افتاده در انقلابهای رنگین، برپایه نزدیکی آرای نامزدها به یکدیگر دچار انقلاب شدند. اتفاقی که در ایران با اختلاف 11 میلیونی عملا باورپذیری تقلب و تلاش پرهیاهو و پرشتاب برای این پروژه را با کندیهای بسیار سختی روبرو ساخت (شیخی، 13/3/1389). همانطور که از این مباحث بر می آید؛ عوامل داخلی و خارجی در جریان حوادث انتخابات درصدد انجام انقلاب رنگی در ایران بودند؛ که در نهایت این تلاش با شکست کامل مواجه شد.
از طرفی نیز شواهد حاکی از آن است که سازمان مذکور در جریان حوادث انتخابات، به دنبال «تکرار تجربه جام زهر» بود. این مسئله به وضوح در پیامی که مسعود رجوی در 30 خرداد 88 منتشر کرد، آمده است: «... امروز همانها که جام زهر آتش بس تحمیلی را به حلقوم (امام) خمینی (ره) ریختند، ریش و ریشه این رژیم را به باد فنا داده و به آتش بس تحمیلی با مردم ایران هم ناگزیرش میکنند». (https://www.mojahedin.org/news/43627/%D9)
یکی دیگر از اهداف منافقین در انتخابات سال 88، «حذف ولایت فقیه و تغییر نظام» بود؛ که این موضوع به خوبی در پیام رجوی قابل مشاهده است. وی در پیامی که در همان آغاز حوادث انتخابات صادر نمود، اعلام میدارد که: «جای خوشوقتی است که آقای موسوی سرانجام پس از 30 سال، بوی مشمئزکننده انتخاباتِ رژیم ولایت فقیه ... را استشمام کرده و دَم از تغییر میزند. اما این کافی نیست. باید قدمهای بیشتری برداشت و رژیم ارتجاعی ولایت فقیه را در تمامیت خود به زبالهدان تاریخ انداخت ...» (https://www.mojahedin.org/news/43627/%D9)
با توجه به اهداف مذکور و سایر اهدافی که مجال پرداختن به تمامی آنها وجود ندارد، سازمان منافقین همصدا با سران فتنه و نیز برخی مخالفان خارجی، برای دست یافتن به این اهداف، پیش و پس از انتخابات، مبادرت به انجام برخی فعالیتها نمود؛ که مهمترین اقدامات عبارتند از:
- نفوذ به ستاد انتخاباتی کروبی و صدور بیانیه در حمایت از ایشان: گروه تروریستی منافقین، همزمان با آغاز تبلیغات ریاست جمهوری، اقدام به نفوذ در ستاد کروبی نمود. حضور در ستاد انتخاباتی کروبی از یک سو و صدور بیانیه حمایت از کروبی از سوی دیگر، نشان از رضایت این سازمان نسبت به اقدامات کروبی دارد. بهرهبرداری دیگر این سازمان از این نفوذ و نیز صدور بیانیه حمایت از کروبی، در جهت انشقاق بیشتر در درون نظام صورت گرفته است. همچنین این افراد پس از نفوذ به این ستادها، اقدام به جمع آوری اخبار و اطلاعات از حوزه های انتخاباتی و اخذ عکس و فیلم و ارسال آن به منافقان میکردند (گنجی، 1389: 73).
- دعوت از مردم برای حضور در خیابانها و برپایی اغتشاش و تجمعات غیرقانونی: پس از اعلام نتایج انتخابات، بسیاری از گروهها، رسانههای ضد انقلاب داخلی و خارجی، و نیز سازمان منافقین، اقدام به تشویق مردم برای حضور در خیابانها و برپایی اغتشاشات نمودند و در نهایت خواستار ابطال انتخابات بودند. عناصر گروهک منافقین با بهرهگیری از همه توان خویش و اعزام تیمهای آموزشدیده، برای ایجاد اغتشاش و موج سواری و سوق دادن اعتراضات به سمت اقدامات خشونتآمیز، ایذایی و تروریستی استفاده کردند. در حقیقت این گروه با صدور بیانیههای پیدرپی و انتشار گستردهی آن از طریق شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی، در جهت گسترش دامنه اغتشاشات و آشوبها تلاش کرد؛ که در این رابطه پیام سرکردگان گروهک در 27 خرداد و 18 تیر 1388 به خوبی به این موضوع اشاره دارد: «آری، اکنون شما زن و مردم جنگید و در هر کوی و برزن برمیخیزید، می خروشید». همچنان که مریم رجوی نیز اعلام کرد: «باید قویا از ابطال انتخابات این رژیم استقبال کرد. انتخاباتِ آزاد، باید تحت نظر ملل متحد و براساس اصل حاکمیت مردم صورت گیرد ...». در بخشی از بیانیه 18 تیر آمده: «تظاهرات برقآسا در هر زمان و در هر مکان، به ویژه در نقاظ ضعف و نقاط خلأ نیروهای سرکوبگر دشمن، حتی در شرایطی که هیچگونه امکان تجمع نیست، هستههای 9 نفره، 5 نفره و حتی هستههای مقاومت 3 نفرهی جوانان انقلابی، میتوانند نیروهای سرکوبگر دشمن را تجزیه، خسته و فرسوده کنند. دستههای کوچک، موتور محرک و راهگشای تجمعات بزرگترند. هستهها و تیمهای جداگانهی تدارکات و ترابری و امداد پزشکی و ارتباطات را تا آنجا که برایتان امکانپذیر است، فراموش نکنید ...» (گنجی، 1389: 71-70)
- انجام اقدامات ایذایی و ایجاد شکاف میان مردم و نظام: سازمان منافقین به برخی از مرتبطین خود که از قبل آموزشهای تروریستی را گذرانده و با اهداف مشخص وارد کشور شده بودند، دستورالعمل انجام اقدام ایذایی و اقدام تروریستی اعم از آتش زدن اتوبوسها، بانکها، کیوسکهای تلفن، حمله به مراکز نظامی، انتظامی و نیروهای بسیج را ابلاغ میکند.[9] در همین راستا یکی از اصلیترین پایگاههای گروهک منافقین (مستقر در انگلیس)، هدایت تیمهای ترور و اغتشاش داخلی را برعهده داشته و ضمن اعلام خط مبارزهی مسلحانه و ایجاد هرج و مرج در کشور و تحریک معترضین، به سردادن شعارهای تند علیه مسئولان و ارکان اصلی نظام اقدام کرده و با القای بیاعتمادی مردم نسبت به نظام، بستر لازم را برای به وجود آمدن شکاف میان مسئولان و مردم فراهم کرده و از انجام هر حرکتی که این هدف را محقق کند؛ فروگذار نکرده است (گنجی، 1389: 71).
- عضوگیری از میان معترضان: از دیگر اقداماتی که سازمان منافقین در جریان حوادث پس از انتخابات مبادرت به انجام آن نمود؛ انجام تبلیغات گستره به نفع این سازمان و تلاش برای جذب افرادی با هدف انجام امور محوله از سوی سازمان بود. مهمترین اقداماتی که این سازمان برای دست یافتن به هدف مذکور مبادرت به انجام آن نمود، عبارت است از: هواکردن بالن حامل عکس سرکردگان سازمان و نیز صدور بیانیههایی در حمایت از منافقین بود.
- جمعآوری اطلاعات: سازمان منافقین در جریان حوادث سال 1388 از طریق عوامل آموزشدیدهی خود در داخل کشور، اقدام به جمعآوری اطلاعات و اخباری درباره وضعیت موجود در ایران نمود و پس از آن مبادرت به انعکاس این اخبار در خبرگزاریها و رسانههای معاند مانند رادیو فردا، رادیو زمانه، صدای آمریکا و سایر خبرگزاریهای معاند با ایران نمود.
- طرح پروژه کشتهشدگان یا پروژه شهیدپروری: در جریان حوادث سال 1388، تعدادی از مردم عادی، برخی از اغتشاشگران و نیز نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج کشته شدند. اما در این میان سازمان منافقین با دستاویز قرار دادن مرگ برخی از این افراد، درصدد بیان اتهامات جدید علیه نظام برآمد و اقدام به فرافکنی و نیز مقصر جلوه دادن نظام در این زمینه نمود. به عنوان مثال، در همین دوران شاهد انتشار اخباری مبنی بر قتل فردی به نام ندا آقاسلطان توسط نیروهای نظامی و انتظامی و نیز لباس شخصیها در ایران هستیم. علیرغم اینکه وزارت اطلاعات معتقد به دخالت عوامل منافقین در این قتل بود؛ اما سازمان منافقین تلاش نمود تا با انتشار بیانیهها، اخبار و مستنداتی، این مسئله را نفی نماید. به عنوان نمونه گروهک منافقین با انتشار بیانیهای، به مطالب روزنامه لس آنجلس تایمز استناد میکند مبنی بر اینکه: «چگونه ممکن است دشمن رژیم، عامل ترور یک مخالف رژیم باشد» https://www.mojahedin.org/news/62045)). در واقع سازمان با دستاویز قرار دادن این واقعه از یک سو سعی در مظلومنمایی خویش داشته و از سوی دیگر درصدد ملتهب نشان دادن جامعه ایران بوده است. به عبارت دیگر گروهک منافقین در پی القای این مفهوم بود که محیط حاکم بر ایران یک محیط همراه با خفقان و ناامنی است که هیچگونه آزادی برای ملت وجود ندارد و شهروندان حق اعلام اعتقادات خود را ندارند. در این زمینه سایت سازمان منافقین در خبری که در رابطه با قتل ندا آقاسلطان منتشر نمود، اقدام به ارائه جملهای از آنتونی توماس کارگردان زندگی ندا آقاسلطان نمود. آنتونی توماس در این فیلم در خصوص عدم وجود آزادی در جامعه ایران اعلام میکند که: «... ندا در تظاهرات فعالانه و پرانرژی شرکت داشت. وی به خاطر اعتقاداتش کشته شد ... بیرون رفتن در چنین شرایطی شجاعت فوقالعاده میخواهد. ولی حس مخالفت در میان مردم وجود دارد. شاید بتوان با خشونت و تهدید مردم را سرکوب کرد؛ اما آنچه که اتفاق افتاده را نمیتوان به حالت اول بازگرداند ...». (https://www.mojahedin.org/news/61790/) در سالگرد قتل آقاسلطان نیز، گروهک منافقین بار دیگر این واقعه را دستاویز خود قرار داد و تلاش نمود با صدور اطلاعیهها و بیانیههایی، دانشجویان برخی از دانشگاهها به ویژه دانشگاههای تهران را ترغیب به تشکیل تجمعات اعتراضی نماید که تلاش آنها با دخالت نیروهای نظامی و انتظامی و سازمان اطلاعات با شکست روبرو شد.
- وحشت آفرینی در جامعه و ایجاد دیدگاه منفی نسبت به بسیج: از دیگر واکنشهای سازمان منافقین در جریان حوادث انتخابات، وحشتآفرینی و ایجاد دیدگاه منفی نسبت به اقشار بسیجی در درون جامعه ایران و نیز در سطح جهان است. لذا در راستای این هدف اقدام به انتشار آمار و ارقام غیرواقعی درباره کشتهها و زخمیهای حوادث پس از انتخابات می نمایند. در تأیید این موضوع میتوان به پیام مسعود رجوی در 30/3/1388 اشاره نمود که در این پیام آمده: «... ولی فقیه به دنبال خط و نشان کشیدنهای دیروز، به کشتار و سرکوب گسترده روی آورده است. بنا به آمار تقریبی امروز و امشب (30 خرداد) بیش از 3000 نفر در تهران، شیراز، اصفهان، رشت، کرمان، بندرعباس و تبریز دستگیر و به همین تعداد هم افرادی مجروح یا به شدت مصدوم شدهاند و شهیدان قیام در تهران و شهرهای دیگر بیش از 90 نفر است ... بسیجیان 14 -15 ساله نیز به فرمان (امام) خامنهای با سلاحهای ساچمهای به جانب مردم شلیک میکنند. در چندین گزارش آمده که با هلیکوپتر بر روی سر مردم مایعی ریختند که باعث سوزش و سوختن شدید میشود. در تهران استخوانهای یک مرد کهنسال را زیر ضربات باتوم شکستند» (https://www.mojahedin.org/news/43627).
منافقین و حضور در مجامع بینالمللی
در طول سالهای اخیر، سازمان منافقین بارها در هر یک از مجامع بینالمللی از جمله سازمان ملل، اقدام به برگزاری کمپینها و نشستهایی بر علیه کشور و نظام میکنند و از طریق فرافکنی و نیز مظلومنمایی، سعی در جذب افکار عمومی به سمت خویش و خدشه وارد کردن به چهره نظام جمهوری اسلامی ایران دارند. به طوری که علیرغم جنایات گستردهای که توسط این سازمان طی سالهای گذشته تا حال صورت گرفته، اما سازمان ملل تحتتأثیر اقدامات تبلیغی این گروه، به حمایت از این گروه میپردازد.
نتیجهگیری
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در طول حیات خویش، متناسب با مقتضیات و منافع، چهرههایی متفاوت از خود بروز داده است. به عنوان مثال تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران، همواره به عنوان حامی و مدافع ملت ایران در برابر ظلم رژیم پهلوی نمایان شد؛ اما با گذشت مدت زمان کوتاهی از وقوع انقلاب در ایران، این سازمان نیز به یکباره مبادرت به ایجاد تغییراتی در روشها و ایدئولوژی خویش نمود؛ به طوری که از یک سازمان حامی منافع مردم به سازمانی که بلای جان ملت بود، تبدیل شد. از سوی دیگر نیز سازمان منافقین تا مدتها برنامههای گوناگونی را در مخالفت با امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا به اجرا میگذاشت؛ اما در برهههایی از تاریخ و به ویژه در سالهای اخیر به عنوان حامی این دولت و حتی عامل اجرای برنامهها و طرح های آن شناخته شده است. نیم نگاهی به فعالیتهای این سازمان مشخص میسازد که علاوه بر همکاری این گروه با دولت آمریکا، در بسیاری از موارد شاهد اتحاد و دوستی این گروهک با رژیمها و دولتهای مختلفی نظیر رژیم اسرائیل، دولت عربستان سعودی، دولت فرانسه و... هستیم.
در هر حال از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عمده فعالیت این سازمان در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نکرده است. مطالعاتی که در این حوزه انجام شده است حاکی از آن است که فعالیتهای ضدایرانی این گروه در برهههایی از زمان به علل مختلفی از جمله آغاز جنگ 2003 عراق و آمریکا و از دست دادن مهمترین پشتیبان خویش یعنی صدام حسین و سستی، رخوت و خستگی اعضا تا حد زیادی کاهش یافت. اما از آغاز پشتیبانی و حمایت بیدریغ آمریکا و برخی کشورهای دیگر، مجددا فعالیتهای ضدایرانی این سازمان افزایش یافت. از اینرو نظام جمهوری اسلامی ایران بایستی از طرق مختلف به مقابله با این فعالیتها بپردازد. مهمترین پیشنهادهای مقابلهجویانه ایران در این پژوهش عبارت است از:
- معرفی و شناساندن کامل سازمان؛ در این زمینه باید گفت که نظام جمهوری اسلامی ایران بایستی از طرق مختلف اقدام به شناساندن کامل این سازمان به ملت ایران و نیز ملل دیگر نماید تا از این طریق مانع از پیوستن افراد و اعضای جدید به سازمان و در نتیجه افزایش صدمات وارده به نظام شود. از جمله روشهایی که میتواند در این زمینه مدنظر قرار گیرد عبارت است از:
الف: استفاده از رسانه ها و خبرگزاری ها؛ در این حوزه یکی از اقدامات مهم، مصاحبه با افراد و اعضای بریده از سازمان میباشد. با این اقدام بسیاری از زوایای تاریک و مبهم سازمان مذکور روشن شده و در نهایت احتمال پیوستن افراد جدید به این گروه کاهش مییابد. همچنین با استفاده از رسانهها میتوان روشهای عضوگیری این سازمان را افشا نمود. گزارشات حاکی از این است که یکی از روشهای عضوگیری عبارت است از اینکه عناصر آموزشدیده سازمان، مبادرت به نزدیکی و دوستی با جوانانی که به ویژه به کشورهای دیگر سفر کردهاند، نموده و با دادن وعدههای فریبنده سعی در جلب نظر این افراد مینمایند و به علت عدم آشنایی جوانان با چنین سازمانهایی و روشهای عضوگیری آنان، شاهد پیوستن برخی از این جوانان به سازمان مذکور هستیم.
ب: همکاری با سایر کشورها: با توجه به تجربه تلخی که مردم عراق درباره گروهک تروریستی منافقین دارند؛ لذا دولت ایران میتواند از طریق همکاری با این کشور، مبادرت به شناسایی این سازمان و جنایاتی که توسط عناصر آن بر علیه مردم ایران و عراق صورت گرفته، نماید. یکی از این اقدامات عبارت است از تبدیل کمپهای تخلیهشده سازمان مانند کمپ اشرف و تبدیل این کمپها به نمایشگاه و موزه است. علاوه بر موارد پیش گفته، دولت جمهوری اسلامی ایران با همکاری با کشورهای دیگر نیز میتواند اقدام به تأسیس سازمانها و گروههای ضدتروریستی نماید. یکی از فعالیتهای این سازمانها همکاری با مردم، علما، دانشمندان و نیز روسای سایر کشورها در جهت شناساندن و معرفی سازمانهای تروریستی و نیز روشهای مقابله با آنها است.
ج: برگزاری همایشهایی با حضور خانواده های قربانیان ترور.
- اتحاد میان مردم و سران کشور؛ از دیگر روشهای مقابلهای میتوان به افزایش اتحاد میان مردم و بویژه سران کشور و نیز هوشیاری آنان اشاره نمود. چرا که تاریخ ثابت کرده است که عدم وجود اتحاد، سادهترین روش در جهت ضربه زدن به یک کشور است. به عنوان مثال در جریان حوادث انتخابات سال 88، علیرغم وجود اتحاد در میان اکثریت مردم و مسئولین؛ اما عدم هوشیاری برخی خواص و جدا شدن آنان از آحاد ملت، سبب سوءاستفاده گروهها و دولتهای مخالف نظام شد که نتیجه آن تشنج و آشوب چندین ماهه و در نهایت تحمیل خسارات مختلف انسانی و اقتصادی بود.
- تقویت مرزها و افزایش قدرت دفاعی کشور: همانطور که اشاره شد از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی ایران تاکنون، بسیاری از مردم و سران نظام از سوی گروهک منافقین مورد هدف قرار گرفتهاند. از اینرو به نظر میرسد که یکی از راهکارهایی که میتواند تا حدی مانع از تکرار چنین حوادثی شود، تقویت مرزها و افزایش قدرت دفاعی کشور است. با این اقدام مانع از ورود عناصر این سازمان و سایر سازمانهای تروریستی به داخل کشور شده و لذا قادر خواهیم بود که دشمنان نظام را خارج از مرزها دفع کنیم.
منابع
کتابها
- بهرامی، قدرتالله، 1391، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، قم: زمزم هدایت.
- جمعی از پژوهشگران، 1388، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام (1344-1384)، نشر مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- روحانی، حسن، 1390، امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
- سید اسماعیلی، سید حجت، 1393، نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی سازمان مجاهدین خلق، تهران: نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- علیخانی، مهدی، 1388، سیر تحولات پنجاه ساله فنآوری هستهای ایران (1336-1386)، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- گنجی، عبدالله، 1389، جریانشناسی سیاسی انتخابات دهم، تهران: نشر فرهنگ اندیشه.
- لیالی، محمدعلی، 1388، حماسه دهم: 22 خرداد: چکیدهای از مهمترین فرازهای تلخ و شیرین انتخابات دهم، تهران: نشر معارف
- مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1386، تاریخچه انرژی هستهای در ایران و جهان، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
مقالات
- حاذقنیکرو، حمید، 1389، حساسیت غرب نسبت به گستره نفوذ انقلاب اسلامی، فصلنامه پانزده خرداد، دروه سوم، سال هفتم، شماره بیست و سوم.
- شریعتینیا، محسن، 1389، ایرانهراسی: دلایل و پیامدها، فصلنامه روابط خارجی، سال دوم، شماره ششم.
سایتها
- امیری، آرش، 10/11/1392، آیا منافقین افشاگر برنامه هستهای ایران بودند؟ پایگاه تحلیلی تبیینی برهان، دسترسی از طریق: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=6402
- شیخی، حمیدرضا، رفتا
رشناسی جریان اصلاحطلب (قسمت اول)، دسترسی از طریق: http://shadow-s.blogfa.com/post-179.aspx
- http://fergheha.ir/1392/06/
- http://www.khabaronline.ir/detail/197951/World/diplomacy
- http://www.mizanonline.ir/fa/news/166591/
- http://www.parsine.com/fa/news/237131/
- https://www.mojahedin.org/news/173551/
- https://www.mojahedin.org/news/22306/
- https://www.mojahedin.org/news/43627/
- https://www.mojahedin.org/news/62045
- https://www.mojahedin.org/news/61790/
پی نوشت:
[1]- تا سال 1350 سازمان مجاهدین، فاقد یک نام رسمی بود و از آن بیشتر با عنوان «اعضای نهضت آزادی» یاد میشد. تا اینکه در این سال، اعضا مبادرت به اتخاذ عنوان رسمی «سازمان مجاهدین خلق ایران» نمودند و طی بیانیه ای در 20/11/50 هویت سازمان و اجمالی از تاریخجه آن را اعلام کردند.
[2]- در مرداد و شهریور 50 ساواک بسیاری از اعضای سازمان از جمله مسعود رجوی را دستگیر نمود. محمد حسن عبد یزدانی یکی از اعضای این سازمان بر لو رفتن اطلاعات سازمان و سپس دستگیری بسیاری دیگر از اعضا توسط رجوی تأکید دارد. «پرونده را برایم خواندند دیدم اعترافات مسعود رجوی است .... دیدم که رجوی هر که را می شناخته لو داده و حتی چند کروکی هم کشیده ... » (ص 182-184، اعدامم کنید، خاطرات محمد حسن عبد یزدانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388).
[3]- برای مطالعه بیشتر: alef.ir/prtc41q102bqmx8.ala2.html
[4]- نام سازمان منافقین در اوایل آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی، به فهرست گروه های تروریستی وارد شد.
[5]- پس از سقوط رژیم صدام حسین، سازمان اقدام به ارائه تمامی اسلحه ها و زره پوش ها و سایر ادوات نظامی خود به نیروهای آمریکایی نمود و همچنین رجوی دستور عدم تیراندازی به نیروهای آمریکایی را صادر نمود تا از این طریق دوستی خود را به آنها اثبات نماید.
[6]- برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: سید اسماعیلی، سید حجت، (1393)، نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی سازمان مجاهدین خلق، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 822-842.
[7]- در تأیید این ادعا آنکه مدتی پس از طرح مسئله هسته ای ایران توسط سازمان منافقین، برجسته ترین روزنامه نگار آمریکایی فاش کرد که اطلاعات مربوط به فعالیتهای هسته ای ایران ساخته و پرداخته دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل است که طی یک همکاری میان اسرائیل و منافقین و توسط شورای مقاومت ملی انتشار یافته است. (روحانی، حسن، 1390، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، ناشر: مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ مرکز تحقیقات استراتژیک، تهران.
[8]- یکی از مفاهیمی که پس از انتخابات دهم مطرح شد بحث انقلاب رنگی بود. (اصطلاح انقلاب رنگی در سالهای اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است. کودتاها یا انقلابهای رنگی معمولا دارای مراحل مختلفی هستندکه عبارتند از:
- بی کفایتی حاکمیت و حکومت حاکم؛ 2. برگزاری انتخابات؛ 3. القاء تقلب در قبل و پس از انتخابات به گروه حاکم؛ 4. دیکتاتور معرفی کردن دولت و حاکمیت و گروه حاکم؛ 5. مشروعیت زدایی از حاکمیت، دولت و گروه حاکم؛ 6. دروغگو معرفی کردن دولت، حاکمیت و گروه حاکمیت؛ 7. درخواست ابطال انتخابات؛ 8. درخواست برگزاری انتخابات مجدد با حضور ناظران ب ا؛ 9. استفاده از نمادها، علائم، سمبلها و رنگهای مخصوص؛ 10. تحصل، راهپیمایی، اعتصاب؛ 11. برگزاری انتخابات مجدد و پیروزی در انتخابات. (برای مطالعه بیشتر رجوع شود: لیالی، محمدعلی، 1388، حماسه دهم: 22 خرداد: چکیدهای از مهمترین فرازهای تلخ و شیرین انتخابات دهم، تهران: نشر معارف).
[9]- در بخشی از اعترافات یکی از اعضای این گروهک در کیفر خواست آمده: «از مهرماه سال 86از طریق یکی از هواداران گروه وصل به آنها (منافقین) شدم و در دی ماه همان سال به صورت غیرقانونی توسط قاچاقچی مرتبط با گروهک عازم عراق شدم و مدت سه ماه در قرارگاه آنها آموزش های مختلفی از قبیل کار با کامپیوتر، اقدامات تبلیغی، جذب نیرو، کلاسهای ایدئولوژی، جمع آوری اطلاعات، اقدامات ایذایی و... را گذراندم و به صورت غیرقانونی جهت انجام مأموریتهای محوله به داخل کشور بازگشتم. از جمله محورهای مأموریتی من در انتخابات جمع آوری اخبار و اطلاعات از حوزه های انتخاباتی و اخذ عکس و فیلم و ارسال آن به منافقین بود. بعد از آغاز اغتشاشات تأکید آنها بر حضور من در صحنه های درگیری بود که در تاریخ 27 خرداد 88 سرپل من به نام زهره طی تماس تلفنی به من گفت: همه مردم ایران مشکلات شخصی دارند ... ولی ریشه مشکلات کجاست؟ باید ریشه را زد... الان فکر کنم وقتش باشه، نباید دست روی دست گذاشت ... ما آمده ایم به کمک تو؛ پس جنگ مسلحانه امروز صدای ماست ... با دوستانت بروید یک جایی رو آتش بزنید، جاهایی که بسیج است، پنج شش تایی جمع شوید یواشکی بروید مراکز اینها را آتش بزنید، بنزین ببرید «کوکتل» پرت کنید سمتشون، پمپ بنزین ها را آتش بزنید. اتوبوسهای عمومی رو ... مردم رو بیارید پایین بعد وسط خیابون آتش بزنید ...» . (گنجی، 1389: 71)