بازپسگیری حلب را میتوان نقطه عطفی در مبارزه علیه تروریسم چه در سطح داخلی سوریه و چه در سطح منطقهای در غرب آسیا و چه در سطح بینالمللی دانست. در سطح داخلی میتوان گفت بازپسگیری حلب دومین شهر بزرگ سوریه باعث شد نه تنها کمر تروریستهای جیشالفتح و النصره شکسته شود بلکه دولت سوریه از لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک در وضعیت برتری قرار بگیرد. همچنین طرح غربیها و همپیمانان منطقهای آنها برای ایجاد یک دولت موازی با دمشق در حلب نیز از بین رفت. طرحی که در سالهای گذشته سرمایهگذاری زیادی بر روی آن از سوی مخالفان حکومت دمشق صورت گرفته بود. در سطح منطقهای نیز شاهد تقویت جریان مقاومت و اختلاف جدی در صفوف هواداران معارضه هستیم. عربستان به دنبال شکستهای پیاپی در سیاست خارجی ماجراجویانهاش، حالا تلاش میکند تا به لاک دفاعی رفته و با یک عقبگرد تاریخی بار دیگر دست به دامان لندن شود، از سوی دیگر ترکیه که هم از منظر اقتصادی و هم از منظر سیاسی دچار بحران شده، تلاش میکند تا در حوزه سیاست خارجی خود تجدید نظر کند. در چنین شرایطی شکست حلب را میتوان تیر خلاصی برای رویاهای منطقهای ائتلاف منطقهای ارتجاع عربیترکی دانست. در سطح بینالمللی نیز نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه در مسکو و غیاب آمریکا در این نشست را میتوان نشانهای بر افول نفوذ سیاسی آمریکا دانست. به ویژه که این نشست برای اولین بار در طول سالهای گذشته علاوه بر بیانیه سیاسی دستاورد عملیاتی هم به دنبال داشت.
از سوی دیگر فتح حلب باعث تغییر تاکتیکی تروریستها نیز شده است که توجه به ان برای مسئولسن و پژوهشگران امنیتی حائز اهمیت میباشد. واقعیت این است که روند تحولات میدانی و پیشرویهای موفقیتآمیز نیروهای مقاومت در ماههای اخیر به گونهای بوده که فرصت عرض اندام در صحنه نبرد را از گروههای تروریستی چون احرار الشام و جبهه النصره گرفته است. لذا بسیار طبیعی است که جریانهای تروریستی برای بازسازی روحیه خود هم که شده دست به اقدامات جنایتآمیز در مناطق پیرامونی و فرا پیرامونی سوریه بزنند. سرفصلهای رویکرد جدید را میتوان در یادداشت ویژه شبکه الجزیره قطر تحت عنوان «بعد حلب.. الحرب المتحركة خيار المعارضة بإدلب» دید. رویکرد جدید «جنگ متحرک» نام دارد و تاکید آن تغییر زمین بازی است. به این معنی که معارضه مسلح بعد از آن که در یافت توان مقابله و حفظ زمین در مقابل رزمندگان مقاومت را ندارند، تغییر تاکتیک داده و عملیات خرابکاری و تروریستی را در دستور کار خود قرار داده است. از جمله اهداف جنگ متحرک تخریب زیر ساخت ها، ترور شخصیتهای سیاسی و نظامی و هدف قرار دادن غیر نظامیان برای پیش برد اهداف مخالفان دمشق است. نمونه چنین تغییر تاکتیکی را میتوان در عملیات تروریستی اخیر در اردن مشاهده کرد. تروریستها هفته گذشته در خاک اردن در منطقه گردشگری «الکرک» واقع در غرب این کشور اقدام به یک گروگان گیری خونین کردند که در جریان آن 10 تن از جمله 7 نیروی پلیس و یک زن توریست ایتالیایی کشته و 29 نفر مجروح شدند. ترور سفیر روسیه در آنکارا، حمله تروریستی به بازار کریسمس برلین و آلوده ساختن منابع آب شرب دمشق از نمونههای دیگر عملیاتی شدن الگوی جنگ متحرک است.
الگوی جنگ متحرک بر اساس تئوری لانه زنبور قابل تحلیل است. برمبنای این تئوری چنانچه لانه زنبورها (در این جا کانون تجمع آنها یعنی شهر حلب) مورد حمله قرار بگیرد، تروریستها در مناطق مختلف پخش شده و به صورت سازمان یافته و یا غیر سازمان یافته اقدام به عملیات تروریستی میکنند. که البته رصد و مقابله با آنها دشوار تر میشود.