عاقبت ذلت‌باري که درانتظار سرکرده منافقين است!

‌ اگر مسعود رجوي در خفت و خواري دوري از وطن نميرد،‌ مسلماً در زمان محاکمه،‌ کيفرخواست پر و پيماني خواهد داشت که 4 دهه وطن فروشي و خيانت را شامل مي‌شود

Ghabil

«چرا فرار کنیم، می‌مانیم و در فرصت مناسب نهایتاً تکلیف خودمان را با مسئولین مشخص می‌کنیم. آنها باید جوابگوی تلف کردن عمر و زندگی ما باشند. رجوی باید جوابگو باشد. او همیشه سر بزنگاه‌ها غایب است. در 30 خرداد 60 یعنی بیش از 30 سال پیش افراد خود را در تهران جلوی تیغ رها کرد و فرار نمود و امروز هم همین کار را کرده است»(1)

اين‌ روزها برخي اعضاي مانده در پشت سيم‌هاي خاردار در هم‌تنيده شده پادگان اشرف،‌ موفق به فرار مي‌شوند و سران اين فرقه را مات و مبهوت مي‌گذارند،‌ برخي ديگر هم اگر چه هيچ ميلي به ماندن ندارند اما مايلند بدانند در طي اين مدت مسعود رجوي کجا بوده، چرا در مواقع حساس نيست و چه جوابي براي گذشته فنا شده اعضاي اين فرقه دارد.

معمولاً در زمان محاکمه ديکتاتورها،‌ خون‌خواران و آدم‌کش‌‌هاي حرفه‌اي،‌ يکي از عناصر جذابي که قبل از آغاز محاکمه مورد توجه افکار عمومي قرار مي‌گيرد و روزنامه‌ها از آن به عنوان نکته قابل توجه ياد مي‌‌کنند، حجم کيفرخواستي است که قرار است براي محاکمه به دادگاه ارائه ‌شود، به گونه‌اي که برخي پرونده‌هاي کيفرخواست متهمين آنقدر قطور است که براي رسيدگي به تمام اتهام‌هاي موجود در آن، ماه‌‌ها جلسات مستمر را مي‌طلبد.

کيفرخواست چهره‌‌هايي همچون «پل پوت» ديکتاتور خون‌ريز کامبوج، «رادوان کارادزيچ» سرکرده صرب‌‌هاي بوسني، صدام حسين ديکتاتور معدوم عراق و حسني مبارک ديکتاتور سرسپرده مصر بسيار پربار! بود و لبريز از اوراق تشريح جنايات و اتهاماتي که اين افراد بر عليه بشريت انجام دادند و احتمالاً پس از دستگيري معمر قذافي نيز بايد شاهد تشکيل چنين پرونده‌اي براي وي نيز باشيم.

با مرور کارنامه برخي از اين افراد،‌ مشاهده مي‌شود که به عنوان مثال کيفرخواست 1600 صفحه‌اي رادوان کارادزيچ تنها براي دو سال از اقدامات وي بر عليه مردم مظلوم بوسني است؛ دوسالي که او به همراه ديگر سرکرده فراري عوامل اين جنايات – رادکو ملوديچ – ده‌ها هزار نفر از مردم مسلمان بوسني را قتل عام کردند.

بسيار‌ند در ميان ديکتاتورها و جنايتکاران بزرگ تاريخ که بدون محاکمه زندگي‌شان به پايان رسيده است؛ مواردي همچون شاه مخلوع ايران و پدرش رضا شاه، هيتلر، چائوشسکو ديکتاتور روماني، موسوليني ديکتاتور ايتاليا در زمان جنگ جهاني دوم و ... که بدون محاکمه يا کشته شده‌اند و يا در خفت و خواري تن به مرگ داده‌اند. از اين مسأله که پايان کار جنايتکاران تاريخ هميشه مايه عبرت است و هيچ کدام در عزت و شوکت از دنيا نرفته‌اند بگذريم،‌ اگر مسعود رجوي در خفت و خواري دوري از وطن نميرد،‌ مسلماً در زمان محاکمه،‌ کيفرخواست پر و پيماني خواهد داشت که 4 دهه وطن فروشي و خيانت را شامل مي‌شود(فکرش را بکنيد کيفرخواست جنايتکاري همچون مسعود رجوي چند هزار صفحه بايد باشد،‌ به عبارتي شفاف‌تر، او حداقل بايد در موارد زير پاسخگو باشد)؛

1 – سرکوب قیام مردمی ملت عراق در شمال و در جنوب این کشور در سال 1991

2 – برنامه‌ریزی، سازماندهی و اجرای عملیات تروریستی کور در داخل ایران در بیست و پنج سال گذشته بخصوص کشتار عمدی بیش از 12000نفر از شهروندان عادی و بی‌خبر و بی‌گناه و تخریب خانه‌ها و اماکن عمومی با استفاده از سلاح‌هایی همچون خمپاره و یا گذاشتن بمب در معابر و اماکن عمومی.

3 – تشویق و ترغیب و ستودن علنی هر گونه جرم، خشونت و کشتار با هر دلیل و انگیزه‌ای در کشورهای ایران و عراق.

4 – پافشاری بر ادامه راه ترور و کشتار کور حتی پس از واقعه یازدهم سپتامبر،‌ آن هم در زمانی که هیچ اپوزیسیون ایرانی‌ بر چنین روش غیر انسانی‌ای صحه نمی‌گذارد.

5 – نقش مسعود رجوی در زندان، شکنجه روحی و جسمی تا حد مرگ و قتل عمد اعضای ناراضی منافقين که یکی از نمونه‌های آن مدارک و شواهد دال بر زندان و شکنجه اعضای سابقه‌دار سازمان در سیاهچال‌های مخوف سیستم‌های امنیتی صدام حسین از جمله زندان معروف ابوغریب است.

6 – نقش مسعود رجوی در استفاده از روش‌های روانشناسانه شناخته شده کنترل فکر (مورد استفاده فرقه‌ها) در جهت مغز شویی و به آتش کشیدن اعضای تحت تاثیر فرقه و دستور مستقیم و تحت فشار قرار دادن این افراد برای خودکشی در خیابان‌های پایتخت‌های کشورهای اروپایی.

7 – نقش مسعود رجوی در رهبری و برنامه‌ریزی در جهت محدود کردن آزادی جسمی و روحی افراد گرفتار در پادگان نظامی اشرف و ادامه نقض مستمر اولیه‌ترین حقوق بشری این افراد بر اساس اختیاراتی که تحت کنوانسیون چهارم ژنو به آنها اعطا شده است.

8 – نقش مسعود رجوی در اقدام به عملیات تروریستی در داخل کشور بر علیه افراد معمولی و حتی غیر سیاسی و قربانی کردن بسیاری از افراد خودی در اقدام به بمب‌گذاری و خمپاره‌زنی در مکان‌های عمومی در شهرهای مختلف در داخل کشور که شمار زیادی را قربانی و خانواده‌های بسیاری را داغدار کرده است.

9 – نقش مسعود رجوي در همراهی و همدستی نیروهای منافقين با ارتش صدام حسین و رژیم سابق بعث حاکم بر عراق و متجاوز به خاک میهن به مدت نزدیک به دو دهه که بیش از هر خیانت دیگری از جانب سازمان احساسات ملت ایران را جریحه دار نموده است.

10 – نقش مسعود رجوی در قطع ارتباط خانواده‌ها در داخل کشور و حتی در خارج از کشور از فرزندانشان در پادگان اشرف در عراق و ممانعت از وصل ارتباط و دیدار آنان با یکدیگر که همچنان ادامه دارد.

موارد فوق که نمونه‌هاي آن در سايت‌هاي جداشده‌ها نيز به کرات يافت مي‌شود، مسلماً تنها بخش‌هايي از ليست بلند و بالاي کيفرخواستي است که مي‌تواند بر ضد مسعود رجوي در دادگاه جنايات وي ارائه شود و او بايد در مورد آن پاسخگو باشد.

اينکه عمر ننگين مسعود رجوي فراري به جلسه دادگاه و قرائت کيفرخواست واقعي – که قطعا جرائم موجود در آن بسيار بيشتر از اين گفتار است – کفاف خواهد داد يا نه را مرور زمان مشخص خواهد کرد اما آنچه مسلم است اينکه تروريستي همچون مسعود رجوي چه محاکمه شود و به سزاي عملش برسد و چه درحقارت و دور از وطن بميرد،‌ در تاریخ از او به عنوان خائن به وطن یاد می شود.

پی نوشت:

1 – سايت‌هاي جداشده‌ها از منافقين


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31